از «مامان» راننده تاکسی با عرضه، ‌این بچه‌های بی عرضه در نمی‌آید. پسری کچل و چهل ساله دارد که هنوز هم زن نگرفته است. این همه بچه زرنگ بی‌سواد در جامعه می‌بینیم که دارند کار می‌کنند و...

به گزارش مشرق، در سری نشست‌های «سینما ۳۹» شش فیلم از آثار جشنواره فیلم فجر مورد بررسی قرار می‌گیرد. این برنامه که از ۲۵ تا ۳۰ بهمن‌ماه برگزار شده،‌ در دومین قسمتش به بحث و بررسی درباره فیلم «مامان» پرداخت. در این نشست‌ها که در محل کتابفروشی به‌نشر و با مشارکت فرهنگسرای رسانه برگزار می‌شود،‌ میثم رشیدی مهرآبادی با محسن باقری اصل درباره فیلم‌ها صحبت می‌کنند. آنچه در ادامه می‌خوانید،‌ متن این گفتگو درباره فیلم «مامان»، ساخته آرش انیسی است.

میثم رشیدی مهرآبادی: فیلم «مامان» یک فیلم مادرانه است که از منظر پسرها به موضوع نگاه می‌کند و ردی از دختر در خانواده نیست. چون همیشه دخترها، مادرها را تکمیل می‌کنند و کم و کاستی‌ها را جبران می‌کنند اما فیلم «مامان» حتی عروس خوب و قوی هم ندارد.

این فیلم، داستان ساده یک مادر است، مملو پیچیدگی‌هایی که شاید مثل آن را ندیده باشیم. قرار است آشنازدایانه باشد. وقتی اسم فیلم را شنیدم انتظار داشتم با فیلم ضعیفی روبرو باشم اما من از فیلم راضی‌ام. جزئیاتی را از رفتار مادر با فرزندانش می‌گوید که کم‌نظیر است.

محسن باقری: به نام خدای مهربان. ما با فیلمی‌ که دوربین سینمایی داشته باشد مواجه نیسیتم. ما با فیلمی ‌بسیار بد و کم‌مایه مواجهیم که دوربینش دوربین دورهمی ‌است. ما به سینما می‌رویم که فیلم سینمایی بببینیم. قبل از این که سراغ دیالوگ‌ها برویم و مقهور بازی یک از بازیگران این فیلم بشویم باید بگوییم که زاویه دوربین و اندازه قاب ها در آن مهم است چون اساسا در سینما زاویه دوربین مهم است. باید کمی‌ هم درباره تئاتر صحبت کنیم که بازیگر اصلی آن از قدیمی‌های تئاتر است.

رشیدی: که سیمرغ بازیگر نقش اول زن را هم گرفت...

قسمت اول این نشست ها را اینجا ببینید:

سی و نهمین جشنواره فیلم فجر/ ۱۳

«منصور» دودره‌باز نیست! / تقلید صدای آقای هاشمی رفسنجانی غلو است/ چرا هیچ وقت داخل ماشین تیمسار را نمی‌بینیم؟! / «منصور» را باید در سینما دید

باقری: وقتی تئاتر می‌بینیم زاویه دید بستگی به بلیطی دارد که گرفته‌ایم و همه تئاتر را از همان زاویه می‌بینید. در سینما، اینگونه نیست و اندازه قاب‌ها و زاویه و «پی یو وی» دست فیلمساز است و آنجاست که فیلم‌ساز بدون این که خودش را پررنگ کند با اندازه قاب‌هایی که می‌دهد فیلم سینمایی را برای ما جذاب کند. این دوربین، دوربین دورهمی‌ است.

رشیدی: خود فیلم هم فیلمی آپارتمانی است که مثلا نمی‌شود آن را با فیلم های بیگ پروداکشن مقایسه کرد.

باقری: کلوزش و اکستریم کلوزش باید مشخص باشد. کار مهم، کار کارگردان است ولی با دوربین علافی مواجه هستیم. مثلا با احمد مواجه هستیم که در اتاق بنشیند و فیلمنامه‌ای بنویسد که نوشتن فیلمنامه اصلا اینطوری نیست.

