کد خبر 130727
تاریخ انتشار: ۵ تیر ۱۳۹۱ - ۰۷:۵۳
به گزارش مشرق ، کیهان در ستون ویژه های خود نوشت :


انقلاب اسلامي مصر فيوز منوشه امير را پراند!

راديو اسرائيل ضمن اهانت به مردم انقلابي مصر و ابراز خشم از انقلاب آنها، نظاميان سركوبگر وابسته به آمريكا و رژيم خودكامه مبارك را مورد ستايش قرار داد.
منوشه امير مجري راديو رژيم صهيونيستي كه حتي از به كار بردن نام انقلاب هراسان است، مي گويد: نامش را به اشتباه بهار عربي گذاشتند ولي دست كم در مورد مصر به تند بادي خروشان مبدل گرديده كه ممكن است همه چيز را با خود ببرد. آمريكايي ها هنوز هم زودباورانه مي گويند مصر بالاخره راه خود را خواهد يافت اما مثل ايران كه به دست آيت الله خميني دشمن سرسخت آمريكا افتاد، اگر اخوان المسلمين قدرت را نيز به دست بگيرند، لحظه اي از ستيز با آمريكا و نفوذ غرب بازنخواهند ايستاد.
وي با دفاع از رفتار كودتاگونه نظاميان وابسته به رژيم مبارك اظهار داشت: كيست كه نداند علت انحلال پارلمان، همانا اكثريت عددي اخوان المسلمين و ديگر اسلامگرايان بود كه در واقع مي توانستند در قانون گذاري يكه تاز ميدان باشند و مصر، آن كشور باستاني، سرزمين فراعنه و فرهنگ شگفت آور دورانشان را به دوران نخستين اسلام بازگردانند .
وي مي افزايد: بسيار طبيعي است كه نظاميان مصر نمي خواهند حكومت به دست اسلامگرايان افراطي بيفتد. مصر در طول دهه ها از گره زدن سرنوشت خود با غرب سود برده و رفاه مردم خود را تأمين كرده است افسران مصري كه ارشدهايشان تحصيل كرده غرب به ويژه آمريكا هستند، آباداني و رفاه مصر را مي خواهند.
منوشه امير البته به قبرستان نشيني ميليون ها مصري اشاره اي نكرد همچنان كه توضيح نداد چرا به انتخاب و تلقي متفاوت همان مردم احترام نمي گذارد و از خودكامگي ژنرال هاي رژيم سابق جانبداري مي كند؟ او البته در ادامه با دهن كجي به مردم سالاري، مردم همان «مصر با فرهنگ» را مورد حمله قرار داد و گفت: آراي اخوان المسلمين و اسلامگراها در انتخابات (هم پارلماني و هم رياست جمهوري) مصر نتيجه شست و شوي مغزي مردم آن كشور است كه بخش عظيمي از آنان را روستانشينان فاقد سواد خواندن و نوشتن تشكيل مي دهد كه باور مذهبي در قلبشان عميقا ريشه دوانيده و آزادي و دموكراسي و مردمسالاري واژه هايي نيست كه به آن خوي گرفته باشند. آيا مردم مصر آمادگي فرهنگي و رواني آن را داشته و دارند كه به سوي دموكراسي واقعي گام بردارند؟ گروه حماس نيز با همين شيوه در غزه بر قدرت مسلط شد.
    
    


اگر با اصلاح طلبان ناراضي نشد با اصولگرايان ناراضي ببنديد!

