کد خبر 13337
تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۳۸۹ - ۰۹:۲۹

جک استراو، وزير خارجه اسبق انگليس که از ابتداي مطرح شدن موضوع هسته‌اي ايران در سال‌هاي آغازين دهه 2000 ميلادي تا سال 2006 ?بطور مستقيم درگير اين موضوع بوده با خبرگزاري رسمي دولت جمهوري اسلامي (ايرنا) به گفت وگو نشسته است.

به گزارش مشرق، وي در مصاحبه‌اي اختصاصي با خبرنگار ايرنا با اينکه چند بار از علاقه خود به ايران سخن گفت و خود را دوست ايران معرفي کرد ولي در عين حال با تکرار مواضع هميشگي کشورهاي غربي گفت که جمهوري اسلامي ايران بر اساس پيمان ان پي تي مسؤوليت‌ها و تعهداتي نيز دارد که بايد همزمان با پيگيري برنامه‌هاي هسته‌اي خود آنها را اجرا کند.
جک استراو از سياستمداران قديمي حزب کارگر است و در مدت 13 سال زمامداري اين حزب مسؤوليت‌هاي مهمي را در دولت انگليس برعهده داشت با اين حال وي بسيار محافظه کارانه سخن مي‌گويد و در پاسخ به هر سؤالي تلاش مي‌کند پاسخ هايش هيچ طرف را (اعم از ايران، آمريکا، اسرائيل، دولت فعلي انگليس، اعضاي گروه 1+5 و...) ناراحت نکند.
شايد تنها موضوعي که وي کمي صريح درباره آن صحبت مي‌کند، مداخلات تاريخي و منفي انگليس در امور داخلي ايران است.
وزيرخارجه اسبق انگليس از اينکه در سال‌هاي گذشته و بويژه در دوراني که وي در وزارت خارجه انگليس مسؤوليت داشته توافق قابل اجرايي در زمينه حل موضوع هسته‌اي ايران حاصل نشد ابراز تاسف و ناراحتي مي‌کند.
وي با مروري بر تاريخچه مذاکرات هسته‌اي جمهوري اسلامي ايران با سه کشور اروپايي انگليس، فرانسه و آلمان و سپس گروه 1+5 مي‌گويد: من از ابتداي آغاز مذاکرات براي يافتن راه حل ديپلماتيک و رسيدن به يک توافق قابل قبول و قابل اجرا اميدوار بودم و اينکه اين اتفاق نيفتاد، واقعا ناراحت‌کننده است.
ايراني‌ها به سرسختي در مذاکرات مشهورند... به نظر من ايراني‌ها حس بسيار قوي نسبت به هويت ملي خود دارند و اين حس قوي بر اختلاف نظرهاي دروني ميان گروههاي مختلف غلبه دارد و به نوعي آنها را بر سر يک موضوع نظير برنامه هسته‌اي متفق القول مي‌کند.
وي گفت: اين يک خواسته بسيار قوي در ميان ايراني‌ها است که به دنبال برخورداري از برنامه هسته‌اي صلح آميز براي توليد انرژي هستند از سوي ديگر موضوع نحوه تعامل و مداخلات قدرت‌هاي خارجي در ايران در طول چند قرن گذشته نيز در نوع نگاه ايراني‌ها به اين موضوع موثر بوده است.
وي اظهارداشت: متاسفانه مردم در کشورهاي غربي و از جمله انگليس اطلاع کافي از اين مساله ندارند. شما اگر در همين سالن از افرادي که حضور دارند درباره تاريخ روابط ايران و انگليس سوال کنيد شايد تعداد قليلي باشند که بتوانند به چند حادثه تاريخي که باعث شده وجهه انگليس نزد مردم ايران خراب شود اشاره کنند. مطمئنا تعداد کمي از مردم انگليس به ياد مي‌آورند که انگليس به همراه شوروي سابق طي سال‌هاي 1941 تا 1946 ايران را اشغال کردند. شايد يک درصد افکار عمومي انگليس از اقداماتي که آمريکا و انگليس در راستاي برکناري مصدق از قدرت در کودتاي 28 مرداد 1332 انجام دادند اطلاع داشته باشند.
وزير خارجه اسبق انگليس گفت: حتي اگر به قبل تر برويم قطعاً اطلاعات مردم از وقايع تاريخي نظير امتياز انحصار تنباکو و قيام مردمي پس از آن عليه انگليس و يا امتياز نفت اعطا شده به ويليام ناکس دارسي بسيار ناچيز خواهد بود.

- آيا شما در مذاکرات اوليه با ايران خوشبين بوديد؟
* بهترين عبارت اين است که بگويم من اميدوار بودم. ما و همکاران مان تلاش زيادي کرديم که به يک موافقتنامه قابل اجرا برسيم که مفيد باشد ولي متأسفانه نشد و اين واقعاً نوميدکننده بود.

