کد خبر 114068
تاریخ انتشار: ۴ اردیبهشت ۱۳۹۱ - ۱۵:۲۸

فاطمه آلیا در بخشی از سخنانش گفت : الان مردم، آقاي مشايي را قبول ندارند حالا برخي شوخي مي‌كردند و مي‌گفتند آقاي احمدي‌نژاد اگر خيلي به آقاي مشايي علاقه مند است، آيا آقاي مشايي از خون ايشان بالاتر است‌؟ چون آقاي احمدي‌نژاد بارها گفته است من خونم را براي انقلاب مي‌دهم خوب ايشان را ول كن و به ملت بچست!

به گزارش مشرق به نقل از دانشجو ، فاطمه آليا، نماينده مردم تهران در مجالس هفتم و هشتم، عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس است و رياست كميته زنان و خانواده مجلس هفتم را در سابقه خود دارد. این نماینده  مطالبی را در خصوص گروه‌بندی اصولگرایان در انتخابات، جریان انحرافی و مطالبي از خانه‌نشینی 11 روزه رئیس‌جمهور بیان کرد که به شرح زیر است :

اين دو جريان اصولگرايي مطرح (جبهه پايداري و جبهه متحد) كه در انتخابات حضور داشتند، 60 نفر هستند كه حيات سياسي اصولگرايي داشته و شاخص هستند. در ميان برخي از آنها در مناظرات پيش از انتخابات گاهي مسائلي مطرح شد كه شايد براي بعدهاي اصولگرايي مشكل ايجاد كند. به نظر شما تاثير برخي از اين حرف‌ها در انتخابات رياست جمهوري چيست؟
 
مثلاً در سال 88 شايد نظر اصولگرايان، اجماع بر احمدي نژاد بود، ولي الان به نظر شما اجماع اصولگرايي با اين شرايط انتخابات مجلس روي خواهد داد؟
 
 آليا: اين نياز به يك پيش توضيح دارد، بعضي افراد از احزاب و گروه‌ها و تشكل‌ها با سوابق كم و زياد هستند، از حزب باسابقه 40، 50 ساله داريم تا احزابي با سابقه كمتر.
 
اما جبهه اصولگرايي، آن طور كه در اعلام موجوديت تبيين كرد، يك گفتمان است نه حزب و جريان و تشكل.
 
از طرفي، نگاه هر يك از اين مجموعه‌ها به قدرت است و اصلاً قدرت يك عنصر بسيار مهم در علم سياست مي باشد،
 
اصولاً به قدرت رسيدن براي چيست؟ آيا اين رفتار سياسي و تبليغاتي، در جهت قدرت طلبي به معني غيراسلامي است؟ اگر اسلامي باشد ما نبايد رقيب‌مان را نفي كنيم، بلكه بايد رفتار انتخاباتي ايجابي داشته باشيم و محسنات و ويژگي‌هاي خود را بگوييم و به ديگران كاري نداشته باشيم. بايد به شعور سياسي مردم احترام بگذاريم؛ چرا كه مردم مي‌شنوند و بهترين را انتخاب مي‌كنند.
 
جبهه پايداري، از ابتدا گفت، هدف ما انتخابات نيست، انتخابات يك رويداد مهم سياسي در جريان حركت جبهه پايداري است.
 
انحراف یک معنای خاص و یک معنای عام دارد
 
خاستگاه و فلسفه ايجاد جبهه پايداري این بود که پرچمي را عليه انحراف بلند كند، حالا ما يك برداشت كلي از انحراف داريم، انحرافي كه ممكن است در روند انقلاب اسلامي به وجود آمده باشد كه تا الان هم آمده است، اتفاقاتي مثل بني‌صدر و گروه‌هاي ديگر كه در روند انقلاب پيش آمده‌اند.
 
حتي فاصله‌اي كه آقاي هاشمي رفسنجاني از روند اصلي انقلاب گرفت، با تحليل‌هايي كه در فتنه 88 داد يا بخشي از خانواده نظام مثل كروبي و موسوي كه تعريف عمومي از انحراف هستند.
 
