طی سالهای گذشته حرفهای زیادی در خصوص تبانی، دلالی، داوری و سایر مسائل در لیگ دسته اول مطرح میشود و نوک تیز انتقادات هم به فدراسیون فوتبال وارد است که این فدراسیون به دلیل توجه و نظارت بیشتر به لیگ برتر از لیگ دسته اول غافل است و مسائل زیادی در این لیگ اتفاق میافتد که شاید خیلی از آنها هم گفته نمیشود.
مشروح صحبتهای مربیان را در زیر میخوانید:
* دلالها تمام تیم را میبندند
بحث مشکلات و مسائلی مانند تبانی و دلالی در لیگ دسته اول طی سالهای اخیر زیاد شده است، ارزیابی شما از این موضوع چیست؟
ابراهیمی: زمانی که فوتبال امروز را با دهه 40 و 50 مقایسه میکنم، دلم میسوزد. در آن زمان تکنیکیتر بودند یا زمان حال؟ من همواره آرزو میکنم که آن زمان برمیگشت. بازیکنان 30 سال آن موقع از تیم ملی فعلی قویتر بودند؛ میخواهم بگویم که بازیکنان دهه 40 و 50 کم داریم و بازیکنسازی کمتر شده است. امثال بهتاش فریبا و دینورزاده در حال حاضر کمتر شده است. آن زمان نه زد و بندهایی از لیگهای دسته یک، دسته دو و 3 دیدیم و نه مسائل داوری و تبانی، میخواهم سؤالی مطرح کنم که آیا در گذشته باشگاهها نام فرهنگی را یدک میکشیدند؟ طی 30 سال گذشته تمامی باشگاهها فرهنگی شدهاند، این در حالی است که همه چیز به هم ریخته است.
گاهی اوقات میگویند این فرهنگ را پول به هم ریخته است، اما این ممکن است یک بُعدش باشد، من میگویم مدیریتهای پی در پی ضعیف موجب شد فوتبال ما به این حال و روز بیفتد. باشگاههای ما در حال حاضر نتیجهگرا شدهاند.
متأسفانه تیمهای لیگ یک دست مدیرعاملانی افتاده است که دنبال نتیجه هستند و میگویند من نتیجه میخواهم و این موضوع مقدمه خیلی از رخدادها میشود. باعث میشود نفر دوم پیدا شود به عنوان مدیر فنی و همینطور ادامه پیدا میکند تا نام دلال بر سر زبانها میافتد. این دلالی در تیمهای مختلف رخنه میکند. در حال حاضر تنها چیزی که در فصل نقل و انتقالات و در تیمها نفوذ دارند، دلالها هستند. در ابتدا مربی را برای رئیس باشگاه تعیین میکنند، مغز مدیرعامل را میخورند. دلال از مدیرعامل میخواهد فلان بازیکن یا مربی را بیاورد.
* 16 داور نتایج را رقم میزدند
این بخشی از واقعیتهای لیگ یک است، درست است؟
ابراهیمی: درست است. مربی قول میدهد بازیکن را به لیگ برتر ببرد. از اینجا شروع میشود، به این ترتیب که بازیکن قرارداد 80 میلیونی میبندد، 40 میلیون از این مبلغ متعلق به دلال و مربی است و مبالغ همه ساله نیز بالاتر میرود. آن دلال قول داده است که تیم را قهرمان کند، تیم رسیده به فینال، بعد این دلال چه کار میکند؟ بازیکن حریف را میخرد.
10، 15 سال پیش 16 داور بودند که نتایج بازیها را تغییر میدادند. دوست دارم اسم این داوران را ببرم، اما نمیتوانم. اکنون داوران وسط خودشان را اصلاح میکنند، اما داوران کنار داور نیستند.
کمکداورها سکه میگرفتند و سرپرست ها و باشگاهها به اینها سکه هدیه میدادند یا در لیگ برتر که سقف قرارداد 400 میلیون است، اما نیم فصل به بازیکن بی.ام.و میدهند و در پایان سال ویلا در شمال و یا زمین یا ماشین به بازیکن میدهد. الان سقف قرارداد است، اما بازیکن در نیم فصل بی.ام.و هم میگیرد.
هماکنون بازیکن میخرند. چطور میشود که در هفته پایانی فصل گذشته، 2 بازی ماشین سازی و گهر دورود که باید همزمان شروع شود،با اختلاف آغاز میشود؟ آقای بهروان یا هر کسی که هست، نمیتواند با یک تلفن هماهنگ کند؟ چرا بهانه جوراب و پیراهن را مطرح میکنند؟ پس چطور میشود که اینجا گل میخورند بر اثر اشتباهات فنی یا هر چیزی، با یک تلفن به آنجا میرسد، بلافاصله فلان دفاع کاری میکند و آن مدافع میرود به تیم گهر.
