به گزارش مشرق، دومین دوره مجلس شورای ملی پس از یک سال و ۴ ماه و ۲۱ روز وقفه از یکمین دوره مجلس شورای ملی، در تاریخ ۲۴ آبان ۱۲۸۸ هجری شمسی مطابق با دوم ذیقعده ۱۳۲۷ بازگشایی شد.
بیشتر بخوانید
چه کسی رضاخان را به عذرخواهی وا داشت؟ +عکس
این مجلس بعد از ۲ سال و یک ماه ۹ روز به دنبال اولتیماتوم دولت روسیه در ۳ دیماه ۱۲۹۰ منحل شد. پس از پایان کار این مجلس دوران موسوم به فترت آغاز شد و افتتاح و بازگشایی مجلس بعدی سه سال به طول انجامید.
مجلس دوم در حالی آغاز شد که مجلس نخست در ۲ تیر ۱۲۸۷ به فرمان محمدعلی شاه و اقدام کلنل لیاخوف روسی به توپ بسته شد و مشروطه در سراسر ایران برچیده شد. اما مشروطهخواهان دست از تلاش برنداشتند و بیش از یک سال کوشش شبانهروزی توانستند محمد علی شاه را از سلطنت خلع کرده و فرزندش احمد میرزا را به جای او بنشانند و مجلس دوم را افتتاح کنند.
بعد از خلع محمدعلی میرزا از سلطنت، انتخابات شروع شد و مجلس ملی دوم افتتاح شد. مردم تهران و سرداران و رهبران ملت علاقمند بودند که مجلس شورای ملی که با آن صورت به توپ بسته شد، با شکوه بسیار گشایش یابد.
عصر دوشنبه دوم ذیقعده ۱۳۶۷ برابر با ۲۴ آبان ۱۳۸۸ هجری شمسی بیش از ۱۰۰ هزار نفر زن و مرد تهرانی در خیابانهایی که معبر شاهانه بود جمع شدند و تمام قوای دولتی و ملی با نظم و ترتیب در دو طرف خیابانها قرار گرفتند. رجال معروف، شاهزادگان، علما، اصناف و تجار، سفرای خارجه و خبرنگاران اکثر جراید معروف جهان در عمارت بهارستان منتظر ورود شاهی بودند که خود انتخاب کردند. شاه در کالسکه سلطنتی از جلو و از عقب کالسکه نایب السلطنه در میان هلهله شادی و کف زدن هزاران نفر مردم پایتخت به طرف بهارستان در حال حرکت بود.
سرداران و هیأت دولت در ورودی مجلس احترامات لازم را نسبت به شاهی که خود انتخاب کرده بودند به عمل آوردند و سپس شاه وارد اتاق آینه شد. شاه در محل رسمی که معین شده بود جای گرفت و عضدالملک نایب السلطنه خطابهای را که به نام شاه تهیه شده بود، به سپهدار داد و سپهدار خطابه شاهانه را قرائت کرد. به این ترتیب مجلس دوم شورای ملی گشایش یافت.
اما عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکلها. دولت روس خلع محمدعلی میرزا را ضربتی بر نفوذ و عظمت خود میدانست و نمیتوانست هضم کند. به همین دلیل با یک سلسله تحریکات و اغتشاشات مانند رحیم خان قراچهداغی و عشایر شاهسون درپی بازگرداندن شاه مخلوع بودند.
پیش از افتتاح رسمی مجلس بزرگان دولت و مجلس مخصوصاً میرزا ابوالقاسم خان ناصرالملک در صدد آن بر آمدند که دستوری برای اصلاحات مهم تهیه کنند تا به مجرد افتتاح مجلس به اجرا درآید. بدین منظور هیأتی از وزرا و رجال تربیت شده وکلای حاضر در تهران را انتخاب کردند و انجمنی به اسم کمیسیون پروگرام تشکیل دادند.
آنها در چندین جلسه به این نتیجه رسیدند که برای اصلاح امور مستشارهای خارجه، مالیه، داخله، قرار سواران نظمیه و عدلیه استخدام کنند تا به اصلاح امور بپردازند. به مجرد افتتاح مجلس این دستور تصویب شد، ولی در جلب مستشارها به واسطه ضدیت انگلستان و روسیه موفقیتی حاصل نشد و دولت ناچار برای استخدام مستشار مالی به دولت فرانسه و برای استخدام صاحبمنصبان قرار سوارانی(تأمینکنندگان امنیت محلی) به دولت ایتالیا مراجعه کرد، ولی این دو دولت به واسطه تحریک دولتهای روس و انگلیس و یا برای خوشامد آنها از دادن مستشار امتناع کردند.
دولت ایران در این کار پا به عقب نگذاشت و به آمریکا و سوئد مراجعه کرد. از آمریکا شوستر و از سوئد یالمارسون را به ایران جلب کرد. از فرانسه دومورنی را برای اصلاحات وزارت داخله و پرنی را برای تغییرات وزارت عدلیه آورد.
دولت جدید پس از افتتاح مجلس ابتدا درصدد استقراضی از دولت روس و انگلیس به مبلغ ۵۰۰ هزار لیره برآمد تا هم امتحان دیگر از این دو دولت به عمل آورد و هم حساب کار دستش بیاید و مقاصد واقعی آن دو دولت را نسبت به ایران پی ببرد.
