به گزارش مشرق، «حسناء نصر الحسین» نویسنده، تحلیلگر ارشد سوری و استاد روابط بینالملل در دانشگاه، به سوالاتی درخصوص روابط تهران-دمشق، آینده و الزامات این روابط و موضوعاتی از قبیل نتایج و پیشامدهای انتقال مواد نفتی از ایران به سوریه پاسخ داد. الحسین همچنین در این گفتوگو به تحلیل اهداف و نتایج سفر «حسین امیرعبداللهیان» وزیر امور خارجه ایران به دمشق در هفته جاری پرداخت؛ مشروح گفتوگو در ادامه آمده است:
به نظر شما روابط ایران و سوریه، بر اساس چه مولفهها و ضرورتهایی به وجود آمده و چگونه ادامه خواهد یافت؟
کارشناس مسائل بینالملل در پاسخ گفت: «ما نمیتوانیم بدون در نظر گرفتن متغیرهای منطقهای و بینالمللی که به ایجاد روابط ایران و سوریه کمک زیادی کردهاند، درباره مناسبات دو کشور صحبت کنیم. مهمترین این متغیرها و مولفهها، پروژههای آمریکا برای تسلط بر منطقه خاورمیانه و حضور رژیم صهیونیستی در آن است؛ پروژهای که غربیها برای تحقق آن در منطقه به ضرر دولتها و منافع مردم ما، تلاش میکنند. انقلاب اسلامی ایران با ایدئولوژی ضد هژمونی آمریکایی خود و حمایت از آرمان فلسطین و جنبشهای رهاییبخش از استعمار آمریکا و رژیم صهیونیستی، در مرحلهای مهم از تاریخ درگیری اعراب و اسرائیل قرار گرفت. کشورهای بزرگ منطقه مانند مصر به توافقات صلح با این رژیم پیوستند؛ امری که به شدت بر وضعیت برخی کشورها و مردم منطقه که مانند سوریه، اراضی اشغال شدهای به دست صهیونیستها دارند، تأثیر گذاشت و این کشورها همواره از آرمان فلسطین و گروههای مقاومت فلسطینی در بیرون راندن این رژیم حمایت میکنند. این همان مولفهای است که کشورهای ایران و سوریه را بر آن داشت تا بر اساس دیدگاه استراتژیک واحدی که مخالف سلطه آمریکا و بازوی آن، رژیم اشغالگر صهیونیستی است، روابط و مناسبات خود برقرار کنند».
استاد دانشگاه سوری درباره عمق روابط تاریخی تهران-دمشق گفت: «روابط ایران و سوریه آزمونهای متعددی را پشت سر گذاشت که یکی از آنها جنگ ایران و عراق بود؛ جنگی که آمریکاییها اولین مهندسان آن در دهه هشتاد قرن گذشته بودند. حمایت سوریه از جمهوری اسلامی ایران، علیرغم مواضع متخاصم کشورهای عربی با انقلاب اسلامی ایران، روابط تهران-دمشق پایدار ماند و امروز بر همه تلاشهای آمریکایی-غربی پیروز شده است. روابطی که اهداف عبری-عربی را نیز با شکست مواجه کرد و آنها هم نتوانستند به اهداف خود برسند. من معتقدم تا زمانی که پایههای محکم بر اساس احترام متقابل به حاکمیت دو کشور و وحدت رویکرد در قبال مقاومت و مسائل سرنوشتساز مورد توجه دو طرف گیرد، این روابط ادامه خواهند یافت و حتی تبدیل به یک اتحاد استراتژیک خواهد شد که شکستن آن دشوار میشود».
بیشتربخوانید:
نفتکش ایرانی وارد بندر بانیاس سوریه شد
آیا همکاریهای تهران-دمشق محدود به دوره بحران و جنگ است یا اینکه شما اساسِ این روابط را عمیقتر میدانید؟
نصر الحسین در این باره اظهار کرد: «همکاری دو کشور ایران و سوریه نتیجه تجاوزات بینالمللی علیه دمشق نبوده است؛ بلکه مواضع و آرمانهای مشترکی وجود دارد که قبل از سالهای جنگ سوریه بوده وجود داشتهاند. من از بین آن ها به دوران اشغال عراق توسط آمریکا اشاره میکنم که در آن مواضع دو کشور در قبال این اشغالگری یکی بود و هماهنگی و همکاری بسیاری بین آنها در حمایت از جنبشهای مقاومت عراق و بیرون راندن اشغالگران آمریکایی به وجود آمد».