اما مربیان گهر اعلام کردند نیمه دوم همزمان آغاز شد
ابراهیمی: به هیچ عنوان چنین موضوعی صحت ندارد. ما منتظر بودیم تا بازی گهر تمام شود و جشن آنها را تماشا کنیم. با خرمزی مربی بوشهری در تماس بودم. خرمزی به من گفت که هنگامی که شما گل زدید، 30 ثانیه بعد فلان مدافع اشتباه کرد و گل زدند. بازیکن سرباز چطور میشود در یک چنین بازی به عنوان دفاع چپ بازی کند. حالا چگونه با نیروی انتظامی هماهنگ کرده بودند یا نیروهای مسلح بماند.
|
* دلالها همه را آلوده میکنند
با تمام این شرایط لیگ دسته یک چه فایدهای برای فوتبال ملی میتواند داشته باشد؟
دینورزاده: آقای ابراهیمی به تمامی موارد اشاره کرد و من میخواهم یک چیزی را اضافه کنم و آن اینکه از نظر من مشکل اصلی به خود مربیان برمیگردد که با هم نیستند و فقط میخواهیم باشیم، به هر طریقی باشیم و... یک آقایی زنگ میزند که شما فلان کار بکنید، من شما را فلان تیم ببرم، معلوم نیست این فرد چه کسی است و این آقا خود به خود وارد بازار فوتبال میشود. مربی حرص میخورد، در گرما، سرما زحمت میکشد و حالا اینکه پولت را میگیری یا نمیگیری بماند. آن وقت دلالها چند نفر را اینور و آنور میکنند و بدون اینکه به مشکلی مانند مالیات بربخورند، زندگی میکنند و از آن طرف کارها را روز به روز خراب میکنند. آن آقا به مدیرعامل باشگاه قول میدهد تیم قهرمان شود و آرام آرام مدیرعامل و مربی هم آلوده میشوند و مثلثی متشکل از مدیرعامل، دلال و مربی تشکیل میشود که همه فوتبال ما را نابود کرده است.
* آدمهای سالم نمیتوانند در این فوتبال کار کنند
شرایطی وجود دارد که امیدی برای مبارزه با این مافیا را داشت؟
بهتاش فریبا: خیلی سخت است. فکر میکنم که یک نیروی مضاعف، آدمهای سالم و کاربلد میخواهد. ما یک جوری فوتبالمان پیش رفته است که آدمهایی که سالم هستند، نمیتوانند کار کنند. فرق نمیکند، لیگ برتر دسته اول یا لیگ دسته دو باشد. من سابقه حضور در لیگ دسته یک را دارم. مهرکام 8 سال در لیگ دسته دو بود، مدیرعامل آن از دوستان قدیمی من بود و از من خواست که هدایت این تیم را بپذیرم و من هم پذیرفتم. 3 هفته مانده بود که لیگ تمام شود، اما توانستیم تیم را به لیگ دسته اول بیاوریم. زمانی که در لیگ دسته دو بودیم، سر و کله دلالان پیدا شد، چون من از 460 نفر تست گرفتم. در کنار این نفرات 6 یا 7 بازیکن از قبل بودند که از لحاظ فنی خوب بودند، بقیه را با تست انتخاب کردم. آنهایی که تست دادند، الان در لیگ برتر بازی میکنند. عباس محمدرضایی، مهدی شکوهی، حمید کاظمی، سیف پناهی از جمله این بازیکنان بودند. شاید به نوعی اینها خستگیهای مرا درآوردهاند، اما مسائلی بود که مرا رنج میداد. از روزنامههای مختلف بازیکنان را میفرستادند، ما هم میگفتیم تست داریم. میفرستادند، هر کسی را که خوب بود، نگه میداشتیم و هر بازیکنی که خوب نبود، رد میکردیم. سالی که به لیگ یک آمدیم، یکی از روزنامهها بازیکنانی را برایمان فرستاد که خوب نبودند، گفتم که نمیخواهم، اما دوباره از ما خواستند این بازیکنان را بهتر ببینیم یا با چشم دیگر ببینیم. من هم گفتم میبینم، چرا که نمیخواستم با آنها درگیر شوم، اما باز هم این نفرات مورد قبول ما نبودند. حرکت بعدی آنها بسیار جالب بود. به روزنامه به هیچ عنوان اسمی از تیم ما نمیآورد و نتایج ما را هم نمیزد. ما استیلآذین را بردیم؛ شب در اخبار دیدیم که زده، استیل آذین یک، مهرکام صفر. من فکر نمیکنم در هیچ جایی این اتفاق رخ داده باشد. اصلاً آن روزنامه اسم مهرکام را نمینوشت که در کجای جدول قرار دارد و آیا چنین تیمی هست یا خیر.
* مدیرعامل پسر خود را تحمیل کرد
فریبا با اشاره به حضور در تیم مهرکام خاطرنشان کرد: مدیرعامل در نیم فصل به من گفت تیم قهرمان میشود. من در جواب گفتم که با بودجهای که در نظر گرفتهاید این امکان وجود ندارد. گفتند شما کار خود را آغاز کنید. بعد مدیرعامل مهرکام تغییر کرد. آن آقا به من گفت که آقای فریبا من یک پسر با این قد و قواره و تکنیکی دارم. پرسیدم کجا بازی کرده؟ گفت همین جاها بازی کرده است و من خندهام گرفت. گفتم آقای مدیرعامل ما 25 بازیکن خود را گرفتیم و هیچ مصدومی هم نداریم. آقای مدیرعامل آنقدر ناراحت بود که گفت اسم یک بازیکن را با مبلغ 150 میلیون تومان کنار بگذارید. گفتم نمیتوانیم چنین کاری کنیم چون لیست ما پر است. او گفت که یک راهی برای این کار پیدا کن. گفتم راهش این است که بیاید در تمرینات ما حضور داشته باشد، تا سال بعد اگر تأیید شد، جذب شود. این بازیکن هیچ تفاوتی با سایر بازیکنها ندارد و باید روال خودش را طی کند. از اینجا مشکلات ما با آنها آغاز شد که بعد گفته بود که فریبا مرا مسخره کرده است، در حالی که حرف این آدم مسخره بود. سر این داستان تعویض شدم و شخص دیگری جایگزین من شد. هنوز هم از قراردادم 65 میلیون تومان باقی مانده است.
