اصلاح طلبان، با توجه به کارنامه ای که از عموم آنها در ماجرای فتنه سال 88 بر جای مانده است و البته سابقه ای که دولت اصلاحات در اذهان مردم ایران دارد؛ برای انتخابات دولت یازدهم فقط یک راه در مقابل خود دارند.

مشرق - سال 89 بود که همراه تنی چند از دوستانم در یکی از رستوران های شهر مشهد، متوجه حضور یکی از متهمان فتنه 88 در سالن شدیم. از آزادی اش مدتی می گذشت و گویا برای استراحت و همراه با خانواده به مشهد مقدس آمده بود.

پس از معرفی خودم به عنوان خبرنگار و معرفی دوستانم، موافقتش را برای یک گپ چند دقیقه ای جلب کردیم. حرف هایی بین ما گذشت که او مایل به انتشارشان نبود و تأکید هم کرد که این صحبت ها یک مصاحبه نیستند.

اما در خلال حرف هایش به نکته ای اشاره کرد که شاید حالا و پس از گذشت حدود دو سال از آن ملاقات، گفتن آن، بدون ذکر نام فرد یاد شده اشکالی نداشته باشد.

او اینطور می گفت که اصلاح طلبان تا حدود 5 یا 6 سال دیگر توان حضور در عرصه جدی رقابت های سیاسی کشور و به ویژه انتخابات را نخواهند داشت.

هم اکنون انتخابات ریاست جمهوری دولت یازدهم در پیش است و این در حالی است که عده زیادی در محافل سیاسی به این فکر می کنند که برنامه ریزی اصلاح طلبان برای انتخابات پیش رو چیست؟

نکته اصلی را اما صادق زیبا کلام، چندی قبل در یک گفتگوی خبری بیان کرده بود. او ضمن رد گمانه زنی ها پیرامون شخصیت هایی مثل محمدرضا عارف، معاون اول دولت خاتمی، گفته بود: من معتقدم که اصلاح‌طلبان باید یک مقداری غرور و احساساتشان را زیر پا بگذارند و یک تصمیم بسیار سخت، اما تصمیمی که منفعت زیادی برای اصلاحات در ایران خواهد داشت، بگیرند و آن این است که همه اصلاح‌طلبان باید بیایند و از آقای قالیباف حمایت کنند، یعنی آقای عارف رسماً اعلام کند و از رأی دهندگان اصلاح‌طلب بخواهد که به آقای قالیباف رأی بدهند. اجماع اصلاح‌طلبان باید بیاید و پشت قالیباف قرار بگیرد. دلیلش هم خیلی ساده و روشن است. خدمتی که قالیباف می‌تواند برای امیال و آرزوهای اصلاح‌طلبان انجام بدهد، در چهار سال ریاست جمهوری‌اش از تیر ماه 92 به بعد، یک‌دهم و یک‌صدمش را یک رئیس‌جمهور اصلاح‌طلب نمی‌تواند انجام بدهد.

در واقع یک تحلیل سیاسی سطحی هم می تواند ما را به این نتیجه برساند که اصلاح طلبان با توجه به کارنامه ای که در ماجرای فتنه از بخش زیادی از آنها برجای ماند و البته تاریخ و رفتار دولت اصلاحات در مقولاتی مثل ارجحیت سیاست بازی بر معیشت مردم و یا ترک تازی در عرصه دین و تفکرات مذهبی مردم و نظام؛ تا مدتها نخواهند توانست در عرصه سیاسی کشور، جایی را برای خود دست و پا کنند.
این در حالی است که حتی اگر مانیفستی که خاتمی، سعید حجاریان را مسئول تدوین آن کرده و گویا اخیراً نیز کار مطالعاتی آن به پایان رسیده است؛ قراری بر پیاده سازی در عرصه جامعه داشته باشد، ابزار آن نیز فعلا بصورت کامل در اختیار اصلاح طلبان نیست و مدت زمان مدیدی را می طلبد تا راهکارهایی مثل رسانه، حزب و سایر جریانات مورد نیاز را در حد اندکی به سمت اصلاح طلبان سوق دهد.
با توجه به اِمارات فوق، اینطور به نظر می رسد که اصلاح طلبان حتی با وجود خوش بینی هایی که نسبت به شخصیت هایی مثل جهانگیری، عارف و یا حتی سیدحسن خمینی دارند، آنطور که خودشان هم می دانند و اذعان دارند، نباید امیدی لااقل به انتخابات دولت آتی داشته باشند.

پس یگانه راه مقابل آنها چیست؟!

