حسین فدایی آشیانی، نماینده مردم تهران در دوره هفتم و هشتم مجلس شورای اسلامی است و نائب رئیس کمیسیون اصل نود مجلس. او در شهرری به دنیا آمده و هماکنون در جوار حضرت عبدالعظیم(ع) زندگی می کند. از سوابق انقلابی، سیاسی و مدیریتی او میتوان به این موارد اشاره کرد: عضو گروه توحیدی بدر و صف در مبارزات قبل از انقلاب اسلامی، توسط ساواک دستگیر و شکنجه شد، پس از انقلاب به عضویت سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی (اول) درآمد؛ عضو سابق ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی، عضو اعضای اصلی شورای هماهنگی نیروهای انقلاب، عضو شورای پنج نفره شورای هماهنگی نیروهای انقلاب در انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم و شورای ۵+۶ جبهه متحد اصولگرایان در انتخابات مجلس هشتم، مؤسس و دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی از ابتدا تاکنون، مسؤول ستاد فوریتهای جنگ در زمان جنگ تحمیلی.
گفتوگوی مشرق با حسین فدایی، عضو شورای مرکزی جبهه متحد اصولگرایان را میخوانیم:
با وجود اينكه حدود 11 سال از صدور فرمان هشت مادهاي مقام معظم رهبري درباره مبارزه با مفاسد اقتصادي ميگذرد اما اقدام درخوري انجام نشده و برخي از بخشهاي آن صرفاً در حد بحث و شعار باقي مانده؟ علت اين امر چيست؟
بحث مبارزه با مفاسد اقتصادي موضوع بسيار مهمي است. انقلاب اسلامي و نظام اسلامي ايران ذاتاً ضد فساد است. همانگونه كه ذاتاً ضد تبعيض و ضد فقر است. بنابراين كمترين آسيب از جانب مفاسد اقتصادي قابل قبول براي نظام نيست. مقام معظم رهبري وقتي كه نگرانيهايي نسبت به برخي مسؤولان احساس فرمودند، آن فرمان هشت ماده اي را در سال 80 صادر كردند. در دوره آقاي خاتمي ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادي ايجاد شد. بنده در يكي دو سال آخر دولت ايشان از طرف رئيس مجلس در اين ستاد شركت داشتم. آن زمان بيشتر جهت گيري ها در اين ستاد به سمت تنظيم مقررات و دستورالعملها بود؛ البته اقداماتي هم صورت گرفت اما جلسات ستاد بيشتر حالت تشريفاتي به خود گرفته بود و كاركردهاي رسانه اي آن مدنظر قرار داشت و كمتر رسيدگي به مصاديق معين و مشخص مفاسد اقتصادي مورد توجه قرار مي گرفت. با آغاز دوره آقاي احمدي نژاد سرفصل جديدي ايجاد شد و اميد و انتظار ما و همه مردم اين بود كه در اين دوره برخورد قاطعي صورت بگيرد و كمكاري هاي گذشته جبران شود تا احساس امنيت عناصر ايجاد فساد سلب شود و پاكي و سلامت در ميان مسؤولان مشهود شود. در نخستين جلسه اي هم كه ستاد با حضور سران سه قوه تشكيل شد آقاي احمدي نژاد جمله اي را گفتند كه اين اميد ما را چندبرابر كرد. مضمون اين جمله هم اين بود كه بايد مبارزه با مفاسد اقتصادي را از همين جا شروع كنيم. يعني از اعضاي همين جلسه شروع بشود. خب اين خيلي اميدآفرين بود. اما متأسفانه به مرور زمان جلسات ستاد با حضور سران، بسيار كمرنگ شد. من البته آمار دقيقي ندارم اما فكر نمي كنم تعداد جلساتي كه با حضور سران سه قوه در اين شش هفت ساله، تشكيل شده به عدد پنج هم برسد. اين مسئله قابل توجه و تامل است. بعد هم قرار شد مسؤول دبيرخانه ستاد معاون اول رئيس جمهور باشد كه در دولت نهم آقاي پرويز داوودي اين سمت را بر عهده داشتند و البته تلاش هاي خوبي هم انجام دادند. با اين حال اعضاي ستاد در آن زمان رضايت كامل از فعاليت هاي ستاد نداشتند و به همين علت قرار شد عملكرد ستاد مورد بررسي و آسيب شناسي قرار گيرد. چند جلسه وقت صرف اين كار شد و مواردي هم تصويب شد. از ابتدا همه قبول داشتند كه يكي از نقاطي كه زمينه شكل گيري مفاسد اقتصادي در آن زياد است، نظام بانكي است. براي اصلاح نظام بانكي هم كارهايي به صورت معين به تصويب ستاد رسيد كه اگر انجام شده بود الآن شاهد ظهور و بروز مفاسدي مانند مفسده بانكي 3000 ميلياردي نبوديم.