|
توانستید طلبتان را بگیرد؟
فریبا: من شکایت کردم.، کمیته انضباطی 3 سال پیش به سود من رأی داد. 3 بار رأی ما را دبیرکل فدراسیون آقای نبی امضا کرد؛ پیش آقای کفاشیان و سجادی رفتم و پس از آن فهمیدم آقای سعیدلو تیم را به مازندران هبه کرده است. همین آقای بهروان که زحمات زیادی میکشد و آن موقع در لیگ یک بود؛ در جلسهای به من گفت که پول شما در جیب من است. من تأییدیه را از آقای نبی گرفتم، از آن طرف نکته جالب اینجاست که ما با تیم استقلال به قطر میرویم و در فرودگاه به من میگویند به علت عدم پرداخت مالیات ممنوع الخروج هستم. من که همیشه به روز هستم زمانی که این حرف را شنیدم خیلی ناراحت شدم. پیگیری که کردم متوجه شدم مالیت پولی را میخواهند که دریافت نکردم، یعنی همان 65 میلیون.
اینها همه درد و ناراحتی و بیبرنامگی است. آدمهایی سرکار هستند که اصلاً چیزی نمیفهمند. برای همین افرادی که سالم هستند، نمیتوانند کار کنند.
* روزنامهای چون بازیکنش را نگرفتم تیتر زد ناصر زاگالو باخت!
ابراهیمی: زمانی که در بوشهر بودم از 100 تا 200 نفر تست میگرفتم. روزنامه معروفی با من تماس گرفت و گفت که یک بازیکن را جذب کنم تا از ما حمایت کند. گفتم نه به درد دفاع میخورد و نه به درد هافبک. گفت که ما سالها با هم دوست هستیم. من مقاومت کردم، اما گفتند که باید این بازیکن را به گونهای جذب کنی. در بازی سوم زمانی که شکست خوردیم همان روزنامه تیتر زد: یاسوج یک، ناصر زاگالو صفر!
* بحثهای حاشیهای روز به روز در فوتبال ما وحشتناکتر میشود
با این شرایط اسفناک تبانی و دلالی، انتظار دارید که مسئولان به این مسائل ورود کنند یا خود شما باید قدمهایی بردارید و مبارزه کنید؟
پورمهدی: وقتی درباره عدم ثبات مدیران یا نتیجهگرا بودن باشگاهها صحبت میکنیم و یا صحبت از مثلث مدیران، بازیکنان و دلالها انجام میدهیم، بحث یک روزه نیست، اینها بحثهایی است که در فوتبال ما وجود دارد و هر کسی که یک مقطعی در کار بوده باشد، این مسئله را متوجه میشود.
زمانی که ثبات در مدیریت باشد میتوانیم موفق شویم. ما 9 سال ثبات مدیریت در باشگاه سپاهان داشتیم و نتیجه آن را با قهرمانیهای متعدد لیگ برتر و نائب قهرمانی در آسیا دیدیم، اما درباره دلالی بحث طولانی است که همه مربیان با آن روبرو بودند. من اولین گزینه برای هدایت ذوبآهن بودم اما معلوم نشد که چه اتفاقی رخ داد. این داستانها برای همه اتفاق میافتد و به قول معروف بیان درد چیزی را عوض نمیکند. باید به دنبال درمان و راهکار باشیم، وگرنه این داستانها در فوتبال ما تکراری است و روز به روز هم وحشتناکتر میشود. یک چیزهایی در این فوتبال اتفاق میافتد که آدم شرم میکند، اسم آن را بر زبان جاری کند. من که به هیچ عنوان نمیتوانم بر زبان بیاورم. داستانهایی که برای جابجایی بازیکن، مربی، مدیر اتفاق میافتد، واقعاً شرمآور است.
به قول آقای فریبا شرایط طوری به نظر میرسد که مربیانی که سالم هستند و به روز هستند و برای شخصیت خودشان ارزشی قائلند کنار هستند و نمیتوانند کار کنند. من هم افتخار میکنم که برخی نانها را نتوانستیم بخورم و کارهایی را بلد نیستیم انجام دهیم یا روحیات ما اجازه نمیدهد.
* ظرفیت فوتبال ما حضور 28 تیم در لیگ دسته اول نیست
تلاش شما چه بوده است؟ تا چه حدی برای مبارزه با دلالی و تبانی تلاش کردید؟
پورمهدی: من حاضرم یک سال، 2 سال یا بیشتر بیرون بنشینم تا وارد برخی جریانات شوم. چرا که روح و شخصیت من این اجازه را به من نمیدهد و باور کنید همه داستانها را هم میدانم. بنابراین بازگو کردن این مسائل برخی مواقع شرمآور میشود. من نه ذهن خودم را روی این کار میگذارم و نه خودم را خسته میکنم.
اما در این رابطه راهکارهایی دارم. اول اینکه فدراسیون فوتبال ما نگاه جدی به لیگ دسته اول ندارد. ببینید، ظرفیت فوتبال ما حضور 28 تیم در لیگ دسته اول نیست و کمتر از اینها است.
AFC برای حضور تیمها آیتمهایی را در نظر میگیرد. باید تمام باشگاهها به این سمت بروند. ما تا جایی در سپاهان پیش رفتیم که بحث ما دیگر بحث هواپیمای اختصاصی برای تیم بود که شما بتوانید به سادگی به نقاط مختلف کشور سفر کنید. تا جایی باشگاه سپاهان پیشرفت کرده بود که تحسین AFC را برانگیخت.
