معاون آیت‌الله شاهرودی در قوه قضاییه به‌مناسبت سالگرد ایشان ناگفته‌هایی از مخالفت‌ حوزویان با ریاست آیت‌الله شاهرودی بر قوه قضائیه، ابداعات ایشان در دستگاه قضایی و ... پرداخت.

به گزارش مشرق، سوم دی ماه سال 97، آیت‌الله هاشمی شاهرودی پس از یک دوره بیماری دار فانی را وداع گفت. او فقیهی مبارز بود که مسئولیت‌های مهمی در نظام جمهوری اسلامی داشت. ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، یک دهه ریاست قوه قضائیه و عضویت در شورای نگهبان و مجلس خبرگان رهبری از جمله مسئولیت مهم وی در 4 دهه اخیر بود.

آیت‌الله‌ هاشمی شاهرودی در سال‌های تحصیل‌ و تدریس‌، فعالیت‌های سیاسی بسیاری انجام داد. او در پی تظاهرات‌ مردم‌ عراق‌ پس‌ از پیروزی انقلاب‌ اسلامی ایران‌ به‌ رهبری امام‌(ره‌) و در گرامیداشت‌ این‌ پیروزی، تحت‌ پیگرد رژیم‌ بعث‌ قرار گرفت‌ و به‌ سفارش‌ شهید صدر (ره‌) به‌ وطن‌ خود بازگشت‌ تا وکالت‌ عام‌ شهید صدر و نمایندگی او را نزد امام‌ خمینی (ره‌) بر عهده‌ گیرد.

بیشتر بخوانید:

به مناسبت درگذشت این فقیه عالیقدر و گارگزار با وفا، گفتگویی با حجت‌الاسلام و المسلمین عباسعلی علیزاده از افراد نزدیک به آیت‌الله شاهرودی داشتیم. 

علیزاده مسئولیت‌هایی همچون ریاست دادگستری کل استان کرمان، خراسان و در دوره آیت‌الله شاهرودی ریاست دادگستری کل استان تهران را برعهده داشت. وی همچنین معاونت اداری و مالی قوه قضائیه بود و به دلیل مدیریت و اقدامات شجاعانه خود، نشان شجاعت قوه قضائیه را دریافت کرده است.

متن زیر گفتگو با حجت‌الاسلام علیزاده است که از منظرتان می‌گذرد:

با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، شما یکی از نزدیکان مرحوم هاشمی شاهرودی چه در زمان ریاست بر قوه قضائیه و چه بعد از آن بودید. برای سوال اول بفرمایید باب آشنایی شما با ایشان از کجا شکل گرفت؟

علیزاده: اوایل انقلاب که ایشان به ایران آمده بودند سفری به مشهد آمدند. در مشهد یکی از دوستان ما به نام آقای "سید محمدبصیر غفاری حسینی" از شاگردان مرحوم آقای سید باقر صدر بودند. این آقای غفاری حسینی رئیس دادگاه تجدید نظر بود و من هم با ایشان کار می‌کردم.

یک روزی ایشان به من گفت باهم پیش آقا سید محمود برویم! ایشان از شاگردان سید محمد باقر صدر و هم مباحثه من بوده است. آقای شاهرودی منزل کوچکی پشت باغ نادری خریده بودند و با همین آقای غفاری به دیدن ایشان رفتیم. آنجا که رفتیم خیلی برخورد خوب و حسنه‌ای با من داشتند و وصف من را شنیده بودند. 

از آنجا با آقای شاهرودی آشنا شدیم. کم کم رفت و آمد خانوادگی ما شروع شد و بعد که با خانواده دیدن آقای شاهرودی رفته بودیم خانواده ما مرید خانواده ایشان شده بود. آن زمان یک صفا و صمیمیتی با آقای شاهرودی داشتیم که انگار نه انگار که ایشان در حد یک آیت‌الله هستند.