منظور ما مي‌تواند مصداق خاص از انحراف در دولت باشد؛ آقای مشايي با ايده‌هايي كه داد و بحث‌هاي جديدي که مطرح كرد، هزينه‌هايي به وجود آمد، اگر چه‌ها طبق رهنمود مقام معظم رهبري بايد فرعي- اصلي بكنيم كه اساس منافع نظام خدشه‌دار نشود.
 
خاستگاه و حركت و تلاش جبهه پايداري اين كه بين بدنه جامعه انسجام به وجود بياورد و با اعتقاد به وحدت پیش آمد.
 
جبهه متحد فقط به دنبال وحدت چند حزب بود
 
اما ديديم حركت جبهه مقابل (جبهه متحد)، با تاكيد بر اينكه در همه حركت‌ها ممكن است رفتارهاي بعضاً خلاف حركت كلي به وجود بيايد، تلاش براي ايجاد وحدت بين چند حزب و كانون قدرت بود؛ كما اينكه مستندات آن موجود است.
 
شخصيت‌هاي محترم و بزرگواري كه در آن جبهه تلاش مي‌كردند، وقتي مي‌گفتند فلان كس چه ربطي به انتخابات و جبهه متحد دارد - با توجه به اينكه آقا فرمودند به كانون‌هاي قدرت و ثروت نزديك نشويد - مي‌گفتند، عِده دارد و عُده دارد و غيره.
 
بنابراين از اول، پيش بيني مي‌شد كه يك حركت گفتماني كه هدفش هم فقط انتخابات نيست و از اول هم گفت ما نيروهاي داراي اين ويژگي‌ها، يعني شفاف در قبال فتنه 88 و انحراف چه عمومي و خاص، را به مردم معرفي مي‌كنيم و رسالت ما اين است و قصدي براي آمدن به مجلس نداريم، پيش آيد براي همين پيشنهاد شد افرادي كه داراي سابقه هستند، در معرض معرفي قرار بگيرند و اگر مردم خواستند راي بدهند.
 
بعضي از افتراها از همانجا شروع شد، يعني اگر بخواهيم به عقب برگرديم، هر دو تفكر از ابتدا منشور اصولگرايي را قبول كردند؛ جبهه پايداري هم بارها اعلام كرد ما خود را به منشور اصولگرايي كه آيت‌الله مهدوي و آيت الله يزدي زحمت آن را كشيدند، متعهد مي‌دانيم.
 
منتهي كار كه پيش رفت، ديديم در ميدان عمل و مصداق‌ها بعضي احزاب، تشكل‌ها يا افراد در جبهه متحد به منشور عمل نكرده‌اند و مصاديقي را جلو آوردند كه با روح منشور نمي‌خواند.
 
بعد ما ديديم خود آيت الله مهدوي در شب 9 دي بيانيه خيلي مفصلي دادند و ديدگاهشان را گفتند كه ما هم مي‌خواهيم تكليف كساني كه در قضيه فتنه بودند، مشخص شود.
 
اين را خود مردم هم مي‌توانستند، ارزيابي كنند، به اين ترتيب مباحث براي وحدت به نتيجه نرسيد كه اين يك حركت طبيعي در تكامل انقلاب است.


اين سوال را از خيلي‌ها مي‌پرسم، اين كه اگر يك بار ديگر آقاي احمدي‌نژاد بتواند كانديدا شود با سابقه‌اي كه تا الان از ايشان داريد و رقباي ايشان هم شبيه سال 84 هستند، باز هم به او راي مي‌دهيد؟
 
آليا: در آن زمان، با آن وقايع و نامزدها و شعارها و ارتباط با ولايت‌فقيه، اصلا چاره‌اي جز اين نبود، عقل حكم مي‌كند موثرترين گزينه را انتخاب كنيد و آن زمان حجت بود.
 
