به گزارش مشرق، هنریک ایبسن نویسنده شهیر نروژی، نمایشنامهای به نام «دشمن مردم» دارد، دشمن مردم را بسیاری از پژوهشگران ادبی یکی از شاهکارهای ایبسن دانستهاند؛ در این نمایشنامه، ایبسن وضعیت پزشکی به نام دکتر توماس استوکمان را بازگو میکند که مسئول سلامت حمامهای آب معدنی شهر خود است وقتی دکتر استوکمان متوجه آلودگی این حمامها میشود میخواهد این مسئله را به مسئولین و مردم شهر تذکر بدهد تمام راهها به سمت او بسته میشود زیرا این حمامها محل درآمدهای نجومی بسیاری از جمله برادر دکتر استوکمان یعنی شهردار شهر است و کسی در شهر بهخاطر انباشت سرمایه و پولهای کثیفی که از این طریق حاصل میشود حاضر به همکاری با دکتر استوکمان نیست پس او تنها میماند اما این تنهایی باعث نمیشود تا او دست از بیان آلودگی آبهای حمامها بردارد در نهایت سرمایهسالاران شهر اراده میکنند تا او را که دوست حقیقی همه مردم است، دشمن مردم خطاب کنند؛ وضعیت دشمن مردم در طول تاریخ قبل و بعد از ایبسن بارها و بارها تکرار شده است و اغلب منتقدین آیندهنگر و برهمزنندگان و افشاگران روابط قدرت و روابط آلوده سرمایهسالاری را در وضعیت تنهاماندگی قرار داده است.
بیشتر بخوانید:
فضای موجود سینمای ایران، فضای مسمومی است/با پول کثیف نمیشود در سینما کار خوب کرد/سلبریتیها با پول کثیف رشد کردند
مسعود فراستی تنها یک منتقد سینما نیست؛ اغلب میدانند او دانشآموخته اقتصاد سیاسی است، اقتصاد سیاسی علمی است که وجه همت خود را بهرهگیری از نقد ساختار سرمایه و رهگیری تاثیر سرمایه بر فرهنگ، سیاست، اجتماع و بسیاری دیگر از ارکان زندگی انسانها اختصاص داده، اقتصاد سیاسی نقد است و نقدِ حقیقی دشوار کردن سهلانگاریهای گذشته؛ دست بر قضا در سینمای بحرانزده و سرمایه زده ما، فراستی منتقدی است که خط و ربط سرمایه برای او اهمیت دارد پس خیلی شفافتر از کسانی که احتمالاً آلوده به پولهای کثیف یا دستکم بیخبر از وضعیت درونی سینما هستند نگران تاثیر سرمایههای کثیف بر سینمای نحیف و در نهایت آینده فرهنگ و ذائقه فرهنگی مردم ایران است.
بعد از حرفهای اخیر فراستی در برنامه دورهمی، دیده شده که برخی از منتقدان سینما با پاسکاری زیاد بین خودشان انتقاد کردهاند که سالهاست فراستی در حال نقد سینما در تلویزیون است پس مسئول وضعیت امروز سینما هم خود اوست من با تعجب میگویم شاید جای این بیان عجیب برخی از منتقدین به عنوان یک مغالطه آشکار در کتابی با عنوان «راهنمای تفکر صحیح برای منتقدین» یا کتابی دیگر با عنوان «منتقدین چگونه مغالطه می کنند است» باشد؛ زیرا ناگفته پیداست که فراستی هرگز سُکاندار سیاستگذاری فرهنگی و مسئول ساختارهای سیاستگذاری فرهنگی در ایران نبوده است همچنین مانند بسیاری از روشنفکر/مدیران، دائما در حال سوئیچ بین جایگاههای باکلاس بالایشهری روشنفکری و پشت میزهای لوکس مدیرت نبوده است، ناگفته هم پیدا است فراستی عضو باشگاه سرمایهداران که سینما را در کنترل و انقیاد خود درآوردهاند نیز نبوده، پس این مغالطهای بیش نیست که برای خالی نبودن عریضه علیه فراستی به کار رفته است؛ فراستی در تمام این سالها مشغول سختکردن چیزهایی بود که پیش از او آسان در نظر گرفته میشد.
اما منتقدانی که به وضعیت گذشته و کنونی انتقاد جدی نکردهاند و اساساً نگران ابتذال در سینمای ما نیستند یا همواره خود را در کنار تهیهکنندگانی که پول بیشتری بدهند احساس و نقش وکیل مدافع را برای مبتذلها بازی میکنند، باید روزی پاسخگوی چشم فروبستنها و مدایح پرصله خویش بر سینمای مروج ابتذال و اضمحلال فرهنگی ناشی از آن در بین مردم باشند.
در داستان مشهور «دشمن مردم» آلودگی آبها محصول پژوهشهای دکتر استوکمان نیست، توماس استوکمان، مردی راستکردار ، پیرو حق و حقیقت و هشداردهندهای صادق در کنار مردم است ولی چه سود که هشداردهنده را در جماعت زرسالار و سرمایهزده جای مجرم مینشانند و برای او مثل مسعود فراستی حکم محکومیت هم صادر میکنند.
آری فراستی دشمن ابتذال است و دوست حقیقی مردم پس هر چقدر میخواهید مغالطه کنید، پاداش دوستی با مردم محبوبیت روزافزون اوست.
منبع: کانال تلگرامی دکترمحمدحسین ضمیریان