بعد از مدت کوتاهی ایشان تدریس دروس حوزوی را شروع کردند. درس را به زبان عربی می‌گفتند و من به عربی مسلط نبودم اما چون موضوعات درس برای ما مشخص بود تا حدی فهمش مشکلی نداشت.

اینجا لازم است نکته‌ای هم بگویم. من اواخر عمر مرحوم آیت‌الله میلانی به درس ایشان می‌رفتم اما به‌دلیل بیماری متاسفانه خوب نمی‌توانستند درس بدهند. آقای میلانی هم کسی بود که هرکس از مرحوم علامه طباطبایی سوال می‌پرسید از چه کسی تقلید کنیم می‌گفتند آقای میلانی.

مرحوم آیت‌الله میلانی وقتی اواخر عمر درس می‌دادند یک کلمه می‌گفتند که مثلا "قول شیخ در اینجا با اصول علمی در تناقض است" و یک دفعه سرفه می‌کردند. ماهم می‌گفتیم سرفه‌های آقای میلانی به درس دادن های دیگران می‌ارزد! چون من درس آقای میلانی و آقای فلسفی در مشهد رفته بودم و از شاگردان ایشان بودم، بعد که درس آیت‌الله شاهرودی را دیدم احساس کردم واقعا درس را به معنای واقعی کلمه می‌گویند و مطالبشان کاملا علمی است. ایشان با حوصله جواب ما را می‌داد و چون  متوجه شده بود که من به زبان عربی مسلط نیستم با حوصله جواب من را داد.

یک خاطره هم نقل کنم جالب است. علما وقتی به مشهد مشرف می‌شدند، به منزل ما هم می‌آمدند. یک بار آیت‌الله مکارم شیرازی به مشهد مشرف شدند، من ایشان را به منزل دعوت کردم و هم زمان با ایشان آقایان طبرسی، فلسفی، آیت‌الله شیرازی امام جمعه آن موقع مشهد، آیت الله رضازاده، عباسپور و بنی هاشمی و چند تن دیگر هم بودند. اتفاقاً آقای شاهرودی هم مشهد بودند و ایشان هم به منزل ما آمدند.

در آنجا یک بحث فقهی در گرفت و خیلی هم بحث شد. جلسه به گونه‌ای بود که دیگر همه تقریبا خسته شده بودند و رفتند. در پایان همه منتظر بودند که آقای فلسفی نظرشان را بفرمایند. ایشان نظرشان را فرمودند و نقل قول کردند که شیخ انصاری در کجا چه چیزی گفته است و... بعد آقای شاهرودی در آنجا وارد بحث شدند و مستوفی بحث کردند. اینقدر این بحث علمی جالب بود که من حقیقت قضیه را بگویم که تا آن شب نمی‌دانستم که آیت‌الله شاهرودی اینقدر فقیه جامع الشرایطی هستند و بر ابواب فقه و اصول مسلط هستند.

** نامه شهید صدر به آیت‌الله شاهرودی درباره امام(ره)

یکی از مقاطع حضور آیت‌الله شاهرودی در ایران تشکیل مجلس اعلای عراق است که ایشان مدتی ریاست آن را برعهده داشتند و این مجلس همزمان با جنگ تحمیلی در مبارزه با رژیم بعثی نقش فعالی داشت. نقش مرحوم شاهرودی در ارتباط دادن علمای عراق و شیعیان این کشور با انقلاب اسلامی چه بود؟ 

علیزاده: آیت‌الله شاهرودی یک مطلبی به ما می‌فرمودند این بود که وقتی انقلاب پیروز شده بود و آقای شاهرودی هم از عراق فرار کردند و به ایران آمدند، نامه‌ای از آیت‌الله شهید سید محمدباقر شهید صدر داشت که نوشته بودند صحبت از مرجعیت من نکنید و فعلا هر چه تبلیغ می‌توانید بکنید درباره مرجعیت و اعلمیت و ولایت فقیه و منحصرا درباره آیت‌الله خمینی بحث کنید. این خلوص شهید صدر را می‌رساند و تشخیص ایشان این بود که الان همه چیز در ید امام خمینی است و لذا توصیه شان این است که اسمی از من نبرید و تقلید نکنید و تاکید می‌کردند اسمی از من نبرید.