وقتی که این راهکارها را داریم؛ فدراسیون فوتبال باید تعارفها را کنار بگذارد؛ اگر دنبال پیشرفت هستیم و دنبال این هستیم که به استانداردهای جهانی دست پیدا کنیم، باید با قاطعیت عمل کنیم. باید قبول کنیم در ابتدای راه هستیم و من این مسائل را به سازمان لیگ هم گفتهام. مسئولان باید شرایط تیمها را بررسی و ارزیابی کنند.
از 28 باشگاه شاید 10 تا 12 باشگاه توانایی شرکت در لیگ دسته اول را داشته باشند و این 28 تیم بدون تعارف باید به دلایلی که در آیتمها مشخص است، از حضور در لیگ دسته اول ممانعت شود.
* تیمها را با تماس نمایندگان و مسئولان در لیگ نگه نداریم
پورمهدی: حالا آقا یا نماینده مجلس زنگ میزند که فلان تیم باید در لیگ دسته اول حضور داشته باشد. فدراسیون فوتبال باید با جدیت اعلام کند این تیمها به دلایلی که در آیتم مشخص است، نمیتوانند در لیگ دستهاول حضور پیدا کند. به عنوان مثال تیمی مانند گهر زاگرس میآید بدون امکاناتی، بعد تازه متوجه میشویم که این تیم توانایی حضور در لیگ برتر یا دسته اول را ندارد. علاوه بر AFC ما هم نمیتوانیم به چنین تیمهایی اجازه شرکت در لیگ را بدهیم.
این چه لیگ یکی است که درست کردند؟ اگر فدراسیون فوتبال براساس کارکردهای AFC پیش برود، و تعارفها را کنار بگذارد و با جدیت با تیمها برخورد کند، پیشرفت حاصل میشود.
بعد از این آیتمها میتوانیم 12 و نهایت 14 تیم در لیگ دسته اول داشته باشیم. وقتی اینگونه شد، لیگ دسته اول پشتوانهای برای لیگ برتر خواهد شد.
به نظر میرسد بازیکنان با این بضاعت تیمها باید در لیگ دسته اول دیده شوند؛ وقتی تیمی استادیوم، هتل و امکانات ندارد چگونه میخواهد بازیکنانش دیده شود؟
ابراهیمی: برخی تیمها استانشان هواپیما و فرودگاه ندارد! فدراسیون فوتبال زمانی میتواند در لیگ دسته اول تحولات خوبی ایجاد کند که کسی در فدراسیون ذینفع نباشد.
* فدراسیون فوتبال ملاحظات را کنار بگذار
پورمهدی: چند پیشنهاد دارم؛ اول اینکه باید فدراسیون ملاحظات را کنار بگذارد، معیارها تعریف شده و مشخص باشد و طبق این معیارها حرکت کنیم؛ دوم اینکه شما وقتی نگاه میکنید به قوانین، ضعیفترین قوانین در حال حاضر در لیگ یک حاکم است؛ قوانین فوتبال در لیگ دسته اول اجرا نمیشود، چرا که دیدگاههای ما محکم و استوار نیست. اتفاقاتی در چارچوب قوانینی رخ میدهد و بعد یک تیمی میگوید ما ضعیف هستیم. ما اگر لیگ دسته یک قوی داشته باشیم، لیگ برتر و تیم ملی ما قوی خواهد شد؛ این را هم بگویم که فدراسیون فوتبال نسبت به گذشته نگاه جدیتری به لیگ دسته اول دارد، اما کافی نیست.
|
یک بحث درباره تیمهای استقلال صنعتی و نساجی این بود که میگفتند بازیکنان این تیم با تهدید حقشان را گرفتند؛ میگفتند که سندسازی کردند. این نقض قوانین در لیگ دسته اول باعث شده است که این مشکلات به وجود بیاید.
پورمهدی: وقتی در کمیته انضباطی شکایت میکنید؛ در لیگ دسته اول حالا حالاها باید برای گرفتن حقتان بروید. سازمان لیگ این مجوز را دارد که اگر شکایتی انجام شد و حکمی صادر شد از نظر قرارداد، سازمان لیگ حق بازیکن را از تیم میگیرد و به بازیکن یا مربی میدهد.
* قوانین در لیگ دسته اول ضعیفتر از لیگ برتر است
فریبا: من الان نزدیک به 80 میلیون تومان از استقلال طلبکار هستم؛ من باید بروم و از استقلال شکایت کنم؟ مردم چه فکر میکنند؟
میخواهم این را بگویم از این کار ما سوءاستفاده میشود. مردم همیشه از سال 59 به بعد ما را استقلالی میدانند؛ خیلی هم صحبت راجع به تعصب شخص به تیمی میشود.
اگر ما برویم شکایت کنیم و اشکالی برای تیم به وجود بیاید، آیا رئیس باشگاه نمیگوید که فریبا از باشگاه شکایت کرد و تیم ما در آسیا موفق ظاهر نشد؟
پورمهدی: حرف من این بود که قوانین در لیگ دسته اول نسبت به لیگ برتر ضعیفتر است.
وقتی لیگ را 28 تیمی میکنند در روز 14 بازی انجام میشود و این 14 بازی در مجموع 64 داور میخواهد. بعد مربیان و بازیکنان مدام از داوریها مینالند، در حالی که اگر 12 تیم داشته باشید، راحتتر تیمها به رقابت میپردازند و سطح مسابقات هم بالاتر میرود.
* تعداد زیاد تیمها موجب بدگمانی به داوریها میشود
تعداد تیمهای زیاد موجب میشود تیمها به داوریها بدگمان شوند؛ مسئله دیگر این است که متأسفانه رسانهها و تلویزیون ما نظارت کمتری دارند، این عدم نظارت موجب میشود که دلال، فعالیت بیشتر داشته باشد، داوریها مسئلهدار شوند، اخطارها پاک شوند، باید علتها را پیدا کنیم، وگرنه حواشیها ایجاد میشود.