نویسنده سوری در ادامه افزود: «هر مرحلهای دارای چالشها و شرایط خاصی است که شکل و نوع همکاریها را تغییر میدهد. در جنگ جهانی علیه سوریه و مشارکت تعداد زیادی از کشورهای منطقهای و بینالمللی در تجاوز به اراضی دمشق تغییری در روابط دو کشور رخ خواهد داد و این بحران کمک زیادی به نمایان شدن این روابط و ترجمهی ملموسی از آن در میدان تحولات عینی کرد. این بحران کاری کرد تا روابط تهران-دمشق شکل واقعی خود را به مردم دو کشور و علاوه بر آن همه کشورهایی که بر عمق این روابط شرطبندی کرده بودند، نشان دهد. موضع جمهوری اسلامی ایران در قبال این بحران و موضع ایران در حمایت از دولت و ملت سوریه تأثیر مثبتی بر تعمیق روابط دو کشور داشت و چارچوب مهم مراحل آتی را ترسیم کرد. موضع تهران در قبال بحران دمشق سهم بسیاری در ترجمهی این روابط سیاسی و دپلماتیک روی عرصه واقعیت ایفا کرد. در پی حمایت جمهوری اسلامی ایران از دولت و ملت سوریه در جنگ علیه تروریسم بینالمللی و ادغام خون سوری و ایرانی بر خاک سرزمین سوریه، و همینطور امضای توافقنامههای نظامی و اقتصادی، روابط همکاری دو کشور را به سطح اتحاد راهبردی ارتقاء داد».
نتایج و پیشامدهای انتقال مواد نفتی از ایران به بنادر سوریه را چه میدانید و به نظر شما این گامها، چه تاثیری بر وضعیت اقتصادی دو کشور دارد؟
تحلیلگر ارشد مسائل بینالملل پاسخ داد: «سوریه در نتیجه تجاوزات آمریکا کشور ما و خروج مناطق نفت خیز از کنترل دولت دمشق در مناطق ساحلی، از کمبود فرآوردههای نفتی رنج میبرد. سرقت نیروهای اشغالگر آمریکایی و نظامیان تُرکیهای و مزدورانشان از ثروتهای راهبردی ملت سوری هم وجود دارد و علاوه بر این، واشنگتن نیز با تحریم های اقتصادی موسوم به قانون قیصر، عرصه را بر مردم تنگ کرده و ملت سوری را از واردات فرآوردههای نفتی محروم میکند؛ مشتقاتی که نیازهایی اساسی برای ادامه چرخه زندگی در سوریه محسوب میشوند. آمریکا علیرغم تمام اینها، حتی کشورهای همکار با دمشق را نیز تحریم میکند».
نصر الحسین درباره ارسال نفتکشهای ایرانی به بنادر سوری گفت: «دولت ایران در شکستن حصار آمریکایی بر سوریه با ارسال مشتقات نفتی به بنادر سوریه مشارکت کرد؛ نفتکشهایی که بیش از یک بار مورد هدف آمریکا و اسرائیل قرار گرفتند تا از رسیدن آنها به دست مردم سوریه ممانعت شود. با این وجود ایران بارها موفق شد که این فرآوردههای نفتی را به سوریه برساند و به شکل محسوسی در کاهش رنج ملت سوری و ادامه حیات کارخانجات تولیدی نقش ایفا کرد. این موضوع هم به حمایت از تداوم اقتصاد سوریه کمک میکند و هم نقش قابل توجهی نیز در شکستن تحریمهای ایالات متحده علیه ایران دارد. تحریمهایی که به دنبال جلوگیری از صادرات نفت توسط دولت ایران است و میخواهد درآمدهای حاصل از آن را که به کاهش درد و رنج اقتصادی تحمیل شده توسط تحریمهای آمریکا علیه ایران کمک میکند».
به نظر شما اهداف سفر اخیر حسین امیرعبدالهیان، وزیر امور خارجه ایران به دمشق چه بود و این سفر، چه تحولات منطقهای در بر خواهد داشت؟
کارشناس مسائل بینالملل در این باره بیان کرد: «برای تحلیل اهداف سفر وزیر امور خارجه ایران به دمشق باید به سفر او به ترکیه اشاره کنیم که مدام به بهانه مبارزه با تروریسم، تهدید میکند عملیاتهایی نظامی را در اراضی سوریه انجام خواهد داد؛ تروریسمی که نیروهای کُردی آن را نمایندگی میکنند و توسط دو طرف سوری و ایرانی رد میشود. بنابراین میتوان گفت که سفر وزیر امور خارجه ایران به دمشق برای رایزنی با مقامات سوریه در مورد راههای تقویت امنیت و صلح در مناطق مرزی بین سوریه و ترکیه انجام شده است؛ این همان چیزی بود که امیرعبداللهیان قبل از عزیمت از تهران به دمشق بیان کرده بود».