این نکته هم اضافه کنم که آقای شاهرودی مجتهد مسلم و فقیه بود و کتاب ولایت فقیه امام را وقتی تشریح و تبیین می‌کردند، مسائل کتاب را به گونه‌ای تبیین می‌کرد که با رفتارهای امام انطباق داشت و از این جهت بسیار جالب بود.

زمانی که ایشان به ریاست قوه قضاییه رسیدند، خیلی‌ها فکرش را نمی‌کردند که ایشان مسئولیت قوه را قبول کنند چراکه از نظر علمی در حوزه علمیه جایگاه بالا و در حد مرجعیت داشتند. علت قبول این مسئولیت از جانب ایشان چه بود؟

علیزاده: ایامی که ایشان می‌خواستند به قوه قضاییه بروند، به مشهد آمدند و من به شدت با رفتن ایشان به قوه مخالفت کردم. گفتم "شما مرجع و آیت‌الله هستید، به قوه قضاییه نیایید. افراد دیگری هستند! شما دنبال فقه و اصول باشید و همین‌ها را تدریس کنید و بعد هم رساله‌ای بنویسید." ایشان وقتی دیدند خیلی من اصرار می‌کنم گفتند "آقا از من خواستند و من به ایشان قول دادم و چون ولایت را قبول دارم دیگر نمی‌توانم بگویم که نمی‌پذیرم." من گفتم اگر اینگونه است پس ما هم تابع ولایت فقیه هستیم. من در میان علمایی که در حد مرجعیت باشند حقیقتاً ندیدم شخصی تا این حد اعتقاداً و علماً ولایت‌فقیه را همچون ایشان قبول داشته باشند و مصداقاً به شخص آیت‌الله خامنه‌ای اینجور اعتقاد داشته باشد.

** مخالفت مراجع و علما با رفتن آیت‌الله شاهرودی از حوزه به قوه قضاییه

سپس به من گفتند که شما مراجع مشهد و قم را می‌شناسید، به آنها بگویید من که می‌خواهم به قوه قضاییه بروم به دستور مقام معظم رهبری است. من خدمت آیت‌الله مکارم رفتم و گفتم دوران آیت‌الله یزدی تمام شده و قرار است آیت‌الله شاهرودی بیایند. ایشان گفتند من هم شنیدم اما تکلیف حوزه علمیه قم چه می شود؟ گفتم "شما که هستید." ایشان گفتند هرکس کار خودش را انجام می‌دهد! گفتم من هم ممانعت کردم اما آیت الله خامنه‌ای گفته‌اند و از این منظر آقای شاهرودی هم مطیع رهبری هستند.

من خدمت آیت‌الله صافی و تک تک مراجع رفتم و همه اظهار می‌کردند که حوزه علمیه بیشتر می‌تواند برایشان نافع باشد. ما یک استادی در مشهد داشتیم به نام آیت‌الله شمس که از اساتید مهم حوزه علمیه مشهد و حوزه علمیه قم هستند. شاگردان ایشان بلا استثنا مجتهد هستند. ایشان من را خواست و فرمود که برای چه آیت‌الله شاهرودی می‌خواهد قوه قضاییه برود؟ من گفتم همین اعتراض را من و مراجع دیگر هم داریم منتها رهبری از ایشان خواستند و ایشان هم گفتند که به آقا قول داده‌ام .

آیت‌الله شمس گفتند من را پیش آیت‌الله خامنه‌ای ببر که من به آقا بگویم از تصمیمشان منصرف شوند. من به ایشان گفتم من در حدی نیستم که بتوانم وقت بگیرم. ممکن است متوسل به برخی شخصیت‌ها بشوم اما این کار شدنی نیست.

