کد خبر 1348187
تاریخ انتشار: ۱۴ اسفند ۱۴۰۰ - ۲۲:۳۲

عضو هیات علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه بحران اوکراین، مصداق ماهیت مافیایی آمریکاست، آمریکا برای دغدغه‌های اقتصادی و سیاسی و همچنین برای ایجاد هویتی برای ناتو به ایجاد بحران احتیاج دارد.

به گزارش مشرق، رهبر انقلاب اسلامی در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید مبعث (۱۴۰۰/۱۲/۱۰) در رابطه با بحران اوکراین فرمودند: «اساساً آمریکا یک رژیم مافیایی است؛ یک رژیم مافیایی است: مافیای سیاسی، مافیای اقتصادی، مافیای اسلحه‌سازی؛ انواع و اقسام مافیاهایی که سیاستهای این کشور را در دست دارند و هدایت میکنند و کنترل کشور در واقع دست آنها است؛ پشت سر دولتها کسانی را روی کار می‌آورند، کسانی را از کار بر کنار می کنند؛ این مافیاها رؤسای جمهور را سر کار می‌آورند. آن وقت این مجموعه‌ی مافیایی، این رژیم مافیایی احتیاج دارد که در اطراف دنیا یک جاهایی بحران وجود داشته باشد، لذا کانونهای بحران را خلق می کند... اینها بحران‌ساز هستند. اگر نتوانند بحران ایجاد کنند کارخانه‌های اسلحه‌سازی نمی توانند حدّاکثر استفاده‌ خودشان را بکنند؛ ناچار باید در دنیا بحران‌سازی کنند تا منافع این مافیاها حدّاکثری بشود. امروز به نظر من، اوکراین هم قربانی همین سیاست است.»

بر همین اساس پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنه ای در همین رابطه با فواد ایزدی، عضو هیأت علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران گفت‌وگو کرده است.

ایزدی معتقد است آمریکایی‌ها برای زیستن نیاز به بحران دارند. آن‌ها برای دغدغه‌های اقتصادی، سیاسی و حتی هویتی به ایجاد بحران احتیاج دارند، اگر بحران نباشد نمی‌توانند زندگی کند.

متن این گفت وگو در ادامه آمده است:

رهبر انقلاب در بیانات روز مبعث تأکید کردند که آمریکا یک رژیم مافیای سیاسی و اقتصادی است و به‌ سبب ماهیت مافیایی بودنش هم به‌دنبال خلق بحران و ایجاد بحران است.  مواردی از رفتار مافیایی رژیم آمریکا را برای ما تشریح کنید.

مافیا تعریفی دارد. مافیا یک سازمان مجرمانه است و یکسری قواعد و قوانین برای خودش در حوزه نفوذ خودش ایجاد می‌کند و بعد با استفاده از خشونت اگر فردی ذیل آن قوانین حرکت نکرد، با آن برخورد می‌کند و چون سازمان هم هست منافع افرادی که عضو این باند مافیایی هستند، ملاک می‌شود و شاخصی قرار می‌گیرد که این سازمان مافیایی براساس آن برنامه‌ریزی می‌کند، این وضعیت رژیم آمریکاست.

اگر کسی بخواهد توضیح دهد که سیستم حکومتی آن چطور کار می‌کند بهتر از این نمی‌توان آمریکا را توضیح داد. افرادی که در رأس حکومت آمریکا قرار می‌گیرند که براساس پژوهش اساتید علوم سیاسی در آمریکا، افرادی که در انتخابات در آمریکا پیروز می‌شوند به یک عقبه مالی نیاز دارند؛ همان شاخصی که در سازمان‌های مافیایی وجود دارد که پول حرف اول را می‌زند، در ساختار و سیستم حکومت آمریکا هم دقیقاً همین‌طور است. اساتید علوم سیاسی در آمریکا پژوهش کردند که هرکس بیشتر از رقبایش پول خرج کند، بیش از ۹۴ درصد احتمال پیروزی دارد یعنی اگر کسی کمتر از رقیبش هزینه کند، احتمال پیروزی او کمتر از ۶ درصد خواهد بود. چون هزینه انتخابات ملاک ورود افراد به ساختار سیاسی است، جمع‌کردن این پول کار سیاستمدار می‌شود؛ به همین دلیل نهادهای ثروت در آمریکا عقبه سیاستمداران می‌شوند.

