کد خبر 127198
تاریخ انتشار: ۲۲ خرداد ۱۳۹۱ - ۰۹:۰۱

همان گونه که سینما مردمی‌ترین قوس رنگین کمان هنر است، فوتبال نیز بیشترین ارتباط را (به نسبت دیگر شاخه های ورزش) با توده‌های مردم برقرار می کند و شاید به همین خاطر باشد که یک فوتبالیست دسته چندم وطنی محبوبیت بیشتری نسبت به یک قهرمان المپیکی در رشته های دیگر ورزشی دارد و یا یک هنرپیشه متوسط سینما و تلویزیون به مراتب به نسبت یک بازیگر تئاتر، موزیسین کاربلد، استاد نقاشی، مهندس معمار، مجسمه ساز قهار یا حتی شاعری ماهر شناخته‌شده‌تر است.

به گزارش مشرق، تهران امروز نوشت: با توجه به مسئله اوقات فراغت که یکی از مشکلات کلیدی جامعه ماست باید از هر پدیده و اتفاقی که بتواند مردم را دور هم جمع کرده و یک گردهمایی سالم را منجر شود که نتیجه آن حضور خانواده‌ها کنار یکدیگر است، استقبال کرد

همان گونه که سینما مردمی‌ترین قوس رنگین کمان هنر است، فوتبال نیز بیشترین ارتباط را (به نسبت دیگر شاخه های ورزش) با توده‌های مردم برقرار می کند و شاید به همین خاطر باشد که یک فوتبالیست دسته چندم وطنی محبوبیت بیشتری نسبت به یک قهرمان المپیکی در رشته های دیگر ورزشی دارد و یا یک هنرپیشه متوسط سینما و تلویزیون به مراتب به نسبت یک بازیگر تئاتر، موزیسین کاربلد، استاد نقاشی، مهندس معمار، مجسمه ساز قهار یا حتی شاعری ماهر شناخته‌شده‌تر است.

در همه کشورها ستاره های سینما و فوتبال (بسته به مختصات فرهنگی و جغرافیایی که در آن زندگی می‌کنند) از اسطوره های جمعی مردم آن سرزمین‌اند که ایفای نقش آنها در لحظات گوناگون، جزئی از روح جمعی مردم آن سرزمین شده است و به همین خاطر است که گل معروف مارادونا به انگلیس، انتقام یک ملت را از رقیب استعمارگرش می‌گیرد، یک گل به ظاهر ساده در مقدماتی جام جهانی (گل حمید استیلی به آمریکا) «گل قرن» لقب می‌گیرد یا کسب اسکار توسط هنرمند يك كشور به غرور ملی یک کشور منجر می‌شود (که نمونه‌های بارز آن واکنش‌های توده مردم بعد از اسکار «جدایی نادر از سیمین» و «میلیونر زاغه نشین» در ایران و هند به خوبی گویای همه چیز بود) اما راز این ارتباط فراگیر با توده‌های مردم در چیست؟

این دو پدیده خود را مجهز به چه ابزاری کرده‌اند که این گونه گوی سبقت را از رقبای خود ربوده‌اند و امروز رقیبی جز دیگری ندارند؟ در پاسخ به این پرسش، پاسخ‌های متفاوتی را می توان بیان کرد، اما اگر بخواهیم کلیدی ترین مولفه متمایزکننده این دو پدیده را بیان کنیم باید به ماهیت این دو پدیده رجوع کنیم که پنج عنصر کلیدی هر درام (کشمکش، تضاد، تعارض، عواطف و اراده) را شامل می شود. همان طور که درام یک فیلم با معرفی جغرافیا و شخصیت های آن آغاز می شود، هیجان ابتدایی یک مسابقه فوتبال را استادیوم خالی یا پر از جمعیت آن و ستاره‌های دو تیم (که بسته به شرایط در آنی می توانند به یک قهرمان یا ضد قهرمان تبدیل شوند) و نقشی که ایفا می کنند، رقم می زند. پس می‌توان اینگونه نتیجه گرفت که راز مخاطبان بالای فوتبال و سینما به ویژگی های مشترکی مربوط است که با توده های مردم ارتباط برقرار کرده و آنها را دور هم جمع می کند