فدراسیون فوتبال باید نگاه جدیتری داشته باشد و تیمها حتماً آنالیز شوند. در سال گذشته نسبت به قبل بهتر بود؛ الان حرکتهای مثبتی شروع شده است که به عنوان مثال برنامهای درست کردند؛ ماراتنی که گفتم تا عید انجام میشود و این خیلی خوب است، بازیها سریعتر انجام میشود.
مطلب آخر اینکه اگر بررسی کنید میبینید که ظرفیت بالای 14 تیم را نداریم، در این صورت لیگ دسته اول پویاتر خواهد شد؛ باید منطقهبندی شود و تیمهای صعود کرده با هم به صورت ضربدری بازی کنند.
ابراهیمی: خیلی سخت است تیمی مثل مسجدسلیمان برود در تبریز یا تیمها هر هفته به استانهای مختلف سفر کنند.
* احترامها از بین رفته است
آقای خطیبی، شما در ردههای مختلف ملی و باشگاهی بازی کردید و به یک باره مربیگری تیم دسته اولی پذیرفتید. تیمهای زیادی زخم خورده لیگ دسته اول بودند، آیا شما هم این زخم را خوردید؟ بحث دوم اینکه در رأس هرم که فدراسیون فوتبال است، این اراده را از فدراسیون میبینید که با پلشتیها مبارزه شود؟
رسول خطیبی: مربیانی که در این جلسه هستند واقعاً سالم هستند، هم از لحاظ اخلاقی هم روحی. من اصلاً دنبال مربیگری نبودم، در سپاهان که بودم، در لیست آقای قلعهنوعی بودم، اما آقای زنوزی که در گسترش فولاد تبریز بود از من درخواست کرد که به عنوان مربی به این تیم کمک کنیم. من بازیگری را رها کردم و در رودربایستی ماندم و گفتم به تبریز باز میگردم.
سال 74 در شهرداری تبریز بازی میکردم، شرایط سال 74 خیلی پاکتر بود. یادم است من کاپیتان تیم ملی جوانان بودم، آمدم در رختکن لباسهایم را درآوردم؛ آن موقع جلال بشرزاد و خیلیهای دیگر بزرگترهای من بودند.
در حین اینکه میخواستم لباسهایم را دربیاورم، حسین خطیبی، برادر بزرگترم زد توی گوشم و با اعتراض گفت این چه وضعی است.
من کاپیتان تیم ملی جوانان بودم، بعد از این کار برادرم از وی علت را جویا شدم که حسین در جواب من گفت یا اولین نفر لخت شو یا آخرین نفر! اما اکنون بازیکن جلوی سرمربی لباسهای خود را عوض میکند. واقعاً احترامها در حال حاضر کمرنگ شده است.
در سال اول آمدم گسترش فولاد و 2 سال در این تیم بازی کردم؛ یک سال به فینال جام حذفی راه پیدا کردیم؛ سال اول جو خیلی خوبی بر تیم حکمفرما بود، اما در سال دوم دلالها در این تیم پیدا شدند. من چون در امارات بودم، دلالها را نمیشناختم، اما آنها همهروزره در باشگاه رفتوآمد میکردند.
من همواره با مدیر عامل قرار داد میبستم و بازی میکردم، اما پس از اینکه از امارات آمدم، دیدم که بازیکنان برای خودشان ایجنت و دلال دارند، با این شرایط جو باشگاه با رفتوآمد دلالها خراب شد و تا جایی رسید که میخواستند تیم را بفروشند.
با چند عضو هیئت مدیره که از رفقای من بودند صحبت کردم و گفتم که ما فکرش را هم نمیکردیم که فوتبال ما تا این اندازه کثیف باشد؛ حتی خود رئیس کارخانه گسترش فولاد که عاشق فوتبال و استقلال بود، اعلام کرد که از فوتبال بدم آمده است.
این فرد به خاطر من که آن موقع در پاس بازی میکردم، حاضر بود 250 میلیون تومان از جیب خودش بپردازد تا رضایتنامه من را از پاس بگیرد و به استقلال بروم.
پس از بازی در گسترش فولاد، باشگاه بعدی من ماشینسازی بود، اما مدیران این باشگاه به من گفتند به دلیل اینکه بودجه کافی برای جذب مربی نداریم، به عنوان بازیکن - مربی در تیم ما بازی کن، من هم گفتم روی این مسئله فکر میکنم.
از ناصر ابراهیمی در این رابطه مشورت گرفتم و وی نیز علاوه بر کمکی که به من کرد، نظرش روی این مسئله مثبت بود.
* دلالها با هم ارتباط دارند
خطیبی: موقعی که کار را آغاز کردم، در تهران از خیلیها تست گرفتم، اما در بین این بازیکنان تستی از یک بازیکن خوشم آمد، به مدیر باشگاه گفتم با این بازیکن قرارداد امضا کنند، شب که میخواستیم قرارداد را امضا کنیم، سروکله دلال پیدا شد! بدون اینکه این دلال متوجه شود، از آن یکی موبایلم به موبایل دیگرم زنگ زدم و به این بهانه به بیرون رفتم؛ با جابری، سرپرست تیم تماس گرفتم و گفتم به خاطر دلال این بازیکن را نمیخواهم.
اعتقاد دارم که دلالها با یکدیگر رابطه دارند. این دلال که من تحویلش نگرفته بودم، رفت همه جا گفت که رسول خطیبی آدمی است که با دلالها کار نمیکند. دلالهای فوتبال با وجود موفقیت تیم ماشینسازی زیر آب ما را میزنند، چرا که میدانند خطیبی اگر در تیمی مربی شود، 4 بازیکن از آن تیم بیرون میآیند.
