کد خبر 118414
تاریخ انتشار: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۱ - ۰۸:۰۶
به گزارش مشرق، کیهان در ستون ویژه های خود نوشت:


هالوي تونسي كه با طناب پوسيده اپوزيسيون ايراني خودكشي كرد


رئيس يك شبكه تلويزيوني تونس كه فيلمي ضداسلامي را پخش كرده بود مي گويد 6 هزار مسجد در اين كشور عليه وي هستند اما دوستان لائيكش همه پشت او را خالي كرده اند.
شبكه تلويزيوني «نسمه» چندي پيش به خاطر پخش يك فيلم كارتوني ضدديني كه توسط يكي از اعضاي اپوزيسيون ايراني (مرجان ساتراپي) ساخته شده، مورد اعتراض مردم مسلمان و انقلابي تونس قرار گرفت. مردم خواستار اعدام «نبيل القروي» بودند اما دادگاه وي را به جريمه مالي محكوم كرد.

القروي در مصاحبه با خبرنگار راديو زمانه (رسانه عناصر ضدانقلاب ايراني مقيم هلند) گفت: من با نمايش اين فيلم مي خواستم به تونسي ها درباره تكرار انقلاب ايران هشدار دهم. اما معترضان به خانه من ريختند و شعار «الكافر، الكافر» مي دادند. آنها حمله كردند به تلويزيون من و گفتند صهيونيست و فراماسون است. آنها داراي 6 هزار مسجد هستند، يعني اسلامگراهايي كه همه جا از جمله ايران هستند؛ همان هايي كه ماجراي كاريكاتوريست دانماركي را علم كردند.
وي درباره اين پرسش كه «واكنش ديگران از جمله روشنفكران و جامعه مدني و رسانه ها و گروه هاي دموكراسي خواه چه بود؟» گفت: هيچ! (محكم مي گويد و اين كلمه را تكرار مي كند). نه از گروه ها صدايي بلند شد و نه رسانه ها و روزنامه نگاران از من حمايت كردند. در يك لحظه ديدم تنها شده ام. در مقابل 6 هزار مسجد كه حكم قتل مرا داده اند. من بودم و كساني كه مي گفتند خطر اسلامگراها آن قدر جدي نيست و... حالا خاموش شده بودند و اصلاً معلوم نبود كجا هستند. روزنامه ها در ذهن و با سكوتشان مرا كشته بودند. معلوم است كه ترسيده ام. چه كسي نمي ترسد در اين شرايط؟

خبرنگار مي پرسد «نبيل! من درك نمي كنم. بالاخره در تونس يك دولت جديد روي كار آمده كه ادعا مي كند سكولار است و دولت اسلامگرايان نيست. چرا از تو حمايت نمي كنند؟» و او پاسخ مي دهد: براي اينكه ادعا[ي اسلامگرايي] ندارد ولي در عمل هست. (واضح و شمرده مي گويد:) دولت تونس، يك دولت اسلامگراست و از اسلامگراها حمايت مي كند. اصلاً آنها مرا پاي دادگاه كشاندند. من رسماً پوزش خواستم و گفتم قصد توهين به هيچ فرد و گروه و ديني را ندارم. اما اين كافي نبود و آنها مرا به دادگاه كشاندند. 500 وكيل و حقوقدان بر ضد من و به طرفداري از آنها مشورت مي دادند و من باور دارم كه اين خواست، خواست دولت جديد تونس بود و در نهايت مرا به پرداخت 1500 يورو جريمه نقدي محكوم كردند اما جالب است بدانيد وقتي كه من عذرخواهي كردم، همان روشنفكراني كه قبلش كمترين حمايتي از من نكرده بودند و به تماشا نشسته بودند، به من تاختند كه نبيل از افراط گراها عذرخواهي كرد. حالا هم مخالفان مي گويند به كمتر از نابودي نبيل القروي راضي نيستيم. حس ناامني همه جا با من است. از من سلمان رشدي ديگري ساخته اند.
يادآور مي شود محافل رسانه اي غرب پس از پيروزي انقلاب تونس تلاش فراواني به كار بسته اند تا هويت اسلامي مردم و دولت تونس را كتمان كنند.
   
اگر «انحراف» واقعيت ندارد پس چرا سانسور و كتمان و تحريف؟!