نصرالحسین در ادامه و درخصوص پیامهای منطقهای این سفر خاطرنشان کرد: «این سفر اهمیت بسیاری دارد؛ به دلیل آنکه منطقه در حال حاضر، شاهد تحرکات منطقهای و بینالمللی است؛ تحرکات و فعالیتهایی که سعی دارند اتحادهایی توسط صفبندیهای منطقهای، تحت راهبری آمریکا تشکیل دهند. اما مهندسان این اتحادها برای تامین منافع آمریکا و اسرائیل، نمیتوانند ایران، سوریه و محور مقاومت را از موقعیت خود به عنوان یک قدرت منطقهای محروم کنند؛ آن هم به عنوان یک قدرت منطقهای که توانسته خود را به جامعه جهانی تحمیل کند. این قدرت منطقهای، برتری کابینه اسرائیل در منطقه را سلب کرد. این تحولات در صحنه منطقه به دنبال ایجاد جبههای برای تلآویو است تا موازنه قدرت جدیدی را به نفع آن شکل دهد. این تلاشها پس از شکست پروژه آمریکا تحت عنوان خاورمیانه جدیدبود؛ پروژهای که از دو محور اصلی، یکی محور مقاومت و دیگری محور اسرائیل شکل گرفت».
شما احتمال میانجیگری ایران بین دمشق و آنکارا را چگونه تحلیل میکنید؟ آیا این میانجیگری میتواند موفق باشد؟ دمشق چه قرآئتی از این میانجیگری دارد؟
نویسنده سوری درباره میانجیگری تهران بین دمشق و آنکارا گفت: «تهران روابط خوبی با ترکیه و همینطور مناسباتی راهبردی با سوریه دارد؛ این روابط تهران را قادر میسازد تا نقش میانجی بین آنکارا و دمشق را ایفا کند. واضح است که تهران درخصوص درک نگرانیهای طرفین در فاصله یکسانی بین دو کشور ایستاده و در عین حال بر محکومیت هرگونه عملیات نظامی ترکیه در خاک سوریه تاکید میکند؛ چرا که این امر موجب ناامنی و بیثباتی در منطقه میشود. اما موفقیت این میانجیگری تا حد زیادی به اعتبار ترکیه و میزان جدیت آن در دستیابی به راه حلهای سیاسی و دیپلماتیک با دمشق بستگی دارد؛ به ویژه آنکه اقدامات ترکیه صادقانه نبوده و تمام تعهدات خود را که حاصل نشستهای آستانه بود، زیر پا گذاشت. اما در مورد سوریه، این کشور همواره اعلام کرده که نسبت به اجرای هر ابتکاری که به حاکمیت ملی آن احترام میگذارد و مردم آن از جنگ دور میکند، آمادگی دارد؛ پس اگر این میانجیگری از سوی متحد استراتژیک دمشق یعنی ایران باشد، پاسخ سوریه چگونه خواهد بود؟ من فکر میکنم که دمشق از این میانجیگری ایران استقبال میکند، مشروط بر اینکه ترکیه در این تلاشها صادق باشد. موفقیت و شکست این میانجیگری به رفتار ترکیه بستگی دارد؛ نه به اقدامات ایران یا مواضع سوریه؛ چرا که این سوریه است که تحت اشغال است نه برعکس. بنابراین ترکیه باید ضمانتی ارائه دهد که نشاندهنده حُسننیت و تمایل آن برای دستیابی به راهحلهای سیاسی و دیپلماتیک به جای اشغال و تهدید و وعده باشد».
فعالیت نظامیان ترکیه و حضور مقامات آن در مرزهای سوریه
به نظر شما گفتوگوها و هماهنگیهای جدید تهران-دمشق ارتباطی به نیروهای روسیه دارد؟ آیا این هماهنگی منجر به خروج نیروهای روسی از خاک سوریه خواهد شد؟
استاد دانشگاه سوری در این باره گفت: «اخیراً صحبتهای زیادی در مورد این موضوع به خصوص پس از عملیات نظامی روسیه در اوکراین و آنچه منجر به عقب نشینی برخی از نیروهای روسی از بعضی مناطق در سرزمینهای سوریه شده، مطرح شده است. من معتقدم در سطح سه کشور [سوریه، روسیه و ایران] در این باره هماهنگی وجود دارد و این هماهنگی مربوط به جنگ با تروریسم و حفاظت از جغرافیای آزاد شده مورد علاقه سوریه و متحدانش بوده و هست. با این حال، خروج کامل نیروهای روسی حاضر در سوریه را محتمل نمیدانم؛زیرا برخی از این نیروها قبل از جنگ سوریه حضور داشتند و توافقهای سوری و روسی بر ماهیت این حضور اشاره میکنند. در مورد نیروهایی که بعد از جنگ آمدهاند، باید گفت که تداوم حضور یا بازگشت آنها منوط به دستیابی به هدفی است که برای آن آمدهاند؛ این هدف به درخواست دولت سوریه در مبارزه با تروریسم و از بین بردن آن بازمیگردد که همچنان در برخی استانهای سوریه ولو به شکل کمتر و محدودتر وجود دارد».