به گزارش مشرق به نقل از فارس، سعدالله زارعی کارشناس مسائل بینالملل که در میزگرد "بحرین در بیداری اسلامی" که در خبرگزاری فارس برگزار شد، به طرح الحاق بحرین به عربستان اشاره کرد و اظهار داشت: بحرین در بین کشورهایی که شاهد انقلاب بوده در یک مظلومیت مضاعف به سر میبرد.
این کارشناس مسائل بینالملل با تأکید بر اینکه مظلومیت اول مربوط به رژیم حاکم بر این کشور است که با انواع فشارها ملت بحرین را در فشار مضایقه قرار داده، تصریح کرد: مظلومیت دوم نیز این است که در سطح بینالمللی مردم بحرین مورد حمایت نیستند و متأسفانه این مسئله برای جمهوری اسلامی مایه تأسف است چراکه این ملت در یک وضعیت جغرافیای قرار گرفته که امکان کمک به آنها بسیار دشوار است.
وی در عین حال بحث الحاق بحرین به عربستان که در قالب یک طرح بزرگتر مبنی بر تشکیل یک فدراسیون عربی با مرکزیت ریاض و مشارکت هشت کشور مطرح میشود اشاره و اضافه کرد: عربستان، قطر، کویت، امارات، بحرین، عمان، اردن و مراکش که هشت کشور پادشاهی جهان عرب هستند و عربستان سعودی تلاش میکند آنها را در یک قالب مشترک درآورد.
*تلاش 70 ساله عربستان برای تشکیل فدراسیون عربی
زارعی با تأکید بر اینکه عربستان تلاش میکند از طریق این فدراسیون حاکمیت عربستان را در سطح منطقه توسعه و وزن عربستان را در معادلات بینالمللی افزایش دهد، گفت: این موضوعی است که سابقه بسیار طولانی دارد و از اولین تلاشها برای تشکیل این فدراسیون یا به تعبیر دیگر "عربستان بزرگ" بیش از هفتاد سال میگذرد.
این کارشناس مسائل بینالمللی بر این اساس یادآور شد: از زمانی که آل سعود در سال 1933 موفق شد کشوری با عنوان عربستان سعودی را با کمک انگلیسیها تشکیل و سیطره آل سعود را از منطقه مجد که امروزه در عربستان از آن به منطقه الوسطی نام برده میشود، به جنوب و استانهای اسیر و جیران و نجران توسعه و از این منطقه به سمت حجاز و استانهای مکه، مدینه و تبوک و دو استان شمالی که همجوار مرز اردن است گسترش دادند از همان مقطع آل سعود نقشه سیطره بر کل شبهجزیره را میکشیدند.
وی بر همین اساس به فاصله سالهای 1933 تا 2000 اشاره کرد که شاهد مناقشات فراوان ارزی، مرزی و سرزمینی بین حکومت ریاض و کشورهای عرب شبهجزیره اشاره و اضافه کرد: این اختلافات شمال ادعای عربستان نسبت به جزایر کویت، جزایر قطری، برخی از مناطق یمن مشرف به خلیج عدن و ادعایی که نسبت به عمان داشت و به درگیریهایی منجر شد، همچنین نسبت به امارات و ادعاهایی که نسبت به کل بحرین داشت؛ از این رو طرح الحاق بحرین به عربستان سعودی و در طول دوره تقریباً هفتادساله و منشأ مناقشات گسترده بین عربستان و این کشورها بوده است.
*سیاست عربستان پس از 11 سپتامبر از ابزار سخت به نرم گرایش پیدا کرد
زارعی با تأکید بر اینکه سیاست عربستان برای پیگیری اهداف خود از سال 2000 به بعد و تحت تأثیر مسائل 11 سپتامبر، از استفائه از ابزارهای سخت به سمت ابزارهای نرم گرایش پیدا کرد، اظهار داشت: این ابزارها شامل توزیع فراوان پول و توافق با سران قبایل و شیوخ و دولتها بود.
این کارشناس مسائل بینالملل بر همین اساس به توافق پادشاه عربستان با عبدالله صالح در سال 2000 و پیوستن دائمی سه استان یمنیالاصل یعنی اسیر و نجزان و جیران به عربستان اشاره کرد و اظهار داشت: در فاصله سالهای 2000 تا 2012 نیز حاکمیت یمن عملاً تحت سیطره عربستان سعودی بود و در حال حاضر نیز این سیطره وجود دارد.