رهبر انقلاب بحث کارتل‌ها را در سخنرانی روز مبعث مطرح کردند. آن‌ها برای سیاستمداران پول تهیه می‌کنند و در ازای آن منافعی را به دست می‌آورند که غالباً در قالب منافع مالی می‌گنجند.

اگر شما تاریخ آمریکا را مطالعه کنید، بسیار مشهور است که سیاست آمریکا قبل از جنگ‌جهانی دوم و ابتدای قرن بیستم به ‌تدریج بر قاره آمریکا و اصطلاح مشهور آن دوره تاریخ آمریکاست که آمریکا «گانبوت دیپلماسی» داشت. «گانگوت» به معنی کشتی جنگی است که نوعی از دیپلماسی بود که مثلاً هر جایی در آمریکای لاتین یک شرکت آمریکایی منافعی را می‌خواست جذب کند و حکومت آن کشور که حکومت مردمی بود، مخالفت می‌کرد و درخواست‌های آن شرکت را تمکین نمی‌کرد، در آن صورت به‌واسطه دولتمردان آمریکا که وابسته به این کارتل‌ها هستند، دولت آمریکا کشتی جنگی به آن کشور می‌فرستاد و کودتا کرده یا اشغال می‌کردند؛ فقط برای تأمین منافع یک شرکت. این سبک حکومتی پس از جنگ‌جهانی دوم در کل دنیا گسترش پیدا کرد، من‌جمله در کشور خودمان.

در داستان کودتای ۲۸ مرداد برای نفت بود که مصدق تصمیم گرفته بود آن را ملی کند و این فلان شرکت نفتی انگلیسی را ناراحت کرده بود که این ناراحتی فلان شرکت انگلیسی منجر شده بود که به کمک آمریکا در ایران کودتا کنند که بعد از اینکه کودتا پیروز شد، ایران جولانگاه شرکت‌های نفتی انگلیسی و آمریکایی شد. سپس نتایج آن حکومت دیکتاتوری شاه و وضعیتی که شاه برای کشور ایجاد کرده بود، فقط به‌خاطر پول، نفت و منافع شرکت‌های آمریکایی، حدود ۸۰ کشور در سالیان گذشته این مسأله را داشته‌اند. یعنی آمریکایی‌ها می‌روند مسلط می‌شوند، اگر منافعی که دنبالش هستند به دست نیاورند، برای رسیدن به اهداف‌شان از روش‌های مافیایی استفاده می‌کنند، من‌جمله همین اوکراین که در فرمایشات رهبر انقلاب هم بود که علاوه بر اینکه در ایران کودتا کردند با استفاده از نظامیان شاه، در اوکراین به سبک جدیدی است که در چند سال اخیر آمریکا به آن دست یازیده و انقلاب مخملی سازماندهی می‌کند.

اگر به آنجا هم نگاه کنید، در نوامبر ۲۰۱۳ دو بسته اقتصادی و تجاری به دولت اوکراین پیشنهاد شد؛ یک بسته کشورهای غربی بودند و یک بسته ازسوی روسیه. رئیس‌جمهور اوکراین زمانی فردی بود به نام ویکتور یانوکوویچ. دولت وقت اوکراین مثل هر دولت دیگری مقایسه کرد و بسته پیشنهادی روسیه بسیار جذاب‌تر، بزرگ‌تر و شرایطش بهتر بود.