- مدت زيادي طول کشيد تا به رغم اينکه ايران فعاليت‌هاي غني‌سازي خود را در زمان دولت قبلي تعليق کرده بود، غرب حتي پيشنهادهاي حداقلي خود را به ايران ارائه دهد. آيا اين به خاطر اختلاف نظرهايي که در ميان خود کشورهاي غربي وجود داشت، بود؟
* وقتي به گذشته نگاه مي‌کنيم بايد اين موضوع را در بستر زماني و اتفاقات آن دوره ببينيم که چرا اين تأخير ايجاد شد. البته من نمي‌خواهم کسي را متهم کنم به هر حال ما الان در وضعيتي هستيم که شما مي‌بينيد. من مايل نيستم وارد جزئيات اين بحث‌ها شوم.

- آيا عدم پيشرفت مذاکرات به دليل عدم حضور مستقيم آمريکا در مذاکرات نبود؟
* همانطور که دولت ايران هم اطلاع دارد آمريکا به طور غيرمستقيم در مذاکرات درگير بود ولي براي اعتمادسازي لازم بود که آمريکايي‌ها هم بطور فعالانه در مذاکرات شرکت کنند چرا که آمريکا تحريم‌هايي را از قبل عليه ايران اعمال کرده بود و بايد در مورد پيشنهاداتي که قرار بود ارائه شود نظير فروش قطعات هواپيما و دارو نظر آمريکا نيز گرفته مي‌شد چرا که شرکت هاي اروپايي بايد واکنش‌هاي دولت و کنگره آمريکا را در اين زمينه مي دانستند و به همين دليل ما گروه (1+5)، 3+3 را تشکيل داديم که آمريکا هم در آن حضور داشته و دارد.
همچنين جورج بوش و کاندوليزا رايس در اواخر دوران رياست جمهوري بوش تلاش کردند به يک تفاهم‌هايي با ايران برسند که رئيس جمهور اوباما هم اين راه را ادامه داد.
جک استراو در ادامه اين مصاحبه درباره ارجاع موضوع هسته‌اي ايران به شوراي امنيت و صدور قطعنامه‌هاي متعدد ضد ايراني گفت: من مايل بودم که پيشرفت بيشتري (قبل از ارجاع موضوع به شوراي امنيت) در اين زمينه صورت مي گرفت.
وي که در ماه مه سال 2006 بطور غيرمنتظره از وزارت خارجه کنار گذاشته شد، افزود: به نظر من قطعنامه‌هاي شوراي امنيت هم نشانگر حمايت پنج عضو دائم اين شورا از ضرورت حل موضوع هسته‌اي ايران بود هرچند در قطعنامه اخير کشورهاي برزيل و ترکيه با آن مخالفت کردند ولي در نهايت به دليل حمايت پنج عضو دائم شوراي امنيت قطعنامه 1929 نيز تصويب شد.
البته من تلاش زيادي کرده ام تا موضوع هسته‌اي را نه تنها از چشم انداز و نگاه ايراني‌ها درک کنم بلکه بستر و چارچوبي را که ايراني‌ها در آن مذاکره مي‌کنند را نيز بفهمم. چون اين يک اشتباه بزرگ است که شما وارد مذاکره شويد و تصور کنيد که طرف مقابل تان هم از همان چشم انداز شما به موضوع نگاه مي‌کند.
وي با اشاره به سوابق منفي انگليس در تاريخ ايران اظهارداشت: من فکر مي کنم ما بايد دو کار انجام دهيم؟ اولاً اينکه اين فهم و آگاهي را نسبت به گذشته ايجاد کنيم و من خودم تلاش‌هاي زيادي را در اين راه از جمله فهم تاريخ و فرهنگ و ادبيات ايران انجام داده ام، ثانياً اينکه تلاش کنيم پيام مان به درستي منتقل شود. در حال حاضر خواسته جامعه جهاني اين است که راهکاري براي موضوع هسته‌اي ايران پيدا شود و اين نيازمند حرکت ايران و همچنين غرب است.

