نظرسنجي جديد پروژه ديدگاههاي جهاني موسسه پیو می گوید كه 63 درصد شركتكنندگان در آمريكا "براي جلوگيري از دستيابي ايران به تسليحات هستهاي به گزينه نظامي راي ميدهند." اما این نظر سنجی فرضيات اثبات نشدهاي را در خصوص كارآمدي حملات نظامي مطرح ساخته و اظهار ميدارد كه عدم موفقيت گزينه نظامي صرفاً ممكن است روند هستهاي شدن ايران را تسريع نمايد.
این گزارش می افزاید: از پاسخدهندگان پرسيدند كدام گزينه را انتخاب ميكنند: "بازداشتن ايران از توسعه تسيلحات هستهاي، حتي اگر به معناي انتخاب گزينه نظامي باشد يا "اجتناب از وقوع جنگ نظامي با تهران، حتي اگر به توسعه تسليحات هستهاي در ايران منجر گردد. "
طرح اين سوالات برپايه اين فرضيه استوار است كه اقدام نظامي ميتواند جمهوري اسلامي ايران را از دستيابي به تسليحات هستهاي باز دارد يا بر عكس، عدم انتخاب گزينه نظامي ممكن است توسعه تسليحات هستهاي ايران را تضمين نمايد.
این در حالی است که كارشناسان سياسي در اسرائيل و آمريكا همواره اين نوع برداشت از نمايش قدرت هستهاي ايران را به چالش كشيدهاند.
ماه گذشته، "يووال ديسكين"(Yuval Diskin) رئيس سابق امنيت داخلي اسرائيل هشدار داد كه:
{دولتمردان اسرائيل} در خصوص بمب ايران تصوير نادرستي را به توده مردم ارائه ميدهند، گوئيكه اقدام نظامي عليه ايران مانع از دستيابي تهران به بمب هستهاي ميگردد. اما حمله نظامي به ايران، مقامات جمهوري اسلامي را ترغيب مينمايد تا هرچه سريعتر بمب هستهاي را توليد نمايند.
این گزارش ادامه می دهد: در واقع، نظرسنجها ميتوانند از هشدارهاي ديسكين در خصوص اجتناب از برقراري ارتباط نادرست بين بمباران ايران و جلوگيري از هستهاي شدن ايران درس بگيرند. آنها همچنين ميتوانستند به نظرات "دان مريدور"(Dan Meridor) معاون نخستوزير اسرائيل گوش فرا دهند كه اظهار داشت "حمله به ايران منافع امنيتي ما را تامين نميگرداند" يا اينكه آنها ميتوانستند به هشدارهاي "مئير داگان"(Meir Dagan) رئيس سابق سازمان جاسوسي اسرائيل در برنامه 60 دقيقه توجه نمايند كه معتقد بود حمله به ايران "آتش جنگ منطقهاي را شعلهور ميسازد" و "حمله نظامي اصولاً نميتواند مانع از تحقق پروژه هستهاي ايران گردد بلكه فقط ميتواند آن را به تاخير اندازد."
هيلاري كلينتون وزير امور خارجه آمريكا تاكيد كرد كه "ديپلماسي بهترين فرصت" براي "حركت رو به جلو است" و "توماس پيكرينگ"(Thomas Pickering) نماينده سابق آمريكا در سازمان ملل متحد(در دوران رياستجمهوري جورج اچ. دبليو بوش) هشدار داد كه "به اعتقاد من، {حمله نظامي} اين انگيزه را به جمهوري اسلامي ايران ميدهد تا در جهت اعلان رسمي و اتخاذ تصميم نهايي {...} براي توليد تسليحات هستهاي گام بردارد."
نهايت اينكه، مركز تحقيقات كنگره آمریکا (CRS) به اين نتيجه رسيد كه "حمله نظامي ميتواند عواقب اقتصادي، سياسي و امنيتي قابل ملاحظهاي در سطح منطقه و جهان به دنبال داشته باشد" اما "معلوم نيست كه نتيجه نهايي حمله نظامي آن هم با فرض احتمال دستيابي تهران به تسليحات هستهاي چه ميتواند باشد."
اين عدم قطعيت در هيچيك از سوالات موسسه پیو ديده نشد زيرا كه ارتباط شفافي بين انتخاب گزينه نظامي با هدف توقف برنامه هستهاي ايران و "اجتناب از بروز جنگ نظامي" به قيمت دستيابي ايران به تسليحات هستهاي را به شركتكنندگان در اين نظرسنجي القا مينمود.
اسنادي وجود ندارد كه ثابت نمايد آيا اصولاً چنين ارتباطي برقرار است. رئيسجمهور اوباما تعهد داده است "كه از دستيابي تهران به تسليحات هستهاي جلوگيري نمايد" و اظهار داشت كه "از نظر ما، وجود ايران مسلح به تسليحات هستهاي غيرقابل قبول است." اما تمايل سياستمداران و نظرسنجها براي اثبات وجود رابطه بين اقدام نظامي و دستيابي ايران به تسليحات هستهاي، چندين گزينه سياسي نادرست را مطرح ميسازد كه در نهايت ممكن است تلاش جامعه بينالمللي براي حل بحران هستهاي ايران را تضعيف گردانند.