يك همكار فراري نشريات زنجيره اي، اصلاح طلبان را مهياي باخت در انتخابات رياست جمهوري سال آينده و كوبيدن ميخ اصلاحات بر تابوت جنبش سبز توصيف كرد.
آرش «غ» در وب سايت «نداي سبز آزادي» نوشت: اصولگرايان اصلاح طلبان را فقط براي حضور در صحنه و اينكه بازي را ببازند، مي خواهند انتخابات سال 92 هم از جنس همين بازي هاست. بازي باخت و مهره هايي كه شرط بندي روي آنها، شرط بندي روي اسب بازنده است و اگرچه برخي تحليل گران وطني با توهمي رويايي وعده «دوم خرداد 76» با كانديداتوري معاون اول دولت اصلاحات را مي دهند، اما در بي عملگي سياسي آنها همين بس كه يك روز پيش از 3 تير 84 هم هاشمي رفسنجاني را برنده انتخابات مي دانستند. آنها برخلاف آنها مي گويند امثال «عارف» ممكن است رد صلاحيت شوند و به همين دليل اصلاح طلبان مي توانند سراغي از آقاي [ق] بگيرند. اين فرض هم از همين توهم رويايي سياسي شان سرچشمه مي گيرد و اتفاقاً اگر عارف و فردي در شكل و شمايل او- به عنوان «اصلاح طلبان راضي»- كانديدا شود حتماً تأييد صلاحيت هم مي گيرد تا اصلاح طلبان دوباره ببازند و اين شكست البته اگر به نام اصلاح طلبي تمام شود، به مثابه كوبيدن ميخ اصلاحات بر تابوت جنبش سبز است.
وي مي افزايد: اين كه مي گويم البته به معني آن نيست كه اصلاح طلبان و سبزها براي انتخابات نبايد برنامه اي داشته باشند. درست برعكس، اصلاح طلبان و سبزها بايد در بازي نظام وارد شوند، اما زمين بازي را خودشان باز تعريف كنند و در اين باز تعريف هم اگر لازم شد با محافظه كارترين اصولگرايان كه حداقلي از معيارهاي اصلاح طلبي را دارا باشد ائتلاف نمايند. واقعيتش اين است كه مدل كانديداي ايده آل اصلاح طلبان افرادي مانند رضا خاتمي و عبدالله نوري هستند. اگر مي شد روي رضا خاتمي ائتلاف كرد، حتي به قيمت احتمال بالاي 50 درصدي رد صلاحيت و جدا شدن اصلاح طلبان «راضي»، او بهترين گزينه ممكن بود. عبداله نوري اما چندان بي ميل براي رياست جمهوري نيست و در سال 88 هم تلاش هايي براي كانديداتوري داشت اما مشكل او اين است كه همانند رضا خاتمي با مشكلي به نام احتمال رد صلاحيت هم مواجه، است و رد صلاحيت او چالشي هم نمي آفريند. از اين رو عملاً اصلاح طلبان براي انتخابات آينده، شانس معرفي كانديداي قابل و مقبول را ندارند. در شكل و شمايل «اصلاح طلبان راضي» هم تنها به حراج كردن سرمايه اصلاحات و جنبش سبز خواهند پرداخت.
وي مي نويسد: اين روزها اما زمزمه هاي حمايت اصلاح طلبان از «اصول گرايان ناراضي» هم شنيده مي شود. افرادي مانند [ق] كه البته براي انتخابات رياست جمهوري اسب خودش را زين و حتي از اصلاح طلبان هم يارگيري كرده است. داستان رابطه او و اصلاح طلبان البته هميشه به شكل دوري و دوستي است. از اصلاح طلبان فرصت و يار بگير، اما به تندروهاي اصولگرا بهانه نده. از همين رو اصلاح طلبان به صورت بالقوه مي توانند با او همراه شوند، البته نه از آن رو كه او يك راست تكنوكرات است كه البته نيست، بلكه بدان جهت كه مي تواند در بازي قدرت به اصلاح طلبان فرصت بدهد.
غفوري اضافه كرد: اما بازي اصلاح طلبان با كارت كانديداتوري نامبرده محكوم به شكست است. بيش از انتخابات كه حتماً ستاد او سعي مي كنند اگر هم ارتباطي با سبزها و اصلاح طلبان داشته باشند، اين ارتباط پنهاني و چندان آشكار نباشد، و از آنجا كه در انتخابات هم پيروز نمي شوند. براي بعد از انتخابات، لقمه دندان گيري به اصلاح طلبان نمي رسد.
پايگاه اينترنتي وابسته به اپوزيسيون ورشكسته، سپس آقاي [...] را گزينه اي ميانه(!) ميان نظام و مخالفان توصيف كرده و نوشت: او هر چند قبلاً رقيب اصلاح طلبان بوده اما امروز مي تواند تنها احياگر نيم بند اصلاح طلبي باشد. او حتماً مطلوب اول نيست اما اصلاح طلبان اين گونه پيغام مي دهند كه حتي حاضرند از رقيب سابق خود حمايت كنند. او تنها اصولگراي باقي مانده در جناح راست قديمي است كه واقعاً اندكي اصولگرا مانده است. او در زمانه اخير كناري نشست و نه در ظاهر و نه در باطن از اينكه اصولگرايان، اصلاح طلبان را اصلاح طلب مرده مي خواستند هم داستان نشد. اصلاح طلبان بدون پيش شرط حضور در دولت و فقط با تعهد اخلاقي اجازه فعاليت مي توانند در دوران وي خودشان را براي حضور دوباره در قدرت آماده كنند؛ اگر از امروز براي سال آينده و سال آينده براي 4 سال ديگر برنامه ريزي داشته باشند.
 
