کد خبر 118759
تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۰:۰۷

آیا دلار آمریکا واقعا به زمان افول خود نزدیک شده است؟ آیا تحریم نفتی ایران در این جریان نقشی دارد؟ آیا یوان چین در حال گرفتن جای دلار آمریکا است؟ کاهش ارزش دلار چه نقشی در اقتصاد داخلی این کشور داشته است؟ برای رازگشایی این سوالات با گزارش مشرق همراه شوید.

به گزارش مشرق:یکی از واقعیت‌های زندگی در طول 40 سال اخیر حضور دلار آمریکا در عرصه مبادلات تجاری به عنوان تنها واحد پولی در دنیا بوده‌ است. تمام ذخایر ارزی کشورهای جهان نیز بر اساس همین واحد پولی شکل گرفته‌اند. اما سوالی که اینجا مطرح می‌شود این است که آیا این روند رو به پایان است؟ آیا دلار آمریکا به پایان حکومت خود در مبادلات جهانی نزدیک می‌شود؟

در ماه آوریل امسال جلسه‌ای از سوی گروه BRIC در خصوص استفاده از سیستم SWIFT آمریکا برای ممانعت از فروش نفت ایران برگزار شد. کشورهای عضو BRIC خریداران نفت هستند و عقاید انها در مورد سیاست‌های هسته‌ای ایران تنها به این محدود می‌شود که از خرید نفت ایران ممانعت کنند. سیستم سوییفت نیز سیستمی است که برای پرداخت پول در عرصه بین‌المللی مورد استفاده قرار می‌گیرد و اغلب واحد‌های پولی قابل قبول در دنیا را تحت پوشش قرار می‌دهد.




این نحوه استفاده از سیستم پولی بین‌المللی به عنوان یک ماشین جنگی باعث غافلگیری و ناراحتی این کشورها شده است. به همین علت در جلسه ماه آوریل، این کشورها تمام تلاش خود را به کار بستند تا جلوی استفاده آمریکا از این قدرت را بگیرند. با توجه به اهمیت نفت ایران برای این کشورها، انها به دنبال این بودند تا از واحد پولی دیگری برای بازپرداخت پول نفت ایران استفاده کنند.

از دیدگاه بسیاری از کارشناسان این مساله خود، یکی دیگر از نشانه‌های تزلزل پایه‌های سلطه دلار آمریکا در مبادلات جهانی است.



اعضای گروه BRIC در سال 2010


چگونه دلار آمریکا به فرمانروایی مستبد تبدیل شد

اکثر سرمایه‌گذاران انتظار نداشتند دلار که در وضعیت بدی قرار داشت، روزی به ارز رایج درجه یک دنیا تبدیل شود. پس از اقدام نیکسون موسوم به بستن پنجره طلا (عدم امکان تبدیل دلار به طلا و بالعکس) ، دلار با افت شدیدی مواجه گشت و قیمت طلا به اندازه‌ای افزایش یافت که تا آن زمان سابقه نداشت.

در حال حاضر به نظر می‌رسد که قطع ارتباط میان دلار و طلا کار احمقانه‌ای به نظر برسد. از سال 1968 تا سال 1971 دلار مورد نیاز خود را از نیروهای امریکایی مستقر در اروپا دریافت می‌کرد و بدین ترتیب این پولها، "دلارهای اروپایی" نام گرفتند. دولتهای اروپایی از دریافت چنین ارزی خوشحال نبودند و همواره وقت خود را صرف تبدیل این دلارها به طلا می‌کردند. در کنار رئیس‌جمهور سوئیس، آلمان، ایتالیا و فرانسه نیز از عمده ترین فروشندگان دلار در برابر طلا به شمار می‌رفتند.

پس از جنگ، آمریکا دارای 26 هزار تن طلا بود. کشورهای اروپایی همچنان به خرید طلا ادامه دادند تا آنجا که فرانسه، آلمان، ایتالیا و سوئیس هرکدام ذخایر طلای خود را به 3 هزار تن افزایش دادند و در مقابل ذخایر طلای آمریکا به 8 هزار تن کاهش یافت. اینجا بود که مقامات آمریکایی حس کردند باید جلوی کاهش ذخایر طلای خود را بگیرند، چون به این مطلب واقف بودند که در زمان بحران، طلا پشتوانه خوبی به شمار می‌رود. حتی کشوری مانند آمریکا نیز می‌بایست خود را در برابر مواقع بحرانی آماده می‌ساخت.