این مسائل تا جایی پیش میرود که امثال دینورزاده، فریبا و دیگران که نیاز به معرفی من ندارند، خارج از گود قرار میگیرند. به جرأت میگویم مربیانی مانند مجید جلالی، پرویز مظلومی، مرفاوی و برخی دیگر از مربیان واقعاً مربیان سالمی هستند؛ من به این حرفم باور دارم و با این مربیان کار کردهام، اما در مقابل مربی که سال گذشته دو بار از تیم خود به خاطر نتایج ضعیف اخراج شده بود، امسال در تیمی سرمربی شده است.
|
* با فشار یک وزارتخانه مربی انتخاب میشود
تبعات این موضوع را چگونه ارزیابی میکنید؟
خطیبی: واقعاً با این کارهایی که برخی مربیان میکنند و به خاطر هدایت تیمی شأن و ارزش خودشان را پائین میآورند، تأسف میخورم.
به عنوان مثال از فلان وزارتخانه فشار میآورند که فلان مربی را بیاورید، در حالی که آن تیم گزینه اصلیاش خطیبی بوده است.
در صورتی که مربیان با سفارش هدایت تیمی را بر عهده بگیرند، آن تیم موفق نخواهد شد؛ نمیگویم خطیبی را بیاورند، اما مربی سالمی را در رأس کادر تیم بگذارند که هم در سطح بالایی باشد و هم انتخاب خودشان باشد.
مربی که در سال گذشته بازیکن زیادی تحویل تیم ملی داده است، باید از فوتبال پاک شود. در گذشته همه چیز رفاقتی بود و دلال نداشتیم.
به چشم خودم دیدم مربی که در تلویزیون علیه دلالی حرف میزد و میگفت دلالها فوتبال ما را نابود کردهاند، پس از برنامه به دلال زنگ زد و کارش را پیش برد.
آیا موضوع مبارزه با دلالی تبدیل به شعار نشده است؟
فریبا: یک ایجنتهایی هستند که در همه جای دنیا فعالیت میکنند، اما بر طبق قانون و اصول؛ به عنوان نمونه، ما در سال گذشته بازیکنانی مانند ساموئل، یرکوویچ از ایجنت گرفتیم که خیلی هم خوب بازی کردند.
دینورزاده: در تیم داماش گیلان بودیم که فردی آمد و خبرنگاری را به من معرفی کرد تا با او صحبتی داشته باشم.
در تمرین که بودیم یکی از دوستان به من گفت که اگر میخواهی موفق باشی، این فرد را داشته باش. پرسیدم، این فرد کیست؟ گفت که در آینده بهتر او را خواهی شناخت؛ این فرد میرود در تمرین تیمهای مختلف و از مربیان حقش را میگیرد تا هوای مربی را داشته باشد.
این فرد که در روزنامه معروفی هم کار میکرد در بازی ما با تیم استقلال دیدم که اسم تیم من در این روزنامه نیست.
در سال گذشته نیز در تیم داماش بازیکنی معرفی کردند که از این بازیکن تست گرفتیم و تأیید نشد؛ اما زمین و زمان را به هم زد که باید من را جذب کنی، بالاخره جذب نکردیم و به نساجی رفت و آنجا هم دیپورت شد! سپس رفته بود در آن روزنامه معروف مصاحبه کرده بود که تمام عوامل تیم داماش من را میخواستند به غیر از دینورزاده!
در خصوص منطقهای برگزار کردن لیگ دسته اول هم اینکه این کار قشنگی است؛ به نظر من 18 تیمی شدن لیگ دسته اول بهتر از 16 تیمی شدن است. مشکل تنها فدراسیون فوتبال است که تصمیمات خوبی اتخاذ نمیکند.
به عنوان نمونه در اول فصل تیمی مشکل دارد، اما به این تیم فرصت داده میشود تا به لیگ بازگردد.
وقتی تعداد تیمهای لیگ دسته اول از 28 تیم به 18 تیم برسد، تیمها با بضاعت میشوند، نه بیبضاعت!
با بررسی تمامی جوانب پولدارترین تیمها به وسط میدان میآیند. تیمی که اول فصل پول ندارد، معلوم است که نمیتواند در لیگ دسته اول شرکت کند.
تیمی که با 500 میلیون، 800 میلیون یا یک میلیارد در لیگ دسته اول شرکت کند، معلوم است موفق نمیشود.
* فدراسیون از لیگ دسته اول غافل شده است
دینورزاده: به نظر من 18 تیمی شدن لیگ دسته اول معقول است، اما برای تیمهایی که پولدار باشند و بدهی نداشته باشند. در مقابل فدراسیون چگونه به تیمهایی که با بازیکنان فصل گذشته تسویه نکرده است، اجازه حضور در لیگ را میدهد؟
به دلیل اینکه AFC به لیگ برتر نظارت دارد، فدراسیون هم از لیگ دسته اول غافل شده است و باری به هرجهت حرکت میکند.
* با ورود دولتمردان به فوتبال، باشگاهها نتیجهگرا شدند
ابراهیمی: بحث خصوصی و دولتی بودن باشگاهها ملاک است؛ در سالهای پیش از انقلاب، باشگاههای خصوصی زیادتری داشتیم و همان تیمها هم به تیم ملی بازیکن تحویل میدادند، اما از زمانی که دولت و دولتمردان در رأس کار قرار گرفتند، باشگاههای ما به نتیجهگرا شدهاند.