روزنامه ايران به شيوه مألوف يك سال پيش، به انكار و كتمان دستور رهبرمعظم انقلاب پرداخت.
اين روزنامه پريروز در نوشته اي كه «بركات بردباري» نام دارد اما تماما رپرتاژ ويژه براي محمدشريف ملك زاده است، انكار كرده كه نامبرده با عفو رهبر انقلاب- در پي درخواست يك مقام اجرايي و... - از ادامه تعقيب قضايي و مجازات مسلم نسبت به تخلفات ارتكابي رهايي يافته است. اين روزنامه سال گذشته نيز تا مدت ها حكم رهبر معظم انقلاب درباره ابقاي وزير اطلاعات را با وجود انتشار از سوي دفتر معظم له انكار و كتمان حقيقت مي كرد.

معاون سياسي دفتر مشايي در روزنامه ايران ادعا كرده كه «مبارزه با انحراف» اسم رمز ظلم به رئيس جمهور و ياران وي است. وي همچنين تعقيب قضايي ملك زاده از سوي مراجع قانوني را «اقدامات عناصر خودسر و جاهل» خوانده و نوشته است: بدون ترديد همه كساني كه به علل مختلف به كجراهه رفتند و به خادمان ملت در دولت ظلم كردند، همواره امكان مهلت جبران را دارند.
روزنامه ايران با كتمان تخلفات عديده كساني چون ملك زاده ادعا كرده كه اين تعقيب هاي قضايي، در راستاي پروژه ضدانقلابي «نه! احمدي نژاد» صورت مي گيرد.

شايان ذكر است موضوع عفو ملك زاده هم از سوي دادستان تهران و هم سخنگوي قوه قضائيه مورد تأييد و تصريح قرار گرفته است. اما روزنامه ايران روز گذشته ضمن انتشار سخنان محسني اژه اي سخنگوي قوه قضائيه، اظهارنظر صريح وي مبني بر اينكه ملك زاده با «عفو» آزاد و قرار منع تعقيب براي نامبرده صادر شده را سانسور كرد تا ادعاي قبلي اين روزنامه مبني بر عدم عفو ملك زاده زير سوال نرفته باشد!!

در روزگار اصلاحات نيز برخي وابستگان دولت و مجلس مدعي اصلاح طلبي، عليه احكام حكومتي موضع مي گرفتند و در عين حال در بزنگاه ها و تنگناها، از رهبرمعظم انقلاب التماس مي كردند كه با ورود به ماجرا، معضل به وجود آمده را حل كنند!

اما آنچه جاي سوال از روزنامه ايران است اينكه چه كساني مقدمه «نه! احمدي نژاد» را فراهم مي كنند؛ متخلفاني كه در پوشش حمايت از دولت، به انواع مفاسدآلوده مي شوند يا قضاتي كه مي كوشند اين آلودگي ها را از دامن دولت پاك كنند؟ آيا زد و بند و آلودگي به برخي مفاسد، ظلم و خيانت به رئيس جمهور و جمهوري اسلامي است يا مبارزه با عوامل اين زد و بندها؟ كدام سند براي وجود انحراف، روشن تر از اين كه روزنامه رسمي دولت و معاون سياسي آقاي مشايي براي دفاع از يك مجرم قلم فرسايي كند و اصل «عفو» نامبرده را كه از سوي مراجع رسمي قضايي اعلام شده، انكار نمايد يا اظهارات سخنگوي قوه قضائيه را سانسور و تحريف كند؟! كدام انحراف بزرگ تر از اين كه به اعتبار برخي كج فهمي ها، تعصبات باطل يا آلودگي هاي سياسي و اقتصادي، مفسدان اقتصادي نظير امير خسروي امكان كلاهبرداري ها و شيادي هاي كلان را يافتند و با آقاي «ا-ر-م»! در هتل لاله رو به رو نشستند؟! و... البته كه «همواره امكان و مهلت جبران» وجود دارد.
 
خاتمي خنجر زد يا اپوزيسيون كه كلاه تحريم را سر اصلاح طلبان گذاشت؟

مجادله در محافل ضدانقلاب بر سر سياست شكست خورده تحريم يا بازگشت توام با شرمندگي به فاز انتخابات ادامه دارد.