وی با بیان اینکه در توافقی که عربستان با پادشاه بحرین داشت موفق شد مسأله الحاق بحرین به عربستان را به تصویب سران آل خلیفه برساند، تصریح کرد: همچنین عربستان سعودی موفق شد در خصوص امارات توافقاتی را با آل نهیان در امارات داشته باشد.
زارعی با تأکید بر اینکه در حال حاضر نیز پادشاه عربستان سعودی تلاش میکند از طریق همین رویه و در چهارچوب طرحی فراگیر به عنوان اتحادیه عربی یا فدراسیون عربی کشورهای منطقه را تحت یک فدراسیون با مرکزیت ریاض درآورد، افزود: این طرح عربستان با مخالفتهای جدی در درون خود کشورهای شورای همکاری خلیجفارس مواجه شد.
*مخالفت جدی امیر کویت، قطر، پادشاه عمان از تشکیل فدراسیون عربی
این کارشناس مسائل بینالملل یادآور شد: در اجلاسیه آذرماه سال گذشته که برای اولینبار به طور رسمی پادشاه عربستان مسئله تشکیل یک فدراسیون عربی را مطرح کرد با مخالفت جدی امیر کویت، امیر قطر و پادشاه عمان مواجه و حکومت امارات نیز به طور غیر رسمی نارضایتی خود را از طرح عربستان ابراز کرد.
وی با تأکید بر اینکه این مسأله نشان میدهد عربستان با مخالفتهای جدی در درون خود این دولتها مواجه است، گفت: اما در این میان حکومت بحرین به دلیل مواجه بودن با موج عظیم انقلاب مردمی که اکثریت قاطع جامعه بحرین را شامل میشد از طرح عربستان استقبال کرد به گمان اینکه این طرح مردم بحرین را بر سر یک دوراهی قرار میدهد، که یک راه آن حفظ استقلال بحرین توأم با پذیرش حکومت آل خلیفه و دست کشیدن از انقلاب و راه دیگر دست شستن از استقلال بحرین و قرار گرفتن در زیر سلطه آل سعود است.
زارعی با تأکید بر اینکه حکومت بحرین تصور میکرد در این دو راهی مردم راه اول را انتخاب و ناچار میشوند در نهایت از دست انقلاب بکشند و با رژیم آل خلیفه بسازند، افزود: بر این اساس دولت بحرین پیش از آنکه طرح تشکیل وحدت عربی به تصویب شورای همکاری خلیجفارس برسد به طور یکجانبه و رسمی اعلام کرد که بحرین تبعیت از ریاض را در 4 موضوع سیاست خارجی، اقتصادی، دفاعی و نظامی را پذیرفته است و در واقع وحدت عربستان و بحرین را پیش از تصویب در شورای همکاری اعلام کرد.
این کارشناس مسائل بینالملل ادامه داد: اما بر خلاف گمانی که پادشاه بحرین داشت مردم بحرین یکپارچه به صحنه آمدند و مردم این بار هم استقلال بحرین و هم محو آل خلیفه را فریاد زدند؛ یعنی توأمان بر حفظ استقلال کشورشان در اسقاط نظام سیاسی پادشاهی در این کشور تأکید کردند.
وی با بیان اینکه نکته جالب اینجا بود که اگر تاکنون در تظاهرات بحرین شیعیان که 75 درصد جمعیت بحرین را شامل میشوند شرکت داشتند بعد از این ماجرا سنیها نیز به تظاهرات پیوستند و شوراهای انقلاب بحرین فراگیرتر و برافروختهتر شد، گفت: این مسأله نشان داد این طرح به سرانجامی نمیرسد و در نهایت مردم میتوانند هم بر آل سعود و هم بر آل خلیفه غلبه کنند.
*نگرانی جبهه آمریکایی-صهیونیستی-سعودی از حضور انقلاب اسلامی در منطقه
زارعی با تأکید بر اینکه آمریکاییها و سعودیها و به طور کلی جبهه آمریکایی-صهیونیستی - سعودی از یک نکته بسیار هراسان هستند، افزود: اگر جریان مقاومت و انقلاب اسلامی در مجموعه بزرگ، استراتژیک و حساس شبه جزیره به ویژه از نظر نفت و انرژی که شامل 7 کشور شورای همکاری و یمن است رخنه ایجاد کند و انقلاب اسلامی در آن نفوذ و توسعه یابد در نهایت کل این شبهجزیره از سیطره آمریکا و آل سعود تحت انقلاب اسلامی قرار خواهد گرفت.
