****************
شما همیشه از اصلاح در سینما صحبت کردید و همیشه گفتید سینمای جهانی را فراماسونرها و صهیونیستها هدایت میکنند ، به عنوان یک مصلح به نظر شما این اصلاح چگونه باید صورت بگیرد؟
با اجازه شما مطلبتان را اصلاح میکنم، من خودم را مصلح نمیدانم اما به عنوان یک مسلمان معتقدم سیما و سینما فرهنگساز دو رسانه فرهنگساز هستند و در اخلاق و ایمان و نوع نگرش و رشد عمقی جامعه تاثیر دارند. اگر دو وسیله فرهنگساز آلوده باشند، جامعه را آلوده کرده و باعث فساد میشوند بنابراین باید ایندو را درست کنیم. من، نه بهعنوان یک مصلح بلکه بهعنوان یک شهروند که این فیلمها را چه در تلویزیون، چه در سینما به همراه خانوادهام میبینم، میخواهم ازطریق اسلام این مشکلات حل شوند. منظور ایناست که بطور کلی باید همه اصول زندگی را، در ابعاد اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، با اسلام منطبق کرده و موبهمو از آن الگوبرداری کنیم. اسلام مدعی است در همه زمینهها راهکار دارد، یکی از مشکلاتی که قصد حل آن را داریم و اسلام بایستی راه آن را نشان دهد، سیما و سینماست. بهطورکلی باید همگی از دید اسلام به مسائل بنگریم.
بر اساس این نگرش چگونه می توان راهکاری برای سینمایی که یک پدیدهای غربی است، ارائه داد؟
راهکاری که مسئولین فرهنگی ارائه میدهند با رعایت مشروعات حاکم بر جامعه و فرهنگ تحمیلیست که بر سیما و سینما، هنرمندان و فضای حاکم بر مطبوعات منطبق است. اما اگر شما از اسلام بپرسید، اینطور نگاه نمیکند، و نظر بر این است که خداوند این راه را پیشنهاد داده است و میخواهد هنرمندان، مطبوعات و رسانههای حامی آنها و همینطور حامیان خارج ازمرزها، سایتها و تلویزیونهای حامی آنها خودشان از این منظر بهره ببرند. اسلام برای همه اینها راهکار خودش را دارد و جایی برای مصلحتاندیشی ندارد و نگذاشته است. برای اسلام مصلحت مردم و جامعه مهم است. برای مثال دانشگاههای ما با حوزه علمیه و بانک های ما با اقتصاد اسلامی در تضاد هستند. ما مجبور به اسلامی کردن همه اینها هستیم. دانشگاههای ما درحال اشاعه فرهنگ اومانیسم و ماتریالیسم است، درحالیکه برای حوزههای علمیه ما خدامحوری و ارزشگرایی مهم است و دانشگاهها از نظر مادی رو به رشد هستند. سینما هم همین مصداق را دارد، و ما آن را به عنوان یک کشور اسلامی نساختهایم و بنیانگزاران آن مسلمین و مومنین نبودند. سینما را غرب اختراع کرده و قواعد حاکم برآنها را نیز تنظیم کردهاند. کمپانیهای هالیوودی و صهیونیستی به این سینما خط میدهند. و این تنها درباره سینمای ما صدق نمیکند بلکه تمامی سینماهای دنیا در راستای اهداف صیهونیسم گام برمیدارند. بحث فقط سینمای ایران نیست. این روند توسط سینماگری که در این راستا فعالیت کرده و به عنوان بازوی انحرافی این جریان در حرکت است، نمیتواند اصلاح شود. اشکال مسئولین سینمای ما این است که هرگاه اقدام به اصلاح سینما میکنند به سراغ همان سینماگر فاسد میروند، که با اصلاحگران مشکل دارد. بنابراین باید به دنبال اسلامشناسها و فرهنگسازها بود تا بینش اسلامی را در سیما و سینما دخیل کرده و راهکار ارائه دهند.
بهتر اینست تا یکی از دغدغههای رییسجمهور این باشد تا اسلامشناسانی که با فرهنگ سینما و تلویزیون بیگانهاند، دور هم جمع کرده و از آنها راهکار بخواهد، که متاسفانه این کار انجام داده نشده است. البته ما راهکارها را از قرآن پیدا کرده و به مسئولین مملکتی ارائه دادهایم اما متاسفانه علاقهای به آنها نداشتهاند، همانطور که به اصلاح دانشگاهها و بانکها میلی ندارند. ایشان حتی حاضر به شنیدن این راهکارها نیستند واگر میشنوند هم بیتوجه هستند و مصداق مثل یک گوش در و دیگری دروازه است.