دولت اوکراین مانند هر دولت مستقل دیگری آن بسته‌ای که به نفع منافع ملی‌اش بود انتخاب کرد. نوامبر سال ۲۰۱۳ بود که بسته غرب را دولت اوکراین رد کرد و بسته روسی را پذیرفت. آمریکا و کشورهای غربی شروع کردند مکانیسم انقلاب مخملی را در اوکراین فعال کنند. نهادهای به‌ظاهر مردم‌نهاد که عملیات‌های مالی غربی داشتند در میدان اصلی شهر کی‌یف تجمع کردند. ابتدا این تجمعات اقلیتی بودند که علیه دولت مردمی راه به جایی نبرد. سپس آمدند از گروه‌های نئونازی و راست‌گرای افراطی مسلح استفاده کرده و آن‌ها را در میدان اصلی شهر کی‌یف بسیج کردند و آن‌ها شروع به شلیک کردند که داستان کشته‌سازی اتفاق افتاد. درنهایت انقلاب مخملی که نوامبر ۲۰۱۳ شروع شد در فوریه ۲۰۱۴ جواب داد و موفق شدند که حکومت مردمی اوکراین را سرنگون کنند و کسی که رهبری این اعتراضات را برعهده داشت آمریکا بود.

در واقع ریشه مشکلات اوکراین مربوط به سیاست های آمریکاست.

ایزدی: بله؛ وقتی رهبر انقلاب می‌گویند بانی مشکلات امروز اوکراین آمریکاست به همین دلیل است. زمانی که این اتفاق افتاد این دولتی که سر کار آمده بود شروع کرد به حمله به اقلیت روس‌زبان. در اوکراین ۳۰ درصد روس‌ها هستند که در قسمت‌های شرقی کشور زندگی می‌کنند. از ۲۰۱۴ تا دو هفته پیش ۱۴ هزار نفر از این افراد کشته شدند و این آمار مربوط به سازمان ملل است. در منطقه شرقی اوکراین چهارمیلیون نفر زندگی می‌کنند که ۸۰ درصد از این کشته‌شدگان روس‌زبان بودند. این عملکرد این دولت راست‌گراست و نگذاشتند که روس‌زبان‌ها در انتخابات شرکت کنند.

حکومت‌هایی که در هشت سال گذشته در اوکراین بر سر کار آمدند مشروعیت نداشته‌اند؛ زیرا تبعیضی علیه روس‌زبان‌ها وجود داشت و آن‌ها نتوانستند که در انتخابات شرکت کنند یعنی همه مردم اوکراین در انتخابات شرکت نکردند. منافع مالی آمریکا در این کشور پی گرفته شد و مثلاً پسر بایدن عضو هیئت‌مدیره یک شرکت نفت و گاز اوکراینی شد، درحالی‌که او هیچ سابقه‌ای در صنعت نفت و گاز نداشت و این به دلیل این است که آمریکا رژیم مافیایی است.

فقط حقوق پسر بایدن ماهی ۸۰ هزار دلار شد و درآمد این پسر بیش از دو برابر درآمد پدرش شد که در آن زمان معاون رئیس‌جمهور آمریکا بود. این مشکلات را در نهایت آمریکایی‌ها در اوکراین ایجاد کردند. در سال ۲۰۱۵ دولت اوکراین در مینسک توافقی امضا کرد که به قسمت‌های شرقی اوکراین خودمختاری داده شود و دیگر تحت‌فشار نباشند. دولت اوکراین، آنجلا مرکل، صدراعظم وقت آلمان و اولاند، رئیس‌جمهور وقت فرانسه و پوتین هم بودند. با فشار آمریکا دولت اوکراین توافق را اجرا نکرد. اینکه بانی اصلی مشکلات اوکراین آمریکاست به این دلیل است که هم انقلاب مخملی کرد و هم اجازه نداد که حکومت اوکراین کاری را بکند که به نفع او بود. قطعاً به نفع حکومت اوکراین بود که به‌نوعی تعامل با طرف مقابل برسد.