این کارشناس مسائل بینالمللی ادامه داد: بحرین اگرچه بسیار کوچک و مساحت آن حدود 670کیلومتر مربع است و حتی از کوچکترین شهرهای ایران کوچکتر است اما این حکم یک نقطه ورود و جایگاه داشته و یک پل اساسی است که وقتی از این پل رد شد باید کل منطقه را در معرض تهدید دید؛ از این رو اینها نسبت به وقوع یک انقلاب مردمی شبیه آنچه که در مصر و تونس و لیبی افتاد در بحرین و یمن بسیار حساس هستند و این موضوع الزاماً ربطی به مذهب آنها نیز ندارد.
وی با تأکید بر اینکه اگر مردم این دو منطقه از برادران اهل سنت هم بودند همین حساسیت روی آنها بود، اظهار داشت: یمنیها اگر سنی هم بودند باز هم همین حساسیت وجود داشت چراکه اساساً مهم این است این دو نقطه در چه جبههای باشند و شیعه بودن آنها خیلی تعیینکننده نیست.
زارعی تصریح کرد: ما اکنون با فلسطینیها به اندازهای ارتباط داریم که با حزبالله که شیعه هستند ارتباط داریم و هر دو به یک اندازه در جبهه مقاومت و انقلاب اسلامی محسوب میشوند، مهم این است که این رخنه در بحرین ایجاد نشود چراکه به سرعت توسعه پیدا کرده و اول از همه همکیشان خود که شیعیان 4 استان متصل به بحرین یعنی استان الشرقیه که بزرگترین استان عربستان است و به تنهایی نزدیک به 25درصد از خاک عربستان سعودی را به خود اختصاص و کانون انرژی و نفت عربستان است و همچنین سه استان شیعه دیگر یعنی اسیر و نجران و جیران که که به سه استان شیعه نشین یمن و صنعا که پایتخت است، ورود نیابد.
این کارشناس مسائل بینالمللی با تأکید بر اینکه این رخنه کل این استانها را تحت تأثیر قرار میدهد، یادآور شد: این نقطه نیز به منطقه شمالی که بصره و مناطق شیعهنشین عراق است و از آنجا به شیعیان ایران وصل میشود؛ از این رو یک منطقه سوقالجیشی و ویژه است که اگر در اینجا رخنه ایجاد شود به سرعت در جغرافیای شیعه تأثیر میگذارد؛ از این رو چه مذهبی داشتن مهم نیست بلکه بودن در جبهه ایران مهم است.
وی بر همین اساس به کسانی در آمریکای لاتین اشاره کرد که در جبهه ایران حضور دارند که اصلا مسلمان نیستند ولی مورد خشم آمریکاییها قرار گرفتند و به عنوان حیاط خلوت ایران مطرح میشوند از این رو این مسأله برای آنها مهم است.
زارعی با تأکید بر اینکه جبهه ایران یعنی کشورهایی که با سلطه آمریکا و دیکتاتورها و چپاول منطقه توسط غرب مخالفند، افزود: جبهه ایران، جبهه مردمی، ضداستکباری، ضداستبدادی و در مجموع جبههای است که با هویت ایران شناخته میشود؛ اکنون در سطح منطقه کشورهایی با همین هویت با ایران بودن، مخالف سیطره غرب و دیکتاتوری بودن و دنبال حاکمیت دینی و مردمسالاری وجود دارند.
این کارشناس مسائل بین المللی از توسعه این مدل به کشورهای دیگر به ویژه شبهجزیره عربستان اشاره و اضافه کرد: غربیها در این زمینه بسیار حساس هستند و طبیعی است اگر انقلاب بتواند بر شبه جزیره عربستان سیطره یابد آن زمان است که دیگر غربیها نمیتوانند با قیمت ارزان بر این انرژی سیطره داشته باشند؛ برای اینکه معلوم شود فرق معامله چیست، کدی از آقای هنری کسینجر وزیر سابق امور خارجه آمریکا ارائه میدهم.