نکته در این جاست که در دوره جدید اینطور به نظر می رسد که مسئولینی که شما اشاره میکنید از همفکران طیفی هستند که دغدغه اصلاح سینما را دارند یا حتی با امثال شما هم همفکر هستند . برای همین است که برخی استدلال می کنند اگر این مسئولین گرایش سیاسی شان مانند دولتهای قبلی بود گفته شما صحیح بود اما دولتهای نهم و دهم همگی از نزدیکان فکری و سیاسی شما هستند پس چرا انتقاد می کنید. این شبهه به نظرم جای پاسخ دهی اساسی دارد!
ببینید.ظاهرا ما همفکر و همعقیده هستیم اما در عمل نه. عمل با کلام فرق میکند. بهعنوان نمونه دهها بلکه صدها بچه حزبالهی وارد عرصه سینما شدند ولی هماکنون مدافع همین سینما هستند و حاضر به تغییری در این جریان نیستند که این موضوع در خیلی حوزههای دیگر نیز صدق میکند. آقایان مسئولین فرهنگی به نوعی تسلیم شدهاند و حاضر نیستند همت کرده و سختی بکشند، سخنان دوست و دشمن را بشنوند و هزینهای پرداخت کنند، در حالیکه انسانهای مومن و مذهبیای هستند، اما ایمان و عمل در کلام خلاصه نمیشود.
اساسا به نظر میرسد طیفی که معتقد به اصلاح در روتدهای این سینما است در اقلیت است، نه در اکثریت!
در بین کدام قشر ... مردم مذهبی، عالمان دینی یا سینما گرها؟
نه به طور کلی به نظر می رسد حتی طیف معتقد به مبانی مکتبی هم در برخی موارد حساسیت هایی کلان از خود نشان نمی دهد. بنابراین اعتراض های انفرادی فرج ا... سلحشور نتوانسته است ایدهها و افکار او را کاملا به جامعه تعمیم بدهد، حتی با وجود همفکرانی مثل شهریار بحرانی، جمال شورجه یا اصلا هیئت اسلامی هنرمندان ...
من خودم هیئت اسلامی هنرمندان را راهاندازی کردم تا بچه مسلمانهایی که به دنبال امور فرهنگی هستند با مذهب فاصله نگیرند. هدف اصلاح بود اما مشکلات و حواشی مارا از هدف اصلی دور کرد ، هدف اصلی که همان اسلامیسازی هنر سینما و تلویزیون بود، به حاشیه رانده شد. اما هنوز هستند، کسانی که یار و یاور ما هستند. غیر از این، پانزده، شانزده سال است که مرکزی راهاندازی شده و نزدیک به صد نفر از بچه مسلمان و مذهبی و علاقمند به هنر جمع کردیم و همین تئوری عملیاتی شد. و مبانی سینمای غرب و سینمای اسلامی تعریف شد. پس از پیدا کردن قصه و تبدیل آن به سناریو، چند فیلم کوتاه سیوپنج تا چهل دقیقهای ساختهایم. هنرمند، استاد و مدیر تربیت کردیم. اما این حرکت ما، رسانهای نشده است و مسئولین حتی حاضر به حمایت از این حرکت نیستند. بطوری که بهدلیل کمبود بودجه این حرکت و تئوری که از صفر شده شده بود، متوقف شد.