از سال ۲۰۰۸ آمریکایی‌ها دولت اوکراین را تشویق می‌کنند که به ناتو بپیوندد یعنی از زمان جورج بوش پسر. پیوستن اوکراین به ناتو بهانه‌ای شد برای کشور روسیه. آن‌ها واقعاً نمی‌خواستند اوکراین را عضو ناتو بکنند. حتی اخیرا هم زلنسکی در پارلمان اروپا سخنرانی می‌کرد و درخواست کرد که اوکراین را عضو ناتو و عضو اتحادیه اروپا بکنند. جواب مثبت به او ندادند، چون آنجایی که باید هزینه‌ای بکنند جا می‌زنند.

جریان‌های غرب‌گرا در اوکراین باورهای سرابی داشتند که آمریکایی‌ها برای آن‌ها چیده بودند. هدف از داستان عضویت اوکراین در ناتو این نبود که به ناتو بپیوندد فقط ایجاد مزاحمت برای روسیه بود. ۲۷ وزیر امورخارجه کشورهای اروپایی می‌توانند رأی‌گیری کنند و امضا کنند که حداقل پروسه پیوستن اوکراین به ناتو طی شود ولی این کار را نمی‌کنند، نمی‌توانند زیرا نمی‌خواهند هزینه بدهند، فقط می‌خواستند و پروژه این بود که فقط بر روسیه اعمال فشار کنند. نمی‌توانند به روسیه بگویند که چرا بمب اتم می‌سازید؟! زیرا روسیه کشوری است که از جنگ جهانی دوم شروع به ساخت بمب اتم کرده است و نمی‌توانند روسیه را تهدید کنند که ما شما را به شورای امنیت سازمان ملل می‌بریم؛ زیرا روسیه عضو دائم شورای امنیت است.

اوکراین فضا و پروژه‌ای بود که می‌خواستند روسیه را با آن درگیر بکنند و طراحی و پروژه‌ای بود که همان‌طور که رهبر انقلاب فرمودند با انقلاب مخملی آغاز شد. در هشت سال گذشته اجازه حل مشکلاتی که خودشان ایجاد کرده بودند، ندادند؛ زیرا مشکلات قرار نبود حل شود و قرار بود اوکراین استخوانی باشد لای زخم.

تبیین شما از بازخوانی رهبر انقلاب از حضور آمریکا و جنایت‌هایش در شرق سوریه و افغانستان چیست؟

ایزدی: مشکلی که شما در اوکراین دیدید، یک دولت غرب‌گرا آن را به وجود آورده بود؛ زیرا آمریکا می‌دانست که در انتخابات نمی‌تواند پیروز شود؛ به همین دلیل انقلاب مخملی کرد.

هم به ‌دلیل اقلیت روس‌زبان و هم به‌دلیل افراد زیادی که در اوکراین طرفدار روسیه بودند و می‌دانستند که باید رابطه‌شان با روسیه خوب باشد. اگر این حالت وجود نداشت اقلیت روس‌زبان فقط ۳۰ درصد هستند و رأی آن‌ها چندان مؤثر نبود. به همین جهت در سال ‌۲۰۱۴ که آمریکایی‌ها کودتا کردند، سال ۲۰۱۵ سال انتخابات بعدی اوکراین بود و می‌توانستند یک‌سال صبر کنند تا از طریق روند دموکراسی نیروهای خودشان را بر سرکار بیاورند، منتها در اوکراین احتیاط کردند و حتی یک سال هم صبر نکردند. نهایتاً جریان غرب‌گرا بر سر کار آمد و سپس همان اشتباهاتی را کردند که جریان‌های غرب‌گرا در جاهای دیگر مثلاً در افغانستان انجام دادند و مرتکب می‌شوند و اعتماد می‌کنند به آمریکایی‌ها و زمانی که آمریکا باید به آن‌ها کمک کند، رها کرده و فرار می‌کند.