    
    


نقش صهيونيست دو آتشه در تاسيس گروه هاي تكفيري

اسناد سري منتشره نشان مي دهد يك صهيونيست دو آتشه فرانسوي در سال 2001 به دنبال ايجاد يك گروه تكفيري موسوم به «سازمان جهاد و توحيد» در عراق بوده است.
به گزارش العالم، روزنامه الشروق الجزاير به تازگي سندي را منتشر كرد با مهر شخصي و سري در تاريخ 18سپتامبر 2001 از دفتر رياست جمهوري عراق منتشر شده و به نظر مي رسد آن را عبدحميد محمود منشي مخصوص صدام حسين رئيس جمهور معدوم اين كشور تهيه كرده باشد. در اين سند قيد شده كه «برنار هانري لوي» تلاش دارد تا يك سازمان تروريستي مرتبط با القاعده به نام توحيد و جهاد در عراق تاسيس كند.
در اين سند آمده كه دستگاه امنيتي رياست جمهوري عراق تحركات لوي را رصد كرده و مطلع است كه وي در تلاش بوده تا اين گروه تروريستي را جهت اعمال خرابكارانه تشكيل دهد.
الشروق اضافه مي كند؛ در پي بحراني شدن كشورهاي عربي در حوادث اخير، هانري كوشيد با برخي طيف ها در ليبي و تونس تماس بگيرد.
هانري لوي كسي است كه نشريه فرانسوي لوموند خرداد 2 سال پيش درباره وي نوشت: وزير خارجه فرانسه حمله اسرائيل به كاروان امدادرساني به غزه را مورد انتقاد قرار داد كه جاي استقبال دارد. اما هنوز در فرانسه كساني هستند كه جنايت اسرائيل را توجيه مي كنند. يك روز پيش از حمله اسرائيل به كاروان كمك هاي بشردوستانه به غزه، برنار هانري لوي با غيب گويي كه از صفات اوست در تل آويو گفت «من هرگز ارتشي اين چنين دموكراتيك نديده ام كه اين قدر اخلاقي رفتار كند». فيلسوف ما هنگام جنگ [22روزه] غزه هم بر روي يك تانك اسرائيلي خراميده بود تا وارد سرزمين هاي اشغالي شود.
 
    
    