در این میان البته کسانی هم هستند که از شما انتقاد می کنند که چه حقی دارید همه چیز را زیر سوال ببرید،وقتی رهبری ازفیلمی تعریف میکنند(رهبری در دیدار با سینماگران از سه فیلم آژانس شیشهای، لیلی با من است، اخراجیها تعریف کردند) شما این فیلمها را زیر سوال بردید؟
من سیوچهار سال است که در عرصه هنر مذهبی دارم فعالیت میکنم و غیر از کارهای مذهبی و ارزشی کار دیگری نکردم و به عنوان یک مسلمان یک ایرانی و علاقمند به انقلاب اسلامی و ظیفه دارمکه در جهت اصلاح سینما و تلویزیون تلاش بردارم.حال من چکاره ام؟، همانقدر کارهای هستم که دیگران هم هستند. منتها دیگران دنبال نان و آب و غیره خودشون هستند. اما من موفقیت خودم اصلا مهم نیست.چون برای من مردم مملکتم انقلابام مهم هستند.دیگران به من اعتراض میکنندکه چرا شغل مارا به خطر میاندازی، چرا میخواهی مارا از نون خوردن بیاندازی.سینما و تلویزیون به عنوان یک فرهنگساز به کشور و انقلاب و مردم ضربه و لطمه دارد میزند. اگر سینما و تلویزیون درست شود بسیاری از این آدمهای ناصالح جایی در این دو رسانه ندارند و اعتراض میکنند. و حتما لازم نیست من کارهای باشم همه وظیفه دارند که بهدنبال اصلاح باشند.
راجع به این امر با خانم پروانه معصومی صحبت میکردم، ایشان فرمودند که این حرفی که شما زدید منو ناراحت نکرد.اما چوب را که برداری گربه دزده حساب کار دستش می آید. این جمله یک زن سالم و معتقد به سینماست.این خانم به من میگویند این حرف به من برنخورد.به کسانی برخورد که مصداق همون گربه دزده هستند.خیلی از زنهای مومن سینما نیز این حرف را زدند و من از آنها عذرخواهی هم کردم. اگرچه مطمئن بودم که آنها میدانند که من منظورم با آنها بودند خیلی از علمل و بزرگان همچون آیت ا.. علم الهدی و سینما گرها ومتدینین با من همراهی کردند و گفتند فلانی درست میگوید.منتها قبلا کسی به زبان نمیآورد.اما حال یکی به زبان آورده است. من از آنهایی که اعتراض کردند به حرفهای من و آنها را توهین قلمداد میکنند، سوالی دارم آیا فقط اینکه سلحشور توهین کند بد است، یا هرکسی توهین کند بد است؟
البته قبول کنید این ادبیات تا به حال سابقه نداشت!
حال من عریانتر از این هم میگویم آیا گلشیفته فراهانی با عملش صحبت کرد یا سلحشور؟ کدامیک از این آدمها که به حرف من اعتراض کردند، آیا به عمل گلشیفته فراهانی هم اعتراض کردند؟...هیچکدام! صحبت این نیست که چرا به سینما بد گفتی؟چرا آب توی لانه زنبور ریختی؟خیلی از چیزها را مردم نمیدیدند، حال حال همهچیز را مردم و متدینین میدانند. و ما نمیتوانیم کارهایمان را زیر زیرکی انجام دهیم، اینها از این ناراحت هستند. من خبرهای خیلی دردناکتر و ناراحتکنندهتری از پشت صحنه سینما و خانه سینما دارم. این را به شما میگویم، نشانه های وقیخانهتر از آنچه که گفتم دارم. اگر به این حرف من علما، مردم و جامعه ، مطبوعات و هنرمندان اهمیت ندهند، من باید چهکار کنم؟سکوت کنم؟ بگویم به من چه؟ هر کثافتکاری که دوست دارید در سینما انجام بدید، آیا وظیفه من این است ، نه! اینبار بلندتر فریاد میزنم ، شاید بعضیها کر هستند.صدای من را شاید نشنیدهاند.شاید براساس این سینما کاری بکند.
چون دارم میبینم که هنرمندان زن و دختر دارنددر این سینما بیسیرت میشوند.دارم میبینم که ناموس خیلیها در این سینما آلات دست خیلی از سینماگرها شده است. هرچند در کنار اینها سینماگران خوب و سالم که بسیار اخلاق را رعایت میکنند، هستند، که البته آنها استثناء هستند. حالا بدتر ازین که هزاران زن و دختری که دارند در این سینما فاسد میشوند میلیونها دختر و زن دیگر در جامعه توسط این سینما و تلویزیون تهدید میشوند. جامعه درحال ازبین رفتن است. خانوادهها دارند از هم میپاشند. عشقهای مثلثی، خیانت به شوهر، خیانت به زن، دارد عادی میشود. روابط دختر و پسر عادی میشود. روابط بین زن و مرد در ادارات دارد عادی میشود.
