کد خبر 47589
تاریخ انتشار: ۱ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۴:۰۴

مشرق-- همه ما دوره سخت انتخابات نهم رياست جمهوري را به ياد داريم. کانديداهاي مختلفي در برابر چشم و گوش مردم فعاليت مي کردند و هر يک از آنها براي خود روشها ، شعارها و جهت گيري هايي را برگزيده بودند. اکنون نمي خواهم به بازخواني رفتار هر يک از آن کانديداها بپردازم که به لطف الهي هنوز رفتار آنها در ياد مردم باقي مانده و به اين زودي هم از خاطره ها محو نمي شود . اما در اين ميان بازخواني رفتار يکي از آنها که تن به هيچ يک از اين شيوه ها نداد و از دل برآمد و بر دل نشست را لازم مي دانم.
در ميان کانديداهاي متعدد سال 84 اين فقط محمود احمدي نژاد بود که با صراحت تمام از مباني ديني و پافشاري بر آن سخن گفت، و بدون تعارف از خانواده شهدا و تعهدي که به آنها داشت دم زد و با صراحت تمام از ولايت فقيه و اعتقاد و التزام و تبعيت و اجراي اوامرش خبر داد و خجالت نکشيد. اين فقط محمود احمدي نژاد بود که حاضر نشد براي به دست آوردن يک مشت راي ، ستادهايش را در اختيار عناصر بدنام بگذارد، با پوسترهاي رنگي و تغيير رنگ چشمش و عکسهاي فيگور گرفته، تن به هر شکل و شيوه تبليغاتي دهد و پاي شيرين عبادي ها را به فيلم انتخاباتي اش باز کند و از آرمانهايش بگذرد.
احمدي نژاد با اين خوبي ها و البته با دهها ويژگي ديگر همه ما را علاقه مند خود کرد و صد البته که وقتي راي آورد نيز روز به روز بر اين سرمايه هنگفتش افزود و نشان داد که به آنچه گفته پايبند است تا جايي که بارها و بارها رهبري انقلاب در قامت يک کارشناس مطلع و منصف، از اين دولت تجليل کرد. درطول اين مدت اما شاهديم که پس از چند سال اندک اندک احمدي نژاد بر ساز ديگري دميد و کار رسيد به خانه نشيني ده روزه و حمايتهاي رسانه هاي بيگانه از اين رفتارش.
به لطف الهي البته رييس جمهور محترم از آن مسير بازگشت و در مصاحبه هفته گذشته خود تا حدودي اين خطا را جبران کرد و کوشيد تا کمي آن آب رفته را باز گرداند اما با اين همه امروز هيچ يک از ما ترديد نداريم که احمدي نژاد سال 90 با احمدي نژاد سال 84 تفاوتهايي دارد، تفاوتهايي که ذاتي نيستند و بر احمدي نژاد عارض شده اند. شايد دوست و دشمن در اين ترديد نداشته باشند که مهمترين عامل تغيير احمدي نژاد حضور شخصيتي مرموز به نام اسفنديار رحيم مشايي در کنار اوست. مشايي به دليل اعتقادات، مواضع و عملکردش در طول اين سالها حتي آنگاه که احمدي نژاد در زير بمب باران رسانه هاي بيگانه و عوامل داخلي آنها بود، هرگز در تيرس آنها قرار نگرفت. در ايام انتخابات دهم با اين که طراحا ن فتنه سبز کوشيدند تا هر چه مي توانند از عيوب راست و دروغ احمدي نژاد را در سي دي 90 سياسي براي ايجاد ترديد در راي مردم گردآوري کنند، اما در هيچ يک از بخش هاي اين سي دي به موضوع مشايي اشاره اي نشده بود! در طول اين مدت حتي در مواردي از او و تفکراتش در رسانه هاي داخلي و خارجي حمايت شد.
نمي خواهم احمدي نژاد را از اشتباهات اخيرش تبرئه کنم که طبيعي و بديهي است او بايد هزينه اين اشتباهات را بپردازد، در عين حال نمي خواهم از رأيي که به احمدي نژاد داده ام و تلاشي که براي راي آوري او کرده ام استغفار کنم که بدون ترديد تمام تلاشهاي صورت گرفته در انتخابات نهم و دهم را مانند همه فعالان جريان اصولگرايي و حزب الله از افتخارات فعاليت هاي سياسي ام مي دانم و صد البته که اگر باز هم به عقب بازگردم، همان کاري را خواهم کرد که تاکنون کرده ام.
