عضو هیات رئییسه مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه بر اساس نظرسنجی های انتخاباتی، آیت الله رئیسی در بالاترین محبوبیت مردمی قرار دارد، گفت: مردم امروز کذب بودن تبلیغات تخریبی علیه ‌رئیسی را درک کردند.

به گزارش مشرق، با اطمینان می‌گوید تشکیل دولت به ریاست آیت الله رییسی می تواند کشور را از وضعیت فعلی خارج کرده و اداره قوه مجریه به ریل اصلی برگرداند. می‌گوید اعتماد مردم به رییسی در بالاترین حد ممکن است و وی طبق نظرسنجی ها در صدر قرار دارد.

این‌ها اظهارات احمد امیرآبادی فراهانی نماینده مردم قم و دبیر هیات رئیسه مجلس است. او معتقد است دولت روحانی با نوع نگاهش به مسائل، کشور را زمین‌گیر کرده و برای این ادعایش هم شواهد مثال متعددی را با عدد و رقم ارائه می‌دهد. در طرف مقابل، با اقدامات رئیس جدید قوه قضائیه، برای همه معلوم شده است که پشت پرده تخریب های ۴ سال قبل علیه او چه بوده است.

امیرآبادی در گفت و گوی مشروح به تبیین و توضیح این نکته می پردازد که چرا باید دولتی انقلابی و قوی در سال ۱۴۰۰ تشکیل شود.

مشروح این گفتگو به این شرح است؛ 

* آقای امیرآبادی؛ خبرهای جسته و گریخته‌ای درباره حضور آیت‌الله رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ مطرح می‌شود؛ به نظر شما ایشان وارد گود انتخابات می‌شود یا نه؟

ترجیح می دهم سوال شما را اینگونه اصلاح کنم که چرا آیت الله رییسی باید وارد انتخابات شود؟ چرا باید با تشکیل یک کمپین ملی و انقلابی، اقشار مختلف مردمی، شخصیت‌های سیاسی، احزاب و گروههای مختلف مدنی از اقای رییسی دعوت کنند که وارد انتخابات شود؟

پاسخ مشخص است؛ بررسی اوضاع کشور مخصوصا از نظر اقتصادی و زمین‌گیر شدن دولت روحانی پس از ۸ سال در تحقق وعده‌های انتخاباتی سال های ۹۲ و ۹۶، امروز وضعیتی را ایجاد کرده که ساماندهی آن به تشکیل یک دولت بسیار قدرتمند با توان اخذ تصمیمات مهم و بن‌بست‌شکن نیاز دارد.

دولت آینده باید از بیشترین اجماع و حمایت نزد مجموعه نهادهای حاکمیتی قرار داشته باشد و خودش و برنامه هایش مورد اعتماد عموم نهادهای حاکمیتی باشد. این یک واقعیت است که دولت آقای روحانی در این ۸ سال علیرغم اختیارات وسیعی که داشت اما بدلیل ضعف های بسیار بزرگ، کشور را در مرحله حساسی قرار داده و اگر همت به خرج داده نشود، ممکن است جمع و جور کردن این اوضاع بسیار سخت‌تر شود.

به عبارت دیگر، ما فرصت نداریم و نیازمند تشکیل دولتی قوی، مورد اعتماد، کاربلد و پاکدست هستیم که بررسی‌های ما نشان می‌دهد شخصیتی غیر از آیت‌الله رئیسی نمی‌تواند چنین دولتی را تشکیل دهد.

البته قوه قضاییه اهمیت بسیاری دارد؛ آیت الله رییسی هم سند تحول قوه قضاییه را تدوین کرده و در حال اجرای آن است. می شود گفت قوه قضاییه روی ریل افتاده و شخصیت های دیگری هم می توانند این حرکت را ادامه بدهند.

اما قوه مجریه بسیار مهم تر است و کل بودجه و امکانات کشور در دست این قوه هست. در حال حاضر شخصیتی غیر از آیت‌الله رئیسی نمی تواند این بار را بر دوش بکشد. ایشان به دلیل ویژگی‌های شخصیتی دارای پتانسیل بسیار بزرگی است که می‌تواند آن را در اداره کشور به کار گیرد و در قوه قضاییه هم بحمدالله نیروهای مخلص هستند و می توانند کار شروع شده توسط آقای رئیسی را ادامه بدهند.