حال بحث ماهواره یک بحث است و اینکه بچه مسلمانها آثار فاخر و باارزش بسازند بحث دیگری است. وظیفه دیگر ما این است که با وضعیت موجود بجنگیم. سکوت نکنیم وگرنه این از بیغیرتی ماست. ماهیت سینما بر اساس فساد است.یعنی اینکه سینما برای منحرف و فاسدکردن انسانها خلق شده است. اما اینکه بسیاری از علما ، حزب اللهی ، متدینین ، قاریان قرآن، مداحان سکوت کردند را نمیفهمم. نمیدانم غیرتها کجا رفته است؟ چه اتفاقی برای متدینین افتاده است که نمیبینند و درباره کثافتکاریها سکوت کردهاند. این رو من نمیفهمم.داد میزنم که شاید ازخواب بیدار شوند. وظیفه خودم میدانم ایشان را متوجه سازم. مگر روزی که علما و بزرگان به من بگویند، خفه شو! من آنروز ساکت میشوم. دیگر وظیفهای برای خودم قائل نیستم، میروم و مینشینم کنج خانه مثل خیلیها ساکت میشدم. فقط در این صورت من ساکت مینشینم.اگر رهبرم ، عالمان دینی و مراجع به من بگویند شما وظیفهای ندارید ، من ساکت میشوم.
راهش این نیست و شما اگر بخواهید یه انسان کافر را مسلمان کنید. می کشیدش؟ قطعا نه؟ او را قانع می کنیدوب رایش دلیل و منطق می آورید تا شهادتین بگوید و مسلمان شود. سینما هم همینطور است. یکسری مبانی را باید درست کنیم . مبانی اگر تغییر کند. بخش اعظمی از افرادی که در این سینما و تلویزیون مشغول به کار هستند عضوی از سینما ارزشی می شوند. راهش این نیست همه را از هم متلاشی کنیم . کما اینکه شما سریال یوسف را ببینید. این عوامل را از کره ماه نیاوردیم همه دست اندرکاران و فعالین این سینما هستند. با همین ها بسیاری ا زآثار ماندگار ارزشی را ساخته اند. آثاری مثل مریم مقدس ، آژانس شیشه ای ، توبه نصوح، اصحاب کهف، پرواز در شب و ... پس این سینما گر می تواند بازدهی خوبی داشته باشد. اما به شرطی که جریان سالمی آنها را هدایت کند. نه اینکه افراد معلوم الحال و فاسدینی آن راهدایت کنند. افرادی که سینما و تلویزیون را به وضیعت فعلی دچار کرده اند.
ما وارث انقلابی هستیم که سه دهه از آن می گذرد چرا در این سه دهه همیشه این حرف ها را زدیم . الان دیگه طاغوت نیست همیشه نمی تونیم بگوییم آمریکا و اسرائیل مقصرند، مدیران تربیت شده همین نظام اند، آدمهایی که در مسند ریاست هستند افراد همین نظام اند. مقصر کیست؟ همش بگوییم استکبار، صهیونیسم به نظر شما این فرافکنی نیست؟من توجه شما را به صحبت های یک ادم مخالف انقلاب و اسلام جلب می کنم که می گفت: شما انقلاب کردید. پیروز شدید و مست پیروزی هستید و خیالتان راحت است که همه چی درسته اما ما درصدد پیروزی هستیم. ما مثل شما که انقلاب کردید تا طاغوت را از بین ببرید ما هم داریم تلاش می کنیم که شما رو ساقط کنیم . که البته این ارزو را دشمنان نظام وانقلاب به گور خواهند برد اما از جهتی این حرف درسته چرا؟چون که شمابرای بچه های مذهبی و آنهایی که این انقلاب را به وجود آوردند نمی توانید حرف از فرهنگ اسلامی انقلابی بزنید. چون این ها اسلام مجسم هستند. چون مذهبی هستند و همه چیزها شون بر اساس تعالیم دینی هست. فکر می کنند که پس همه چیز درست است و اگر مشکلاتی هم هست چیز مهمی نیست.
هنوز بمب در خانه این افراد منفجر نشده. اگر بمبی هم منفجر شده در قشر خاکستری جامعه بوده است. به عنوان مثال فیلمی که ساخته شده بود به نام «مارمولک». تازه خیلی از علما و روحانیون فهمیدند که به آنها توهین شده و تازه از وضعیت سیما و سینما آگاه شدند. وقتی فهمیدند تازه اعتراض ها شروع شد. پس این اتفاق باید در جامعه مذهبی ما هم بیفتد تا آنها هم بفهمند که موضوع از چه قرار است. ازطرفی مسئولین ما کاره ای نیستند در عرصه فرهنگ و هنر. ما بچه های مذهبی ها و هیئتی هاو علما نه اهل تئاتر بودیم نه اهل سینما و غیره. ما اینها را قرتی بازی می دانستیم!