اما اکنون چه بايد کرد؟ من ترديد ندارم که مشايي در طول اين چند سال با اعتماد سازي اعتقادي در احمدي نژاد، قدم قدم پروژه کودتاي خود عليه احمدي نژاد را که از سالها قبل کليد زده بود، پيش برد تا رسيد به مرحله فتح وزارت اطلاعات. شايد براي بسياري عجيب باشد که خاتمي پس از دوم خرداد 76 در حالي که هنوز راه دفتر رياست جمهوري را ياد نگرفته بود، اولين وزارتخانه اي را که بازديد کرد، وزارت اطلاعات بود! مشايي که سالها در انتظار چنين روزي بود، بر خلاف تصوراتش در حالي که اصلا ايستادگي رهبر معظم انقلاب در خصوص ابقاي مصلحي را احتمال نمي داد، خيلي زودتر از آنچه مي پنداشت خود را در بن بست تدبير ولايت آقا گرفتار ديد.
مشايي با تمام تلاشش کوشيد تا احمدي نژاد را در خانه نشيني نگه دارد و پروژه اي را که کليد زده در مسير ديگري دنبال کند اما تلاش دلسوزان و تدبير حکيمانه رهبري نتيجه داد و بر خلاف آرزويي که جريان فتنه و جريان خواص مردود داشتند، احمدي نژاد به رياست جمهوري بازگشت. در اين بين اما به مانند کودتاي نوژه که بدون برنامه ريزي نهادهاي امنيتي، يکي از کودتاهاي بزرگ دشمن لو رفت، در دستگيريهاي برخي از متهمان شيطاني نيز چند عنصر حلقه شيطاني نيز به دام افتادند. عناصري که دستگيري آنها خواب خوش را براي برخي آشفته کرده. اکنون فرقه انحرافي در اضطرابي سخت بسر مي برد و دريافته که پس از دستگيرهاي اخير و بويژه دستگيري عباس غفاري و متهم ديگر که سرکرده فرقه انحرافي، آخرين بار چندين ساعت با او جلسه خصوصي داشته، بسياري از ترفندها و مقاصد شيطاني اش برملا خواهد شد. بنابراين دور از انتظار نيست که سرکرده اين باند با فراهم کردن مقدمات خروج خود از کشور، اکنون که زمينه هاي ترور شخصيت احمدي نژاد را فراهم آورده حتي نسبت به ترور فيزيکي رييس جمهور هم اقدام کند، کاري که سي سال قبل مسعود کشميري انجام داد. در اين بين اساسا نبايد نسبت به حمايتهاي احمدي نژاد از اين عنصر مشکوک توجه کرد چرا که ما يکبار اين از نقطه گزيده شده ايم و هزينه آن را در سال 60 پرداخته ايم. مسعود کشميري همان منافقي بود که شهيد رجايي مکتبي، زيرک و باهوش با تمام وجود به وي اعتماد کرد! اين اعتماد به حدي رسيد که تبديل به اعتقاد شد و کشميري را در حالي که اساسا با روحانيت نسبتي نداشت به امام جماعت رجايي مبدل کرد. کشميري آنقدر اعتماد رجايي را جلب کرد که ديگر کسي براي ورود و خروج او به رياست جمهوري مورد بازرسي اش قرار نمي داد. حتي يکبار وقتي کشميري قصد داشت با کيف دربسته اش در جلسهاي بهمراه شهيد رجايي نزد امام شرکت کند، وقتي با درخواست محافظان بيت امام براي بررسي کيفش مواجه شد از اين کار استنکاف کرد تا جايي که شهيد رجايي در اعتراض به رفتار تيم حفاظت بيت امام به امام گلايه نمود. کشميري فردي بود با ظاهر انقلابي، اهل ذکر و دعا و البته با پرونده مبهم و خانواده اي بي بند و بار . برادر همسرش از اعضاي سازمان منافقين بود ...
کشميري همچنان زنده است ... کشميري را دستگير کنيد قبل از آن که دير شود حتي اگر رجايي اعتراض کند ...

 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس