کد خبر 113490
تاریخ انتشار: ۳ اردیبهشت ۱۳۹۱ - ۱۰:۲۳

مادر شوهر علیه عروس قاتل، اعدام برای متجاوزان به زن جوان در مقابل شوهرش، اعتراف زن خيانتکار به اجيرکردن قاتل براي قتل همسر، اعتراض در واکنش به قتل دختر بوکانی از جمله مهمترین اخبار حوادث در روز گذشته است.

*اعتراف زن خيانتکار به اجيرکردن قاتل براي قتل همسر

به گزارش گروه خواندنی های مشرق، 23 مرداد سال گذشته کارآگاهان پليس آگاهي شيراز در جريان قتل مرد جواني در محله اي در جنوب شرق اين شهر قرار گرفتند. کارآگاهان پس از حضور در محل جنايت با جسد حميد در حالي که بر اثر اصابت گلوله به قتل رسيده بود روبه رو شدند.همسر حميد در جريان تحقيقات گفت: من و همسرم در خانه بوديم که دو مرد نقابدار وارد شدند و با اسلحه کمري به سمت شوهرم شليک کردند.

 عاملان جنايت سپس با يک دستگاه موتورسيکلت از محل متواري شدند.بررسي ماموران نشان داد، مقتول با همسرش به نام مونا اختلاف شديدي داشته و آن ها چند بار با يکديگر درگير شده بودند.با کشف اين سرنخ تحقيقات روي مونا متمرکز شد وکارآگاهان دريافتند زن جوان با مردي به نام ايمان ارتباط پنهاني دارد.

با شناسايي ايمان ماموران سراغ او رفتند اما دريافتند متهم هم زمان با اين جنايت به محلي نامعلوم گريخته است. سرهنگ سيروس حيدري در اين باره گفت: دستگيري مونا باعث هوشياري متهم اصلي پرونده مي شد به همين دليل کارآگاهان بدون هيچ اقدامي او را زير نظر گرفتند. با گذشت 8ماه از اين جنايت هفته گذشته ماموران دريافتند ايمان دوباره به شيراز بازگشته است. در ادامه محل هايي که احتمال داشت متهم در آنجا مخفي شده باشد زير نظر گرفته شد و کارآگاهان پس از چند روز تعقيب و مراقبت متهم را دستگير و به اداره آگاهي منتقل کردند.وي افزود: متهم در بازجويي هاي مقدماتي منکر قتل شد اما پس از روبه رو شدن با مدارک پليسي لب به اعتراف گشود و گفت: مونا با حرفهايش مرا فريب داده بود. او ادعا کرد شوهرش مرد بداخلاقي است و از من خواست تا در کشتن شوهرش به او کمک کنم.

ابتدا با اين کار مخالفت کردم اما او با حرف هايش مرا راضي کرد.شب حادثه مونا در را باز کرد و من با شليک چند گلوله شوهرش را کشتم. در اين مدت هم در شهر هاي مختلف سرگردان بودم. پس از قتل ، مونا هيچ کاري براي من نکرد و تنها ابزاري براي رهايي او از دست شوهرش بودم.با اين اعترافات مونا نيز از سوي کارآگاهان دستگير شد و در بازجويي ها به جرم خود اعتراف کرد.

*اعدام برای متجاوزان به زن جوان

اين پرونده اسفند سال 87 با شكايت مردي جوان تشكيل شد. اين مرد با مراجعه به ماموران پليس كرج از ربوده شدن همسرش خبر داد و گفت: «من و همسرم به نام مريم در خيابان پيشاهنگي در حال قدم زدن بوديم كه يك پرايد با دو سرنشين مقابل‌مان توقف كرد و يكي از آنها بعد از پياده شدن از خودرو و معرفي خود به عنوان مامور، خواست مرا بازرسي بدني كند اما من كه به او مشكوك شده بودم كارت شناسايي خواستم و وي به جاي نشان دادن كارت، با من درگير شد.

 در حالي‌كه اطمينان پيدا كرده بودم اين دو نفر مامور قلابي هستند از همسرم خواستم با داد و فرياد مردم را خبر كند. خودم هم با يكي از آن دو درگير شدم. در اين هنگام راننده پرايد پياده شد و با تهديد چاقو و زور، همسرم را سوار خودرو كرد و دو نفري گريختند. در آن لحظات مردم دور ما جمع شده بودند اما كسي كمكم نكرد و من فقط توانستم شماره پلاك پرايد را يادداشت كنم.»