یگانه راه در مقطع فعلی همان چیزیست که صادق زیباکلام اندکی از آنرا بر زبان رانده است.
اصلاح طلبان با ائتلاف بر سر یک نامزد اصولگرا که اگر با تعبیراتی، مواضع او تا حدی به اصلاح طلبان نزدیک باشد، بزرگترین برد سیاسی را پس از این همه بدبیاری برای خود رقم خواهند زد.

یکی از ساده ترین دلایل برای موفقیت این ساز و کار آن است که آنها برای اجرای این مقوله نیازی به پشته سازی از هواداران احتمالی خود در میان قاطبه مردم ندارند و برای مثال، می توانند فقط با چند بیانیه و مصاحبه، به این نقشه جامه عمل بپوشانند.

ائتلاف بر سر یک کاندیدای اصولگرا که از نظر اصلاح طلبان تا حدی از فاکتورهای لازم مورد نظر آنها برخوردار است بدان معناست که اصلاح طلبان با این کار به راحتی یک زمان 5 ساله را برای خود خواهند خرید.

زمانی که البته به نظر می رسد برای پیاده سازی مانیفست جدید اصلاح طلبی در جامعه ایران که حجاریان آن را تدوین کرده است و البته تلاش برای نشان دادن رفتارهای جدیدتر توسط سران اصلاحات برای محو کردن سابقه ذهنی مردم از آنچه که در فتنه های 78 و 88 توسط اصلاح طلبان بر ایران اسلامی گذشت، یک زمان تقریباً کافی است.

البته جریان اصلاح طلبی نیز همانند هر جریان یا طیف سیاسی از وجود افراد تندرو و کم تدبیر رنج می برد و حتما عده ای هستند که هیچگاه نتوانند از طمع حضور در هر انتخاباتی دست بکشند. این بدان معناست که شاید اصلاح طلبان با یا بدون هماهنگی، برخی مهره ها را نیز وارد انتخابات کنند اما نکته واضح و نفع اصلی اصلاح طلبان استفاده از گفته صادق زیبا کلام یا همان استفاده از تئوری پرنده کوکو است.

می گویند: پرنده کوکو در فصل تخم گذاری در آشیانه پرندگان دیگر تخم می گذارد. پرنده میزبان نیز بدون آنکه بداند روی تخم ها می خوابد و آنها را به جوجه تبدیل می کند. اگر جوجه کوکو زودتر از بقیه به دنیا بیاید، با وجودی که حتی ده ساعت هم از عمرش نگذشته، به طور غریزی بقیه تخم ها را از لانه بیرون می اندازد. اگر هم دیرتر به دنیا بیاید، به دلیل جثه بزرگ و قویترش در هنگام غذا گرفتن از مادرخوانده بهتر عمل می کند. در نتیجه با خوردن غذای بیشتر، پرقدرت و بزرگتر شده و با تحت فشار قرار دادن جوجه های ضعیف دیگر یا همان جا آنها را می کشد و یا از لانه بیرون می اندازد بدین ترتیب تنها خودش در لانه باقی می ماند و به رشد خود ادامه می دهد.

*چه باید کرد؟
در مقابل این استراتژی اما راه چاره آنست که چهره های مبرّز اصولگرایان و همه کاندیداهای حضور در انتخابات دولت یازدهم، مواضع خود را به نحوی صریح و مشخص با مقولاتی مثل اصلاح طلبی، فتنه، اصولگرایی و ولایت فقیه مشخص کنند.

متاسفانه هنوز هم هستند چهره هایی که خود را از مفهوم "سکوت در فتنه" بی خبر می نامند. برخی از آنها هنوز هم که هنوز است از فتنه گهگاه با نام "افراط" یاد می کنند و در مقابل آن از تفریط نیز سخن می گویند.

و البته خوانش درست و صریح تاریخ و مطالعه آنچه که در دوران اصلاحات بر سپهر سیاست جمهوری اسلامی ایران گذشت نیز برای همه یک واجب قطعی به نظر می رسد.

هیچگاه نباید فراموش شود که مقولاتی مثل تحصن نمایندگان در مجلس ششم، طرح مکرر قانون در کنار مفهوم ولایت فقیه، فتنه سال 78، فتنه سال 88، قتل های زنجیره ای، هتاکی به باورهای تفکر شیعه و تلاش برای به موزه سپردن تفکرات امام راحل، جملگی نه افسانه که واقعیت هایی بودند که فقط در دوران اصلاحات به وقوع پیوستند و برائت جویی اصلاح طلبان از تمام این رخدادها، هنوز در هاله ای از ابهام قرار دارد.