آقاي احمدي نژاد به همان اندازه كه در ابتدا مطرح مي كردند در بحث مبارزه با مفاسد اقتصادي جدي بودند و واقعاً كار مبارزه را از همان اتاق شروع كردند؟
نه اين اميد در ما ايجاد شد اما متاسفانه مابه ازاي بيروني نداشت و اقدام درخوري صورت نگرفت.
چرا؟ آيا به شعارها اعتقاد نداشتند؟
به نظرم مشكل در سيستم است. در نظام اقتصادي ما آسيب هايي وجود دارد كه زمينه بروز تخلفات و مفاسد اقتصادي را فراهم مي كند. بخشي از اين مسائل به قوه مجريه بر مي گردند، بخشي به قوه قضائيه و بخشي هم ممكن است به قوه مقننه ربط پيدا كند. در قوه مجريه هم باز بخشي از اين آسيب ها متوجه برنامه ها و سيستم هاست و بخشي هم به افراد و مديران برمي گردد. در موضوع برنامه ها به نظرم مي آيد كه نظام اطلاعاتي بخش هاي اقتصادي شفاف نيست و بايد اين اتفاق بيفتد تا معاملات بر اساس مقررات و شفاف صورت بگيرد و عمليات هاي مالي بايد شفاف، ماشيني و خارج از دسترس افراد باشد و اختيارات اداري و مسؤوليتي افراد نتواند فساد را تسهيل كند. اما در خصوص مديران؛ به كارگيري انسان هاي شايسته مهمترين مسئله است. مدير بايد پاك و مؤمن و امانتدار باشد و در عين حال تخصص و توانايي لازم را داشته باشد. اين گونه مديران هرجا كه باشند حتي اگر سيستم هم اشكال داشته باشد آن را اصلاح مي كنند. حالا شما مراجعه كنيد به سوابق و تواناييهاي برخي از مديران دولتي و ببينيد با توجه به اين معيارها چند درصد آنها اهليت اين كار را داشتهاند؟
شما بررسي خاصي كرده ايد؟
در برخي جاها مانند مديريت بانكي اين بررسي در كميسيون اصل نود صورت گرفته و اشكالات زيادي هم ديده شد. از كساني كه به سمت هاي مديريتي بانك ها گمارده شده اند صلاحيت اخلاقي و قانوني يا تخصص كاري ندارند. اين بررسي ها به نهاد هاي مربوطه هم منتقل شده.
آيا تأثيري هم داشته؟
كارهايي صورت گرفته اما بسيار كند و ضعيف است و نتيجه مطلوب حاصل نشده. از چند سال پيش ما ضرورت استقرار يك نظام حسابرسي و حسابداري جامع و هوشمند را گوشزد كرديم. هم به صورت فردي و هم در قالب كميسيون اصل 90 اين مطلب را به وزارت دارايي و اقتصاد و بانك مركزي انتقال داديم؛ البته به ديوان محاسبات مجلس هم گفته ايم و ديوان يك طراحي وسيعي را انجام داده كه هنوز به نتيجه نرسيده و در حال طي مراحل پاياني است. دولت مي گويد ما كارهايي انجام داديم اما هنوز اين اتفاق مهم نيفتاده. نكته ديگر اين است كه سامانه هاي موجود در بخش هاي اقتصادي با هم تبادل اطلاعات ندارند و مانند جزاير جداگانه عمل مي كنند. يعني اگر سامانه اي در نظام مالياتي مستقر است بخش هاي ديگر مانند گمرك و بانكي به اطلاعات آن دسترسي ندارند. به عنوان مثال اگر كسي مي خواهد تسهيلات از بانك دريافت كند، بانك بايد به اطلاعات مالياتي و گمركي و... اشراف داشته باشد تا اگر فسادي در آنجا مشاهده شد قابل ردگيري و رصد باشد. در قوه قضائيه بايد تلاش شود تخلف يا فسادي صورت نگيرد. يعني روش ها و برنامه ها بايد بازدارنده باشد. اما اگر تخلفي صورت گرفت قوه مجريه بايد با او برخورد كند. اينجا نخستين سؤالي كه مطرح مي شود اين است كه هزينه اي كه فسادكننده بايد در قبال تخلفي كه انجام داده پرداخت كند بهگونهاي است كه بر منافع او بچربد و به قول معروف متخلف را نقرهداغ كند؟ اگر اين هزينه پايين باشد خودش عامل ايجاد انگيزه در افرادي مي شود كه مستعد فساد هستند. برعكس اگر فرد بداند در صورت ارتكاب به تخلف، قوه قضائيه با سرعت و دقت و شدت با او برخورد ميكند و بايد هزينه بالايي براي تخلف پرداخت كند به سمت ارتكاب تخلف نميرود. متأسفانه اطاله دادرسي و هزينههاي پايين نسبت به جرايم در قوه قضائيه تا كنون به گونهاي بوده كه نتوانسته برخورد رضايت بخشي با مفاسد اقتصادي انجام دهد.