* علت تاکید و اطمینان شما بر اینکه فقط آیت‌الله رئیسی می‌تواند قوه مجریه را به ریل اصلی‌اش بازگرداند، چیست؟

حتما دارد. در حال حاضر و طبق نظرسنجی ها آیت الله رییسی با فاصله، صدرنشین نظرسنجی‌هاست. یعنی مهمترین مولفه لازم را که رای فراگیر اقشار مختلف مردمی است، دارد. این رأی ناشی از افزایش محبوبیت آقای رئیسی طی چند سال اخیر است. اگر خاطرتان باشد در انتخابات سال ۱۳۹۶ تخریب های بسیار شدیدی علیه آقای رییسی شکل گرفت. مثلا گفتند اگر آیت الله رییسی بیاید دیوارکشی می کند و دلار به ۵ هزار تومان می رسد، مذاکرات عقیم می ماند و خلاصه فضاسازی صورت گرفت که گویی اگر رأی به اقای روحانی تکرار نشود، کار کشور تمام است!

اما با این حال آیت الله رییسی حدود ۱۶ میلیون رای آورد و در حال حاضر هم براساس تخمین‌ها، این رأی دو برابر شده است و نظرسنجی ها چنین چیزی را نشان می دهد.

دوم اینکه طی ۴ سال گذشته از یکسو عملکرد آقای روحانی برای همه مشخص بوده و کاملا منفی بوده است. سال ۹۶ جناح حامی روحانی، مردم را ترساند که مبادا با رای دادن به آقای رییسی دلار را به ۵ هزار تومان برسانید و کشور را وارد سختگیری‌های غیر قابل تحمل کنید. اما نتیجه این مانورهای غیر واقعی چه شد؟ دلار الان ۲۵ هزار تومان است، کمبود یا حتی نبود مواد غذایی محسوس است، صف‌های تاسف‌آور شهروندان برای دریافت چند عدد مرغ یا یک حلب روغن دیده می‌شود! صف های مواد غذایی سند محکم شکست دولت روحانی است!

خب این آقایان مگر مدعی شناخت اصول کشورداری و بلد بودن زبان دنیا نبودند؟ چه شد؟ چرا زمین‌گیر شدند؟ چرا حال و روز اقتصاد کشور را به شکلی که می‌بینیم درآورده اند؟ آیا غیر از این است که تبلیغاتشان در باب کشورداری خلاف واقع بود؟ شعارهایی دادند که حتی به یکی از آنها عمل نکرده اند. تحریم ها از ۷۰۰ مورد قبل از تحریم و برجام، به ۱۵۰۰ مورد افزایش یافته و عملا در اداره کشور ناتوان مانده اند. فساد دولتی هم از سر روی کشور می‌بارد.

از حراج ذخایر ارزی با دلار ۴۲۰۰ تومانی تا واگذاری‌های صورت گرفته به نورچشمی ها و حالا هم به باد دادن سرمایه مردم در بورس! هزاران میلیارد تومان سرمایه خُرد مردم را در کوره پولسوزی بورس ذوب کردند و برای کشور مشکلات بزرگی درست کرده اند. تعطیلی کارخانجات، افزایش بیکاری، کوچک شده سفره مردم و سایر مشکلات موجود تماما محصول تفکرات خاص آقای روحانی و دوستانش است؛ یعنی به تمسخر گرفتن منتقدان و دلسوزان و نشستن به امید گشایش‌های برجامی.

اما در این طرف ماجرا، آیت  الله رئیسی با ثبات قدم سکان قوه قضاییه کشور را در دست گرفت و با نوشتن سند تحول قضایی، راه را برای یک گشایش واقعی در این قوه باز کرده است.

علاوه بر این، طی دو سال گذشته با حرکت‌های مهمی که در مبارزه با فساد و رانت دیده ایم، بارقه های امید پیش مردم دیده می شود که می‌توان کاری کرد که به تدریج ریشه های فساد و رانت خشکیده شود. بدون تعارف، آقای رییسی نشان داده مرد عمل و میدان است. به صورت میدانی حضور دارد و در همان حال با برنامه علمی و مدون و به دور از هیاهو و تبلیغات کاذب، کارش را پیش برده است.