تیمهایی مانند ابومسلم، نساجی، دارایی، شاهین الان کجا هستند؟ همه این تیمها زمانی برای بازیکنسازی رقابت میکردند، اما وقتی باشگاههای ما دولتی شد، رقابت سردارها بالا گرفت.
با منطقهای کردن لیگ دسته اول میتوان فوتبال را قویتر کرد؛ یعنی هر منطقه 16 تیم داشته باشد.
پورمهدی: بحث منطقهای برگزار شدن لیگ دسته اول، تعداد و نوع برگزاری مسابقات زمانی مشخص میشوند که تیمهای موردنظر توانایی شرکت در بازیها را داشته باشند. زمین داشته باشد، بدهی نداشته باشد، هتل، امکانات را داشته باشد. مهم این است که آن استانداردها را داشته باشیم و این زمانی محقق میشود که فدراسیون فوتبال با جدیت کار کند، حالا تیمها هر تعداد میخواهد باشد.
آنجا شما میتوانید ادعا کنید که لیگ دسته اول مشکلی ندارد، به شرطی که استانداردها را داشته باشیم و این زمانی است که فدراسیون فوتبال بدون تعارف، دغدغه و بدون اینکه تلفن این و آن را ملاک قرار دهد و از نهادهای مختلف تحت فشار نباشد.
* ابراهیمی توان اداره پادگان را دارد؟
خطیبی: اولاً مدیریت فوتبال ما مدیریتی است که باید مدیران فوتبالی در رأس قرار بگیرند. به عنوان مثال بگویند مدیریت پادگان را به ناصر ابراهیمی بدهید، آیا توان اداره این پادگان را دارید؟ یا فرماندهی یک پادگان را به علی دایی یا علی پروین بدهید.
پس چگونه میشود که تیم بزرگی را به شخص یا سرداری میدهند که سابقه ورزشی ندارد، برخی افراد مانند ساکت و ملاحی مدیران و ... بسیار خوبی بودند، شاید فوتبالی نبودند، اما کارهای بزرگی کردند. سابقه آنها در ورزش طولانی بود و موفق شدند، الان مدیرانی داریم که فرد برای اولین سال مدیر باشگاه شده و برای نخستینبار به اتحادیه باشگاهها آمده است و میگوید اینجا چقدر قشنگ است، این کلانی را از تلویزیون میدیدم و الان از نزدیک میبینم.
یک باشگاهی که لیگ برتر است مدیری غیرفوتبالی سکان آن را بر دست گرفته است.
مدیران باشگاههای ما الان ورزشی نیستند. آنها آرزو داشتند برای یک بار فلان مربی یا بازیکن را ببیند و در حال حاضر مدیر باشگاه شده اند و این مشکل اساسی فوتبال ماست.
* برای نزدیک شدن به فوتبال اروپا باید خصوصی شویم
پول مدیران غیر فوتبالی چقدر کمک حال فوتبال شده است؟
فریبا: امروز پول به خصوص در تیمهای بزرگ حرف اول و آخر را میزند. کسی دراین شکی ندارد؛ هر چقدر پول بدهی، همانقدر آش میخوری. در صورتی که پول داشته باشی، بازیکن خوب میخری و قهرمان میشوی.
فکر میکنم حضور پول در فوتبال و ورزش صددرصد ضروری است و باید باشد، اما پول باید به صورت جهتدار به فوتبال برسد؛ همه جای دنیا پول هست، اما همه جای دنیا خصوصی است. اگر قرار است فوتبال ما به فوتبال اروپا نزدیک شود، باید خصوصی شود، در غیر این صورت این گرفتاریها را خواهیم داشت. در حال حاضر کسی به آقای مدیرعامل باشگاه خصوصی نمیتواند بگوید چرا به سرمربی 50 میلیون دادهای؟ چرا که میگوید پول خودم بوده است.
منظور من خروجی بود، شما موافقید؟
فریبا: همه جای دنیا شهرداریها هستند که تیمهای خصوصی را حمایت میکنند.
خطیبی: آقای کمالوند را آوردند و گذاشتند سر یک تیمی که استان و فدراسیون مخالف است. مربیای که سال گذشته اخراج شده بود.
فریبا: بحث من بیشتر پول بود، شهرداریها در همه جای دنیا زمین میدهند، امکانات میدهند، از نظر مالی حمایت میکند. آنها درآمدهایشان به گونهای است که طی یک سال اگر 100 میلیارد هزینه کنند، این پول را درمیآورند و شیوه این کار را بلدند.
|
* رحمتی یک گلادیاتور است
فریبا: ناصر ابراهیمی ما را از تپههای داوودیه با شرایط سخت بالا میبرد. مهدی رحمتی را مثال میزنم، در سال گذشته 47 یا 48 بازی برای ما انجام داده است، در تیم ملی هم بازی داشته است، مسافرتها هم بوده است. این بازیکن گلادیاتور به تمام معناست. وی چند روز پیش زن و بچه خود بوده است؟ اینکه ممکن است با یک تکل همه چیزش را از دست بدهد. پس امسال هر چقدر گرفت، اشکال ندارد. رستم زنده را عشق است.
با توجه به شرایط فعلی چقدر امیدوار به بهبودی فوتبال هستید؟
ابراهیمی: با این برنامهای که پیش میرویم، دیگر باشگاهها تولیدکننده وجود ندارد. یک آدم دلسوخته در این فوتبال نیست. پرونده قدیمیترها را نگاه کنید، افرادی مثل اردشیر لارودی، آقا مدد، فرامرزی. اینها در طول عمرشان 200 بازیکن تحویل تیم ملی دادهاند. آیا آنها پول میگرفتند؟ الان مدیریتهای ما ضعیف است، چون خصوصی نیستیم، بازیکنی را آوردیم از زمین خاکی، 4 بازی کرد و رفت به تیم ملی، هیچ کس هم او را نمیشناخت. الان مدیریت ما ضعیف است و خصوصی هم نیستیم.