مثلاً در افغانستان فرار کردند و به هیچ‌کس هم رحم نمی‌کنند و حتی به کارمندان بومی خودشان در افغانستان رحم نکردند. در اوکراین هم همین اتفاق افتاد. در گزارش سی‌ان‌ان گفته شده بود که کارمندان محلی نامه نوشته‌اند که هیچ‌کس پاسخگوی ما نیست، علاقه دارند که حمایت زبانی بکنند و سلاح بفرستند و می‌خواهند بر ارتش روسیه هزینه تحمیل کنند؛ البته نه با استفاده از سربازهای خودشان بلکه به دست سربازهای اوکراینی. همان حرفی که خانم کلینتون زده بود و همان کاری که در افغانستان با شوروی کردند و نیروهای اوکراین را تجهیز می‌کنند تا به روسیه امروز ضربه بزنند.

پس نتیجه غرب‌گرایی در افغانستان چیست؟ بدبختی، جنگ، آوارگی، در اوکراین هم همین حالت است؛ جنگ، آوارگی، کشته شدن افراد و این نتیجه غرب‌گرایی است. انتخاب دیگر اوکراین این بود که می‌توانست جریان غرب‌گراها را کنار گذاشته و نظر مردم اوکراین اعمال و اجرا شود، اگر آمریکایی‌ها مداخله نمی‌کردند. دلیلی ندارد که دولت کی‌یف ۱۴ هزار نفر از مردم خودش را در شرق اوکراین که تابعیت اوکراینی دارند بکشد. این دولت تحت هدایت و فشار آمریکا این کار را کرده است. دلیلی ندارد که به یک سراب عضویت در اتحادیه اروپا و ناتو امیدوار شود. اگر غرب‌گرایی نبود، اگر به واقعیت‌ها توجه می‌کردند و اگر شیفتگی و تمکین نسبت به غرب بعد از کودتای ۲۰۱۴ نبود، وضعیت اوکراین اکنون این نبود.

آیا بحث بحران‌ساز و بحران‌زیست بودن آمریکا بین نخبگان و اندیشمندان آمریکایی و غیرآمریکایی مطرح هست؟

ایزدی: بله. کتاب‌هایی که درمورد سیاست خارجی آمریکا نوشته می‌شود واقعیت امر این است که نکاتی که رهبر انقلاب فرمودند متخصصان سیاست خارجی آمریکا سال‌ها قبل گفته و نوشته‌اند و در متون آکادمیک مستقل حرف اثبات‌شده‌ای است که آمریکایی‌ها اصولاً این‌گونه رفتار می‌کنند. راه‌حل آن‌ها این‌گونه است که بحران درست می‌کنند. کتابی وجود دارد به نام «دکترین شوک» که می‌گوید این‌ها شوک وارد می‌کنند. کتابی از نائومی کلاین هست به نام «دکترین شوک» که جزو پرفروش‌ترین کتاب‌های آمریکا بود و در لیست پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک‌تایمز برای هفته‌ها حضور داشت و به همه زبان‌های دنیا تقریباً ترجمه شده است.

سیستم سیاست خارجه آمریکا این است که شوک وارد می‌کند. وقتی شوک وارد می‌شود بحران ایجاد می‌کند و وقتی بحران ایجاد می‌شود و شرکت‌های اسلحه‌سازی فعال می‌شوند و همان‌طور که می‌دانید در افغانستان و عراق هشت‌تریلیون دلار هزینه شد. این هزینه‌ها را برای مردم افغانستان و عراق انجام ندادند، بلکه برای سلاح انجام دادند؛ سلاح‌هایی که شرکت‌های خودشان درست کردند.

اگر بحران و جنگی نباشد شرکت‌های اسلحه‌سازی چگونه فعال شوند؟! سال‌ها بود که آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها می‌گفتند شما هزینه نظامی‌تان کم است و نیاز دارید که حداقل دو درصد از تولید ناخالص ملی خودتان را صرف هزینه نظامی کنید. به کشورهای عضو ناتو می‌گفتند که شما به ناتو کمک نمی‌کنید تا همین بحرانی که در اوکراین درست کردند کشورهای اروپایی توجه نمی‌کردند ولی الان توجه می‌کنند چون چاره‌ای ندارند و در مسیری وارد شدند که قطعاً به ضرر آن‌ها خواهد بود.