بعد از آن آیت‌الله موسوی اردبیلی -که من از مریدان ایشان بودم و خیلی هم به من خدمت کردند-، من را خواستند و گفتند "علیزاده برای چه آسید محمود می‌خواهد رئیس قوه قضاییه شود؟ حوزه به حضور ایشان نیازمند است" که من داستان را برایشان گفتم که به چه گونه است.

در آن ایام ما با آقای غفاری حسینی از مشهد با هواپیما به  تهران می‌آمدیم و از تهران هم به قم می‌رفتیم و تمام مسائل قوه قضاییه را شب‌ها به آیت‌الله هاشمی شاهرودی توضیح می‌دادیم و صبح دوباره با هواپیما سرکار می‌آمدیم و تمام زوایای قوه قضاییه را ما دو نفر برای ایشان بیان می‌کردیم که اواخر گفتند تمام این اطلاعاتی که شما به من دادی کسی نتوانست به من بدهد.

اواخر دوره آیت‌الله یزدی، ایشان به مشهد آمده بودند و آقای شاهرودی هم در مشهد بودند. من به ذهنم رسید که جلسه‌ای برگزار شود و این دو بزرگوار با هم دیداری داشته باشند. من به آقای یزدی گفتم حاج آقا شما حاضر هستید بنشینید و با آقای شاهرودی دیداری کنید؟ ایشان فرمودند بله؛ آقای شاهرودی  یک آیت الله است و من حاضرم هرچه دارم در اختیار ایشان قرار دهم. من به آقای شاهرودی هم این موضوع را گفتم و ایشان هم خیلی خوشحال شدند.

** جلسه خصوصی سه ساعته آیات یزدی و شاهرودی درباره قوه قضاییه

محل جلسه، منزل آقای عاشوری یکی از پدران شهدا در مشهد بود که آیت‌الله یزدی هم به ایشان توجه داشت. من آقای شاهرودی را به آنجا بردم، آقای عاشوری هم آقای یزدی را آورد و منزلشان در احمد آباد مشهد بود. این ها با یکدیگر صحبت کردند و من ترجیح دادم که در جلسه نباشم. 3 ساعت این دو بزرگوار در خانه آقای عاشوری با هم صحبت کردند و آقای شاهرودی تمام نظرات آقای یزدی را در یک دفتری یادداشت کردند.

آقای یزدی هم به قول خودمان خاکی است و تمام اطلاعات و همه مسائلی که بود در ظرف 3 یا 4 ساعت در اختیار آقای شاهرودی گذاشتند و آقای شاهرودی هم میگفتند من از ایشان ممنونم چون نتیجه 10 سال تلاش و زحمات را به من دادند.

آیت‌الله شاهرودی در اوایل حضورشان در قوه قضاییه گفته بودند من یک خرابه را تحویل گرفتم. منظور ایشان از خرابه بودن قوه قضاییه چه بود؟ 

علیزاده: وقتی ما اینجا آمدیم همین دادگستری تهران در راهروهایش با نئوپان اتاق درست شده بود یا در بعضی از دادگستری‌ها کانکس گذاشته بودند. آقای شاهرودی که آمدند کار عمده‌ای که ما کردیم بازسازی این ساختمان‌ها بود و همه نئوپان ها را جمع کردیم و اگر در جایی آقای شاهرودی گفته بودند ما مخروبه تحویل گرفتیم از نظر ساختمانی گفته بودند و منظورشان ساختار قوه قضاییه نبود اما آقای شاهرودی از نظر اینکه دادسرا حذف شده بود از آقای یزدی انتقاد داشتند اما منظور ایشان مخروبه بودن ساختمان‌های قوه قضاییه است.

دادگستری مشهد که الان هست در 15 هزار متر زمین درست شد که از اقدامات آقای شاهرودی است و الا دادگستری مشهد تا قبل از آن، کلاً 4 طبقه بود و مردم برای مراجعه بسیار عذاب می‌کشیدند.

