به گزارش مشرق، محمد صرفی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: حدود یک ماه پیش دولت یونان نفتکش «پگاس» را توقیف کرد. یونان اعلام کرده بود این نفتکش روسی را به دلیل تحریمهای اتحادیه اروپا در پی جنگ اوکراین توقیف کرده است. پس از چند روز مشخص شد این نفتکش حامل نفت ایران بوده و نه روسیه، به همین دلیل یونان اقدام به آزادی نفتکش مذکور کرد.
چند روز بعد نام این نفتکش «لانا» شد و پرچم جمهوری اسلامی ایران را بر فراز خود نصب کرد. پس از آن دولت یونان یکبار دیگر این نفتکش را توقیف کرد.
دولت یونان از روز پنجشنبه اقدام به آغاز انتقال محموله نفتی «لانا» به نفتکش «آیس انرژی» - متعلق به یک شرکت این کشور- کرده است که احتمالاً تا اواسط هفته جاری بهطول میانجامد و قرار است این محموله راهی آمریکا شود. به گفته برخی منابع، این توقیف و انتقال محموله نفت ایران، به درخواست وزارت خزانهداری آمریکا - بهعنوان مرکز و اتاق جنگ اقتصادی واشنگتن علیه ایران- در حال انجام است.
در پی این اقدام دولت یونان، روز جمعه دو نفتکش این کشور- «پرودنت واریور» و «دلتا پوسایدن»- در آبهای خلیج فارس از سوی نیروی دریایی سپاه پاسداران توقیف شدند. برخی منابع داخلی اعلام کردهاند ۱۷ نفتکش دیگر یونانی هم در خلیج فارس به سر میبرند و ادامه حماقت آتن میتواند تبعات بیشتری برای این کشور داشته باشد.
همچنین چهارشنبه هفته گذشته وزارت خزانهداری آمریکا در اقدامی که مرتبط با اتفاقات اخیر است، اسامی ۱۰ تن با تابعیتهای کشورهای مختلف از جمله ایران و ۹ شرکت را به بهانه همکاری با سپاه پاسداران و فروش نفت ایران در فهرست تحریمی خود قرار داد. آمریکا مدعی است این شبکه بینالمللی فروش نفت ایران را تسهیل میکنند.
آنچه این روزها بین ایران و یونان میگذرد مرحلهای از یک نبرد دامنهدار و طولانیمدت میان واشنگتن و تهران است که این تقابل از چند منظر قابل تأمل و بررسی است؛
۱- پیش از هر چیز، این ماجرا که نخستینبار هم نیست اتفاق میافتد، نشاندهنده وضعیت واقعی دنیای امروز است که در آن اساساًً چیزی به اسم قاعده و قانون بینالمللی وجود خارجی ندارد. در حالی که ایران از سوی شورای امنیت سازمان ملل تحت تحریم نیست و محدودیتی در فروش نفت ندارد اما آمریکا با تکیه بر تحریمهای یکجانبه خود و برای رسیدن به اهدافی که مدنظر دارد، از هیچ اقدامی برای ضربهزدن به ایران رویگردان نیست.
دزدی نفت ایران و راهزنی دریایی تنها یک نمونه از این اقدامات خصمانه است. جنگ اقتصادی همهجانبه، اقدام به خرابکاری، ترور و بمباران تبلیغاتی علیه نظام و مردم ایران از دیگر مصادیق این دشمنی است. نکته قابل تأمل و جالب ماجرا آنجاست که آمریکا در روز روشن و برخلاف همه قوانین بینالمللی، اقدام به دزدی نفت ایران میکند و همزمان مدعی است جمهوری اسلامی کشوری است که صلح و ثبات را در منطقه به خطر انداخته است! این میزان از وقاحت فقط از آمریکاییها برمیآید.