به نظر من، اتفاقاتی که اکنون در اوکراین می‌افتد قطعاً به ضرر اروپاست. به نفع اروپا نیست که با همسایه خودش روسیه درگیر شود و به نفع اروپا نیست که هزینه بالای انرژی بدهد. این هم مثالی است از رژیم مافیایی.

آمریکایی‌ها سال‌ها بود که به کشورهای اروپایی می‌گفتند که گاز روسیه را رها کنید یا گاز شما را ما تأمین می‌کنیم یا هم‌پیمانان. اما به آن‌ها گوش نمی‌کردند ولی الان مجبورند و باید گوش بدهند و دغدغه مالی آن‌ها این است. هزینه‌ای که باید اروپا برای منابع انرژی آمریکایی بدهد بسیار بالاتر از منابع انرژی روسیه است ولی مجبور است و تحت‌فشار قرار گرفته است. اگر به بازار بورس نگاه کنید، شرکت‌های آمریکایی سهام‌شان بالا رفته است. بحرانی که آمریکا در اوکراین ایجاد کرد، منافع مالی برای آمریکا دارد. پرونده اوکراین پرونده خوبی است برای شناخت ماهیت حکومت آمریکا که مافیایی است و شناخت سیاست خارجی آمریکا، منافع حزبی و منافع فردی در داستان اوکراین کاملاً مشهود است.

در نظرسنجی‌ها وضعیت بایدن بسیار بد بود. یکی از دلایلی که آمریکایی‌ها این بحران را ایجاد کردند این بود که توجه مردم آمریکا را به سمت دیگری جلب کنند و موفق هم بودند چون الان در نظرسنجی‌ها وضعیت بایدن در هفته گذشته بهتر شد.

وضعیت بایدن به شکلی است که می‌خواهد یک کار قانونی را در کنگره تصویب کند -کنگره‌ای که در دست دموکرات‌ها قرار دارد- در یک سال گذشته نتوانسته است. او وضعیت شکننده‌ای در میان سیاستمداران و افکار عمومی دارد. آن‌ها تصمیم گرفتند با بحرانی که ایجاد می‌کنند وضعیت داخلی خودشان را حل کنند. آمریکا داشت جایگاهش را در اروپا از دست می‌داد. بسیاری از رهبران اروپایی متوجه بودند که آمریکا در حال افول و رکود است. آن‌ها به‌دنبال ایجاد ظرفیت‌های داخلی بودند و کم کردن ارتباط‌شان با آمریکا.

اکنون با این بحران که آمریکایی‌ها ایجاد کرده و تقابلی که بین اروپا و روسیه درست کردند آمریکا می‌تواند نقش برادر بزرگ‌تر اروپا را بازی کند و در این میان فقط مردم اوکراین ضرر می‌کنند.

رهبر انقلاب در فرمایشات‌شان فرمودند که ایران هیچ‌وقت طرفدار جنگ نیست؛ زیرا جنگ کشته دارد و زیرساخت‌ها از بین می‌روند. ایشان فرمودند چه کسی بانی ایجاد این مشکل است و عبارت جالبی استفاده کردند که گفتند بحران‌ساز و بحران‌زیست؛ زیرا آمریکایی‌ها برای زیستن نیاز به بحران دارند.

آن‌ها برای دغدغه‌های اقتصادی به ایجاد بحران نیاز دارند، برای دغدغه‌های سیاسی نیز به ایجاد بحران احتیاج دارند و همچنین برای ایجاد هویتی برای ناتو. زیرا بسیاری می‌گفتند که اصلاً ناتو به چه دردی می‌خورد؟!

آمریکا با این بحران‌ها می‌تواند زندگی کند، اگر بحران نباشد نمی‌تواند زندگی کند. ایجاد بحران را چه کسی انجام می‌دهد؟ رژیم‌های مافیایی. زیرا جریان‌های منافع‌پیشه و خشونت‌طلب هستند و منافع فردی در این سازمان‌ها تأمین می‌شود.