با حضور آیت‌الله شاهرودی شاهد تحولاتی در قوه قضاییه بودیم از جمله احیاء دادسراها و ملاقات‌های مردمی. ابداعات ایشان در دستگاه قضایی شامل چه مواردی می‌شد؟

علیزاده: آقای شاهردوی چند کار مثبت انجام دادند؛ یکی احیای دادسراها، دوم شورای حل اختلاف، سوم ملاقات مردمی، چهارم حقوق شهروندی. این ها از مطالب بسیار مهمی است که ایشان اقدام کردند و حدود 30 لایحه قضایی در دوران مدیریت‌شان داشتند.

همچنین حفاظت قوه را درست کردند که فرمانده و نیروهایش از قوه قضاییه باشد. این منعی ندارد که از وزارت اطلاعات هم نیرو بگیریم اما مدیریت آن با قوه قضاییه باشد که این هم دوره آقای شاهرودی صورت گرفت. یکی دیگر از کارهای خوب آقای شاهرودی دیدار چهره به چهره با مردم بود که مسئولان هم آنجا بودند و همانجا دستور می‌دادند. اگر ارباب رجوع از شهرستان بود با مسئولانشان تماس می‌گرفتند، اگر تهران بود که به مسئولان حاضر بودند.

یکی دیگر از اقدامات خوب آقای شاهرودی حقوق شهروندی بود. مردمی که در سیستان و آذربایجان هستند بالاخره باید ما از حقوق شهروندی‌شان حفاظت کنیم. یک بخشنامه نوشتند و گفتند قضات و دادستانی‌ها به این بخشنامه عمل کنند و بر اجرای آن نظارت کنند.

این به کمیسیون قضایی مجلس رفته بود و گفته بودند آقای شاهرودی عجب چیزی نوشتند و این بخشنامه را بصورت طرح در آوردند و در مجلس به تصویب رسید و به قانون تبدیل شد. 

یک مقطعی هم که ایشان تقریبا تا اواخر طول دوره خدمتشان در قوه قضاییه بود بحث فتنه 88 بود ایشان در همان اولی که فتنه اتفاق افتاد در دوره اقای شاهرودی بود که قوه قضاییه مقتدر وارد شد و محاکمه هایی که صورت گرفت نظر ایشان درباره فتنه و اتفاقاتی که افتاد چه بود؟

آقای شاهرودی انقدر به رهبری ارادت داشتند بسیار آقای شاهرودی به حضرت آقا ارادت داشتند و مرید آقا بودند و ثانیا مسئله 78 را من خصوصی سوال کردم و گفتم نظر شما چیست؟ ایشان یک مثلی فرمودند که گفتند خودت همه چیز را میدانی.

ایشان خیلی با تعصب وارد قضایا شدند من عین حرف هایشان را یادم نیست ایشان گفتند من از امریکا و اسرائیل گله ندارم از ضد انقلاب هم گله ندارم دشمن باید دشمنی اش را بکند اگر دشمنی نکند تعجب است ضد انقلاب و منافقین باید دشمنی کنند من تعجب از خودی ها دارم که اعلام می کنند ما از تظاهرات علیه جمهوری اسلامی حمایت می کنیم ما این درد را کجا ببریم یعنی بسیار با حساسیت و ناراحتی این را مطرح کردند.

خیلی گله مند بودند از افرادی که در گوشه و کنار حرف می‌زدند. این اقایانی که از این اخلال‌گران حمایت می‌کنند جواب خدا را چی می خواهند بدهند جواب شهدا و جانبازان را که هنوز درد دارند چه می دهند؟

نسبت به فتنه 88 موضعشان این بود و حساس بودند و گله مند بودند از سران این ها می گفتند ما این ها را اینجوری نمی دانستیم که می بینند دشمن از انها حمایت می کنند اما نمی گویند از ما حمایت نکن ما با تو نیستیم.

منبع: تسنیم