- آقاي استراو! همان گونه که مي‌دانيد ايران در دولت قبلي حدود دو سال فعاليت‌هاي هسته‌اي خود را تعليق کرد ولي در عمل هيچ چيزي عايد ايران نشد. در واقع غرب قصد نداشت کار مثبتي در قبال اين اقدام اعتماد ساز انجام دهد. مردم ايران اکنون بشدت منتقد سياست‌هاي دولت قبلي درباره موضوع هسته اي هستند، حتي منتقدان دولت آقاي احمدي نژاد هم از موضع قوي رئيس جمهوري ايران در قبال غرب و بويژه در موضوع هسته‌اي ستايش مي‌کنند. نظر شما در اين‌باره چيست؟
* من قصد دارم حالا که چند هفته‌اي است از خط اول سياست کنار کشيده ام مطالبي را در اين‌باره بنويسم و اينکه چه اتفاقاتي افتاد که به وضعيت فعلي رسيديم. البته نبايد موضوع را کاملاً بصورت سياه و يا سفيد ببينيم و اينکه چرا مذاکرات قبلي در رسيدن به توافق ناکام ماند که البته براي من غم انگيز است ولي در اين مرحله به نظر من درست نيست که من فقط ايران و يا گروه 1+5 را در اين ناکامي مقصر بدانم.

- آقاي استراو! نگاه عمومي در ايران اين است که غرب به دنبال حل عادلانه مسأله هسته‌اي ايران نيست بلکه به دنبال بهانه‌گيري و اعمال فشار است تا ايران برنامه هسته‌اي صلح آميز و مستقل خود را نداشته باشد. ايران همکاري کاملي با آژانس داشته و به همه سوالات آن جواب داده است ولي هر بار دوباره بهانه و موضوع تازه‌اي مطرح شده است. مردم ايران به اين نتيجه رسيده‌اند که غرب نمي‌خواهد حق ايران را به رسميت بشناسد. با توجه به سابقه تاريخي که خود شما هم به بخش‌هايي از آن اشاره کرديد و همچنين پيشينه اخير مربوط به مذاکرات هسته‌اي به نظر مي‌رسد مردم ايران درست تشخيص داده اند.
* اين درست نيست که بگوييم غرب به دنبال حل موضوع نيست. نگاه ما کاملاً روشن است. بر اساس پيمان عدم اشاعه هسته‌اي شما حق داريد انرژي هسته اي غيرنظامي توليد کنيد و هيچ ترديدي در اين موضوع نيست اما همان طور که مي دانيد ايران نيز الزامات و تعهداتي دارد که بايد انجام دهد که از جمله آنها عدم انحراف برنامه هسته‌اي آن به سمت فعاليت‌هاي نظامي است.
به عنوان مثال جامعه جهاني مخالفتي با نيروگاه اتمي بوشهر ندارد و حتي در قطعنامه‌هاي سازمان ملل هم به اين موضوع اشاره شده است.
شما ديدگاه‌هاي خود را در اين‌باره داريد و معتقديد که گروه ? ?+??تغيير عقيده مي‌دهد و به تعهدات خود عمل نمي‌کند. در غرب هم متقابلا چنين نظري نسبت به رويکرد ايران وجود دارد از جمله اينکه همه اطلاعات را به آژانس ارائه نمي‌کند.
نظر من اين است که ما يا بايد همچنان بر اين نظرات خود تاکيد کنيم و مدام مسائل را به گذشته ارجاع دهيم- البته بايد از گذشته درس بگيريم- يا اينکه مي‌توانيم با توجه به شرايط موجود به يک توافق مرضي الطرفيني برسيم در طول مصاحبه چندبار از وزيرخارجه اسبق انگليس پرسيديم آيا غرب به دنبال تعليق دائمي برنامه‌هاي هسته‌اي ايران نبود؟ که وي هر بار از پاسخ به اين سوال طفره رفت و از تاييد و تکذيب آن خودداري نمود.
وي مدعي شد که عدم ارائه اطلاعات لازم از سوي ايران به آژانس بين‌المللي انرژي اتمي نگراني‌ها را تشديد مي‌کرد.
استراو گفت: اکنون چهار سال از زماني که من از وزارت خارجه رفتم مي‌گذرد و فکر نمي‌کنم هيچ کس اين موضوع را رد کند که من تلاش زيادي براي يافتن راه حلي براي برنامه هسته‌اي ايران کردم ولي در عين حال معتقدم که مي توانستيم پيشرفت بيشتري در اين زمينه داشته باشيم.

- آيا شما با سياست‌هاي آمريکا مخالف بوديد؟ چون هنگام برکناري شما گزارش هايي منتشر شد که نشان مي‌داد شما به دليل مخالفت با تهديدات آمريکا عليه ايران از وزارت خارجه رفتيد؟
* من هم در همان زمان از اين گزارش‌ها مطلع شدم ولي نمي‌خواستم وارد اين بحث‌ها بشوم، خود آقاي بلر هم در کتاب خاطراتش که اخيراً منتشر شده نوشته است که برکناري من از وزارت خارجه يک اشتباه آشکار بوده است.
آنچه در مورد سياست‌هاي آمريکا مي‌توانم بگويم اين است که آنها در اواخر دوران بوش شروع به حرکت در مسير درست (تعامل با ايران) کرده بودند.