با مداخلات کارشناسی و به موقع، واگذاری های مساله‌دار و رانتی را لغو کرده و کارخانجات و شرکتهایی را که بی دلیل متوقف شده اند، تا جایی که ممکن بوده با اقدامات قضایی به چرخه تولید بازگردانده است. هزاران میلیارد تومان از اموال به یغما رفته را به بیت المال بازگردانده و در مبارزه با فساد چپ و راست و نورچشمی و اقازاده و ... برایش اهمیت نداشته و مهم، فقط عمل به قانون و پاکسازی عرصه عمومی از وجود هر نوع فساد و رانت مخصوصا در بخش حاکمیتی بوده است.

به اذعان خیلی‌ها، در هیچ دوره‌ای شاهد چنین تحرکات بزرگی در قوه قضاییه در بحث مبارزه با فساد و رانت نبوده ایم.

تمام این اتفاقات، منجر به شکسته شدن موج های تبلیغات منفی گذشته علیه ایشان شده است و به همین دلیل محبوبیت اقای رییسی به طور فزاینده رو به افزایش رفته و پیش‌بینی می شود طی همین یکی دو ماهه مانده به انتخابات به اوج برسد. در یک جمله می‌توانم بگویم بی دلیل نیست که محبوبیت آقای رییسی در کشور به بالاترین سطح رسیده است؛ چون مردم او را مرد عمل دیده‌اند و کذب بودن تبلیغات تخریبی ۴ سال قبل را درک کرده اند.

با توجه به این عملکرد، اگر آقای رییسی رییس جمهور شود، می تواند علاوه بر بازگرداندن اداره قوه مجریه به ریل اصلی‌اش، ریشه های فساد و رانت را هم بخشکاند تا نیاز به ورود همه‌جانبه قوه قضاییه نباشد. فساد و رانت را باید از ریشه و مبدا خشکاند که آیت الله رییسی این توان و انگیزه را دارد و ثابت کرده که ضد فساد است.

* شما وجود کاندیداهای متعدد در جریان اصولگرایی را فرصت می‌دانید یا تهدید؟

اولا این نکته را بگویم که وجود شخصیت‌های فراوان در جریان اصولگرایی و جبهه نیروهای انقلاب که این توانمندی را از خود نشان داده اند که سکان ریاست جمهوری را بدست گیرند، نشانه ای از زنده بودن و بالندگی نیروهای انقلاب و اصولگرایان در پرورش نیروهای لازم برای اداره کشور در بالاترین سطوح است. این نشانه قدرت اصولگرایی و باعث افتخار است. شاید اگر قدری اوضاع عادی‌تر بود، کار با یکی از این شخصیتها هم پیش می رفت.

ولی در ابتدای صحبتم عرض کردم شرایط کشور حساس است، اوضاع اقتصادی بخاطر سوء عملکرد و مدیریت ۸ ساله آقای روحانی زمین‌گیر شده است، مردم انتظار دارند دولت جمهوری اسلامی به سرعت کنترل اوضاع را بدست گرفته و مدیریت کشور را به ریل اصلی خودش برگرداند. برای بازگرداندن ریل قوه اجرایی به مسیر اصلی‌اش، به وحدت حداکثری در حاکمیت و در میان نیروهای انقلاب و نهادهای انقلابی نیاز داریم. چنین وحدتی با حضور یک رئیس جمهور قدرتمند، ضد فساد و مورد اعتماد مجموعه حاکمیت و مردم محقق خواهد شد.

چه کسی چنین سوابقی را یکجا در خود دارد؟ برای همه عزیزان اصولگرا احترام قائل هستم، اما در عین حال معتقدم فقط آیت الله رییسی از عهده اداره کشور در این شرایط خاص برمی‌آید، چرا که ایشان می تواند میان اصولگرایان و حاکمیت و نهادهای مختلف، اجماع کامل ایجاد کند. حتی بخشی از نیروهای جناح مخالف هم که نشان داده اند قصدشان خدمت به کشور است، می‌توانند حول ایشان جمع شوند.