پريماكف: آمريكا دغلباز است درست مانند ما در شوروي كمونيست

وزير خارجه اسبق روسيه ضمن يك نشست اقتصادي آمريكا را متهم به فريبكاري، دغلبازي و در پيش گرفتن رفتارهاي تحميلي رژيم شوروي سابق كرد.
يوگني پريماكف در نشست اقتصادي سن پترزبورگ، هنري كيسينجر وزير خارجه اسبق آمريكا را مورد خطاب قرار داده و آمريكا را به تزوير و دغلبازي و دروغگويي متهم كرد. به گزارش ديپلماسي ايراني به نقل از الجزيره، پريماكف در اين نشست پرتنش و در پاسخ به اظهارات كيسينجر كه از تحولات جاري در سوريه عليه نظام حاكم بر اين كشور دفاع مي كرد و معتقد بود جامعه غربي و ايالات متحده آمريكا در مسير صحيح وارد شده اند ولي هنوز اقدامات كافي براي پايان دادن به بحران سوريه انجام نداده اند هشدار داد سوريه به جنگ داخلي نزديك شده و اگر چنين اتفاقي بيفتد تبعات آن همه منطقه و جامعه جهاني را در بر خواهد گرفت.
پريماكف از سياست هاي غرب در قبال پرونده ليبي به شدت انتقاد كرد و سپس گفت: «ما را در ليبي فريب داديد. شما وعده اعمال منطقه پرواز ممنوع داده بوديد و قرار بود فقط چنين چيزي اعمال شود اما پس از آن هر چه دلتان خواست انجام داديد، خدا را شكر كه ياد گرفتيم و الان ديگر فريب هيچ كس را در سوريه نمي خوريم.»
در مقابل كيسينجر مقايسه سوريه با ليبي را رد كرد و گفت: «به نظر من اشتباه است كه آن چه در سوريه رخ مي دهد را وارد نزاع ميان روسيه و آمريكا كنيم. ما بايد در آنجا با يكديگر همكاري كنيم.»
كيسينجر افزود: «95 درصد آمريكايي ها قبل از وقوع حوادث ليبي و سوريه نمي دانستند كه اصلا اين كشورها كجا واقع شده اند. براي همين است كه مي گويم روسيه و آمريكا بايد در مورد سوريه با يكديگر همكاري كنند.»
در اين جا پريماكف برآشفت و گفت: «ما از جانب خودمان به نظام سوريه براي رسيدن به يك راه حل فشار مي آوريم شما هم بايد به مخالفان سوريه فشار بياوريد ولي من شك دارم كه شما چنين كاري كنيد براي اين كه بيشتر ادعا مي كنيد.»
وي افزود: «شما الان در صدد صادرات دموكراسي برآمده ايد آن هم براساس نظريه تروتسكيست ها در دهه بيست قرن گذشته ميلادي كه مي گفتند بايد كمونيسم صادر شود.»
    
    


متخصص جعل نظرسنجي از علت غافلگيري گروهك ها مي گويد

يك جامعه شناس همكار اپوزيسيون خارج كشور معتقد است عناصر ضد انقلاب فراري از تاريخ جا مانده اند و به همين دليل مرتبا غافلگير مي شوند.
حسين قاضيان كه سابقه همكاري با حزب مشاركت و شركت نظرسنجي (نظرسازي!) آينده را در كارنامه خود دارد، به سايت «ميهن» گفته است: من با شما موافقم كه بسياري از ما در خارج دموكراسي را نياموخته و درجوامع دموكراتيك خيس نخورده ايم بلكه به جاي زندگي صرفا سر مي كنيم. خطر منجمد شدن در گذشته وجود دارد و حتي افزايش هم مي يابد وقتي كه ارتباط با كشور را از دست داده باشيد.
وي با زير سوال بردن عملكرد رسانه هاي اپوزيسيون اضافه كرد: آنها هم كه كوشيده اند به رغم قطع ارتباط عيني با جامعه مبدا، از نظر ذهني رابطه خود را با آن زنده نگه دارند، و زندگي در اين جهان دو پاره شده و مشوش را تاب بياورند با خطر ديگري روبرو هستند. خطر در اين جاست كه اين عده، براي ارتباط با جامعه خود ناچار به رسانه ها متكي هستند. اين موضوع مي توانست مشكلي ايجاد نكند اگر رسانه ها آينه واقعيت بودند. اما رسانه ها بنا به ذات و ماهيت خود «گزينشگر»اند و تحريف كننده واقعيت. رسانه ها نه تنها سازنده بخشي از تصورات ما از جهان هستند، بلكه براي ما كه به جامعه مبدا دسترسي نداريم عملا عمده ترين سازنده تصوير جامعه مبدا هستند. در اين وضعيت، اگر ما از اين نكته ساده و در عين حال مهم كه عبارت باشد از «زندگي در جهان رسانه اي شده» غافل شويم، واقعيات بدون اين كه حواس ما باشد بدجوري با ما قهر مي كنند و روزي هم ماي غافل را حسابي غافلگير مي كنند. كما اين كه تا به حال چندين بار كرده اند.