ادغام این دو پدیده فراگیر: آری یا خیر؟

با آغاز مسابقات یورو 2012 یکبار دیگر پخش این مسابقات در سالن های خلوت این روزهای سینمای ایران (که بعد از گذشت چهار هفته از اکران جدید، هنوز فروش هیچ فیلمی به سیصد میلیون تومان نرسیده) موضوع روز سینما شد و با توجه به استقبال مردم از این رویداد در موارد گذشته که نمونه بارز آن استقبال پرشور دوستداران فوتبال از جام جهانی 2010 بود، تعدادی از سینماداران از وزارت ارشاد خواستند تا مجوز پخش این مسابقات را در سینماها صادر کند که موافقت با این درخواست منوط به تحقق شش شرط شد (اخذ مجوز از اداره اماکن، حضور مدیر سینما تا پایان مسابقات در سینما عدم تداخل با نمایش فیلم‌ها، رعایت شئونات اسلامی، دارا بودن شرایط پخش همزمان و اعلام سینماهای متقاضی 48 ساعت قبل) شروطی که بیش از هر چیز یادآور اتفاقات سه سال پیش و واکنش سردار احمدی مقدم (فرمانده نیروی انتظامی) به پخش مسابقات جام‌ملت‌های آسیا در سینماها بود که ایشان بعد از پخش چند بازی اعلام کردند:

«برای پیشگیری از عوارض اخلاقی پخش فوتبال از سینماها ممنوع می‌شود.» ایشان بعد از ارائه راهکار خود که تقسیم بندی سینماها و جداسازی مردان و زنان بود، اعلام کردند که «در کشورهای اروپایی مسابقات فوتبال از تلویزیون پخش نمی‌شود و مردم مجبورند برای مشاهده مسابقات فوتبال به سینماها رفته و با پرداخت پول مسابقه را تماشا کنند، اما حال که در ایران تمامی مسابقات از تلویزیون پخش می‌شود، نیازی به پخش آن از سینماها نیست.»

حال جدای چنین موضعی که به پخش مسابقات فوتبال در سینماها وجود دارد و همین نگاه تا امروز که سه روز از آغاز مسابقات یورو 2012 می‌گذرد، باعث شده پخش این مسابقات در هاله ای از ابهام قرار گیرد، در میان اهالی سینما نیز واکنش های متفاوتی را شاهدیم، عده‌ای پخش فوتبال در سینما را مغایر با ماهیت اصلی سینما دانسته و چنین اقدامی را به ضرر سینما می دانند و در طرف مقابل عده ای دیگر نه تنها مخالفتی با این اقدام ندارند که اتفاقا آن را به فال نیک گرفته و از آن استقبال می کنند.

علی معلم (تهیه کننده سینما) در مخالفت با این اقدام گفت: «نمایش فوتبال در اماکن عمومی مانند پارک‌ها و میدان‌های بزرگ شهر اتفاق خوب و هیجان انگیزی است اما نمایش آن در سینماها به معنای از دست رفتن مفهوم سینما در ایران است که دلايل اقتصادی (اوضاع نا به سامان فروش فیلم‌ها در سال 91) و اجتماعی (که همواره عادت کرده‌ایم به کارهای چند منظوره و آنقدر مفاهیم را از هم قرض گرفته ایم که ماهیت و مفهوم هر پدیده ای از بین رفته و...) موجود، دلیل اصلی این رویکرد می باشد.»

مدیر مسئول ماهنامه دنیای تصویر در ادامه گفت‌وگوی خود با بیان این مطلب که سالن سینما مکانی برای سکوت، خنده، غم و... است و مسابقه فوتبال مکانی برای تخلیه انرژی، این کار را از بین بردن حرمت سینما خواند اما در طرف مقابل حمید رضا صدر (استاد دانشگاه و منتقد سینما) معتقد است: «با توجه به مسئله اوقات فراغت که یکی از مشکلات کلیدی جامعه ماست، باید از هر پدیده و اتفاقی که بتواند مردم را دور هم جمع کرده و یک گردهمایی سالم را منجر شود که نتیجه آن حضور خانواده‌ها کنار یکدیگر است، استقبال کرد.»

او ادامه داد: «با توجه به فضای فعلی ورزشگاه‌ها شاید هر مردی تمایل نداشته باشد همسر یا فرزندانش را به ورزشگاه ببرد، پس باید از آنهایی که بانیان پخش فوتبال در سینما‌ها هستند، تشکر کرد.» وی صحبت را اینگونه به پایان رساند: «هر پدیده ای که با گستره بیشتری از مردم سروکار داشته باشد، ارزش بیشتری دارد پس شأن فوتبال به مراتب بالاتر از سینماست و نباید پخش فوتبال در سینما را کسر شأن سینما دانست.»

در آخرین دقایق تنظیم این گزارش از طرف اداره اماکن اعلام شد که تماشای مسابقات فوتبال در سینماها تنها برای آقایان مجاز است که این خبر واکنش سيدهادي منبتي(رئيس موسسه تصوير شهر) را در پی داشت که وی با بیان این مطلب که «كار ما كاملا كارشناسي شده و در راستاي تخليه هيجانات در كنار خانواده بود» ضمن عذرخواهي از خانواده‌ها از نمايش مسابقات فوتبال جام ملت‌هاي اروپا در سينماهاي متعلق به شهرداري انصراف داد.