این روزها بر اساس مدگرایی در برنامه‌سازی تلویزیونی تقریباً هیچ شبکه‌ای نیست که در رسانه ملی جمهوری اسلامی برنامه‌های آشپزی آن هم به سبک مدرن نداشته باشد تا مردم را با انواع اقسام رنگ و لعاب‌ها و تزئینات آشنا کند و این حس تنوع‌طلبی غذایی را ترویج دهد.

گروه فرهنگی مشرق-  "بفرمایید شام" برنامه‌ای که شبکه انگلیسی "من و تو" نخستین بار با آن به شهرت رسید؛ مأموریت اصلی این شبکه، تولید برنامه‌های سرگرمی برای مخاطب فارسی‌زبان بود. موفقیت این برنامه تا به آنجا رسید که کپی وطنی این برنامه به کارگردانی "بیژن بیرنگ" و با عنوان "بفرمایید شام ایرانی" که دقیقاً به این برنامه اشاره داشت به بازار فیلم‌های ویدئویی آمد و بعد از آن هم بحث مسابقات آشپزی در رسانه‌ی ملی داغ شد.

"بفرمایید شام" بیرنگ، البته مدتی در گیر و دار اما و اگرهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باقی مانده بود این اما اگرها اشاره به جنس برنامه‌ای داشت که الگوی نسخه ایرانی این برنامه قرار گرفته بود.


   

غیر از خط قرمزهایی که جامعه اسلامی برای غذا ها و نوشیدنی‌های  حلال و حرام قائل است و برنامه بفرمایید شام به دلیل ماهیت سکولار و گاه ضدمذهبی‌اش از آنها عبور می کرد چیزهای دیگری نیز چاشنی برنامه بود که در کل می‌توان از آن به جاذبه‌های جنسی تعبیر کرد و البته بی‌راه نیست اگر بگوییم نظام‌های نظارتی فرهنگی ایران بیش از هر چیزی، تنها نسبت به مسائل جنسی حساس هستند.

در کنار "سرو" انواع و اقسام مشروبات الکلی و غذاهای حرامی مانند گوشت خوک؛ "اختلاط زن و مرد" دیگر دلیلی بود که بخش‌هاي نظارتي فرهنگی ایران نسبت به آن حساس بودند و اگر نبود این موارد، قاعدتاً نباید تنش خاصی بر سر راه تقلید از چنین برنامه‌ای ایجاد می‌شد؛ چنانکه، بعد از اینکه دستگاه‌های فرهنگی مطمئن شدند چنین مواردی در برنامه نسخه ایرانی بفرمایید شام وجود ندارد به آن مجوز انتشار دادند.

با این همه، ماجرای برنامه‌های آشپزی به این سادگی‌ها که به نظر می‌آید نبوده و نیست هر چند که برای مایی که همواره تنها مصرف‌کننده محصولات و خوراک رسانه‌ای غرب بوده‌ایم تنها ظواهر به چشم می‌آید اما محصولات فرهنگی و رسانه‌ای هرگز خالی از محتوا نبوده و به ظاهر محدود نمی‌شوند.

اندیشکده "هوور" چندی پیش مقاله ای با عنوان "آيا غذا نوعی کام‌جويي جنسی جدید است؟" منتشر کرد که در آن به مشابهت‌هایی میان کام‌جویی جنسی و لذت‌جویی از غذاها که این روزها در انواع و اقسام و اشکال مختلف عرضه می‌شود می‌پردازد و جالب‌تر اینکه در این مقاله نیز به این مسأله اشاره شده که "لذت‌جویی از غذاها" با وجود بسیاری از شباهت‌ها با لذت‌جویی جنسی حتی در آثارش، کمتر مورد مخالفت قرار می‌گیرد در حالی که "کام‌جویی جنسی" همواره و در طول تاریخ با چالش‌های جدی از طرف فرهنگ‌ها و مذاهب روبرو بوده و هست.

"ماری ابرشدات" نویسنده مقاله در همان گام اول، تکلیفش را با دو موضوعی که می‌خواهد درباره‌شان حرف بزند روشن می‌کند:

"در ميان زلزله‌هايي كه زندگي روزمره ما را تحت تأثير قرار مي‌دهد (حتي از فاصله طبقه اقتصادي بين ما عميق‌تر و از تفاوت‌هاي آشكار سياسي و فرهنگي نيز گسترده‌تر است) موضوع بسيار مهمي وجود دارد كه كمتر به آن پرداخته شده است. تفاوت در نگرش درباره دو چیز که بدون آنها نمی‌توان زندگی کرد و بين ما و اجدادمان جدايي ايجاد كرده است يعني غذا و روابط جنسي."