كميسيون اصل نود در پرونده تخلف بزرگ مالي، كي و چگونه ورود پيدا كرد؟
حدود آبان ماه سال 89 گزارشي به دست كميسيون رسيد و آن زماني بود كه هنوز اين گروه مفاسد بزرگ و با ارقام بالاي خود را آغاز نكرده بود. آن موقع ما به دستگاه هاي مربوطه مانند وزارت اقتصاد و بانك مركزي اين موضوع را منعكس كرديم و هشدار هاي لازم را داديم. بنا بر اظهارات آقاي بهمني؛ رئيس كل بانك مركزي، وقتي اين گزارش به بانك مركزي رسيد ايشان روي آن دستور محكمي دادند و منشأ پيگيريهايي شد كه آرامآرام تخلفات را آشكار كرد. البته قبل از اين حادثه كه مربوط به گروه آريا بود، ما گزارش هاي متعددي درباره معوقههاي بانكي داديم و اشكالاتي را در نظام بانكي گوشزد كرديم و هيئت مديره و مديرعامل هركدام از بانك ها را جداگانه به همراه نمايندگان بانك مركزي، وزارت اقتصاد و سازمان بازرسي و سازمان حسابرسي را دعوت كرديم و براي همه اين بانك ها جلسات توجيهه جداگانه گذاشتيم. گزارشهاي تجميعي و مصداقي برايشان تهيه كرديم و درخصوص عدول از قوانين و دستورالعملها و عواقب آن به آنها تذكر و هشدار داده شد. قريب به اتفاق بانكها استقبال كردند و در صدد اصلاح برآمدند.
اين گزارش از چه ناحيهاي به دست شما رسيد؟
گزارش مردمي بود و ما آن را منعكس كرديم و پيگيريهاي لازم را انجام داديم.
سخنگوي قوه قضائيه و رئيس سازمان بازرسي از پشتوانه هاي دولتي اين فساد بزرگ بانكي خبر دادند. آيا شما هم در بررسيهايتان به اين نكته رسيديد؟
ببينيد، اساساً فساد شكل نمي گيرد مگر اينكه از حمايت كانونهاي قدرت برخوردار باشد. هركجا كه شما فساد ديديد قطعاً بدانيد كه از كانونهاي قدرت مورد حمايت قرار گرفته است.
اين كانونهاي قدرت شناسايي شدند؟
بله اما اعلام جزئيات اين موضوع جزء وظايف كميسيون نيست و بايد وزارت اطلاعات و سازمان بازرسي آن را اعلام كنند. براي ما از ابتدا معلوم بود. مگر ميشود كسي فساد بانكي با اين ابعاد بكند و مديرعامل يا عضوي از هيئت مديره در جريان نباشد؟ اگر اعضاي هيئت مديره يا مديرعامل دقت كافي داشتند اکنون اين تخلف بزرگ، صورت نمي گرفت.
حاميان بالاتر از مديرعامل يا اعضاي هيئت مديره و معاون وزير هم وجود دارد؟
بله؛ اساساً وقتي تعيين اعضاي هيئت مديره خارج از ضوابط صورت مي گيرد و با حمايت هاي غيرموجه تلاش مي شود كه كسي مديرعامل يا عضو هيئت مديره شود حتماً مقصود و منظوري پشت آن وجود دارد.
آيا به اين افراد هشدار هاي لازم داده شد و به مراجع قضائي معرفي شدند؟
ما هرچه كه به دست آورديم در گزارش كميسيون منعكس شده و خارج از گزارش هم به صورت شفاهي به آقاي بهمني و وزير اقتصاد منتقل شده و با آنها نشستهايي برگزار كرديم و به يك جمعبندي و تفاهمهايي رسيديم كه آن دوستان متعهد شدند آن دستورالعمل را اجرا كنند. بخشي از آن اجرا شده و بخشي هم در شرف اجراست و ما اميدواريم هر چه زودتر عملياتي شود و اگر اين اتفاق بيفتد تأثير بازدارندگي زيادي دارد.
