در پاکستان عمران خان گمان می‌کرد که می‌تواند مانند رهبر آک پارتی (حزب عدالت و توسعه) به‌مرور نظامی‌ها را از قدرت بازنشسته کرده و با حذف رقیبان داخلی جریان سیاسی را یکدست کند.

سرویس جهان مشرق- بالاخره و پس از کش‌وقوس‌های فراوان عمران خان از سمت نخست‌وزیری پاکستان برکنار شد. در تاریخ پاکستان هیچ نخست‌وزیری نتوانسته است مأموریت ۵ ساله خود را به‌صورت کامل به اتمام برساند؛ اما عمران خان اولین نخست‌وزیری است که توسط مجلس آن کشور رأی عدم اعتماد گرفته و از قدرت کنار رفته است. در رأی‌گیری پارلمان ۱۷۴ رأی مخالف از ۳۴۲ نماینده مجلس باعث سلب صلاحیت خان شد. البته برخی گمان می‌کردند که عمران خان می‌تواند تا برگزاری انتخابات به‌عنوان اپوزیسیون به فعالیت خود ادامه داده و بار دیگر وارد کارزار مبارزات شود، اما اظهارات برخی از رهبران سیاسی پاکستان نشان می‌دهد که ستاره بخت آقای نخست‌وزیر رو به افول بوده و احتمالاً او شانسی برای بازگشت به قدرت نخواهد داشت.

مریم نواز دختر نخست‌وزیر مشهور پاکستان نواز شریف اعلام کرده است که عمران خان باید دادگاهی و مجازات شود! خانم نواز در رشته توییتی نوشته است: «هیچ‌کس نباید برای حفظ کرسی خود، قانون اساسی پاکستان را تحریف کند.» در محافل سیاسی پاکستان گفته‌شده است که شهباز شریف، برادر نواز شریف شانس بالایی برای تشکیل دولت دارد. در صورت انتخاب یکی از اعضای خانواده  شریف به سمت نخست‌وزیری دوئل سیاسی در اسلام‌آباد را حزب مسلم لیگ (شاخه نواز) از رقیب تازه متولدشده؛ اما قدرتمند خود (انصاف) خواهد برد.

کریکت باز سابق تیم ملی پاکستان بعد از برکناری از قدرت واکنشی به تحولات سیاسی نشان نداده است؛ اما او چند هفته قبل از حذف از معادلات سیاسی در جمع هوادارش گفته بود که اگر از دولت برکنار شوم، برای شما خطرناک‌تر خواهم بود. الآن ساکت در دفترم می‌نشینم؛ اما اگر به خیابان‌ها بیایم، جایی برای پنهان شدن نخواهید داشت و به لندن فرار خواهید کرد!

تحولات سیاسی در کشور پاکستان اتفاق عجیب‌وغریبی نیست؛ کودتای ژنرال‌ها و ترورهای گاه‌وبیگاه باعث شده است تا دولت میان احزاب و گروه‌های مختلف دست‌به‌دست شود؛ گفته می‌شود که در پاکستان نزدیک به ۶۰ درصد قدرت در اختیار احزاب سیاسی و مابقی آن در انحصار ارتش قرار دارد. همین تعارض شدید در کانال‌های قدرت باعث شده است که تغییرات سیاسی در این کشور برای بسیاری از مردم عادی باشد.

تاوان عبور از ارتش!

اگر به انتخابات نخست‌وزیری پاکستان در سال ۲۰۱۸ بازگردیم خواهیم دید که حزب انصاف در برابر دو حزب استخوان‌دار و قدیمی مسلم لیگ و مردم (متعلق به خاندان بوتو) شانس بالایی برای کسب قدرت نداشت. در آن انتخابات حزب عمران خان با حمایت ارتش توانست از دو رقیب جدی خود پیشی گرفته و دولت تشکیل بدهد. ارتش به دنبال آن بود که در برابر دو حزب سنتی پاکستان آلترناتیو جدیدی را ایجاد کرده و مثلث قدرت تشکیل دهد. در سه سال گذشته رابطه عمران خان و ارتش تقریباً مسالمت‌آمیز بوده است. قمر جاوید باجوا رئیس ستاد ارتش پاکستان باسیاست‌های عمران خان همراه بوده و در برخی موارد ازجمله گردش به شرق و نیز عادی‌سازی روابط با هند با عمران خان هم‌دلی کرده است. اما اختلافات از روزی آغاز شد که عمران خان سر به ناسازگاری گذاشته و در انتخاب رئیس جدید سازمان اطلاعات پاکستان با ارتش دچار تنش شد.