برای "ابراشدات" موضوع اصلی این مقاله آن چیزی است که این روزها بیش از هر چیزی قابل لمس است: "اگر با دقت به غذا و صنايع غذايي نگاه كنيم متوجه مي‌شويم اين صنعت امروزه همگام با صنعت جنسي رو به پيشرفت است."

اگر به زمان ارسطو برگرديم، ناظران نکات مشابهی را تکرار کرده‌اند که در سال 1749 ميلادي در صحنه‌ای از رمان مشهور "فیلدینگ تام جونز" بر‌ آن تأکید شد که "ميل به روابط جنسي و غذا، از ريشه با يكديگر در ارتباطند."

در ادبیات اخلاقی ما نیز کم نیست اشاراتی که امیال جنسی و میل به غذا را دارای یک ریشه دانسته‌اند و از همین جهت است که شهوات را در علم اخلاق بر دو قسم دانسته‌اند: آن دسته از شهوات که میل جنسی بازمی‌گردد و آن دسته که به غذا و به عبارت بهتر "شکم‌پرستی" مربوط است.



مقاله "هوور" از بعدی دیگر این تشابه را در این دو غریزه شهوانی مورد بررسی قرار می‌دهد: این بررسی کاملاً حسی و تجربی و ملموس است؛ بر خلاف آنچه به نظر می آید تنها به دلیل زیاده روی نیست که خوردن و لذایذ جنسی در یک رده قرار می‌گیرند یکی از مواردی که همواره در این میانه احساسات مشابه فراموش می‌شوند:

"صرف نظر از نظريه متخصصان تغذيه و مسائل جنسي، افراد عادي هم مي دانند كه چه تشابهي ميان اشتها برانگيز بودن اين دو وجود دارد و با كلماتي مشابه مي‌توان هر آنچه در هر دو آنها لذت‌بخش و يا نامطلوب است تشريح كرد. درحقيقت گاهي صحبت درباره غذا خوردن بدون نياز به روابط جنسي و يا بالعكس غيرممكن است."

اما همه این تشابهات به احساسات مشابه محدود نمی‌شود؛ گاهی فراموش می‌کنیم که تنوع‌طلبی نقطه اشتراک اصلی امیال جنسی یا بهتر است بگوییم شهوات جنسی  و شکم‌پرستی است. امیال جنسی انسان تا زمانی که کنترل‌شده و مشخص است کاملاً طبیعی عمل می‌کنند و در هر فرهنگ و شیوه‌ی زندگی و تمدنی در قالب پیوندهای زناشویی تعریف شده و جایگاه دارد اما مشکل زمانی ایجاد می‌شود که همه چیز از تعادل خارج شده و می‌خواهد همه هنجارها را بشکند؛ "ابراشتادت" این قضیه را در قالب تأثیرات مشترک افسارگسیختگی در این دو میل می‌آورد و البته همین افسارگسیختگی‌ها را دلیلی برای وضع قوانین در جوامع مختلف برای کنترل این امیال می‌داند؛ هر چند ماجرا درباره لذت‌جویی از غذا متفاوت است:

"بنابراین نیروی بالقوه مخرب شهوت جنسي از جمله اختلالات تجاوز جنسی، حسادت جنسی و آنچه "خانمان‌برانداز" خوانده مي‌شود سبب شده تا در هر جامعه‌ای در کنوانسیون های حقوقی، اجتماعی و مذهبی مقدمتاً مجازات‌هايي براي آن تصويب شود. همان‌طور كه در تمام جوامع، قواعد و آداب و رسومي براي مديريت مواد غذایی به خصوص مواد كمياب براي جلوگيري از ويژگي "ويران‌سازي" آزادبودن هر كاري كه باعث بروز مشكل در جامعه شود وضع شده در رابطه با کام‌جويي جنسي نیز قوانینی گذاشته شده است؛ اين درحالي است كه قوانین حاكم بر مواد غذایی همیشه به اندازه قواعد حاكم بر مسائل جنسی دقيق نبوده و در كل هيچ كدام‌شان هم به اندازه لازم با دقت بررسي و تصويب نشده‌اند."