آقای رییسی از حمایت مجلس فعلی برخودار خواهد شد؛ قطعا با حمایت و اعتماد سایر نهادهای حاکمیتی مواجه شده و می‌تواند یک دولت قوی را شکل بدهد. کشور در حال حاضر به یک دولت قوی نیاز دارد تا بن‌بست‌شکنی کرده و تصمیمات بزرگی را اتخاذ کند.

* آقای امیرآبادی؛ جریان رقیب که حامی دولت فعلی است، دوباره فعال شده و دارد به این باور در بین مردم دامن می‌زند باید بین دوگانه مذاکره و در نتیجه خروج از شرایط فعلی و ضد مذاکره و بدتر شدن شرایط فعلی، یکی را انتخاب کرد! این‌ها خط فکری اول را به خودشان منتسب می‌کنند و دومی را به جبهه نیروهای انقلاب و جریان اصولگرایی می‌چسبانند و دوباره مردم را می‌ترسانند؛ تحلیل شما در این باره چیست؟

مطلقا این دوگانه‌سازی را قبول ندارم و این از اساس غلط است. ببینید، دولت روحانی ۸ سال مسئول اداره کشور بوده و در این ۸ سال تمام تزهایی را که برای اداره کشور داشته، به کار گرفته و به مرحله اجرا رسانده است. بزرگترین اقدامش هم مذاکرات هسته‌ای و امضای برجام بود. برجام حاصل همین تز زبان دنیا را فقط ما می‌فهمیم و دیگران زبان دیپلماسی بلد نیستند، بود. خوب نتیجه چه شد؟ آیا الان تحریم‌ها حذف شده است؟!

آقای روحانی سال ۹۶ وعده داد علاوه بر تحریم های هسته ای، سایر تحریم‌ها حتی تحریم هایی را که از اول انقلاب تاکنون هم علیه کشورمان وضع شده است، لغو خواهد کرد. اما اعداد و ارقام چیز دیگری می گوید؛ عدد تحریم ها از اول انقلاب تا ماقبل برجام، ۷۰۰ مورد بود و الان به ۱۵۰۰ مورد علیه اشخاص حقیقی و حقوقی رسیده است. خوب این حاصل دستاورد دولتی است که رئیسش مدام ادعا داشته و دارد که زبان دنیا را می‌فهمد! نخیر آقای روحانی! شما فکر می کنید زبان دنیا را می فهمید و دیگران نمی‌فهمند!

باید با تشکیل یک دولت قوی و مورد اعتماد که اجماع کامل پشت سرش باشد، راه را برای اتخاذ تصمیمات بزرگ باز کنیم. هر کسی از جریان اصلاحات و مدعیان اعتدال گرایی نامزد شود، ادامه همان دولت روحانی است و در چنته اش جز همان وعده های توخالی روحانی، نخواهد داشت. لذا از این بابت اصلا نگرانی وجود ندارد و همه چیز برای مردم عیان شده است. در طرف مقابل، آقای رییسی از همین الان مورد اعتماد کامل مردم است و نشانه های ان در افکار عمومی به وضوح دیده می‌شود.

* اما اصلاح‌طلبان و حامیان دولت همه تقصیرات را متوجه برخی داخلی ها و مخصوصا دولت ترامپ می‌دانند و خودشان را مبرا از مسئولیت می‌کنند!

ببینید، با عرض پوزش و بدون تعارف باید عرض کنم، دولت روحانی قبله اش غرب و در راس آن آمریکاست! اما همین آقای روحانی و تیم سیاست خارجی‌اش بر خلاف ادعا و های و هوی عجیبی که دارند، کمترین شناختی از طبقه حاکم آمریکایی ندارند که اگر داشتند اینقدر ساده‌انگارانه و کودکانه قضایا را تحلیل نمی‌کردند.

چون عصاره و جان کلام سیاست حاکم بر دولت آمریکا در خصوص ایران، فارغ از اینکه رییس جمهورش دموکرات یا جمهوری‌خواه باشد، ترامپ باشد یا یک جنایتکار دیگر، این است که انقلاب اسلامی ایران باید از درون مهار، استحاله و مطابق میل سیاست‌های منطقه ای واشنگتن بچرخد، لذا ما تا الان دائما شاهد تغییر تاکتیک دولت‌های آمریکا در قبال ایران بوده ایم، نه تغییر استراتژی و هدف آنها.