این امتحان نتیجه خود را داد. آن دو دولت پس از مدتی تأخیر و پس از دوماه مذاکره با هم دیگر جواب دادند که حاضرند فقط ۴۰۰ هزار لیر وام با شرایط مد نظر آنها به ایران وام بدهند. شرایط آن دو کشور استعمارگر مخل استقلال سیاسی و اقتصادی ایران بود. مجلس ملی به اجماع آرا شرایط مذکور را رد کرد و درصدد برآمد به وسایل مختلفه عایداتی از داخل مملکت تدارک ببیند.
در نهایت شوستر آمریکایی خواست به خزانه مملکت سروسامانی بدهد و برای این کار در مرحله نخست قرار شد از ثروتمندان و متنفذان مالیات بگیرد اما گرفتن مالیات با کارشکنی وزرا و رییس الوزرا وقت مواجه شد. یکی از افرادی که شوستر برای گرفتن مالیات سراغ او رفت علاالدوله بود.
او برای فرا از مالیات مخفیانه از خانه خود بیرون رفت به خانه صمصام السطنه بختیاری رئیس الوزرا پناه برد. صمصام السلطنه از عجز علاالدوله متاثر شد دستور داد با چوب و چماق مامورین وصول مالیات را مضروب کنند.
نفوذ ریشه دار سیاست تزاری در میان هیئت حاکمه ایران و اقدامات شوستر برای ضبط املاک شعاع السلطنه از عناصر برجسته حکومت استبدادی موجب اولین اولیماتوم شفاهی روسیه به ایران شد.
وزیر مختار روسیه بعد از اتمام اولتیماتوم جواب فوری خواست. بعد از چند روز مشورت دولت صمصام السلطنه یکی از ایران صاحب منصبان وزارت امورخارجه را به عمارت روس فرستاد و نوع حکومت ایران را مشروطه عنوان کرد.
دولت روس به ایران اعلام کرد چون مواد اولتیماتوم قبول نشده روابط سیاسی بین دولتین قطع میشود. شایعه شده بود چهارهزار سرباز از قفقاز به سمت ایران در حرکتند دولت ایران با ترمیم کابینه مصمم شد از روسها معذرت بخواهد و وثوق الدوله به نمایندگی از ایران به سفارت روس رفت از روسها معذرت خواهی کرد اما معذرت خواهی سودی نبخشید و روسها در یک اولتیماتوم رسمی خواستار اخراج شوستر شدند و از دولت ایران خواستند بدون رضایت سفرای روس و انگلستان مستشار انتخاب نکند. دولت روس اعلام کرد به علت هتک احترامی که نسبت به مامورین سیاسی او شده به ایران لشکرکشی خواهد کرد و عجالتا قشون روس در رشت خواهد ماند.
اولتیماتوم روس مانند بمب در ایران ترکید مجلس در جلسهای به بررسی اولتیماتوم روسیه پرداخت صمصام السلطنه از مجلس خواست وکلا اختیارت تامه به کابینه بدهند تا اولتیماتوم روس را قبول کنند. در تهران و برخی شهرها مردم طی روزهای قبل در خیابانها شعار میدادند «یا مرگ یا استقلال». برخی کسبه و اصناف اعتصاب کرده بودند و بزرگانی نظیر آخوند خراسانی، مرجع شیعیان در نجف اعلام کرد برای مقاومت در برابر اولتیماتوم به همراه چند نفر از علما به تهران خواهد رفت.
روز جمعه ۹ آذر که مهلت ۴۸ ساعته اولتیماتوم به پایان میرسید جلسه فوقالعاده مجلس برپا شد و همه مردد بودند که چه باید کرد. دولت اتمامحجت کرده بود که باید اولتیماتوم پذیرفته شود. جلسه بهقدری مهم تلقی میشد که برخی شاهزادگان و سفرا و وکلا و رجال سیاسی هم به مجلس آمده بودند و البته خبرنگاران خارجی هم بودند تا اخبار اولتیماتوم را مخابره کنند؛ آن روز، روز سرنوشت ایران بود به نظر خیلیها. وثوقالدوله وزیر خارجه آمد و سخنرانی کرد و شرایط اولتیماتوم را شرح داد و گفت که باید خواسته روسیه تزاری اجرا شود.
مجلس آزمون سختی در پیش داشت تصمیم گیری درباره اولتیماتوم روسیه هزینه بسیار داشت تا جایی که درباره وضعیت حاضران در آن جلسه مجلس نوشتهاند: «مانند اشخاص سکته کرده بیحس و بیحرکت ماندند». مدرس به جایگاه رفت و چنین گفت: «شاید مشیت خداوند بر این امر قرار گرفته باشد که آزادی و استقلال ما بهزور از ما سلب شود ولی سزاوار نیست که خودمان به امضاء خود (آن را) ازدستداده و ترک کنیم.» و این یعنی اولتیماتوم را نمیپذیریم. بعد از سخنرانی مدرس باقی نمایندگان نیز جرأت یافتند اولتیماتوم روسیه را رد کردند در زمان رأی دادن اشک میریختند.
مقارن همین احوال سیل قشون تزاری به سرزمینهای شمالی سرازیر شد. در نهایت دستگاه حاکمه با نظر روسها موافقت کرد و مجلس را منحل کرد و در محرم سال ۱۳۳۰ قمری اعضای مجلس را اخراج کرد و در مجلس را قفل کرد.