"تنوع‌طلبی" گرایشی که همواره بشر را با شهوات درگیر کرده و البته همه قواعد خاص اخلاقی و مذهبی به دنبال آن بوده‌اند تا این تنوع‌طلبی را محدود کنند و البته همین احساس است که نقطه تشابه گرایش به هر دو وجه شهوات را می‌سازد.

بشر مدرن در قرن بیستم و بیست و یکم به همان اندازه که به دنبال آب و رنگ‌دادن به جاذبه‌های جنسی بود تا خواسته رو به رشد تنوع‌طلبانه انسان عصر صنعت را تأمین کند، در بعد شهوت غذا و "شکم‌چرانی" نیز بیکار ننشست. این‌گونه بود که "هنر آشپزی مدرن" متولد شد تا انواع و اقسام رنگ و لعاب‌ها را به غذاهای مختلف بدهد و آنها را در چشم انسان این عصر تزئین کنند؛ نویسنده مقاله به نقل از "کلایو استیپلز لوئیس" (نویسنده مشهور ایرلندی و خالق سرگذشت نارنیا) می‌گوید:

" اصلاشرم‌آور نيست كه شما از غذاي‌تان لذت ببريد. نکته  شرم آور اين است كه نيمي از جهان غذا را مهم‌ترين علاقه خود در زندگي قرار داده‌اند  و وقت خود را صرف نگاه‌كردن به عكس غذاها، راه افتادن آب‌دهان و به هم ماليدن لب‌هاي‌شان مي‌كنند."

و البته همه ی این شهوت‌پرستی دنیای جدید مانند شهوت‌پرستی جنسی، عواقب خود را داشته است؛ عواقبی که اگر چه کمتر در دید بوده‌اند اما اثرات‌شان کمتر از شهوات جنسی نبوده. بیماری تمدن یا همان چاقی یکی از عارضه‌های مهم شکم‌پرستی مدرن است که یکی از عوامل آن همین رنگ و لعاب‌هایی است که می‌خواهد به هر روشی غذاهای مختلف را به مردم بخوراند و از این مسیر کسب درآمد داشته باشد.

ماجرا آن قدر جدی است که دوشادوش مجلات پورنوگرافی، مجلات "پورنو غذایی" نیز متولد می‌شوند و این رویکرد و اصطلاح حداقل سی سالی هست که به ادبیات ژورنالیستی راه پیدا کرده است؛ "ابراشتادت" در مقاله خود به مقاله‌ای که نخستین بار نزدیک به چهار دهه پیش این مبحث را به رسانه ها کشاند اشاره می‌کند:

"حال اصطلاح" Gastroporn" عکس های هوس‌انگیز مواد غذایی را برای توصیف تشابه مرموز پورنوگرافی از یک سو و سبک خاص طراحی مواد غذایی از سوی دیگر بررسي مي كنيم. در واقع، اين عبارت جدید نیست. قدمت آن حداقل به 30 سال قبل بر می گردد که در  مقاله اي كه در سال 1977 در نشریه ادبی New York Review of Books به چاپ رسيد بر مي گردد. "اندروکاک برن"  نويسنده این مقاله بيان مي كند كه  "نمي توان از توجه به تشابه عجيبي كه بين کتابچه راهنمای تکنیک های جنسی و کتابچه راهنماهای تهیه مواد غذایی وجود دارد فرار كرد."

  



*****
این روزها بر اساس مدگرایی در برنامه‌سازی تلویزیونی تقریباً هیچ شبکه‌ای نیست که در رسانه ملی جمهوری اسلامی برنامه‌های آشپزی آن هم به سبک مدرن نداشته باشد تا مردم را با انواع اقسام رنگ و لعاب‌ها و تزئینات آشنا کند و این حس تنوع‌طلبی غذایی را ترویج دهد و از آن سو نیز مدیران رسانه ملی که طی سال‌های پس از انقلاب اسلامی تنها چیزی را که هنوز در کیفیت برنامه‌سازی و مدیریت آن حفظ کرده‌اند حساسیت بر سر حذف صحنه‌هایی است که دست‌کم به‌صورت صریح به پورنوگرافی اشاره دارد و در مقابل شهوت جنسی به شدت واکنش نشان می‌دهند در برابر شهوت شکم و ترویج شهوت پرستی غذایی تقریبا خلع سلاح هستند. این گونه است که بی‌سر و صدا، شهوات غذایی، جای شهوات جنسی را پر می‌کند؛ قطعا نتیجه چندان امیدوارکننده‌تر نخواهد بود.