رشیدی:‌ این ماجرای فیلم‌نامه اصلا درنیامده و معلوم نیست کارکردش چیست؟ منتظریم ببینیم این فیلمنامه قرار است چه اتفاقی برایش بیفتد.

باقری: فیلمنامه اصلی فیلم هم مثل همین فیلمنامه داخل فیلم است.

رشیدی: من البته این را نمی‌توانم بپذیرم.

باقری: کش‌دار کردن برخی صحنه‌ها یا تردیدش در پرینت گرفتن فیلمنامه اساسا قابل درک نیست.

فیلم یک خط قصه دارد که آن را درست برگزار نمی‌کند. نتوانسته فیلمنامه خوبی بنویسد؛ تازه اگر فیلمنامه خوبی داشت باید می‌توانست به عنوان یک کارگردان به یک فیلم سینمایی تبدیل کند. مسئله آپارتمان، مشکل را حل نمی‌کند. معلوم است که کارگردان، اندازه قاب‌ها را نمی‌شناسد. روند قصه پیش نمی‌رود. اصلا قصه فیلم «مامان» چیست؟ درباره یک زمین است که اول فیلم اشاره‌ای به آن می‌شود.

با بازی اُوِراَکت «رؤیا افشار» اصلا موافق نیستم چون کمدی ناخواسته می‌شود چون کارگردان فیلمنامه خوبی ندارد و کار را به بازیگر اصلی‌اش سپرده و خانم افشار همه چیز را دست گرفته است. به همین خاطر ما با لحظاتی از کمدی ناخواسته مواجه می‌شویم.

رشیدی: یک سکانس جالب و درونی دارد که آن هم سکانسِ گرفتن نذری است. این سکانس هم یک لایه درونی از «مامان» را به ما نشان می‌دهد.

در هر بخش از فیلم با یک لایه درونی‌تر از شخصیت مادر آشنا می‌شوم و این یعنی روی فیلمنامه فکر شده است و اینطور نیست که کار را کامل به بازیگر اصلی‌اش سپرده باشد. من به این فکر می‌کردم که این فیلمنامه را چه کسی جز رؤیا افشار می‌توانست بازی کند و دربیاورد. یعنی، هم باید به لحاظ سنی مناسب این کار باشد و هم انرژی این کار را داشته باشد. خانم افشار حرکت‌های زیادی دارد و حتی در پلان خوابیدن هم انرژی خاصی دارد که نوعی خواب مادرانه است. این نشان می‌دهد که هم انیسی سعی کرده فیلمنامه خوبی بنویسد و هم رؤیا افشار تمام تلاشش را کرده است.

قصه فیلم «مامان» به صورت یک خطی، آشنایی با درونیات یک مادر است که شباهت‌های زیادی به مادرهای اطراف ما دارد اما ما این خصوصیات را انکار می‌کنیم. یعنی اشتباهاتی که «مامان» در فیلم مرتکب می‌شود را شاید خیلی ازم مادرها مرتکب بشوند اما ما این حرکات را از نگاه مادرمان اشتباه نمی‌بینیم. این فیلم قرار است مادران ما را مقابل چشمان ما بازروایی کند. هر کسی به اندازه سهم خودش.

من اصلا ماجرای زمین را در قصه نمی‌بینم.

باقری: پس چرا شروعش با آن و پایان بندی هم با آن است.

رشیدی: ‌در ذهن من اصلا قصه زمین، پررنگ نیست.

باقری: برداشتن دوربین و دیدن برخی صحنه‌ها که از لحاظ دیالوگ‌نویسی فاجعه است که فیلم نمی‌شود. قصه با خیلی تأخیر، از این جا شروع می‌شود که ما مادری داریم ‌با سه پسر. یک پسر داریم که ازدواج کرده و رفته. یکی از پسرهای در خانه، فریدون نزدیک ۴۰ سال دارد و در یک شرکت کار می‌کند. احمد هم فیلمنامه‌نویس است و در خانه است. «مامان» بین دو پسرش تفاوت قائل می‌شود و این تفاوت ها اتفاقا خیلی گل درشت و بی منطق است. فریدون و احمد یک دعوای پنهان دارند که نمی‌دانیم مشکلشان چیست؟

رشیدی: این البته مثل همان دعواهایی است که برادر و خواهرهای همسن با هم دارند.

