به گزارش مشرق به نقل از مهر، در بخش دوم از نشست نقد و بررسی فیلم "سیب و سلما" حبیب الله بهمنی کارگردان این فیلم و عباس کریمی منتقد سینما به بررسی فیلم پرداختند.
سیب و سلما ساختاری کلاسیک دارد و این ساختار از نوع فیلمبرداری قاب بندی ها، شرایط قرار گرفتن دوربین در صحنه ، نوع شخصیت پردازی این فیلم و عدم اتکای فیلم بر دیالوگ کاملا مشهود است.
- آنچه برای من در شیوه فیلمسازی اهمیت دارد توجه به این مطلب است که ساختار هر فیلمی باید متناسب با مضمون باشد به این معنا گه همخوانی باید بین فرم و محتوا به وجود آید تا به واسطه هماهنگی ایجاد شده بین ظرف و محتوا تناقض ایجاد نشود. ضمن اینکه هرسوژه ای که درگونه خاص سینمایی قرار می گیرد از ویژگی های خاص خودش برخوردار است و سیب و سلما هم ویژگی سینمای دینی را دارد که این فیلم انتقال مفاهیم عرفانی، اخلاقی، انسانی و الهی را در بردارد، بنابراین سوژه فیلم به نوعی ساختار ارائه پیام را به عهده دارد. البته هنوز زبان سینمای ایران به کمال متعالی نرسیده که بتواند مفاهیم را به طور کامل بیان کند ولی به هرحال با همین امکانات و تجربه ای که در سینما در اختیار قرار داریم سعی می کنیم بهترین شیوه ارائه پیام را به مخاطب دینی و فرهنگی خود ارائه دهیم.
به ساختاری غیر از فضایی که اکنون داستان فیلم در آن می گذرد فکر نکردید؟
- این فیلم را می توانستیم در شهر بسازیم اما فضاهای موجود در شهر مانند برج های بلند، ترافیک خیابان ها و روابط بین افراد آن حس لازم را برای ساخت این فیلم به معنای واقعی به دست نمی داد و در نهایت به آنچه می خواستیم دست پیدا نمی کردیم چراکه ساخت فیلمی با این سوژه در فضای شهری نگاه آدمی را متوجه زمین می کرد این درحالی است که انتخاب این لوکیشن ها توجه انسان را به سوی آسمان و پروردگار جلب می کند.
تاکید روی قاب بندی ها هم داشتید. مثلا حضور آدم ها در تغییرات جوی هوا و کلوزاپ های متعدد و اینسرت هایی که فیلم دارد به انتقال حس به مخاطب و زیبایی شناسی کمک می کند. موضوع فیلم آسمانی است نمی توانستید از هلی شات برای تنوع قاب بندی های بیشتر استفاده کنید؟
- امکانات تولید تا همین اندازه اجازه مانور به ما می داد اما در حد برطرف شدن ضروریات نماها را گرفتیم. نکته قابل توجه این است که برخی از المان های به کار گرفته شده در فیلم چون حضور باد و تاکید بیش از اندازه روی این پدیده طبیعی از روی عمد بوده است در واقع تاکید روی حضور باد ماموریتی است که باید انجام می شد به این معنا که این باد به نوعی وسیله ای برای آزمایش خداوند طراحی شده است تا صادق را در معرض آزمایش قرار دهد.
اصل داستان برگرفته از زندگی پدر مقدس اردبیلی است تا چه اندازه ای به اصل داستان وفادار بوده اید؟
- داستانی را که اشاره کردید به عنوان قصه محوری درنظر گرفتیم اما داستان اقتباسی بوده که جریان به شکل دیگری تعریف می شود و پایان متفاوتی از اصل داستان دارد.
استفاده از نماد در فیلم یکی از نکات قابل توجه سیب و سلما بود،به این معنا که سلما برادرزاده سید جلال دانشجوی فلسفه بود و صادق هم یک طلبه و این دو نماد تقابل و رویارویی دین و فلسفه است. آیا از ابتدا چنین مفهومی را در نظر داشتید؟
- یکی از ویژگی های فیلم "سیب وسلما" این است که مخاطب برداشت های متفاوتی از این فیلم می توانست داشته باشد و به طور قطع پایان مشخصی را بیان نمی کند به همین دلیل است که تاثیرات و برداشت های متفاوت را در پی دارد و همه این تفاسیر قابل قبول است. اما آنچه مسلم است تقابل عقل با دل است چراکه صادق نمادی از دین است و سلما نمادی از عقل و فلسفه و در سیر و سفری که صادق می کند به پختگی می رسد و در این راه از عشق زمینی می گذرد و به عشق آسمانی می رسد. در واقع سیر و سلوک اتفاق می افتد.
قاب بندی های این فیلم خیلی به عکس نزدیک و به نوعی به سینمای مستند نزدیک شده بود. گاهی فیلم از داستان بیرون می آمد و به ثبت یک لحظه شباهت پیدا می کرد. درواقع حظ بصری که از نماها می بردیم بیننده را از داستان جدا می کرد آیا این شیوه قاب بندی تنها به خاطر تاکید بر روی نمادها بود یا می خواستید بیننده حظ بصری ببرد؟
- حظ بصری یکی از اهداف بوده چراکه به آرامش بیننده در تماشای داستان کمک می کرد. سیب و سلما برگرفته از یک تم دینی بود که به آیات الهی توجه کرده است و با این تصاویر می خواستم زیبایی آیات الهی را به رخ بکشم. بنابراین هدف عکاسی نبوده است اما سعی کردم قاب هایی که انتخاب می کنم حس زیبایی و آرامش و قدرت خداوند را نشان دهد .
حبیب الله بهمنی معتقد است که هنوز زبان سینمای ایران به کمال متعالی نرسیده که بتواند مفاهیم را به طور کامل بیان کند.