شماره اين خودرو بلافاصله در اختيار واحدهاي گشت قرار گرفت و ماموران ساعتي بعد اين اتومبيل را در جاده‌ حاشيه‌اي مشاهده كردند و دستور ايست دادند. در اين هنگام پرايدسواران با پرت‌كردن زن جوان به بيرون، با سرعت فرار كردند. پس از آن ماموران سراغ زن 25ساله رفتند و درباره واقعه‌اي كه برايش رخ داده بود توضيح داد. مريم گفت: «آن دو مرد بعد از ربودن من به يكي از دوستان‌شان تلفن و او را هم خبر كردند آنها مرا به منطقه‌اي بياباني بردند و مورد تجاوز قرار دادند.

من خيلي به آنها التماس كردم و حتي براي اينكه رهايم كنند مدعي شدم باردار هستم ولي حرف‌ها و گريه‌هايم هيچ فايده‌اي نداشت.» كارآگاهان تجسس‌هاي خود را با رديابي پرايد متهمان پي گرفتند و فهميدند اين خودرو مسروقه است. به اين ترتيب تنها سرنخ پليس از بين رفت اما ماموران با راهنمايي مريم و شوهرش به چهره‌نگاري از متهمان پرداختند و از اين طريق يكي از آنها را به نام حسن شناسايي كردند. اين مرد 45 روز بعد از وقوع جرم دستگير شد و دو همدست سابقه‌دار خود را معرفي كرد و آنان نيز بازداشت شدند و بازجويي از اين افراد در دستور كار قرار گرفت. حسن ضمن اعتراف به آزار زن 25ساله گفت: «ما زورگير هستيم، آن روز هم قصد داشتيم با جعل عنوان، از اين زن و شوهر سرقت كنيم اما مرد جوان در برابرمان مقاومت كرد و ما همسرش را ربوديم و بعد به يكي از دوستان‌مان زنگ زديم و سه نفري به وي تعرض كرديم علاوه بر اين ما چندين فقره دزدي ديگر نيز انجام داده‌ايم.»

دو متهم ديگر نيز گفته‌هاي حسن را تاييد كردند و به اين ترتيب آنها در شعبه اول دادگاه كيفري استان البرز محاكمه شدند. آنها در دادگاه اتهام خود را رد كردند اما هيات قضات با توجه به مدارك موجود، راي بر اعدام هر سه متهم دادند. پس از آن پرونده در اختيار قضات ديوانعالي كشور قرار گرفت و آنها به‌خاطر وجود ايرادهاي قانوني، راي صادره را نقض كردند و خواستار محاكمه مجدد حسن و همدستانش شدند. دومين دور رسيدگي به اتهام سه مرد متجاوز اسفند سال گذشته برگزار شد و اين بار نيز متهمان با اعلام بي‌گناهي اعلام كردند خواستار صدور حكم برائت هستند اما هيات قضات هفته گذشته پس از شور به اين نتيجه رسيدند كه هر سه آنها گناهكار هستند به همين خاطر هر يك از آنان را به يك‌بار اعدام در ملاء‌عام؛ 20 سال حبس، 25سال تبعيد و 74 ضربه شلاق محكوم كردند.

*مادر شوهر علیه عروس قاتل

نسرين زن جوان كه با شكايت مادرشوهرش به دادگاه آمده ‌بود، گفت زمان وقوع حادثه تلاش زيادي براي نجات شوهرش كرد اما او جان خود را از دست داده ‌بود.در ابتداي جلسه محاكمه كه در شعبه 71 دادگاه كيفري‌استان تهران برگزار شد، سيدرضايي نماينده دادستان در جايگاه حاضر شد و گفت: 21 آذر چهار سال قبل پليس هشتگرد از مرگ مردي مطلع شد كه به گفته پزشكان به شدت مسموم شده‌ بود.

جسد امير به دستور بازپرس ويژه قتل براي تعيين علت دقيق مرگ به پزشكي قانوني منتقل شد. بازپرس پرونده خانواده امير را مورد بازجويي قرار داد. نسرين - همسر مقتول- به ماموران گفت شوهرش بعد از بازگشت از مشهد بدحال شد و او چندين بار همسرش را به بيمارستان برد و در نهايت هم امير جان خود را از دست داد. گفته‌هاي نسرين از سوي مادرشوهرش نقض شد. اين زن گفت اطمينان دارد، عروسش پسرش را به قتل رسانده‌ است و پسرش قبلا گفته‌ بود زنش عليه او توطئه كرده‌ است.