خارج از بحث اختلاس آيا كميسيون گزارش هاي ديگري هم داشته؟
ما در حوزه اقتصادي گزارش هاي متعددي داشتيم. در بحث صنعت و خودروسازي، در بحث زمين و زمينخواري، در بحث معاملات بزرگي كه صورت گرفته گزارشهاي مفصلي تنظيم شد كه به دستگاههاي مربوطه منعكس شدند.
درباره جريان انحرافي كميسيون گزارشي تهيه نكرده؟
كميسيون گزارشهايي را در دست بررسي دارد كه هنوز به جمعبندي نهايي نرسيده تا بتوانيم آن را منتشر كنيم اما سرنخهايي را پيدا كرديم كه حاكي از اراده خاصي براي شكل گيري اين فسادها هستند و اين اراده خاص، معطوف مي شود به افرادي خاص كه مشهور و معروف به انحراف هستند. اما قضاوت نهايي در اين خصوص مربوط به قوه قضائيه مي شود.
اعلام شده برخي نمايندگان در اين فساد بزرگ بانكي مشاركت داشته اند. اين مشاركت تا چه حد بوده؟
اين را بايد قوه قضائيه در حكم خودش مشخص كند اما متأسفانه برخي از نمايندگان در حمايت از گروه آريا و تسهيل اقدامات آنها نقش داشتند. بعضي از اين نمايندگان به صورت حضوري از اين گروه حمايت مي كردند و برخي علاوه بر حمايت هاي حضوري به صورت مكاتبه اي هم از اين گروه حمايت كرده اند. حمايت اين نمايندگان ايجاد اطمينان مي كرد در مسؤولاني كه مي خواستند به اين گروه وام بدهند.
ظاهراً آقاي صدر تقاضا داشتند اسامي نمايندگاني كه در اين پرونده مشاركت داشتند اعلام شود؟
از چه كسي تقاضا داشتند؟ خب خودشان هيئت رئيسه هستند و مي توانند اعلام كنند. اصلاً اين را هم نمي خواهد اعلام كنند. بيايند ليست نمايندگاني كه از مجلس مسافرتهاي خارجي رفته اند را بدهند و اعلام كنند به چه دليل اين سفرها صورت گرفته. بگويند اين سفرها چه ضرورتي داشته، چه فوايدي براي كشور به ارمغان آورده و چقدر هزينه براي كشور داشته.
كميسيون اصل نود در اين موضوع سفرهاي خارجي ورود ندارد؟
چرا ما گزارشي را در دست تهيه داريم و انشاءالله آماده شد حتماً منعكس خواهيم كرد.
با وجود اينكه مقام معظم رهبري هميشه روي حمايت از توليد ملي تأكيد داشتند و امسال هم سال توليد ملي نامگذاري كردند، چرا برخي نمايندگان از خودروهاي لوكس و گرانقيمت خارجي استفاده مي كنند؟
خداوند دستورالعملي براي بندگان دارد كه برخي از بندگان از اين دستورالعمل سرپيچي مي كنند. علت اين سرپيچي چيست؟ همان علت در اينجا هم وجود دارد. غفلت هست، دنياطلبي هست، رفاهطلبي هست و مسائل مختلف ديگري هم وجود دارد. مقام معظم رهبري با الهام از تعاليم ديني و سيره حضرت امام(ره) و معصومان(ع)، مصالح و منافع ملي ما را تبيين مي كنند و اين مسؤولان هستند كه بايد داوطلبانه پيشتاز شوند و زودتر از ديگران عمل كنند. اگر عمل مي كردند كه رهبري مجبور نمي شدند بارها تذكر بدهند. متأسفانه برخي هم دارند يك روشي را نهادينه مي كنند كه وقتي مقام معظم رهبري موضوعي را مطرح ميکنند، اينها زودتر از همه و بيشتر از ديگران شعار مي دهند و موج درست مي كنند، اما در عمل بين رفتار آنان با مطالبات رهبري فاصله زيادي مشاهده مي شود. اگر مسؤولان همان گونه كه حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبري تأكيد داشتند به سادهزيستي روي بياورند و به زندگي ساده در سطح متوسط اكتفا كنند و از كالاهاي داخلي استفاده كنند، اين براي ديگران ايجاد الگو مي كند و موجب تقويت توليد و اقتصاد كشور مي شود.