باقری: سر این که فریدون می‌خواهد سر قراری برود و از سشوار احمد استفاده کرده، جنجالی سر می‌گیرد. احمد هم عکس فوتبالیست ها در اتاق فریدون را پاره می‌کند که بسیار عجیب است. فریدون که در شرکت کار می‌کند سشوار ندارد و آدم علاف و بیکاری که همه‌اش در خانه است، این امکان را دارد؟! تمهید فیلمنامه‌نویس در این حد هم در کار نیست. این را گفتم که بگویم اصلا فیلمنامه‌ای در کار نیست.

در خواستگاری از  نامزد فریدون، «مامان» خیلی سریع می‌رود سراغ موضوع بچه‌دار شدن که بسیار تیپیکال است. آن دختر هم شورع می‌کند به دست انداختنش. می‌گوید: ما به جای بچه زاییدن باید بچه بیاوریم! «مامان» هم به فریدون می‌گوید این را رها کن من بهترش را برایت می‌گیرم و موضوع به شدت به ابتذال کشیده می‌شود.

رشیدی: در باره سشوار، نظر من این است که چون فریدون کم مو است، هیچوقت به فکرش نرسیده سشوار بخرد! درباره بقیه اتفاقاتی هم که تو از کاستی فیلمنامه می‌دانی، به کاستی‌های شخصیت «مامان» برمی‌گردد.

باقری: شما مثالی بزن که فیلمنامه در قاب بندی‌ها کمکی به فیلم کرده باشد.

رشیدی:‌ این که می‌گویی فیلمنامه دکوپاژ بدهد خیلی ایده‌آل است و به نظرم اینطور نیست که رؤیا افشار کار را پیش ببرد. می‌خواهد شخصیت «مامان» را به زمین بیاورد و واقعی کند.

باقری: چرا «مامان» شبکه جِم را نمی‌بیند و فیلم فارسی می‌بیند؟

رشیدی: به نظرم اشتباهاتی که مادرها مرتکب می‌شوند را دارد به ما نشان می‌دهد و این مسائل مطرح شده در جامعه ما است.

باقری: الان با اشتباهات پنهان شده مادرهای ما چه بحران‌هایی به وجود آورده که بخواهیم آن‌ها را برملا کنیم؟

رشیدی: به نظرم همه اکت‌هایی که رؤیا افشار دارد مابه‌ازای واقعی دارد. نمی‌توانیم بگوییم همه مادرها جم می‌بینند. این وضعیت خاص است. این مادر شرکت نفتی بوده و در وضعیت خوبی بوده و جنگ او را بدبخت کرده است.

باقری: مثلا در نشان دادن حسرت‌های این «مامان»، لاک زدن به ناخن را نشان می‌دهد که اصلا به معنای حسرت نیست. بعد هم در دیالوگش آن را بیان می‌کند.

رشیدی: به نظرم آن لاک، ‌کارکرد خودش را دارد. نمی‌خواهم بگویم این کار بی ایراد است ولی یک کارگردان در آستانه چهل سالگی سعی داشته فیلم خودش را بسازد و موفق هم بوده.

باقری: من هیچ رگه‌ای از استعداد در کار این فیلمساز ندیدم. یک رؤیا افشار را داریم که خارج از قصه فیلم است. متن حداقلی وجود دارد. روند پیشبرد داستان را نداریم و از دل سکانس قبلی به سکانس بعدی نمی‌شود رفت.

رشیدی: البته پرش‌هایی هست.

باقری: تهش می‌خواهد بگوید «مامان»ی که این همه ایثار کرده، آخرش هم سرش کلاه رفت. خیلی وقت‌ها فکر می‌کنیم تصویری که از مادر داده شده خیلی بی نقص است. اتفاقا در دوره ای که زندگی می‌کنیم احتیاج بیشتری به این تصویر آسمانی داریم چون فرزند از بدن مادر و جگرگوشه‌اش بیرون می‌آید و ته ته‌ش مادرها نمی‌توانند بی خیال فرزندان بشوند. دعوا می‌کنند و فحش می‌دهند اما هوای بچه ها را هم دارند.