نماينده دادستان ادامه داد: «بازپرس در گام بعدي پسرخاله مقتول را كه تنها شاهد حادثه بود مورد بازجويي قرار داد و اين مرد گفت پسرخاله‌اش قبل از بيهوشي به دكتر گفته ‌بود همسرش قصد كشتن او را دارد.» نماينده دادستان تهران در پايان گفت: با توجه به مدارك موجود در پرونده و شواهد و دلايلي كه وجود دارد به عنوان نماينده دادستان درخواست صدور حكم قانوني را دارم. در ادامه دختران مقتول به عنوان ولي‌دم در جايگاه حاضر شدند. آنها گفتند از مادرشان شكايتي ندارند چون اطمينان دارند مادرشان هيچ ‌نقشي در مرگ پدرشان ندارد. دختر بزرگ مقتول گفت: چندسال بود كه پدرم بيمار بود. او به دكتر رفتن و درمان اعتقادي نداشت و مي‌گفت دكترها فقط مي‌خواهند من را سركيسه كنند. بيشتر اوقات ضعف داشت و سرش گيج مي‌رفت. فشار خونش پايين مي‌آمد و گاهي هم ديگر نمي‌توانست روي پايش بايستد. چندبار مادرم مجبورش كرد دكتر برود. پزشكان برايش آزمايش نوشتند اما نرفت و گفت خودش قرص مي‌خورد و خوب مي‌شود. البته پدرم كشاورز و دامدار بود و بيشتر اوقات وقتي اين‌طور مي‌شد كه سم‌پاشي مي‌كرد.

شب حادثه هم پدرم از مشهد آمده ‌بود. وقتي به خانه رسيد من مدرسه بودم. بعد از بازگشت به خانه مادرم گفت پدرت مريض است. او آنقدر حالش بد بود كه حتي نمي‌توانست پيش ميهمانانش بنشيند و در اتاق خوابيده‌ بود. مادرم دوبار او را همراه پسرخاله پدرم به دكتر برد.

دختر مقتول در مورد اينكه آيا ديده است مادرش در غذاي پدرش دارو بريزد، گفت: پدرم عادت نداشت از دست كسي چيزي بگيرد و هميشه خودش براي خودش چاي و غذا مي‌كشيد حتي براي ما هم مي‌كشيد. من هيچ وقت نديدم مادرم دارويي در غذاي پدرم بريزد. اين دختر در ادامه گفت: بيماري پدرم از سال 84 شروع شد. او هر چند وقت يك‌بار در بيمارستان بستري مي‌شد. البته چندساعتي او را نگه مي‌داشتند و بعد مرخص مي‌شد و ديگر پيگيري نمي‌كرد.

در ادامه وكيل مادر مقتول در جايگاه حاضر شد. او گفت: موكل من درخواست قصاص دارد و بر شكايت خود باقي است. موكل من در شكايت خود آورده ‌است يك‌سال قبل از مرگ مقتول، متهم با فردي رابطه نامشروع داشت و پرونده‌اي هم در اين خصوص تشكيل شد اما مقتول به دليل حفظ آبرويش گذشت كرد. همچنين مقتول به خانواده‌اش گفته ‌بود همسرش او را مسموم مي‌كند و دارو در غذايش مي‌ريزد اما اين داروها تاثيري ندارد. موكل من معتقد است عروسش طي چندين سال پسرش را مسموم كرده و در نهايت هم او را كشته ‌است.

متهم شيشه مصرف و زنان جوان را هم به كارهاي خلاف شرع وادار مي‌كرد. در اين هنگام قاضي عزيزمحمدي-رييس دادگاه- از وكيل مادر مقتول پرسيد آيا شما مدركي هم براي اثبات ادعايتان داريد که او جواب داد ما هيچ مدركي نداريم و اينها ادعاهاي موكل من است. در ادامه پسرخاله مقتول در جايگاه حاضر شد تا به عنوان شاهد آنچه را كه ديده بود توضيح دهد. او گفت: من در جريان درگيري پسرخاله‌ام با همسرش نبودم. شب حادثه نسرين با من تماس گرفت و گفت شوهرش بدحال است و از من كمك خواست. من با پسرم رفتم و پسرخاله‌ام را به بيمارستان برديم. وقتي دكتر او را معاينه كرد، گفت او مواد مصرف كرده ‌است. من گفتم امير حتي سيگار هم نمي‌كشد اما دكتر قبول نكرد و خيلي سريع معده پسرخاله‌ام را شست‌وشو داد. وقتي محتويات معده داشت خارج مي‌شد پزشك ذراتي را نشان داد و گفت اينها مواد است. وقتي حال پسرخاله‌ام بهتر شد به خانه برگشتيم اما او دوباره بدحال شد.