علت اينكه اصولگرايان نتوانستند در انتخابات مجلس نهم به يك ليست واحد برسند چه بود؟
دلايل مختلفي دارد. تحليل بعضي ها اين بود كه ما نيازي به وحدت نداريم چون نه فتنه اي وجود دارد و نه انحرافي كه اثرگذار باشد و لذا اگر ما ميان اصولگرايان رقابت داشته باشيم انتخابات پرشور برگزار خواهد شد.
آيا اين تحليل درستي بود؟
حتماً غلط است. چون وحدت فقط تابع حضور دشمن نيست. وجود دشمن مشترك مي تواند انگيزه براي وحدت ايجاد كند اما علت ذاتي وحدت نيست و الزاماً هم حضور دشمن مشترك به وحدت نمي انجامد. نفس وحدت ضروري و سفارش دين و امام(ره) و رهبري است. مؤمنان و وفاداران به نظام بايد با وحدت كشور را اداره كنند. وقتي وحدت نباشد دشمن قوت مي گيرد و توطئه ها شكل مي گيرند. ما از ناحيه انبياء(ع) يا امام(ره) يا رهبري، سفارشي مبني بر اينكه با هم اختلاف كنيد نداريم. وحدت بين مؤمنين و وفاداران نظام يك تكليف و وظيفه الهي است و اتفاقاً اگر جبهه متحد اصولگرايان شكل نمي گرفت و اينقدر تأكيد بر وحدت نمي كرد و در صحنه فعال نبود مشخص مي شد كه جريان انحراف و فتنه چه مي كردند. اتفاقاً بودن جبهه متحد اصولگرايان نقش بازدارنده در مقابل نقش آفريني آنان داشت. يعني يكي از بركات شكل گيري جبهه متحد بازدارندگي در مقابل جريان فتنه و انحراف بود.
يكي از دلايلي كه جبهه پايداري براي عدم وحدت مطرح مي كرد حضور برخي از افراد در جبهه متحد بود كه به زعم آنان جزء ساكتين فتنه بودند. آيا اين موضوع صحت داشت؟
بعضي از اين افرادي كه آنان به عنوان ساكتين فتنه مطرح مي كنند و مخالف حضور آنان بودند در همان جلسه 30 نفره اي كه آقاي احمدي نژاد دعوت كرد حضور داشتند و كسي در آنجا مخالفت نكرد اما بعدها كه حضرت آيت الله مهدوي كني و آيت الله يزدي دعوت كردند اين بهانه ها مطرح شد.
آيا پيشنهادي از سوي جبهه پايداري به جمعيت ايثارگران براي وحدت و ارائه ليست مشترك صورت گرفت؟
ما وقتي كه راهبردمان را بر وحدت گذاشتيم اصرارمان بر اين بود كه همه با هم باشيم. اگر قرار بود ما به دعوت روحانيت لبيك نگوييم و با يك گروه ديگري وحدت كنيم تفاوتي با عدم وحدت نداشت و به ما اشكال وارد بود. اصل ما در وحدت اين بود كه همه نيروهاي وفادار نظام زير يك چتر جمع شوند. مطلب دوم اين بود كه ما وحدت گفتماني را اصل قرار داديم و اصرار داشتيم روي شاخص ها و اصول تأكيد كنيم. سوم اينكه ممكن است در بعضي موارد ما نقدهايي داشته باشيم اما وقتي بحث وحدت مي شود، اين وحدت بايد ميان گروه ها و جريان هايي كه باهم اختلاف ديدگاه و نظر دارند شكل بگيرد. اگر قرار باشد هر كسي روي نظر خودش بايستد كه وحدت شكل نمي گيرد. قاعدتاً بايد يك تنازلي وجود داشته باشد تا بتوانيم به يك نقطه تناسبي برسيم. نكته ديگري كه ما از رهبري الهام گرفتيم «وحدت با اغماض» بود. ايشان در ديداري كه دانشجويان در ماه مبارك رمضان كه در آن دانشجويان بحث تعارض ميان خالص سازي انقلاب با وحدت را مطرح كردند، مضمون فرمايشات ايشان اين بود كه ما با سختگيري نمي توانيم به وحدت برسيم. اگر قرار بود پيامبر اسلام(ص) هم هر اشكالي را كه نسبت به صحابي خودشان ميديدند روي آن تأكيد كنند و آن صحابي را حذف مي كرد ديگر كسي در صحنه نمي ماند. همچنين ما به سياست جذب حداكثري و دفع حداقلي كه هم راهبرد حضرت امام(ره) بود و هم مقام معظم رهبري، اعتقاد و باور داشتيم و داريم. برداشت ما از همه اينها اين بود كه اگر كساني اشكال دارند و رفتند لب پشت بام ايستادند، ما آنها را هل ندهيم تا از پشت بام بيفتند و تلاش كنيم نيروهايي كه به اصل نظام و انقلاب اعتقاد دارند و وفادارند حتي اگر جايي هم اشتباهي كردند آنها را متوجه اشتباهشان بكنيم و با خودمان همراه كنيم. نه اينكه آنان را در نقطه مقابل خودمان قرار دهيم.