درحالی‌که ارتش می‌خواست با استفاده از ماکت سیاسی عمران خان مشارکت بیشتری در قدرت داشته باشد، او پس از سه سال همکاری با ارتش، فکرهای دیگری در سر داشته و می‌خواست سلطه نظامی‌ها را در سیاست پاکستان کم‌رنگ کند. ایندین اکسپرس در تحلیلی دراین‌باره می‌نویسد: عمران خان نمی‌خواست دیگر پیرو ارتش باشد، اما او به‌اندازه ذوالفقار علی بوتو کاریزما نداشت که بتواند در مجادلات سیاسی با ارتش مقاومت کند. برخی معتقدند که مهم‌ترین دلیل سقوط دولت عمران خان بدعهدی او به قول و قراهایی است که پیش از انتخاب به‌عنوان نخست‌وزیر با ارتشی‌ها گذاشته است. درحالی‌که پارلمان پاکستان عمران خان را برکنار کرد، ارتش در بیانیه‌ای اعلام بی‌طرفی کرده است. می‌گویند در این ماجرا سکوت علامت رضاست! حالا عمران خان باید تاوان بدعهدی خود به ارتشی‌ها را پرداخت کند.

مردی که می‌خواست شبیه اردوغان باشد!

عمران خان خیلی دلش می‌خواست شبیه نخست‌وزیر ترکیه اردوغان باشد. شیرین مزاری وزیر حقوق بشر پاکستان و از چهره‌های نزدیک به او سال قبل در یادداشتی نوشته بود که اسلام‌آباد و استانبول می‌توانند دو برادر نزدیک به هم باشند؛ با سرنوشتی شبیه به یکدیگر! در پاکستان عمران خان گمان می‌کرد که می‌تواند مانند رهبر آک پارتی (حزب عدالت و توسعه) به‌مرور نظامی‌ها را از قدرت بازنشسته کرده و با حذف رقیبان داخلی جریان سیاسی را یکدست کند.

عمران خان در این اندیشه بود که با ایجاد نفرت عمومی از نواز شریف (نخست‌وزیر سابق و لندن نشین پاکستان) و بازی روی لبه پان ناسیونالیستی و نیز فشار روی آصف علی زرداری و برجسته کردن مسئله فاسد خانوادگی در احزاب سیاسی آن‌ها را از رینگ قدرت بیرون کرده و بعد به سراغ نظامی‌ها رفته و با یک تسویه‌حساب اساسی حزب انصاف را بالاتر از رقبا بی‌بدیل گرداند. عمران خان در خیالات خود گمان می‌کرد که ارتش تنها بازویی برای اجرای فرامین او خواهد بود. این رؤیا خیلی زود به کابوس بدل شد.

عمران خان مانند اردوغان سعی می‌کرد با گرفتن مواضع سینوسی راه او را برود، او یک روز مواضع ضد غربی می‌گرفت و روز دیگر به آمریکا مسافرت می‌کرد؛ روز دیگر رأی‌گیری مجمع عمومی سازمان ملل علیه حمله روسیه به اوکراین رأی می‌داد اما با سفر به مسکو سعی می‌کرد برای پوتین دلبری کند! عمران خان معتقد بود باید مثل ترکیه سیاست موازنه منفی و تاجر گونه با جهان بگیرد تا در هر نوسانی بالاترین منافع را کسب کند. عمران خان باوجودآنکه در برخی سخنرانی‌هایش مواضعی ضد رژیم صهیونیستی می‌گرفت؛ اما در عمل در همکاری با امارات موافقت خود با پیمان ابراهیم را نشان داده بود. اقدامات عمران خان موبه‌مو شبیه به اردوغان بود. او گمان می‌کرد که سیاست خارجه مانند فروشگاهی است که می‌توان روی هرکدام از ارکان آن قیمت گذاشته و روی آن معامله کرد. در این ماجرا اگرچه اردوغان توانست از کودتای شبانه جان سالم به دربرده و قدرت را در ترکیه قبضه کند؛ عمران خان چنین سرنوشتی نیافت و خیلی زود از کار برکنار شد.

قمار عمران خان با آمریکایی‌ها

به‌صورت سنتی پاکستان در بلوک آمریکایی‌ها قرار دارد، اما دولت عمران خان به دلیل اعمال سیاست‌های سینوسی در جذب سرمایه‌گذاری‌های خارجی مسیری برخلاف دیگر دولت‌ها را پیش گرفت. عمران خان می‌خواست در خلاف جهت رودخانه‌ای شنا کند که پر از سنگلاخ‌های تیز و گرداب‌های خطرناک بود. درحالی‌که هندی‌ها سعی داشتند با ایجاد تعارض استراتژیک در منطقه تنگه مالاکا برای چینی‌ها (به سود آمریکا) محدودیت در طرح یک جاده یک کمربند ایجاد کنند. پاکستان به داد پکن رسیده و با سرمایه‌گذاری سنگین ۴۰ میلیارد دلاری تحت پروژه (همکاری اقتصادی چین پاکستان) و احداث راه از کاشغرتا بندر گوادور در پاکستان نه‌تنها مانع‌تراشی هندی‌ها دور زده شد؛ بلکه مسیر انتقال کالا نزدیک به ۶ هزار کیلومتر کمتر گردید.