بزرگترین کشورهای دارنده ذخایر طلا


بنابراین زمانی که اروپا با دریافت دلار بیشتری مواجه شد، ممکن است تصور کنید که این موضوع اعتراضات بسیاری را به همراه داشت، اما کشورهای اروپایی در مقابل عمل انجام شده قرار گرفتند و به آرامی آن را پذیرفتند. علت این امر چه بود؟ درست حدس زدید! دلیل آن وجود آمریکا به عنوان رهبر قدرتمند و گرداننده اقتصاد جهانی بود. کشوری که واحد پولی آن به شدت نزول کرده بود و موازنه تجاری آن همواره با کسری مواجه شده بود، در حالی‌که کمترین تمایلی به تغییر شرایط از خود نشان می‌داد.


تاثیر قیمت نفت بر افزایش نفوذ دلار

با اقدام نیکسون در بستن پنجره طلا قیمت نفت که پیش از آن حدود 8 دلار در هر بشکه بود تا 42 دلار افزایش پیدا کرد. کاهش ذخایر نفتی در جهان نیز عامل دیگری در افزایش قیمتهای نفت به شمار می‌رفت. آمریکا با حمایت از کشورهای حوزه خلیج فارس(به غیر از ایران) و تامین امنیت این کشورهای ضعیف آنها را مجبور کرد که از دلار برای مبادلات نفت خود استفاده کنند. تامین کنندگان دیگر نفت، مانند روسیه نیز نمی‌توانستند به تنهایی با این موضوع مخالفت کنند. ایالات متحده این موضوع را برای روسیه روشن کرد که حوزه نفت تا آن اندازه برایش مهم است که در صورت لزوم حاضر است برای به دست آوردن کنترل این بازار، وارد جنگ هسته‌ای شود.از سوی دیگر اکثر کشورهای دنیا برای توسعه اقتصاد خود به نفت وابسته بودند.

واردات نفتی اکثر کشورهای دنیا تقریبا 25 درصد کل واردات آنها را تشکیل می‌داد. بدون نفت چرخه اقتصاد جهانی قادر به حرکت نبود. بدین ترتیب بود که تمام کشورها ناچارا مجبور شدند که از این واحد پولی برای خرید نفت استفاده کنند. عدم اطاعت از این رویه به بحران عظیم نفتی برای کشورهای خاطی منجر می‌شد.



کشورهای حوزه خلیج فارس نیز کاملا به این موضوع واقف بودند، در صورتی که از واحد پولی دیگری برای بازپرداخت فروش نفت خود استفاده کنند، قدرت خود را از دست خواهند داد. این همان اشتباه بزرگ صدام حسین بود، اشتباهی که منجر به از دست دادن حکومت و حتی زندگی‌اش شد.

در عوض کویت با راه اندازی خط دلار با امریکا، از حمایت این کشور بهره‌مند شد. بدین ترتیب بود که دلار یک گام کوچک برای تبدیل شدن به تنها ارز ذخیره جهانی برداشت. در آن زمان اروپا سر تعظیم فرو آورد و دلار را پذیرفت، در حالی که کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به درامد هنگفتی دست پیدا کردند و تسلطشان بر مردمان خود بیشتر شد.



قیمت نفت در مقایسه با ارزش دلار آمریکا(2009-2007)

همانطور که پیش از این عنوان شد، کشورهای BRIC ( برزیل، روسیه، هند و چین) در حال بحث در مورد استفاده از سیستم مالی سوییفت به عنوان اسلحه‌ای علیه ایران بودند. چین و هند که دو مشتری عمده نفت ایران به شمار می‌روند متوجه شده‌اند که در صورت مخالفت با خواست آمریکا در این مورد، ممکن است با اقداماتی از سوی این کشور مواجه شوند که برایشان مشکل ساز شود. سوالی که در حال حاضر برای کشورهای BRIC ایجاد شده این است که آیا باید همواره در تصمیمات مالی آمریکا، با این کشور همراه باشند؟

این کشورها به خوبی با این مساله آشنا هستند که در صورت تصمیم به خارج شدن از زیر یوغ آمریکا، باید سیستمی را راه‌اندازی کنند که در برابر نفوذ آمریکا شکننده نباشد و در نوع خود قادر باشد از اهمیت و وابستگی به دلار در بازارهای مالی بکاهد.