اين شاهد ادامه داد: نسرين آمپولي به امير تزريق كرد و بعد هم حالش بدتر شد و ما دوباره او را به بيمارستان برديم و ديگر به‌هوش نيامد. در ادامه متهم به دفاع از خودش پرداخت. او گفت: اتهام قتل را قبول ندارم. من هيچ سابقه‌اي ندارم و هميشه به فكر زندگي‌ام بودم. با شوهرم كشاورزي و دامداري كردم تا بتوانيم زندگي‌مان را تامين كنيم. هيچ‌وقت هم نديدم او مواد بكشد و هربار كه حالش بد مي‌شد من فكر مي‌كردم چون سم‌پاشي مي‌كند مريض مي‌شود. من هيچ انگيزه‌اي هم براي قتل امير نداشتم و مرگش ضربه‌اي سخت به من زد.

او ادامه داد: آن روز دكتر براي امير نسخه نوشت تا من داروهايش را بگيرم. وقتي شوهرم را به خانه برديم و دوباره حالش بد شد من با دكترش تماس گرفتم و او گفت ضعيف شده، به او آمپول ب‌ كمپلكس و ب‌ 12 تزريق كن اگر هم نمي‌تواني او را بياور. من چون بهداشتيار بودم خودم آمپول را تزريق كردم اما شوهرم بهتر نشد و وقتي دوباره به بيمارستان رفتيم، گفتند امير به كما رفته ‌است. متهم گفت: شوهرم جلو ما مواد نمي‌كشيد و من بعد از مرگش بود كه در مورد اعتيادش اطلاعاتي به دست آوردم. او خانه‌اي در كنار دامداري‌اش داشت و بيشتر اوقات آنجا بود و كار مي‌كرد و كمتر پيش ما در هشتگرد مي‌آمد. بنا بر اين گزارش بعد از پايان دفاعيات متهم هيات قضا براي صدور راي دادگاه وارد شور شدند.

*اعتراض در واکنش به  قتل دختر بوکانی

ربوده و كشته شدن دختري 17ساله در بوكان كارآگاهان جنايي را در برابر پرونده‌اي پيچيده قرار داده است. اين در حالي است كه مردم اين شهر در پي كشف جسد وحشت‌زده و مضطرب شده‌اند و روز جمعه مقابل فرمانداري تجمع كردند.

دختر 17ساله كه سميه فيض‌الله‌پور نام دارد اواسط فروردين‌ماه ناپديد شد و والدين او اين خبر را به پليس اعلام و درخواست كمك كردند اما سرنخي از اين دختر به دست نيامد تا اينكه 24 فروردين به كارآگاهان جنايي خبر دادند جنازه دختر نوجواني زير پل امير‌آباد پيدا شده است، به اين ترتيب تحقيقات آغاز و مشخص شد جنازه متعلق به سميه است. اين دختر بنا به تشخيص پزشكي قانوني حاضر در محل چند روز قبل جان باخته بود. در پی اين اتفاق تيمي تحقيق درباره انگيزه قتل سميه را آغاز كردند اما آنها تاكنون به سرنخ و مدركي دست نيافته‌اند و فقط در پي احتمال‌ها و فرضيه‌هاي مطرح‌شده سه نفر را به عنوان مظنون بازداشت كردند.

اين اشخاص تاكنون در بازجويي‌ها هرگونه مشاركت در ربودن و به قتل رساندن دختر دانش‌آموز را رد كرده‌اند با اين وجود تحقيق از آنها ادامه دارد. اين در حالي است كه مردم بوكان روز جمعه با تجمع مقابل فرمانداري نسبت به واقعه رخ‌داده، اعتراض كردند و خواستار برخورد قاطع‌تر مقامات مسوول شدند. در اين تجمع پدر سميه به مردم گفت نيروي انتظامي و دستگاه قضايي تاكنون پيگيري‌هاي مناسبي انجام داده‌اند.

پس از كشف جسد سميه شايعاتي در بوكان مطرح شد مبني بر اينكه چند دختر دانش‌آموز ديگر نيز كه در مقاطع راهنمايي و دبيرستان تحصيل مي‌كنند ربوده شده‌اند اما چنين شایعاتی به تاييد نرسيده است.