اما دولت آقای روحانی از فهم این موضوع عاجز بوده و هست. یعنی حتی اگر بدانند هم نمی‌خواهند باور کنند که بین ترامپ و غیر ترامپ تفاوتی نیست. آقای روحانی معتقد بود، اگر بایدن بیاید در اولین ساعت‌های ریاست جمهوری اش به برجام برمی‌گردد و تحریم را لغو می‌کند. آیا برگشت؟ نخیر! چرا؟ چون قرار نیست در مسیر سیاست کلان هیات حاکمه آمریکا مقابل ایران تغییری ایجاد شود. ممکن است برخی تاکتیک‌ها تغییر کند، اما اصل و ذات سیاست آمریکایی‌ها مقابل ایران همان است که گفتم؛ یعنی به کمتر از تسلیم ایران راضی نخواهند شد.

بایدن حتی خصمانه تر هم رفتار می کند. ظاهری نرم گرفته، اما در باطن تندتر است. می گوید ایران برجام را کامل اجرا کند، بعد راستی‌آزمایی طولانی مدت کنیم تا بر ما ثابت شود که برجام از سوی ایران رعایت شده و سپس ایران متعهد به مذاکره در خصوص موشک و منطقه شود، تازه ما ببینیم تحریم را لغو کنیم یا خیر!

خب حالا با توجه به تجربه برجام، آیا این شروط پذیرفتنی است؟ یعنی کشور را دربست تسلیم کنیم که هرگونه که دلشان می خواهد با ما رفتار کنند؟! تازه معلوم هم نیست تحریمی را لغو کنند یا کامل رفع کنند.

* خب با این اوصاف و با این دشمنی آشکار، به نظر شما دولتی که به ریاست آقای رئیسی تشکیل شود، چه خواهد کرد؟

سوال بسیار مناسبی را مطرح کردید چرا که تا این موضوع پیش کشیده می شود، برخی فکر می کنند اصولگرایی یعنی مخالفت با مذاکره؛ نخیر! اصولگرایی یعنی مخالفت با مذاکره به شیوه، تفکر و رسم اصلاح‌طلبی و مدعیان اعتدال‌گرایی و میانه‌روی که نتیجه آن طی ۸ سال گذشته دیده شد. مذاکره یک ابزار برای رسیدن به هدف است. اول باید به این نتیجه رسید که وارد مذاکره شد یا خیر و بعد چگونه و با چه رویکردی باید مذاکره کرد؟

لذا تمام حرف ما این است که ابدا با آمریکایی که به فکر فروپاشی ایران است، با حسن نیت وارد مذاکره نشوید و مذاکره در چنین حالتی، باید در حد دفع شر باشد.

ما قبل از هر موضوعی باید این تفکر را کنار بگذاریم که همه خوبی‌ها یکجا در غرب و آمریکا جمع شده است. رهبر معظم انقلاب بارها فرمودند به اینها اعتماد نکنید و همه دنیا هم در غرب و دنیا خلاصه نمی شود.

لذا اگر از این تفکر که مقام معظم رهبری تبیین فرمودند، پیروی کنیم، آن گاه به این باور می رسیم برای مذاکره قوی مقابل آمریکا، باید ابزارهای لازم را داشته باشیم. مصون‌سازی حداکثری کشور در همه حوزه ها مخصوصا اقتصاد در مقابل تحریم ها، می تواند راهکاری مهم باشد. آقای روحانی همه چیز حتی آب خوردن مردم را هم به برجام و مذاکره گره زد. خب کدام آدم عاقلی برای اداره کشور بزرگی در اندازه ایران چنین استراتژی را انتخاب می کند؟

آمدیم و آمریکا به هر دلیلی مثلا روی کار آمدن یک رییس جمهور دیوانه زیر میز بازی زدآ آن وقت چه می کنید؟! ایا افسوس نمی خوریم – که افسوس خوردیم - ای کاش همه تخم مرغ ها را در سبد مذاکره و برجام نمی گذاشتیم؟! اقای روحانی چه برنامه جایگزینی برای دفع پیامدهای احتمالی شانه خالی کردن حریفان و طرف های مقابل در برجام داشت؟ هیچ!

