به گزارش مشرق، ما قدری مشکوک شدیم به اینکه آدرس مشخصی ندارد و ممکن است تجهیزاتی که میفروشد سرقتی باشد.
با این همه به آدرسی که داده بود رفتیم، بیخبر از اینکه آن منطقه کاملا توسط پلیس امنیت امریکا پوشش داده شده و در حال فیلمبرداری و ثبت تصویری معامله هستند و حتی فروشندهای که سر قرار آمده مأمور اف.بی.آی است.
به فروشنده اعتراض کردیم که اولا مغازه نداری، دوم فاکتور فروش رسمی نمیدهی و از همه بدتر اینکه وسیلهای که آوردهای خراب است.
کلی عذرخواهی کرد و توافق شد قرار دیگری گذاشته شود. بعد از آن روز، فروشنده چند بار زنگ زد اما ما به این جمعبندی رسیده بودیم که به دلایل فوق این معامله انجام نشود. به این ترتیب به تلفنها پاسخ ندادیم. بعدها این موضوع در کیفرخواست دادستان به عنوان خرید پنهانی تجهیزات برای ایران و نقض قوانین تحریم ذکر شده بود و این مشخص میکرد که از مدتها قبل رفت و آمدم را رصد میکردند و در حال پروندهسازی بودند...
آنچه خواندید بخشی از کتاب «از شریف تا لس آنجلس»،روایت 500روز اسارت سیدمجتبی عطاردی در آمریکا بود که انتشارات سوره مهر منتشر کرده است.