شبكه بالاترين نوشت: آقاي خاتمي ما نمي خواستيم باور كنيم اما شما خود خنجري به دست گرفتيد و به سينه اصلاحات خود زديد. شما به ما گفتيد سياستمدار بايد شجاع و نترس باشد كه شما نيستيد. شما به روش خود و موسوي و كروبي به روش خود اجازه عبور از اصلاحات را دادند.
اين پايگاه اينترنتي مي نويسد: شما براي حضور در انتخابات، شرط گذاشتيد كه باز به قول شما كف خواسته ها بود. بعد با حضور خود پاي صندوق هاي راي همه ما را شگفت زده و مايوس كرديد. گفتيد از برنامه جناح حاكم باخبر شده ايد دسيسه اي در كار بود و با اين كار خواستار زنده ماندن جريان اصلاحات بوديد، آن هم در شرايطي كه آقايان موسوي و كروبي بيش از يك سال است كه در حبس خانگي و وضعيتي بدتر از انفرادي در زندان هستند. گفتيد كه به زودي سخن مي گوييد اما بيش از دو ماه است هيچ سخني نگفته ايد حتما پيش خود فكر كرديد فراموش مي كنند و نيازي به توضيح نيست. شما وظيفه خود را به انداختن شال به گردن موسوي محدود كرديد اما بعد با انداختن راي در انتخابات مجلس- با وجود همه اتفاقات- يك بمب خبري منفجر كرديد كه تحريم را در حاشيه قرار داد.

شما شديد شاه ماهي خبري حاكميت. تا همين چند وقت پيش به قول كيهان، از سران فتنه بوديد اما شديد محبوب كيهان. كجاييد آقاي خاتمي؟؟؟ شما خود به سينه اصلاحات خنجر زديد و ما بسيار ممنونيم از شما.

از سوي ديگر «جرس» وابسته به حلقه لندن با اشاره به بگومگوها و سردرگمي هاي پديد آمده ناشي از شكست سناريوي تحريم و راي خاتمي نوشت: توقع از خاتمي مبني بر اينكه شفافيت به خرج مي داد، سطحي است. چرا كه اگر مي گفت مي خواهد راي دهد، بسياري از طرفداران تحريم مي گفتند خاتمي در تحريم كارشكني كرد. در حقيقت خاتمي سعي كرد از اين كار پرهيز كند و كوچك ترين خللي به پروژه تحريم وارد نكرد.

او به بدنه حامي خود نيز اين پيام را داد كه راي دادن وي نافي تاكتيك عدم مشاركت فعال نبوده است. البته يكي از عوارض راي دادن خاتمي انحراف از تحليل دستاورد تحريم انتخابات بود چرا كه مورد حمايت بي سابقه طيف وسيعي از نيروهاي سياسي قرار داشت و بنابراين بايد بدون بزرگنمايي و به طور واقع بينانه ارزيابي شود. حاميان تحريم اكنون بايد تشريح كنند كه دقيقا چه بهره برداري مشخصي انجام گرفته است؟ آيا مصاديقي وجود دارد كه با استناد به آن بر ادامه تاكتيك تحريم در انتخابات آتي تاكيد ورزيد. اگر هم تحريم دستاورد خاصي نداشته، بايد با توجه به اين تجربه براي انتخابات 12ماه بعد برنامه ريزي كرد.

گفتني است پيش از اين برخي عناصر فراري گروهك ملي مذهبي -نظير تقي رحماني- از اصلاح طلبان و گروه هاي برانداز خواسته كه مجددا بر سر نقطه انتخابات با هم به تفاهم برسند و همكاري را از سر بگيرند. آنها البته توضيح نداده اند كه تكليف شان با ادعاي دروغ تقلب 11ميليوني در انتخابات چيست و اگر فعاليت انتخاباتي درست بود، چرا حماقت تحريم را مرتكب شده و در آستين اصلاح طلبان چپاندند؟

من بي گناهم! فقط چند نفر را كشته ام!

ارگان رسانه اي اپوزيسيون پاريس در تلاش براي مظلوم نمايي و حمايت از يك عضو گروهك تروريستي منافقين، اطلاعات جالبي را منتشر كرد. پاريس يكي از مراكز اقامت منافقين در اروپاست.

«روز آن لاين» ضمن ترتيب دادن مصاحبه با همسر «غلامرضا-خ» خبر از محكوميت نامبرده به اعدام داده اما مدعي شد نامبرده بي گناه است.

با اين وجود در لابلاي مصاحبه معلوم مي شود نامبرده عضو گروهك تروريستي منافقين بوده است. همسر اين منافق كه خود محكوم به 7 سال زندان بوده اما مورد رأفت اسلامي قرار گرفته و آزاد شده مي گويد: همسرم اعتراف كرده كه به سازمان مجاهدين خلق كمك مالي كرده است. مي گويند از كامپيوتر او مداركي درآورده اند كه با اين سازمان ارتباط داشته و عكس فرستاده. همسرم ماهها تحت نظر بوده و مي گويند كه قصد داشته از ايران برود و به سازمان در عراق بپيوندد.