در حوزه سياسي پيشنهادات زياد است. بله به ما پيشنهاد دادند كه با آنها ائتلاف داشته باشيم اما ما گفتيم همه بايد با هم باشيم. اين پيشنهادها از جانب جريانات مختلف داده شد و از مدتها قبل هم مطرح بود. يكي از آنها پايداري بود. آقاي لاريجاني هم يك زماني به ما پيشنهاد دادند كه بياييد ما با هم باشيم اما ما گفتيم اگر همه با هم باشيم، ما هم هستيم.
براي انتخابات مجلس؟
بله حدود دو سال پيش. آقاي باهنر هم پيشنهاد داده بودند.
آقاي لاريجاني نپذيرفتند با هم باشيد؟
ايشان اشكالاتي مي گرفتند و معتقد بودند طيف آقاي احمدي نژاد در مجموعه اصولگرايان قرار نگيرند. آن موقع هنوز پايداري شكل نگرفته بود. آقاي احمدي نژاد هم به ما اين پيشنهاد را داد كه اگر ما جدا كار كنيم برنده صحنه هستيم. به ايشان هم همين پاسخ را داديم. بنابراين وحدت به عنوان مشي و استراتژي راهبردي ما همواره مدنظر جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي قرار داشت.
آقاي احمدي نژاد چه زماني اين پيشنهاد را مطرح كردند؟
دو سال قبل از انتخابات مجلس نهم.
آقاي احمدي نژاد وقتي در سال 88 رئيس جمهور شدند و آقاي فروزنده را به عنوان معاون توسعه مديريت و منابع انساني رياست جمهوري انتخاب كردند يكي از سايتهاي نزديك به آقاي لاريجاني تيتر زد «ايثارگران» سهم خودش را از انتخابات گرفت. در بعضي محافل هم اعلام شد كه آقاي فروزنده در نتيجه جلسات شما با آقاي احمدي نژاد به اين سمت انتصاب شدند. اين موضوع چقدر صحت دارد؟
من صريحاً به آقاي احمدينژاد عرض كردم و بارها هم اين را به طور رسمي اعلام كرديم كه ما كوچكترين امتيازي در حكومت نميخواهيم. نه خودمان و نه گروهمان. بلكه دنبال تحقق منويات امام(ره) و رهبري و شهدا هستيم. من حتي براي يك نيرو در حد آبدارچي هم سفارش نكردم در دولت آقاي احمدي نژاد منصوب شود و انتظار هم نداشتم. البته مردم وقتي مراجعه مي كنند ما به دستگاههاي اجرايي معرفي مي كنيم اما اينكه متعلق به گروه ما يا وابستگان ما باشد حتي يك مورد در حد يك آبدارچي هم وجود ندارد كه ما مطالبه كرده باشيم يا انتظار داشته باشيم. اين حرفها را برخي عناصر سياسي بيرون هستند كه ميخواهند با اين تحليل ها و تلقين ها ما را به عنوان يك جريان قدرتطلب معرفي كنند و اختلاف ايجاد كنند. اساس و مشي و مرام ما انجام وظيفه ديني و الهي بوده و اگر در صحنه سياسي حضور پيدا كرديم اين صحنه براي ما مانند همان صحنه جنگ است كه طبق وظيفه در آن حاضر شده بوديم. آقاي احمدي نژاد خودشان مستقلاً تشخيص دادند كه آقاي فروزنده اين صلاحيت و توانايي را دارند كه در اين پست منشأ اثر شوند. اگر ما مثل ديگران دنبال اين بوديم كه بخواهيم سهميه بگيريم و قدرتطلبي كنيم بايد خيلي بيشتر از اينها ورود پيدا مي كرديم. در حالي كه ما اين نگاه را نگاه غلطي مي دانيم و هيچ گاه به اين فضا ورود پيدا نكرديم.