وی با بیان اینکه این فرد در دهه 1970 وزیر امور خارجه بود و هنوز هم از چهرههای مؤثر در آمریکا که نقش استراتژیست در دستگاه سیاست خارجه آمریکا دارد، افزود: وی در همان مقطعی که وزیرخارجه بود گفت نفتی که در این منطقه در اختیار عربستان است متعلق به ماست که در سرزمین عربستان به ودیعت گذاشته شده و آل سعود در حکم انباردارانی هستند که حق انبارداری دریافت میکنند و حق ندارند درباره قیمت نفت میزان و نحوه صدور تعیین تکلیف کنند بلکه تعیین و تکلیف قیمت نفت عربستان با ما است.
زارعی ادامه دارد: این مسئله سبب شد در ماجرای تحریم نفتی اعراب که در سال 1970 اتفاق افتاد و بعد از جنگ ژوئن 1967 که بحث تحریم نفتی اعراب پیش کشیده شد در آن مقطع ملکفیصل پادشاه عربستان به طور موقت نفت را بست که بلافاصله کشته شد، بعدها اسنادی منتشر شد که نشان داد پسر ملکفیصل با دستور آمریکاییها وی را در بستر به قتل رسانده است.
این کارشناس مسائل بینالمللی با تأکید بر اینکه نگاه آمریکاییها به نفت این منطقه است و معتقدند که نفت مال ماست و حکومتها در آنجا انباردار هستند و نباید راجع به قیمت نفت و میزان صدور و نحوه صدور تصمیمگیری کنند، افزود: اگر در جایی رخنهای ایجاد کند تسری پیدا میکند از این رو هرگز اجازه نمیدهند این نگاه در آنجا و بر انرژی منطقه حاکم شود.
وی با بیان اینکه نگاه آمریکاییها این است که این منطقه باید در دست ما حفظ شود، اظهار داشت: البته آمریکاییها مایل هستند که با واحدهای این منطقه به صورت تکتک ارتباط بگیرند نه در قالب یک فدراسیون چراکه اساساً آنها هر نوع قدرتیابی در این منطقه را یک تهدید تلقی میکنند و اینکه ممکن است در نهایت یک فرد ملیگرا شبیه ناصری پیدا و بر این فدراسیون مسلط شود.
زارعی با تأکید بر اینکه حرف اصلی آمریکاییها این نیست که فدراسیون عربی شکل بگیرد یا نگیرد بلکه حرف اصلی آنها این است که منطقه در دستان آنها باشد؛ یادآور شد: اینکه در منطقه حکومتهای جمهوری، پادشاهی، دیکتاتوری، خانوادگی و یا هر صورت دیگری باشد مهم نیست؛ اما عربستان سعودینیز ضمن اینکه میخواهد روابط استراتژیک خود را با آمریکا داشته باشد در عین حال یک نگاه سنتی مبنی بر اینکه این منطقه متعلق به من است را دارد و اینجا همه باید از این کشور فرمان بگیرند.
این کارشناس مسائل بینالملل بر همین اساس ایجاد رخنه در این سیتسم را مشکل در کل سیستم عنوان کرد که به صورت یک اپیدمی سرایت میکند که بر تغییرات یمن تأثیر فوری داشته و دوباره شعلههای اختلاف در یمن بالا میگیرد و در منطقه خود عربستان نیز جنبشهای مذهبی و قومی شروع به فعالیت میکند.
وی در ادامه سخنان خود به مستعد بودن وضعیت داخلی عربستان برای جنبشهای مذهبی و قومی اشاره کرد و اظهار داشت: در عربستان سعودی، از نظر مذهبی مذهب ردیف سوم اعمال حاکمیت میکند، یعنی یک گروه حاکم مذهبی به نام همبلیها وجود دارند که از دل آنها وهابیها بیرون آمدهاند و در سه استان ریاض، قصیم، رسائل که در قدیم به آنها نجد و الآن الوسطی گفته شده و پایتخت در آنجا قرار گیرد واقع شده است؛ از نظر سرزمینی 21 درصد سرزمین عربستان را داشته و از نظر جمعیت حداکثر 23 درصد را دارا هستند در حالیکه قبل از این ها دو گروه جمعیتی دیگر نیز وجود دارد.
*39 درصد جمعیت عربستان شیعه هستند
زارعی بر همین اساس به یک جمعیت و یک سرزمین در شرق و جنوب که شیعیان هستند اشاره کرد و افزود: 4 استان الشرقیه که شیعه اثنی عشری، اسیر و نجران، شیعه اسماعیلی و جیزان که شیعه هفت امامی هستند از نظر وسعت خاک حدود 35 درصد از خاک عربستان را شامل میشوند و از نظر جمعیتی نیز حدود 39 درصد جمعیت عربستان را در اختیار دارند.