*به بهبودی فوتبال خوشبین نیستم
پس خوشبین نیستید؟
ابراهیمی: خوشبین نیستم. الان یک رحمتی داریم، اما در گذشته یک رشیدی هم بغل دست حجازی داشتیم. در هر پست 2 بازیکن قوی داشتیم که نفر سوم هم پشت سرش بود.
الان جوان زیاد نداریم و تمامی مربیان هم ترسو شدهاند و فوتبال هم نتیجهگرا شده است. دلم برای لیگ پویا تنگ شده است. هنوز که هنوز است، میگویند علی کریمی.
الان خیلی آسان شده است، 7 یا 8 مربی با هم تعویض میشوند و یک مربی که اخراج شد، مربی پا به سن گذاشته دیگری جای او را میگیرد. پس مربیان جوان چه میشود؟ باید به مربیان جوان میدان داده شود.
*حاضرم تجربیاتم را در اختیار بچهها قرار دهم
ابراهیمی: امروز شهرداری اگر زمین فوتبال، امکانات لازم و حقوق ماهیانه بدهد، من به شما بازیکن تحویل میدهم. میخواهم تجربیاتم را دراختیار بچه 7 ساله قرار بدهم، با این شرایط بچه 12 ساله کامل میشود و 14 ساله پشتوانه تیمهای ملی. میبینید که بازیکن 17 یا 18 ساله میشود بازیکن تیم ملی. مگر در گذشته از اینها کم داشتهایم؟ همه دنبال این هستند که فلان مدیر بنگر را آورده و فلان مدیر خلعتبری را.
* اسم مدافعان هم وحشتناک بود
خطیبی: دهه 60 سن من پایین بود، فوتبال را نگاه میکردم. اوایل دهه 70 عضو تیم ملی نوجوانان بودم و بازیکنان تیم ملی را میشناختم، در نیمه دوم دهه 70 با خاکپورها، درخشانها بازی میکردم. در دهه 80 با خداداد عزیزی، دایی و .. . مربیان آن موقع را نمیتوانی با حالا مقایسه کنی. الان بهترین بازیکنان ایران فرهاد مجیدی و علی کریمی هستند، اینها همدورهای من بودند. دفاع زمان من نادر محمدخانی، پنجعلی، خاکپور بودند که اسمشان هم وحشتناک بود و وحشت را به دل حریف میانداخت. الان در ایران 3 دفاع خوب داریم. فورواردهای بسیار خوبی داشتیم، سیدکمال حسینی، عباس سیمکانی و ...
* 200 روپایی نزد و یک میلیارد قرار بست
خطیبی: در اردوی تیم ملی بازیکنی را داریم که جزو نفرات یکی از دو تیم استقلال و پرسپولیس است و نتوانست 200 تا روپایی بزند، اما الان یک میلیارد قرارداد بسته است.
فریبا: میخواهم وصل کنم به تماشاگران. به نظر من افول ستارهها به تماشاگران ربط دارد، اگر الان تماشاگران کم شدهاند چون از بازیها لذت نمیبرند.
فریبا: ما وقتی با ضعیفترین تیم ایران هم بازی میکردیم 80 هزار تماشاگر میآمدند. حالا اگر پرسپولیس یا پاس بود چقدر میآمدند؟ ورزشگاه پر میشد.
در 3 سال گذشته فدراسیون مقداری به سمت نوجوانان و جوانان گرایش داشته است و این جای تحسین دارد. این کار نباید از تیم ملی آغاز شود، بلکه باید از پایه باشگاهها شروع شود، اگر توانستیم باشگاههای نوجوانان و جوانان را بنا کنیم، آن موقع افق ما نسبت به آینده روشن خواهد شد.
* بازیکن باید در باشگاه ساخته شود نه در تیم ملی
مربی که بازیکن میسازد، چشم به پول دارد یا مربی که با ستارهها قهرمان میشود؟
دینورزاده: آن شرایطی که باید برای استانداردسازی و ساختار باشگاهها انجام شود، تکمیل کننده تیمهای پایدار است، در غیر این صورت چگونه بازیکنی مانند بنگر که سن بالایی دارد، در پرسپولیس خلأ مدافع را پر میکند؟ باید پایهای کار کنیم. تیم بزرگ میآید آنچنان پول میآورد، اما تیم پایه بودجه ندارد، در حالی که اصل، تیم پایه است که باید توجه بیشتری شده و برنامهریزی روی آن صورت گیرد تا بازیکنان خوبی را تحویل تیم ملی بدهیم. این برنامهریزیها اصلاً در کشور انجام نمیشود.
باید باشگاهها این کارها را انجام دهند، تیم ملی هر چه بازیکن بدهد به درد نمیخورد، اصل باشگاهها هستند که باید بازیکنساز باشند.
* به سمت خصوصیسازی برویم، مشکلات حل میشود
اگر شما مدیرعامل شوید به این موضوع توجه میکنید؟
پورمهدی: اگر ما در چارچوب قوانین کار کنیم، مشکلی نیست. مسئله آخر اینکه در فوتبال ایران از باشگاه تعریفی وجود ندارد. صحبت دوستان از سر دلسوزی و درد و تجربه است. فوتبال ما دولتی است، اگر رفتیم به سمتی که باشگاه خصوصی داشته باشیم تمامی این داستانها برطرف خواهد شد.