اين اتهامات بيشتر از جانب طيف سنتي مطرح مي شود. علت آن چيست؟
البته اين تهمت منحصر به يك گروه خاص نيست. گروهها وجريان هاي مختلف به ما تهمت زدند و مي زنند. برخي ممكن است ناشي از كم اطلاعي باشد و برخي هم ناشي از غرض ورزي اين تهمت ها را مطرح مي كنند. اتفاقاً چون ما حاضر نيستيم در معادلات كثيف سياست و معاملات و تعاملات غير الهي ورود پيدا كنيم اين اتهامات را به ما نسبت مي دهند. هركجا ورود پيدا كنيم شفاف موضع خودمان و اشكالات را بيان مي كنيم و اهل بدهبستانهاي كثيف براي حفظ منافع خودمان نيستيم و منافع ملي و وظيفه الهي ملاك عمل ماست. ما وظيفه خودمان را اين مي دانيم كه صادقانه وارد عرصه سياسي شويم و از ارزش هاي اسلام و امام(ره) و شهدا دفاع كنيم. تخريب مي كنند چون ميخواهند نگذارند 10 نفر بچه حزباللهي متدين در حوزه سياسي حضور داشته باشند و براي حذف آنان هم تلاش مي كنند.
شما قبلاً جلسات زيادي با آقاي احمدي نژاد داشتيد. اخيراً هم با آقاي ايشان جلسه داشتيد؟
تنها در موضوع گزارش كميسيون اصل 90 در خصوص اختلاس 3000 ميلياردي با ايشان جلسه داشتم و جلسه ديگري نداشتيم.
در اين جلسه غير از مسائل كاري موضوع ديگري هم مطرح شد؟
ايشان تحليلي از مسائل جاري كشور ارائه كردند اما ما در رابطه با اين پرونده، آن هم به درخواست ايشان رفته بوديم.
تحليل شما از رأيدادن آقاي خاتمي در مجلس نهم با توجه به بحث هايي كه درباره تحريم انتخابات از سوي اصلاحطلبان ميشد چيست؟
سران فتنه و شخص آقاي خاتمي در تناقضي گرفتار شدند و تناقض هم اين بود كه اينها تصور مي كردند يا به آنها القاء شده بود كه مردم در انتخابات شركت نخواهند كرد و اينها بنا داشتند خودشان را به عنوان يك جريان اپوزيسيون معرفي كنند تا از حمايت بيگانگان هم برخوردار شوند. اما وقتي بر اساس سنجشها وگزارشهايي كه دريافت كردند ديدند مشاركت مردم بالاي 60 درصد است مردد ماندند كه چه بايد كرد. اگر نمي آمدند و شركت نمي كردند جزء تحريم كنندگان محسوب مي شدند و ديگر محلي از اعراب نداشتند و اگر بيايند و در انتخابات تبليغ كنند و ميزان مشاركت در انتخابات افزايش پيدا كند اين هم با موضعگيريهاي گذشته آنان سازگاري نداشت. بنابراين به اين جمعبندي رسيدند كه در دقيقه 90 بيايند و رأي بدهند تا جزء رأيدهندگان باشند اما جزء تبليغكنندگان و تشويقكنندگان به مشاركت نباشند. در عين حال باز من نفس اين كار را مثبت ارزيابي ميكنم. يعني بناي ما اين نيست كه كساني كه اشتباهات و خطاهاي استراتژيك داشتند و نتوانستند خودشان را با شاخصهاي ملت هماهنگ كنند را از دايره نظام بيرون كنيم و با آنان مانند دشمنان و معاندين برخورد كنيم. ملت ايران راه را براي توبه و جبران آنها باز گذاشته اما خط مشي كژدار و مريز، روش درستي براي آنان نيست.
براي آقايان موسوي و كروبي هم راه بازگشت وجود دارد؟
در مورد آنان بايد دستگاه قضائي نظر بدهد و قضاوت كند.
گزينه جمعيت ايثارگران براي رياست مجلس نهم كيست؟
حتما ما آقاي حدادعادل را به آقاي لاريجاني ترجيح مي دهيم.
علت اين ترجيح چيست؟
در يك مقايسه ميان مجلس هفتم و هشتم به اين جمع بندي مي رسيم كه رعايت قوانين و مقررات و آيين نامهها در مجلس هفتم بهتر بود، تعامل با دولت بهتر بود، فضاي منطقي بيشتر بود، غوغاسالاري نبود و آرامش بيشتري بر كشور حاكم بود. غير از اين ضوابط و معيارها ما خيلي موافق حضور دو برادر در رأس دو قوه از سه قوه كشور نيستيم و آن را درست نمي دانيم. هرچند كه ممكن است افراد صلاحيت هايي هم داشته باشند اما اينكه دوبرادر رئيس دو قوه كشور باشند را به مصلحت نمي دانيم و معتقديم بازتاب هاي منفي در كشور دارد. ضمن اينكه ما در صداقت و كارآمدي و سلامت نفس آقاي حدادعادل هيچ ترديدي نداريم.