طلا، تنها دشمن باقی مانده

دلار با وجود نقشش به عنوان وسیله‌ای برای مبادلات گسترده در سرتاسر جهان، با کاهش ارزش مواجه شد. در طرف مقابل این کاهش ارزش در طلا منعکس شد و موجب بالا رفتن قیمت آن تا بیست برابر قیمت این فلز گرانبها قبل از سال 1971 شد. با هدف تاکید بر وابستگی به دلار و ایجاد اعتماد به این واحد ارزی (در مقابل از بین بردن اعتماد به طلا)، تولید طلا در 1999 به شدت افزایش یافت، به نحوی که ارزش آن از 850 دلار به 300 دلار کاهش یافت و در بازار فلزات نیز از ستون اصلی مبادلات خارج شد. با این وجود اگرچه از ارزش طلا کاسته شد، اما این فلز زرد همچنان به عنوان آخرین منبع پولی به شمار می‌رفت. دلیل این ادعا نیز حضور این فلز گرانبها در ذخایر کشورهای پیشرفته تا به امروز است.




قیمت طلا بین 2008-1970

تاریخچه پول نشان داده است هنگامی که یک کشور یا تعداد زیادی از کشورها اقدام به تاسیس یک سیسم پول کاغذی می‌کنند، بسته به دولتها و سیستم بانکی آنها، طی چند سال این سیستم پولی ارزش و اعتبار خود را از دست می‌دهد. هرچه کنترل این کشورها بر سیستم پولی با قدرت بیشتری صورت گیرد، طول عمر این سیستم نیز بیشتر خواهد شد.


چین، اژدهای در حال ظهور

چین در طول دو سال گذشته نفوذ واحد پولی خود را در سطح جهان و به ویژه با شرکای تجاری خود افزایش داده است. این کشور در سطحی محدود و در تجارت خود با کشورهای خارجی به ویژه کشورهایی که واردات زیادی از انها دارد - به توسعه سیستم بانکی خود اقدام کرده و این گسترش سیستم پولی به نحوی صورت می‌گیرد که روزی یوان به یک واحد پولی پشتیبان در عرصه جهانی تبدیل شود.



یوان چین در حال باز کردن جای خود در مبادلات جهانی است

اگرچه همچنان انتظار می‌رود که این امر 10 سال بعد تحقق یابد، اما شواهد نشان می‌دها که چین بسیار سریعتر از آنچه انتظار می‌رفت در این مسیر حرکت می‌کند. این کشور در برخی از مبادلات فعلی خود با استرالیا و آفریقای جنوبی که به صورت سواپ انجام می‌شود از واحد پولی یوان برای بازپرداخت استفاده کرده است. مسلما این انتظار دور از ذهن نیست که تا چند سال بعد یوان به یک واحد پولی مورد قبول در مبادلات بین‌المللی تبدیل شود.

این کشور در حال حاضر همزمان با پیشرفت خود اقتصاد‌های در حال رشد و کشورهای آسیایی را هدف قرار داده است ودیگر همانند گذشته به امریکا و اروپا چراغ سبز نشان نمی‌دهد. یکی از استراتژی‌های کلیدی این کشور در سازمان همکاری شانگهای ایجاد یک بلوک تجاری و امنیتی در کنار روسیه است. چین در اجرای طرح خود برای انجام مبادلات تجاری بدون استفاده از سیستم مالی غرب حساب ویژه‌ای روی یوان باز کرده وبه همین دلیل است که همچنان بر ذخایر طلای خود می‌افزاید.

ارتباط طلا به این بحث وقتی مشخص می‌شود که بدانیم چین با این کار می‌خواهد به مردم آسیا نشان دهد که واحد پولی این کشور دارای دورنمای بلند مدت بهتری نسبت به دلار است و شاید به همین دلیل است که کشورهای عضو همکاری شانگهای نیز در حال افزایش ذخایر طلای خود هستند.


اعضای اصلی (چپ) و ناظر(راست) سازمان همکاری شانگهای


ساختار مالی آمریکا در حال فروپاشی است

این کشور دارای 13 تریلیون دلار بدهی است که هر روز به ان افزوده می‌شود. ایالات متحده در حال حاضر سالانه 4 تریلیون دلار هزینه می‌کند، در حالی‌ که درآمدهای مالیاتی این کشور 2 تریلیون دلار در سال است. با این تفاسیر براورد کاخ سفید از کسری بودجه در دو سال گذشته چیزی نزدیک به 5/1 تریلیون دلار بود.. و این در حالی است که دولت آمریکا 41 سنت از هر دلاری را که اکنون خرج می‌کند، قرض گرفته است. نیازی به داشتن مدرک خاصی نیست تا متوجه شد که این یک مدل کاملا غیر قابل اتکا برای هر سازمانی به شمار می‌رود.