وجود مشکلات متعدد در عرصه اقتصاد هم نشانه این است که دولت روحانی بعد از خروج ترامپ از برجام، عملا زمین‌گیر شد و کشور و اقتصاد را رها کرد و به امید بایدن نشست! اما بایدن هم مکارانه همان سیاستهای ترامپ را ادامه داده و اخرین امید روحانی و حامیانش را به یأس تبدیل کرده است.

اما جبهه اصولگرایی و جریان انقلابی چه می‌گوید؟ این جریان معتقد است باید در ذات تفکر موجود تغییر ایجاد کرد. نباید بر این باور باشیم آمریکا و غرب تعهدی را که عهده‌دار شدند، دیگر کار را تمام شده است. اتفاقا آمریکایی ها دنبال این هستند که همین باور را بر مجموعه تصمیم گیر و تصمیم ساز کشور حاکم کنند. وقتی این باور را ایجاد کردند، تصمیم‌گیران دیگر به فکر برنامه جایگزین نیستند. لذا خوب که کشور را به خودشان وابسته کردند، ناگهان به بهانه های واهی زیر میز بازی زده و به اصطلاح در کشور مورد هدف، بن‌بست اقتصادی و سیاسی و امنیتی خلق کنند تا آن را به زانو در بیاورند. بسیاری از انقلاب های رنگین و در هم ریختن کشورهای کمتر توسعه، با همین سیاست خبیثانه از سوی تئوری‌پردازان آمریکایی اجرا و در بسیاری مواقع به نتیجه رسیده است.

حالا چاره چیست؟ چاره مشخص است. عقل و اصول حکمرانی کشور ایجاب می کند در مواجهه با دشمن، همه امید خود را به او نبندید. روزنه هایی را باز بگذارید تا اگر دشمن به فکر بدعهدی افتاد، خودش بداند نتیجه ای نخواهد گرفت. برجام تجربه خوبی است. اگر آمریکا احتمالی ولو اندک هم می داد با خروج از برجام، ایران به وضعیت فعلی گرفتار نمی شود، مطمئن باشید از برجام خارج نمی شد. اما آنها خوب فهمیدند دولت روحانی برنامه جایگزین ندارد، لذا سربزنگاه از تعهدات نصف و نیمه‌شان هم شانه خالی کردند و شد آنچه نباید بشود.

ما معتقدیم در یک دولت انقلابی و عاقل این اتفاقات رخ نخواهد داد. اگر مذاکره ای هم باشد از موضع قدرت خواهد بود. از طرفی این دولت تمام تخم مرغ هایش را در سبد مذاکره نخواهد گذاشت. حتی روی نتایج مذاکره هم حساب صد درصدی باز نمی‌کند؛ به این معنا که اگر در مذاکره نتیجه حاصل نشد، برای اداره کشور درمانده بشود و مردم را هم درمانده کند!

در حال حاضر یکه تازی دنیای غرب در صدرنشین بودن تکنولوژی و امکانات و... به پایان رسیده و هستند کشورهای دیگری که می توان با آنها وارد تعامل شد و نیازهای اساسی کشور در حوزه سیاست و تجارت خارجی را برآورده کرد؛ البته اصول اصلی حاکم، همانی است که رهبر معظم انقلاب فرمودند؛ یعنی اتکا به درون، در عین تعامل با دنیا. دنیا هم فقط آمریکا و کشورهای غربی نیستند.

ما هم همین را می‌گوییم. دنیا خیلی وسیع‌تر از این چند تا کشور اروپایی و آمریکاست. منتهی فارغ از اینکه با چه کشوری وارد مذاکره می شویم، منبع اصلی قدرتمان باید از درون بجوشد و منتظر خارج نباشیم. مخصوصا آمریکا و چند کشور اروپایی شناخته شده.

اگر با این رویکرد وارد تعامل با خارج بشویم، شک نکنید موفقیت‌های بی شماری نصیب کشور خواهد شد.

منبع: فارس

برچسب‌ها