هر موقع خواستیم اعتراض کنیم چون سوادش و فرهنگش را نداشتیم نتوانستیم ورود نکردیم و نتوانستیم راهکار ارئه بدهیم. وقتی هم به آنها اعتراض کردیم که آقای سینما گر ، اقای خانه سینما راهت اشتباه هست و اون در جواب گفت راهش چیه؟ ما جواب نداشتیم پس آنها سوار شدند برما. گفتن حالا که شما راهکار ندارید پس حرف نزنید. در این وضعیت هنرمند در این مملکت همه کاره است. بعد از هم با اعتراض فیلم خودش را اکران می کنند مسئولین ما کاره ای نیستند. تو این 30 سال کاره ای نبودیم همه کاره هنرمند و سینما گر بوده است . مسولین فرهنگی ما جاده صاف کن و سرویس دهنده آقایان شده بودند. اصلا متاسفانه الان همه کاره هنرمند است. اما وضعیت باید عوض شود. چرانباید این سینما و تلویزبون در خدمت اسلام و انقلاب باشد ؟چرا سینمای دهه 60 بهتر از دهه 80 هست.؟ راهکار وجود دارد اما گوش شنوا خیر.البته من به آینده خوشبین هستم چه بخواهیم و چه نخواهیم بچه حزب الهی این سینما و سیما را درست خواهند کرد من ایمان دارم چه مسئولین بخواهند چه نخواهند امیدوارم که روسیاهی به زغال نماند اقای مسئول. به خودت بیا از چی می ترسی ؟ من به اینده خوشبین هستم.
شما و طیف معتقد به مبانی قبل از قضیه اسکار هم انتقادهای بسیاری به فیلم جدایی داشتید اما بعد از گرفتن اسکارتوسط اصغر فرهادی دختر شما به وی تبریک گفت و این امر را جریان رسانه ای که در خط تایید روند های این سینماست به شدت برجسته کرد. با این حال سوال این است که یک دختر و پدر در تضاد هستند؟ برخی می گویند فرج اله سلحشور که نتوانسته روی دخترش و خانواده اش تاثیر بذارد چطور می خواهد روی سینما و تلویزیون تاثیر مثبت بگذارد؟
خیلی از مسئولین مملکت ما هم فرزندانشان آنطور که می خواهند نشده اند. البته من دو تا از فرزندانم طلبه هستند و در سینما نیامده اند و توانستم انها را حفظ کردم. اما اونی که توی سینما اومد من در تربیتش سهیم نبودم . سینما بچه ی من را تربیت کرد. مضاف بر اینکه من آن موقع هنوز درک از سینما نرسیده بودم و برای سینما راهکار نداشتم
اما در مورد فیلم فرهادی، من کاری ندارم که فیلمش خوب بوده یا بد بوده. من با معیار حرف می زنم. آیااقدامات امریکا و اسکار در جهت اصلاح جامعه بشریت بوده؟چه شده می آیند به آقای فرهادی جایزه می دهند ولی از آن سمت دانشمندان هسته ای ما رو ترور می کنند؟اگر اینها طرفدار فرهنگ و پیشرفت و علم،تکنولوزی و صنعت هستند چرا دانشمندان ما رو می کشتند وبه فیلمسازان ما رو جایزه می دهند؟رهبری بیش از 10 بار به سینما گران گفته اند : دلتان رو به این جایزه ها خوش نکنید این ها حساب شده جایزه می دهند. درحالی که سینماگر 180 درجه برعکس عمل می کند و انچه که کعبه آمال و آرزوهای انها است . هالیوود و اسکار است نه انقلاب و اسلام!