همسرم در اعترافاتش نوشته كه قصد داشته برود اما سازمان گفته در ايران بمان.
همچنين در ادامه اين مصاحبه معلوم مي شود كه آقاي «خ» پيش از اين در دهه 60 به خاطر همكاري با منافقين به 10سال زندان محكوم شده و او نيز بعد از 5 سال عفو خورده و آزاد شده و همچنين اينكه خواهر همسر نامبرده نيز جزو منافقين اعدامي دهه 60 است!

منافقين سال 1360 پس از آشكار شدن سقوط بني صدر وارد فاز ترور و بمب گذاري و جنايت شدند و هزاران نفر شامل منتخبان مردم و شهروندان عادي را با قساوت تمام به شهادت رساندند. آنها سپس به عراق گريخته و تبديل به تروريست هاي مزدور استخبارات صدام شدند.
همسر منافق مورد اشاره درباره بيانيه سازمان منافقين كه بخش ديگري از هويت آقاي «خ» را لو مي دهد، مي گويد آنها غلط كرده اند بيانيه داده و اتهامات او را اثبات كرده اند.
   
تحريمي ها گرد و خاك كردند 55 هزار رأي اين آقا كم شد!

«حكايت اپوزيسيون جمهوري اسلامي مدت هاست كه با درنورديدن مرزهاي تراژدي به سطوح كمدي آن هم در مبتذل ترين شكل ممكن رسيده است».

داريوش سجادي همكار نشريات سابق زنجيره اي كه اكنون در خارج اقامت دارد، ضمن درج مطلب فوق نوشت: برجسته ترين نمونه در دسترس اين حكايت ماجراي پيشنهاد «مهدي خزعلي» بود كه قبل از دور دوم انتخابات مجلس شوراي اسلامي، حاملان جنبش سبز را نويد داد كه برخلاف دور نخست كه انتخابات را تحريم كردند و تحقيقاً و به شهادت ايشان و جمعي ديگر از متوهمين اين تحريم با موفقيت اجرا شد (!!!) اين بار بجاي تحريم، بالاتفاق در انتخابات شركت كرده اما تنها به [...] راي دهند.

منطق اين امريه ناظر بر آن بود كه حاملان جنبش سبز در يك رفتار بدون ريسك و خطر و بهداشتي و مدني روز انتخابات پاي صندوق راي حاضر شده و با انباشت آراي خود بنام [...] اولا نماينده اي كه نسبتا با مواضع ايشان نزديك است را با آرائي بالا به مجلس مي فرستند و ثانيا با توجه به حجم آراي يحتمل چند ميليوني، جنبش سبز با بهداشتي ترين شكل ممكن به يك مانور قدرت مثال زدني دست خواهد زد.

وي مي افزايد: علي ايحال بعد از اين پيشنهاد كورتكس سوز بود كه جماعت سبز از يمين و يسار به تكاپو افتادند. ابتدا مسعود بهنود تواضع به خرج داد و خطاب به امت سبزش فرمود امريه قبلي من مبني بر تحريم انتخابات حاذقانه نبود و اشتباه كردم اما اين بار شركت در انتخابات و دادن تك راي را تجويز مي كنم و لابد امت ايشان هم فرمودند «لبيك-اللهم لبيك»!

سجادي در ادامه اين تحليل مي نويسد: فرض ثابت در جميع فرمايشات اين رهبران فرهمند اپوزيسيون اين بود كه پايگاه ميليوني دارند و آن پايگاه گوش به دهان آنهاست. خلاصه انتخابات، برگزار شد و آن فرد حائز 380 هزار رأي از ميان بالغ بر 6 ميليون شهروند شد! اما شيرين ترين بخش كمدي آنجا بود كه آقاي پيشنهاد دهنده، فرداي انتخابات در وبلاگ خود نوشت «اين نشان از موفقيت طرح تك رأي و ثبت يك پيروزي براي معترضين است».

البته آقاي سجادي فراموش كرده اشاره اي به كاهش 55هزار رأي نامزد مورد اشاره در مرحله دوم نسبت به مرحله اول داشته باشد. به عبارت ديگر 433 هزار رأي نامزد مذكور در مرحله دوم به 380 هزار رأي كاهش يافت كه احتمالا وزن جريان سبز كذايي را نشان مي دهد! احتمال مي رود حمايت هاي اين چنيني علت بدگماني بيشتر مردم و سقوط آراي نامزد مذكور بوده است.