کد خبر 1002261
تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۳۹۸ - ۰۴:۰۰

مشاور سابق مهدی کروبی، مویه‌های عضو متواری شورای سردبیری روزنامه شرق برای نیما زم را نشانه بی‌فروغی اپوزیسیون دانست.

به گزارش مشرق، روزنامه «کیهان» در ویژه‌های خود نوشت:

داریوش سجادی که خود مدت‌ها با نشریات اصلاح‌طلب همکاری داشته با اشاره به یادداشت فرزانه روستایی (همکار فراری شرق که در پاریس اقامت دارد) نوشت: مخالفت با جمهوری اسلامی همان قدر قابل فهم است که متنفر بودن و برنتابیدن آن بنا به هر دلیلی از جانب غیظ‌ورزان، قابل هضم! آنچه در این میان ناوارد و غیرقابل پذیرش است ناراستی و توسل اپوزیسیون به ابزار نجس و شرف‌فروشی در مبارزه سیاسی است!

بیشتر بخوانید:

بازیگر معروف شاکی خصوصی روح الله زم شد! +عکس

عملیات دستگیری «زم» ادامه دارد

واکنش منطقه کردستان عراق به خبر بازداشت روح‌الله زم در اربیل


مرحوم عزت‌الله سحابی علی‌رغم همه انتقادات موجه یا ناموجه‌اش به نظام، تا آن اندازه شرف داشت که در مسیر مخالفت‌هایش با نظام ارزنی خود را به نجاست ابزاری نیالود و تا پایان عمر آبرومندانه در کشور ماند و با فصاحت اذعان داشت: مبارزه سیاسی با نظام در خارج از کشور حرف مفت است. اگر عرضه و شهامت دارید همین جا و در کنار مردم بمانید و از مواضع‌تان دفاع کنید!


برخلاف توصیه مرحوم سحابی «لات‌بازی در کوچه‌های خلوت» مبدل به تخصص مشتی خودشیفته در خارج از کشور شده که تا وقتی در ایران بودند ریاکارانه از پیاز حکومت ارتزاق کرده و هوس‌بازانه از سفره نظام لقمه می‌گرفتند و آنگاه که خیارشان [...] کرد، سر از فرنگ درآورده و با عمیق‌ترین شکل ممکن مبتلا به سندروم «خودژاندارک‌بینی» و «خویش رستم‌انگاری» مزمن شدند و با هزاران کیلومتر دور شدن از وطن شجاعت‌شان فوران کرد و «معرکه‌گردان و قهرمان» مشتی بی‌قهرمان و مفلوک‌تر از خود، شده‌اند!


ژانگولرهایی نظیر مصی علی‌نژاد و محمد حسینی و مجتبی واحدی و راشدان و حقیقت‌جو و پیرموذن و باطبی و نبوی‌ها و اره و اوره و شمسی ‌کوره و مدل به مدل مشنگ‌هایی از این مدل در غربت، شاخص‌هایی از فقد فضیلت و فقد شرافت‌اند که می‌تواند و می‌بایست نماد عبرت نسل جوان ایرانی باشند!


نیما زم نیز یکی از میانه همین خویش رستم‌بینان و لات‌های کوچه‌های خلوت بود که اکنون به پایان پروژه خود رسید. مشکل قبل از چیستی مشکلات روانی این «خویش قهرمانی اندیشان» بستری است که این بیماران روانی را اقبال می‌کند!


بدبختی اصلی را می‌بایست در گندآبی کاوید که محتاج رشد و گسترش چنین کرم‌چاله‌هایی‌اند! گندابه‌هایی که در آن امثال «فرزانه روستایی» بغض‌شان برای قهرمان پوشالی‌شان می‌شکند و بوتیمارانه نجوای دلتنگی سر می‌دهند که؛ «نام زم از صدر جدول کسانی که برای مردم ایران و آب و خاک ایران از جان مایه گذاشتند و دل ‌سوزاندند هیچ‌گاه جابه‌جا نمی‌شود»! خیر خانم روستایی! دل‌مویه شما بازتاب بی‌فروغی آسمان بدون ستاره اپوزیسیون خارج از کشورتان است. در چنین وانفسایی مورچه‌ها هفت‌تیرکش می‌شوند و شیدائیانش آن مور را بن‌هور می‌انگارند!