اما وقتي مسائل را تحليل مي‌كنيم و ما مي‌دانيم كه مقام معظم رهبري هم راضي نبودند آقاي مشايي باشد، خود آقاي احمدي‌نژاد بايد جواب بدهد كه يعني اين چه معادله‌اي است و جواب آن چيست؟
 
چون يك بار از ايشان سوال كردند كه آقاي مشايي اين تفكرات را ارائه داده و رفتارش برگرفته از اين تفكر است، ايشان جواب دادند هنوز مشكل داشتن ايشان براي من حجت نشده است.
 
من فكر مي‌كنم با اين شاخص‌هايي كه آيت‌الله مصباح دادند كه رگه‌هايي از فراماسونري ديده مي‌شود، نبايد اين مسئله را به شوخي بگيريم؛ چراكه عقل و اعتقادات اسلامي ايجاب مي‌كند اگر احتمال بدهيم پرهيز كنيم.
 
الان نظر آقا و آيت‌الله مصباح را مي‌دانيم، بنابراين ايشان اگر احتمال هم مي‌دادند بايد پرهيز مي‌كردند حالا من نمي‌دانم شايد ايشان بگويد اگر هم مشكل دارد من مي‌خواهم هدايتش كنم ولي ما چنين تكليفي نداريم.
 
به هر حال احتمالا يك روز پاسخ اين سوال را مي‌دهند، ما ريشه را نمي دانيم اما همه بايد خود را تابع ولايت‌فقيه بدانيم، به جايگاه ولايت‌فقيه شك نكنيد كه كاملا مطابق با اعتقادات اسلام است.
 
الان چرا آقاي هاشمي از آن جايگاه تنزل پيدا كرد؟ چون يك حبي هست به بچه، پسرش، دخترش يا خداي ناكرده بعضي افكار است.

افراد و جريان هاي انحرافي ديگري مثل منتظري و ديگران در تاريخ انقلاب ما بوده‌اند، آقاي احمدي‌نژاد هم خارج از اين قاعده نيست، اين يك قاعده است، در كشور ما نظام متكي به رهبري است نه رياست جمهوري در آن زمان بهترين گزينه آقاي احمدي‌نژاد بود اما در زمان ديگري اگر چنين شرايطي نبود، خوب به شخص ديگري راي مي‌دهيم.
 
الان مردم، آقاي مشايي را قبول ندارند حالا برخي شوخي مي‌كردند و مي‌گفتند آقاي احمدي‌نژاد اگر خيلي به آقاي مشايي علاقه مند است، آيا آقاي مشايي از خون ايشان بالاتر است‌؟ چون آقاي احمدي‌نژاد بارها گفته است من خونم را براي انقلاب مي‌دهم خوب ايشان را ول كن و به ملت بچست!
 
منتهي الان چون مسائل مهم‌تري در سطح بين‌الملل داريم و موضوع بيداري اسلامي مطرح است، اين كه هم مراقبت كنيم و هم اصل نظام را حفظ كنيم و هم اينكه كساني كه شيطنت مي‌كنند و داخل نظام ما هستند مباحثي مثل مشايي را مستمسك نكنند، مهم است.
 
از اين دست انحراف‌ها در دولت‌هاي گذشته و نمايندگان مجالس گذشته نيز بوده است و بعد از اين هم خواهد بود.
 
به هر حال من اميدوارم در مدت باقي مانده آقاي احمدي‌نژاد راي ملت و ايثار آنها را پاس بدارد، در قم بعضي از خانم ها طلاهايشان را فروختند؛ يك طلبه‌اي را ما مي‌شناختيم كه مقداري پول قرض‌الحسنه گرفت و هنوز دارد قسط آن را مي‌دهد و با آن پول در ستاد آقاي احمدي‌نژاد فعاليت مي‌كرد.
 
كسي كه در دولت نهم اين همه خدمت كرده است مي‌طلبد كه اين نقطه تاريك را روشن نمايد.