آقاي حسينيان هم پيشنهاد دادند رئيس مجلس خانم باشد. نظر شما درمورد رياست خانم ها بر مجلس چيست؟
هركسي مي خواهد رئيس مجلس باشد بايد يك مراحلي را طي كرده باشد و يك توانايي هايي را از خودش بروز داده باشد تا پيش از اينكه به اين مسؤوليت برسد آزموده شده باشد. اگر آقاي حسينيان چنين افرادي را در مجلس سراغ دارند معرفي كنند تا مجلس نهم درمورد آن تصميم بگيرد.
هيئت نظارت بر قانون اساسي بهرغم اعلام قوه قضائيه و شوراي نگهبان مبني بر غيرقانوني بودن اين هيئت تشكيل شد و نخستين جلسه خود را هم با حضور رئيس جمهور برگزار كرد. نظر شما در خصوص اين هيئت و استقبال آقاي خاتمي از آن چيست؟
اگر جلسه براي اين باشد كه به رئيس جمهور مشورت بدهند براي اينكه بهتر به قانون اساسي عمل كند اين ايرادي ندارد و خوب هم هست چون ايشان بهتر مي توانند به وظايف خودشان عمل كنند اما اگر بنا بر تفسير قانون اساسي است، خود قانون اساسي مفسر خودش را مشخص كرده و اين وظيفه بر عهده شوراي نگهبان گذاشته شده و هيچ نهاد و مرجع ديگري حق تفسير قانون اساسي را ندارد.
در زماني كه افزايش شديد و ناگهاني قيمت سكه به وجود آمد صحبتهايي مطرح ميشد مبني بر اينكه چند نفر كل بازار سكه را در اختيار دارند. كميسيون اصل 90 در اين موضوع ورود داشت؟
ما روي مصداقها ورود پيدا نكرديم چون وزارت اطلاعات قرار بود ورود پيدا كند. اما روي اصل موضوع ورود پيدا كرديم و كميسيون به سرعت تشكيل جلسه داد و از مراجع ديگر و همه ظرفيت ها استفاده كرديم و به اعتقاد من ضعف مديريتي عامل اين موضوع بود. نمي خواهم بگويم فشارها و تحريم ها بياثر بود اما عامل اصلي ضعف مديريتي بود. وقتي مديريت نتواند خوب عمل كند فرصتهايي به وجود مي آيد كه يك عده از اين فرصتها براي رسيدن به منافع بيشتر سود خواهند برد.
اگر در دور دوم مجلس نهم راي نياوريد چه كاري انجام ميدهيد؟
هميشه بناي من واقعاً اين بوده كه بتوانم به آنچه وظيفه الهي است و بر دوش من است عمل كنم. اگر وظيفه اي متوجه بنده باشد، در هر سطحي كه باشد تلاش خواهم كرد به بهترين نحو عمل كنم و اگر وظيفه اي متوجه بنده نباشد تلاش مي كنم يك مقدار كارهاي فكري خودم را دنبال كنم و در كنار آن دوست دارم كار كشاورزي انجام دهم.
تحليل شما از وحدت اصولگرايان در انتخابات رياست جمهوري سال 92 چيست؟
من راهبرد وحدت را اساسا به عنوان يك راهبرد ضروري براي اصولگرايان مي شناسم و معتقدم نه تنها براي انتخابات رياست جمهوري، بلكه براي همه كارها بايد وحدت صورت بگيرد. زمانه به ما ثابت كرده تمام نيروهاي وفادار اسلام و انقلاب بايد دور هم جمع شوند و نيروهاي خودشان را با هم جمع كنند و همافزايي ايجاد كنند براي پيشرفت كشور و خدمت به مردم. ما نبايد توان خودمان را صرف بگومگوهاي داخلي و بيحاصل ميان همديگر بكنيم و جوي فرسايشي ايجاد مي شود و نيروها هدر مي رود دنيا دارد به سرعت جلو مي رود و ما بايد اين فرصت استثنايي و تاريخي را قدر بدانيم و تمام ظرفيت هاي خودمان را براي خدمت به مردم و خدمت به دين و پيشبرد اهداف اسلام و راه امام و شهدا به كار ببريم. آيا اين اختلافات و فرسايش ميان نيروهاي وفادار به نظام براي پيشرفت كشور مفيد است؟ آيا مردم و نظام سود مي برند يا دشمنان مردم و نظام؟