۲- آمریکا در حالی اقدام به دزدی محموله نفت ایران کرده است که همچنان مدعی است بهدنبال احیای برجام بوده و خواهان توافق با ایران است. تناقضات سیاسی آمریکا چیز جدید و تعجبآوری نیست. تعجب از برخی داخلیهاست که این آمریکای شیاد را رنگ کرده و انگشت اتهام را در مسائل مختلف به سوی ایران دراز میکنند.
ایران هر حرکتی در راستای منافع خود انجام بدهد، متهم به سنگاندازی برای احیای برجام میشود اما قبله آمال آنها اگر نفت ایران را بدزدد لابد اشکالی ندارد و اصلاً تقصیر خودمان است که زودتر کوتاه نیامدیم و امتیازات مدنظر آمریکا را تقدیم نکردیم!
۳- ظاهر ماجرا اقدام آمریکا را تهاجمی نشان میدهد اما در واقع این راهزنی دریایی، از سر خشم و استیصال است. فراموش نکنیم که هدف آمریکا در چند سال اخیر، صفر کردن فروش نفت ایران بوده است.
این سیاست را دونالد ترامپ رئیسجمهور سابق آمریکا کلید زد و در حالی که جو بایدن مدعی بود که این سیاست - تحت عنوان کلی فشار حداکثری- اشتباه بوده و باید در آن تجدیدنظر کرد، اما پس از راهیابی به کاخ سفید در سال ۲۰۲۰ هیچ تغییری در آن بهوجود نیاورد و دقیقاًً همان راه ترامپ را در پیش گرفت. با این حال به اذعان خود آمریکاییها این سیاست که جمهوریخواه و دموکرات نیز نمیشناسد، منتج به نتیجه نشده و نتوانسته است ایران را به زانو درآورد.
جمهوری اسلامی ایران از طرق مختلف مشغول فروش نفت خود است، با استفاده از سیستمی که رسانههای غربی به آن لقب «ناوگان اشباح» دادهاند.
درآمد حاصل از این فروش نیز با روشهایی خاص وارد کشور میشود. دو ماه پیش روزنامه آمریکایی والاستریت ژورنال در گزارشی نوشت: ایران با یک «سیستم مالی مخفی» تحریمها را دور میزند. به نوشته این روزنامه؛ «این سیستم مالی و بانکی مخفی، تهران را قادر خواهد ساخت تا این کشور محاصره اقتصادی خود را بهراحتی تحمل کرده و از آن بهعنوان اهرم فشاری در مذاکرات هستهای استفاده کند.
این سیستم مالی پیچیده شامل حسابهایی در بانکهای تجاری خارجی، شرکتهای نیابتی ثبتشده در خارج از ایران، شرکتهایی که تجارت ممنوعه را مدیریت میکنند، و یک اتاق پایاپای معاملات در داخل ایران است که به این کشور کمک میکند تا به راحتی در برابر فشار دولت بایدن برای پیوستن مجدد به توافق هستهای ۲۰۱۵ مقاومت کرده و برای خود زمان بخرد تا به پیشبرد برنامه هستهای خود در حین مذاکرات ادامه دهد.» از این رو راهزنی آمریکاییها را باید واکنشی از سر شکست و عصبانیت دانست.
۴- اغلب راهزنیهای دریایی آمریکا با مشارکت کشور ثالث انجام میشود. آمریکا با فشار به برخی کشورهای ضعیف و وابسته، آنها را به اقدام در جهت اهداف خود و علیه منافع ایران وامیدارد. یونان اولین کشور از این دست نیست و احتمالاً آخرین آنها نیز نباشد. اقدام جمهوری اسلامی ایران در توقیف دو نفتکش یونانی، طبیعیترین و بهترین واکنش به مشارکت آتن در این راهزنی است.
این کشورها باید بدانند که اقداماتشان بدون هزینه نیست و هزینه سنگین و چند برابری آن را قاطعانه و سریع متحمل میشوند و باید پرداخت کنند. در این میان از هزینهسازی برای آمریکا بهعنوان سردسته راهزنان نیز نباید غافل بود. این هزینهسازی میتواند مستقیم و متقارن یا غیرمستقیم و نامتقارن باشد.