به دلیل اینکه هزینه‌های دولت آمریکا به مراتب بیشتر از منابع درآمد آن است، مقامات این کشور همواره در حال سفر به نقاط مختلف جهان و اخذ وام از دولتهای مختلف هستند. مشکل اینجاست که کشورهایی که زمانی حامیان مالی دلار آمریکا به شمار می‌رفتند، اکنون از افزودن دلار آمریکا به ذخایر پولی خود سر باز می‌زنند. کشورهایی مانند چین، روسیه، ایران و ونزوئلا از آن جمله به شمار می‌روند. و این به معنی ایجاد یک مشکل بزرگ برای دلار آمریکا در اینده نزدیک است.



قدرت خرید دلار آمریکا از سال 1774

پایان بازی برای دلار آمریکا

رکود اقتصادی که در سال 2010 حدود 10 درصد از آمریکایی‌ها را از کار بی‌کار کرد، موجب کاهش درامد های مالیاتی دولت در تمام سطوح گشت.

IRS در سال 2010 در گزارشی اعلام کرد که درامدهای مالیاتی ایالات متحده به کمتر از 4/4 درصد رسیده است، اما دولت این کشور همچنان "مانند ملوانان مستی که در بندر سنگاپور در مرخصی به سر میبرند، به خرج بی‌رویه ادامه می‌دهد."

دولت آمریکا برای غلبه بر این شرایط مالیات‌های سنگینی را وضع کرد، اما شهروندان این کشور پیش از این نیز مشغول پرداخت مالیات‌های کمرشکنی بودند و این احتمال می‌رفت که آستانه تحمل آنها کاهش یابد و دیگر تمایلی به پرداخت مالیات نداشته باشند. تنش میان دولت آمریکا و شهروندانش به شکلی است که می‌تواند به سرعت از یک اعتراض مالیاتی ساده به شورش‌های خشونت بار در سطح کشور تبدیل شود، اتفاقی که در چند وقت اخیر شاهد آن بودیم. این نتیجه ده ها سال سوء استفاده از سرمایه‌های عمومی در تمام سطوح دولت آمریکا است که اکنون گریبان شهروندان این کشور را گرفته است.



اقتصاد بیمار آمریکا و فشار روزافزون بر شهروندان این کشور

اگرچه دلار آمریکا به واسطه قدرت ایالات متحده در جهان و تسلط این کشور بر بازار نفت چندین دهه است که به عنوان ارز رایج در مبادلات بین‌المللی مورد استفاده قرار می‌گیرد، اما طی چند سال اخیر به دلایل گوناگون در حال از دست دادن ارزش خود می‌باشد. یکی از این دلایل بروز بحران اقتصادی در آمریکا بود که پس از ان به سایر کشورهای دنیا سرایت پیدا کرد. عامل دیگر که خود در دامن زدن به این بحران نقش کمی نداشت، بالا رفتن قیمت نفت و همچنین تحریم نفتی ایران است که یکی از تامین کنندگان بزرگ نفت در دنیا به شمار می‌رود.

با توجه به رشد اقتصادی چین و عدم توانایی رقابت آمریکا با این کشور، به نظر می‌رسد که این اقتصاد نوظهور در صدد معرفی واحد پولی خود به جای دلار در مبادلات جهانی است. بسیاری معتقدند که عمر سلطنت دلار آمریکا به سر آمده و باید منتظر واحد پولی جدیدی در عرصه مبادلات مالی بین‌المللی باشیم.


منابع و مآخذ

The Dollar’s Depreciation and Inflation". Federal Reserve Bank of Cleveland. 2007-07-07.

"Oil Rises to Record on Weakening Dollar, Morgan Stanley Outlook". Bloomberg. 2008-06-06.

Jeffrey Frankel. "What's Ahead: Decade of the Dollar, the Euro, or the RMB?". Retrieved November 7, 2007.

Adam S. Posen, "The Rise of the Euro: Currency Is Emerging as Rival to the Dollar," The Ripon Review July 2005

David Gaffen (2008-10-22). "Somehow, the Dollar Regains Safe-Haven Status". The Wall Street Journal. Retrieved October 22, 2008.

http://www.marketoracle.co.uk/Article33821.html

http://treasuryvault.com/gold-and-silver/why-gold/the-decline-of-the-us-dollar

http://www.energyandcapital.com/articles/the-decline-of-the-us-dollar/1220

http://seekingalpha.com/article/245575-timing-the-inevitable-decline-of-the-u-s-dollar

http://www.marketoracle.co.uk/Article33904.html

http://www.guardian.co.uk/business/2011/jun/06/us-economy-decline-recovery-challenges