به گزارش مشرق و به نقل از جوان، لقب «رئيس» امروزه، يادگاري از ساخت سياسي عهد سلجوقيان در نواحي عشايري جنوب ايران است كه همچنان نيز پا برجاست و از آن استفاده ميشود.
البته با اندكي تغيير و تفاوت. رئيس، امروزه، به نفر اول هر مجموعه و چارت اداري ميگويند كه به عنوان شخص اول و مرجع آن مجموعه شناخته ميشود، و در كل، مجموعه را به نام او ميشناسند. به طوري كه همه مسائل، اعم از كارهاي اشتباه و قابل تقدير، همه و همه به پاي او نوشته ميشود. اما گاه، شاهد آن هستيم كه اين شخص، نه شخص اول، كه تنها گماردهاي است براي اجراي دستورات وفرامين كساني كه قرار نيست ديده شوند و تنها قرار است خواسته هايشان توسط شخص ديگري به مرحله اجرا درآيد.
درست مثل آنچه كه امروز براي بهروان، در سازمان ليگ برنامهريزي و تعريف شده است.
چند ماه قبل و بعد از برگزاري انتخابات فدراسيون، تغييراتي اساسي در چارت اداري و زير مجموعههاي فدراسيون فوتبال ايجاد شد كه يكي از اين تغييرات، كنار گذاشتن عزيزمحمدي، رئيس سازمان ليگ و نشاندن بهروان به جاي او بود. تغييري كه ابتدا و با توجه به اينكه عزيزمحمدي در اين مدت منتقدان زيادي داشت، مورد استقبال قرارگرفت.
استقبالي كه البته با گذشت اندك زماني كوتاه رنگ باخت و مورد نقد قرار گرفت.
بهروان جايگزين كسي شد كه به تنهايي، درست يا غلط، براي فوتبال تصميم ميگرفت و باشگاههاي ايران را روي سرانگشتان خود ميچرخاند و قاطعانه پاي تصميمات و قوانين من درآوردياش ميايستاد.
اما رئيس جديد سازمان ليگ، امروز حتي نميتواند از رأي خود كه مطمئن است به نفع فوتبال است دفاع و مخالفان را قانع كند و همين مسئله باعث شده بهروان به رغم اينكه برخلاف رئيس قبلي كاملاً در دسترس و پاسخگوست، به شدت مورد انتقاد قرار گيرد.
فرياد رئيس سازمان ليگ كه ميگويد او تنها يك رأي دارد و رأي او در هيئت رئيسه در اقليت كامل قراردارد، نشان از ضعف رياست او دارد. سازمان ليگ فوتبال ايران را امروز به بهروان ميشناسند.
بهرواني كه بايد هيئت رئيسهاش را قانع كند براي پذيرفتن راي او. اما در سازمان ليگ همه چيز برعكس است و اين هيئت رئيسه است كه براي بهروان تصميمگيري و تعيين تكليف ميكند، به طوري كه حتي شاهد آن هستيم كه اعضاي اين هيئت، خيلي راحت با مصاحبههاي خود، حرفهاي رئيس سازمان ليگ را تكذيب و تصميمات و نظرات او را وتو ميكنند تا بيش از حد، فرمايشي بودن پست و مقام او در اين سازمان مشخص شود و با اين حساب بود ونبود او فرقي با هم ندارد و شايد نبودنش به مراتب نفع بيشتري داشته باشد تا بودنش!
چندي پيش بهروان اعلام كرده بود كه اگر ببيند نميتواند قدمي براي فوتبال بردارد، كنار ميكشد و به نظر ميرسد او بايد خيلي زود و قبل از آنكه وجهه شخصياش در سازمان ليگ زير سؤال برود، از اين پست فرمايشي كنارهگيري كند تا مجبور نباشد پاسخگوي تصميماتي باشد كه ديگران ميگيرند و او خود نيز با آن مخالف است!
بهروان خيلي زود ثابت كرد جايگزين مناسبي براي عزيزمحمدي نيست. مردي كه با استفاده از قدرت و نفوذي كه داشت، حرف خود را به كرسي مينشاند و شايد هم به دليل همين تفاوت بزرگ است كه فدراسيون او را جايگزين عزيزمحمدي كرده است.
فدراسيوني كه با حمايت و رأي مطلق فوتباليها به فعاليتش ادامه ميدهد، اما امروز در سازمان ليگ همين فدراسيون خبرهايي است كه براي اهالي فوتبال مفهوم نيست و شايد هم نبايد كه مفهوم باشد.
آنچه مشخص است، اينكه بهروان، امروز سيبل تصميمگيري ديگران شده است. تصميماتي كه ديگري ميگيرد و او تنها بابت اعلام آنهاست كه توبيخ ميشود. اما اينكه چه كسي پشت اين همه حاشيه قرار گرفته، سؤالي است كه هنوز پاسخ روشني براي آن وجود ندارد!اما پرواضح است كه اين تصميم گيرنده، از بدنه فدراسيون است كه بهروان نه توان مقابله با آن را دارد و نه ميتواند در خصوص آن صحبتي كند: «همه حرفها را نميتوانم بگويم.»
لقب «رئيس» امروزه، يادگاري از ساخت سياسي عهد سلجوقيان در نواحي عشايري جنوب ايران است كه همچنان نيز پا برجاست و از آن استفاده ميشود.