و سینماگران ما تقریبا بلا استثتا یکی از آرزو هاشون اینه که در جشنواره های خارجی مطرح بشوندو داخل ایران برایشان مهم نیست .امام می فرمایند: هر موقع دشمن از شما تعریف کرد به خودتان شک کنید. حالا من از شما می پرسم؟ آمریکا دوست شما هست؟ اسکار دوست شما هست؟ هالیوود دوست شما هست؟ حالا در جامعه ما مسئولین از اقای اصغر فرهادی تعریف می کنند. جشن می گیرند. هوار می کشند..اماحقیقت عوض نمی شودامریکا و اسکار هالیوود و کمپانی های صهیونیستی در طول صد و اندی سال گذشته همه دنیا را به لجن کشیده اند حالا چطور طرفدار فرهنگ شده اند؟. طرفدار راستی و صداقت در اثر آقای فرهادی شده اند؟ یا آنها درست شده اند و آقای فرهادی تغییر کرده؟
آقای علی شان استون در دفتر بنده بود و من از ایشان فیلم گرفتم و آن فیلم را برای برنامه هفت فرستادم اما آنها پخش نکردند! خبر نگار ها از آقای استون پرسیدند: نظرتان درباره کاندید شدن آقای فرهادی در اسکار چی هست؟ ایشان گفتند: اگر کسی در جهت امریکا و اسرائیل حرکت نکند به او جایزه نمی دهند. شک نکنید که فیلم ایشان در عمل به عقاید آن کشور است. این صحبت یه فیلمساز امریکایی بود نه ایرانی ! در ضمن برای اینکه انسان اگر بخواهد راستی را ترویج دهد باید مملکت خود را دروغ گو معرفی کند؟ بگوید ایران جای دروغ گو هاست و آمریکا جای خوبی ها؟ و باید فرار کرد و رفت آمریکا؟
اینجا باز همان بحث نقد و سیاه نمایی خود را نشان می هد . در واقع مرز بین این 2 امر باید ترسیم شود...
من یک سوال از شما دارم؟ اگر کسی یه راهکار کسی پیشنهاد داد و مخصوصا اگر آن پیشنهاد رو رهبری داد ما باید به کدام رهنمود توجه کنیم؟مقام معظم رهبری به سینما گران ما فرمودند: معنی انتقاد سیاه نمایی نیست. انتقاد یعنی ، شما ایرادی را در جامعه ای مطرح کنید و راهکاری هم برای حل آن طرح کنید.تخریب یعنی آن کسی که فقط بدی ها رو می بیند وهیچ راهکاری ندارد. به سینما گران فقط یاد دادن که تو ایراد بگیر – اشکال بگیر – وظیفه تو این است-آقای سینما گر تو مثل مگس می مانی فقط باید روی کثافت بشینی؟ تو مثل زنبور و پروانه نیستی که روی گل بنشینی. آیا تو مثل لات ها باید فقط فحاشی و چاقو کشی می کند؟آیا این سینما است؟ انتقاد را باید کسی انجام دهد که شعور ارائه راه حل را داشته باشد. به صراحت می گویم هر لات و چاقو کشی می تواند ایراد بگیرد؟ اما آن کسی که ایراد می گیرد و راهکاری هم ارائه می دهد. آن فرد جزو انسانهای فرهیخته ای هست که دارای بصیرت هم هست. متاسفانه بخش اعظم سینماگران ما منهای تعداد اندک آنها ، فقط سیاه نمایی و زشتی ها رو می بینند و توان دیدن زیبایی ها رو ندارند کسی با انتقاد مخالف نیست! من فیلمی بازی کردم که از جامعه ایران انتقاد کردم.اسم این فیلم "مجاهدت خاموش" هست که فقط برای مقام معظم رهبری و مسئولین پخش شد.پس می شود فیلم انتقادی ساخت و بازی کرد.
پس چرا این فیلم برای مردم پخش نشد؟
برای اینکه آقای هاشمی که اون زمان مسئول تلویزیون بودند اجازه پخش ندادند.چون اسم چند سفارت خانه مطرح شده بود و ایشان گفتند: آبروی ایران می رود و نگذاشتن اکران عمومی بشود.در حالی که مقام معظم رهبری فرمودند پخش کنید. پس چرا به حرف رهبری گوش ندادند؟ اگر تمام حرف های رهبری را گوش بدهیم جامعه ما این طور پیش نمیرود. کشور بهشت می شود. متاسفانه در کنار این همه مومنین که در سطح رهبری حرکت می کنند یک عده ای هم هستند که اتفاقا بیشتر در سینما و تلویزیون بنا ندارند در جهت رهبری حرکت کنند. اگر چه در همان سینما و تلویزیون یکسری مومنین هم هستند که از رهنمود های مقام معظم رهبری پیروی می کنند.