این کارشناس مسائل بینالمللی با تأکید بر اینکه در حالی که 39 درصد جمعیت عربستان شیعه است اما تبلیغات سیاسی آل سعود آنها را 10 درصد معرفی میکند، افزود: بنده تحقیق کردهام و اسناد آن را دارم، مجموعه جمعیتهای این 4 استان از نظر تعداد حدود 7.5 میلیون نفر از جمعیت حدود 19 میلیونی را تشکیل میدهند.
وی با بیان اینکه البته شیعیان فقط در این مناطق نیستند، تصریح کرد: در مدینه نیز جمعیت بزرگ شیعه وجود دارد که بین 20 تا 50 هزار نفر هستند که شیعیان اثنی عشری هستند و به دلیل زندگی در نخلستانها به آنها نخاوله گفته میشود.
زارعی در ادامه جمعیت دوم را شافعیها و مالکیهایی عنوان کرد که در استانهای غربی یعنی مکه، مدینه و تبوک ساکن هستند که از نظر مذهبی، اعتقادات و مبانی فقهی به منطقه شیعهنشین بسیار نزدیکترند تا کسانی که از همبلیها تبعیت میکنند.
این کارشناس مسائل بینالملل یادآور شد: باید این نکته را مدنظر داشت که اشافعیها و مالکیها در ماجرای انقلابهای عربی صاحب حکومتهای مذهبی شدند؛ در لیبی و تونس مالکیها روی کار آمدند و شافعیها نیز در مصر صاحب حکومت شدند و الان دارند به حکومت میرسند.
وی با بیان اینکه مسلماً این حکومتهای فقهی مالکی و شافعی بر روی این منطقهای که اکثریت قاطع آنها را شافعیها و مالکیها تشکیل میدهد اثر و آنها را به حرکت در میآورد، گفت: شافعیها و مالکیها از نظر وسعت خاک حدود 23 درصد و از نظر جمعیت حدود 24 درصد جمعیت عربستان را پوشش میدهند؛ منطقه شمالی عربستان نیز منطقه حنفی نشین است.
*عربستان نه تنها یکپارچه نیست بلکه چندپارچه است
زارعی بر همین اساس تأکید کرد: عربستانی که یکپارچه دیده میشود اتفاقاً 4-5 پارچه است و تنها کشوری است که جمعیتهای 7 مذهب در آنجا به صورت انبوه حضور دارند یعنی مذهب شیعه، اسماعیلی، زیدی، شافعی، مالکی، همبلی و حنفی در کشور عربستان دیده میشود.
این کارشناس مسائل بینالمللی با بیان اینکه در ایران یک جمعیت شیعه به صورت انبوه و یک جمعیت شافعی که نسبتاً انبوه هستند وجود دارد، اظهار داشت: شافعیها و شیعهها جمعیت اصلی کشور ما را تشکیل میدهند البته شیعیان حداقل 90 درصد جمعیت را تشکیل میدهند؛ از این رو در ایران دو مذهب اما در عربستان 7 مذهب وجود دارد؛ که شش مذهب از حکومت و دسترسی به مناصب دور هستند در نتیجه زمینههای انقلاب در بین آنها وجود دارد.
وی با تأکید بر اینکه نگرانی اصلی آنها این است که سیستم و انقلاب به این مجموعه تزریق یکدفعه این مجموعه را شعلهور کند و برنامههای آل سعود و آل خلیفه را در منطقه را به هم بریزد، اظهار داشت: از این رو بحرینیها فقط هزینه آزادی کشورشان را نمیپردازند بلکه هزینه سختی که بحرینیها میپردازند هزینه مربوط به کل آزادی شبه جزیره است و متأسفانه در این صحنه کمتر مورد توجه هستند در حالیکه بار سنگین حدود 3 میلیون کیلومتر مربع را این جمعیت 670کیلومتری بر دوش میکشند و به هیچ وجه مورد حمایت منطقهای قرار نمیگیرد.
یک کارشناس مسائل استراتژیک طرح الحاق بحرین به عربستان را در قالب طرح تشکیل یک فدراسیون عربی با مرکزیت ریاض مطرح کرد و گفت: بحرین در بین کشورهایی که شاهد انقلاب بوده در یک مظلومیت مضاعف به سر میبرد.