رشیدی: ما در «مامان» به غیر از بخش مادر بودن، لایه‌هایی از شخصیت خودش را می‌بینیم. زنی که راننده تاکسی است و خوب هم درآمده.

باقری:‌ برخی که نگاه روشنفکرانه دارند فکر می‌کنند مردم، چیزی حالی‌شان نیست. یک راننده تاکسی ممکن است به هتل نرفته باشد اما به خاطر همکلامی ‌با مردم، ‌کوهی از تجربه هستند. این که نداند تعامل در هتل ها چگونه است را نمی شود باور کرد. از «مامان» راننده تاکسی با عرضه، ‌این بچه‌های بی عرضه در نمی‌آید. پسری کچل و چهل ساله دارد که هنوز هم زن نگرفته است. این همه بچه زرنگ بی‌سواد در جامعه می‌بینیم که دارند کار می‌کنند و گلیم خودشان را از آب بیرون می‌کشند. این‌ها چیزهایی است که فیلمنامه نتوانسته به آن بپردازد.

خیلی ها می‌گویند بازی رؤیا افشار فیلم را نجات داده و این برای فیلم‌ساز خیلی بد است که با یک نفر فیلمش بخواهد نجات پیدا کند. که به نظر من نجات هم پیدا نمی‌کند. انیسی نتوانسته در مقابل افشار بایستد و باعث شده نه کارگردانی دیده شود و نه بازی‌های بقیه.

رشیدی: البته رابطه کاگردان و بازیگر اولش را نمی‌شود قضاوت کنیم چون چیزی نمی‌دانیم.

به نظم بازی خانم افشار خیلی خوب است و در اکران هم موفق خواهد بود.

باقری: بازیگر تئاتر عادت کرده مردم را بخنداند و دیالوگ های متناقض می‌گوید و اُوِراَکت می‌شوند تا از تماشاگران خنده بگیرند. این اتفاق در فیلم «مامان» هم می‌افتد. اما این کار اصلا مناسب نیست.

 رشیدی: ‌ما همه فیلم‌های تولید شده امسال را ندیده‌ایم و نمی‌توانیم «مامان» را با فیلم‌های دیگر مقایسه کنیم اما «مامان» به نظرم موفقیت‌های خوبی به نسبت سایر فیلم‌ها دارد.

باقری: ‌به نظر من اصلا فیلم خوبی نیست.

رشیدی:‌ به هر حال من از این فیلم خوشم آمده است.

باقری: من علتش را می‌دانم. آنقدر در این سال‌ها بازی بد و متوسط دیده‌ایم که حالا بازی نسبتا متفاوت رؤیا افشار نظر تو و احتمالا تعداد دیگری از افراد را جلب کرده است. این معقول است که یک بازی خوب حال ما را خوب کند اما نکته، بازی تکی یک بازیگر نیست. اگر فیلمساز روی همین روند جلو برود نمی‌تواند موفق باشد.

رشیدی: البته مهم این ست که به خاطر این بازی فیلمش سیمرغ می‌گیرد و در اکران هم احتمالا موفق باشد. توصیه من این است که دوستان، فیلم را ببیند. مهم این است که از بین همه فیلم‌هایی که در جشنواره بود، فیلم «مامان» در لیست شش‌تایی ما قرار گرفت و این یعنی از نظر من یک پله موفق‌تر بود و البته تو هم لطف کردی و موافقت کردی که درباره‌اش حرف بزنیم.

کارگردان انسان شریفی است و می‌تواند این انتقادات را بپذیرد و کارهای خوبی بسازد. من موافق نیستم که هیچ رگه‌ای از استعداد ندارد. من در فیلمنامه‌اش رگه هایی از استعداد می‌بینم. ان شا الله فیلم‌های بهتری بسازد که بنشینیم و درباره‌اش صحبت کنیم.

باقری: اتفاقا هنوز نتوانسته‌ایم به درونیات مادرها نزدیک بشویم. زایمان و بچه را در بدن نگه داشتن و تمام شب بیداری ها، و حتی بداخلاقی با بچه ها هم چیزهایی است که باید به سن‌ش برسند تا بفهمند.

رشیدی: برخی چیزها را فقط با مادر شدن می‌توان فهمید.