پاکستان به چینی‌ها کمک کرد تا هم مسیر ترانزیتی خود را گسترده کنند و هم هندی‌ها مهار شوند. این مسئله برای واشنگتن غیرقابل‌تحمل بود. باز شدن پای چینی‌ها به اقیانوس هند و عبور از دروازه سینکیانگ باعث می‌شد در چنگ اقتصادی چین یک امتیاز بزرگ در مقابل رقیبش آمریکا به دست بیاورد. نگاه عمران خان این کردیدور اقتصادی بود و به اخطار آمریکا در این ماجرا توجه نکرد.

عمران خان گمان می‌کرد که هر بیشتر به آمریکا فشار بیاورد؛ واشنگتن مجبور است بیشتر به او امتیاز بدهد؛ به‌عنوان نمونه در دوره عمران خان حضور نظامی آمریکا در پاکستان به‌شدت کاهش یافت و پروازهای پهپادها و جنگنده‌های آمریکایی از بیش از ۴۰۰ مورد در سال به کمتر از ۲۰ مورد در سال آن‌هم بااطلاع دولت پاکستان رسید که نمونه آن را می‌توان در اظهارات آمریکایی‌ها در مقطع سقوط کابل یافت جایی که آمریکایی‌ها اعلام کردند امکان پرواز نزدیک به خاک افغانستان و رصد اطلاعاتی از نزدیک را ندارند و رصد اطلاعاتی از راه دور انجام می‌شود! این ماجرا نشان می‌داد که حضور نظامی آمریکا در پاکستان به طرز قابل‌توجهی کم شده است.

در دوره نخست‌وزیری عمران خان حضور نظامی آمریکا به پایگاه شهباز و پایگاه کویته که آن‌هم صرفاً با اهداف مبارزه با مواد مخدر صورت می‌گیرد محدود شد درحالی‌که قبل از آن آمریکا پایگاه شمسی و تقریباً کل آسمان پاکستان را در اختیار داشت. این ماجرا باعث شد تا ارتش پاکستان نسبت به اقدامات عمران خان حساس شده و چسبندگی شدید نسبت به آمریکا باعث شد؛ دولت خان آرام‌آرام توسط مخالفان محاصره شود. این زخم زمانی سرباز کرد که در آغازین روزهای جنگ اوکراین عمران خان به مسکو سفرکرده و با پوتین دیدار کرد. جالب آنکه دفتر پوتین به عمران خان اعلام کرده بود که این دیدار در این بازه زمانی به صلاح نیست، اما اصرار نخست‌وزیر پاکستان برای دیدار با پوتین باعث شد؛ رئیس‌جمهور روسیه پذیرای عمران خان شود.

کلید زدن پروژه بی‌ثبات‌سازی در همسایگان شرقی

عمران خان با همه اشتباهات سیاسی می‌توانست ضریب ثبات در منطقه را بالا ببرد، به‌صورت طبیعی آمریکایی‌ها نمی‌خواهند دو رقیب قدرتمند آن‌ها (ایران و چین) کردیدور استراتژیک در منطقه را تکمیل کرده و واشنگتن را از مناسبات آن حذف کنند. بی‌ثباتی در پاکستان می‌تواند به‌سوی همسایه شمالی آن (افغانستان) نیز سرریز شده و سه عنصر مؤثر در معادلات یعنی تهران، مسکو و پکن دچار ضرر شوند. تحرکات اخیر گروه تروریستی ارتش بلوچستان (BLA) را باید در همین خط تحلیل کرد.

هم‌زمان با آغاز بازی‌های المپیک زمستانی در پکن، گروه تروریستی ارتش آزادی‌بخش بلوچ در منطقه گالوان شبیخون سنگینی به ارتش پاکستان زد، پس‌ازآن ماجرا عمران خان در یک سخنرانی از سربازان کشته‌شده در آن ماجرا تقدیر کرد. در سال‌های اخیر گروه‌های تروریستی در ایالت بلوچستان بیشتر به یکدیگر نزدیک شده و هویت گرا شده‌اند. نقش آمریکایی‌ها در سازمان‌دهی این گروهک‌ها قابل‌تأمل است. در این شرایط هر چه ارتش پاکستان درگیر مقابله با گروه‌های تروریستی شود، میزان بی‌ثباتی در دوران بدون دولتی در پاکستان بالا خواهد رفت. در این وضعیت هوشمندی طالبان از اهمیت بالایی برخوردار است!

برچسب‌ها