به گزارش مشرق، اواخر دهه ۸۰ استعمال دخانیات در تلویزیون ایران ممنوع شد و این یک فرهنگسازی درست و مناسب برای جلوگیری از افزایش دخانیات در ایران محسوب میشد، به طوری که حتی فیلمها و سریالهایی با موضوع اعتیاد نمیتوانستند سیگار کشیدن یا استعمال مواد مخدر را به طرزی که ترویجکننده باشد، نشان بدهند.
اساساً این فرهنگسازی توانست تأثیرگذار باشد، اما با پیدایش سریالهای شبکه خانگی این فرهنگسازی با شکست مواجه شد. آثاری در این شبکه ساخته شدند که شخصیتهای منفی و مثبت سیگار به دست بودند، اما نکته مهمی که باعث شد این یادداشت نوشته شود سریال زخم کاری به کارگردانی محمدحسین مهدویان است. برای نوشتن درباره کیفیت این سریال باید چند قسمت دیگر صبر کرد، اما مهمترین و منفیترین بخش آن تأکید زیاد بر استعمال دخانیات و ایضاً مواد مخدر و مشروبات الکلی است، البته بدیهی است که نمیتوان به طور کلی ارجاع به این مسائل را حذف کرد، اما تأکید بیش از حد و بیمورد روی آن نیز رویکرد غلطی است. پیشتر کشیدن سیگار در فیلمها و سریالها مختص کاراکترهای مثبت بود، اما با حساسیتهایی که ایجاد شد به مرور سیگار روی لب کاراکترهای منفی قرار گرفت و این باعث میشد مخاطب نوجوان درک کند سیگار مختص آدمهای منفی است و سراغ آن نرود، اما در دهه کنونی با پایین آمدن سن مصرف دخانیات در ایران که مسبب آن هم همین فیلمها و سریالهاست، کارگردانان باید چارهای دیگر در نشان دادن سیگار در دست شخصیتهای آثارشان در نظر میگرفتند، همان طور که میدانید رسانه فرهنگساز است.
آنچه در رسانه نشان داده میشود اگر منفی باشد میتواند تأثیر مخرب در جامعه داشته باشد. اساساً در حال حاضر سریالهای شبکه خانگی یا فیلمهای سینمایی با این عنوان که دیدن این سریال برای افراد زیر ۱۵ سال توصیه نمیشود، شروع میشوند و بعد از آن تهیه کننده و کارگردان فکر میکنند با توجه به این توصیه قطعاً افراد زیر ۱۵ سال این سریالها را تماشا نمیکنند، اما در شرایط کنونی که شبکههای ماهوارهای بعد از مدت کوتاهی از پخش سریال در پلتفرمها به طور غیرقانونی سریالها را نشان میدهند، چگونه میتوانیم انتظار داشته باشیم افراد زیر ۱۵ سال این سریالها را نبینند؟ آیا زنگ خطر جامعه ما فقط برای افراد زیر ۱۵ سال است؟ در چهار قسمتی که از زخم کاری پخش شده است در هر قسمت تکتک شخصیتهای آن سیگار میکشند، در هر سکانس به طور ناخودآگاه فارغ از اتفاق منطقی یا دراماتیکی سیگار آتش میزنند و، چون توازن آدمهای منفی و مثبت وجود ندارد، این آفت را خنثی نمیکند. جالب است حتی کارگردان تابوشکنی میکند و نشان میدهد پسر جلوی پدرش سیگار میکشد و در قسمت بعد میبینیم که پدر با همان قاعده سنتی مبتذل با یک زیرپیراهنی کنار بساط تریاک نشسته است! یا در ادامه بحث خرید تریاک ناب و مشروبات الکلی میشود، قطعاً این گونه رفتارها در جامعه وجود دارد، اما در رسانه نباید همه چیز آنقدر صریح و شفاف نشان داده شود، درست است که تا اینجای زخم کاری تمامی شخصیتهای آن خاکستری یا شبهمنفی هستند و این هم جزو نقاط منفی سریال است، اما اگر نگاهی به فرامتن سریال داشته باشیم، درک خواهیم کرد که هر کدام از بازیگران این سریال میتوانند طرفداران خاص خودشان را داشته باشند.
جوانی که جواد عزتی را دوست دارد، قطعاً از نوع رفتار او در سریال برداشتهایی دارد و فکر میکند، چون جواد عزتی به عنوان شخصیت اول سریال در ایجاد هر واکنشی سیگار میکشد، او هم باید همین کار را انجام بدهد و این تبدیل به ضداخلاق میشود، البته ناهنجاری فقط به استعمال دخانیات محدود نمیشود و پرخاشگری ناصر با پدرش و نیز نوع رابطه سمیرا با مالک و مهمتر از آن رابطه سمیرا با نعمت که همچنان بعد از چهار قسمت نامشخص مانده، نشانهای از بیاخلاقی فرهنگی و نامتوازن با جامعه است تا قسمت چهارم این سریال همه چیز ناامیدکننده است. باید دید در ادامه چه اتفاقی رخ میدهد که بفهمیم موفقیت مهدویان در ساخت فیلمهای سینماییاش غیر از «شیشلیک» اتفاقی نبوده است.
منبع : روزنامه جوان