به گزارش مشرق، محمدرضا خباز، درباره اینکه عدهای از بدنه جریان اصلاحات بیان میکنند اصلاحطلبان ابتدا باید آسیبشناسی در خودشان انجام دهند و سپس در یک حزب فراگیر گرد هم بیایند، گفت: آسیبشناسی اصلاحات کاری واجب، لازم و ضروری است و هرچه زودتر باید بزرگان اصلاحات با محوریت خاتمی جلساتی را تشکیل دهند، مانند آنچه که در گذشته تحت عنوان شورای عالی سیاستگذاری داشتند و آنچه که در انتخابات چند ماه قبل به ریاست آقای نبوی و ۳۰ حزب اصلاحطلب به اسم نهاد اجماعساز تشکیل شد که علاوه بر احزاب، تعدادی هم شخصیتهای حقیقی غیرحزبی موثر در جریان اصلاحطلب هم در آن بودند که تحت عنوان نهاد اجماعساز جلساتی را داشتند.
این عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی خاطرنشان کرد: معتقدم آقایان در جریان اصلاحات قبل از تشکیل حزب فراگیر، باید بنشینند و آسیبشناسی کنند تا بفهمند ایرادات کار کجا بوده تا به قول معروف پوستاندازی صورت گیرد.
وی با بیان اینکه افراد در جریان اصلاحات باید بدون کینهتوزی از خود انتقاد کنند، عنوان کرد: همه باید بپذیریم عدم موفقیت ناشی از چه چیزی بوده است؟ هر کسی به نوبه خودش در پیروزی و شکست نقش دارد. هرکسی به اندازه خودش در کامیابی و عدم کامیابی نقش دارد. پذیرش این مهم مانند ممکلتداری است. هیچکس از مسئوالان را نباید در ناکامیهای کشور مبرا بدانیم. هر کسی به اندازه خودش نقش داشته البته هر که بامش بیش برفش بیشتر؛ جبهه اصلاحات یک جبهه قوی و ریشهدار در کشور است ما هم نقشهایی در این زمینه داشتهایم که باید آسیبشناسی انجام دهیم.
خباز با اشاره به اینکه جریان اصلاحات برای تشکیل حزب جدید نباید اشتباهات گذشته را تکرار کند، ادامه داد: یک زمانی حزب کارگزاران زمانی که مرحوم هاشمی رئیسجمهور بود، حزب قدرتمند این کشور بود. یا در یک زمان دیگر جبهه مشارکت در زمان خاتمی قویترین حزب ایران بود و افراد این حزب در دولت و مجلس موثر بودند و نقشآفرینی میکردند و یا آن زمانی که هنوز کروبی حصر نشده بودند، حزب اعتماد ملی حزب قوی و فراگیری بود و در مراکز در استانها شعب خودش داشت و روزنامه اعتماد ملی روزنامه رسمی این حزب شناخته میشد.
پیشنهاد خباز به بزرگان اصلاحات
وی افزود: سوال این است حال اگر یک حزب فراگیر جدید تشکیل دهیم چه خاصیتی دارد؟ اگر احزاب را در یکدیگر ادغام کنیم چه میشود؟ در مجلس هشتم طرحی مطرح شد مبنی بر اینکه به دلیل تعدد فراوان احزاب آنها میتوانند در هم ادغام شوند. اصلاحطلبان ۳۰ حزب داشتند و به این نتیجه رسیدند که میتوان ۵ الی ۶ حزب قوی این جریان را در هم ادغام کرد و یک حزب فراگیر تشکیل داد، نه اینکه باز بروند حزب دیگری را تشکیل دهند؛ چون حزب جدید تشکیل دادن، تفرقه جدید ایجاد کردن است.
این فعال سیاسی اصلاحطلب یادآور شد: چرا خداوند متعال بعد از پیغمبر اسلام، پیامبر دیگری نفرستاد؟ یکی از تحلیلها این است که هنگامی که حضرت موسی آمدند گروهی تشکیل شد به نام یهودی. زمانی هم که حضرت عیسی آمد، یک گروه دیگری تشکیل شد به نام مسیحیت. پیامبر عظیمالشان اسلام آمدند و یک گروهی تشکیل شد به نام مسلمانان که اینها باز داخل خودشان گروههایی دارند که این امر به تفرقهها اضافه میکند.
وی تاکید کرد: حزب جدید تاسیس کردن هنر نیست، ادغام کردن این احزاب هنر است؛ چراکه امروز ۳۰ حزب اصلاحطلب هستیم یکی هم اضافه شود ۳۱ حزب میشویم در صورتی که هنر نهاد اجماعساز این است که بیاید همه احزاب را در یکدیگر ادغام کند البته که این کار سختی است و آسان نیست؛ چراکه هرکدام از این احزاب دبیرکل و اعضای مرکزی دارند که باید همه را در هم ادغام کرد؛ حزبهای کوچکتر اگر خواستند ادغام شوند که چه بهتر اگر نخواستند بروند یک حزب شوند.
خبار تاکید کرد: تجربه به ما میگوید حزب جدید یعنی تفرقه جدید که خاصیت هم ندارد، یک حزب میآید در کنار بقیه احزاب میگوید من هم هستم، واقعا این چه خاصیتی دارد؟ بنابراین اگر نهاد اجماعساز تمام تلاش خودش را به کار گیرد و همه احزاب جریان اصلاحات را در یکدیگر ادغام کند، ممکن است یک مجموعه را به وجود بیاروند که بتواند مشکلات را برطرف کند.
وی تاکید کرد: نهاد اجماعساز باید جلساتی را تشکیل دهد آسیبشناسی کند و آنچه را آسیبشناسی کرده در معرض افکاری عمومی برای پوستاندازی و کشف راهحلهای جدید قرار دهد.