مگان سوليوان نويسنده اين تحليل خاطرنشان مي كند: با توجه به نتايج نا اميد كننده مذاكرات مسكو كه به رغم درك فشارهاي اقتصادي از سوي تهران حاصل شده مي توان گفت مقامات ايران از قبل خود را براي مقابله با «شمشير داموكلس» غرب آماده كرده بودند. آنها تصميم گرفته بودند فشارهاي اقتصادي را تحمل كنند.
به نوشته کیهان؛ ارگان شوراي روابط خارجي آمريكا در تحليل ديگري نوشت: شكست مذاكرات اين سؤال را در غرب مطرح كرده كه آيا ما مقامات ايران را به درستي شناخته ايم؟ غرب از فقدان يك چهارچوب مفهومي مناسب براي پاسخ گويي رنج مي برد و چون پس از گذشت سي و سه سال از پيروزي انقلاب اسلامي از درك ريشه هاي رفتاري رهبران ايران عاجز است بنابراين شانس كمي براي تغيير رفتار ايران دارد.
نويسنده معتقد است: «رمزگشايي از منشأ رفتار رهبران ايران مي تواند طيفي از گزينه هاي واقع گرايانه را مطرح كند و راه هاي جديدي براي برخورد با تهديد ايران پيش پاي غرب بگذارد. در مورد بحث ايدئولوژي بايد گفت رهبران ايران پيش از اينكه «اصول گرا» يا «اصلاح طلب» باشند همگي (امام) خميني گرا هستند. آنها هنوز از ذخيره فكري انقلابي اوليه اي كه امام خميني به نظام تزريق كرد استفاده مي كنند. جنبه مذهبي خميني گرايي هنوز در جامعه ايران كاربرد دارد. مذهبي كه در تلاقي با آموزه هاي مكتب شيعه بحث «ولايت» را مطرح مي كند توانسته 30 سال حكومت كند.»
اين تحليل اضافه مي كند: امروزه دومين نسل خميني گراها مخالفت با غرب را در كنه جهان بيني خود حفظ كرده اند. همچنين اين آموزه كه ايران و جهان اسلام بايد از نفوذ غرب پيراسته باشند هنوز در ذهن بسياري از افراد انقلابي برجا مانده است. در برابر اين سؤال كه «چگونه با تهديد فرهنگي غرب مقابله كنيم؟» پيشنهاد شريعتي اين بود كه يك انقلاب برمبناي امامت مي تواند تا زمان ظهور موعود جوامع اسلامي را اداره كند. اين همان مفهومي بود كه پيشتر امام خميني در دكترين «ولايت فقيه» مطرح كرده بود.
تحليل گر شوراي روابط خارجي آمريكا خاطرنشان مي كند: «بعد از انقلاب نيز به شدت با فرهنگ و مؤلفه هاي غربي در داخل كشور مقابله شد همانطور كه در سطح روابط خارجي ايران زير بار سلطه غرب نرفت. حال مؤلفه هايي كه امام خميني انقلاب را براساس آن بنيان نهاد معيار سنجش مشروعيت اخلاقي و تاريخي نظام شده است. اين تفكر كه ايران همواره در مواجهه با غرب ذي حق است در سياست خارجي ايران نمود عيني دارد. برهمين اساس حل و فصل بحران هسته اي ايران تحت چنين شرايطي دشوار به نظر مي رسد. زيرا اگر بازيگري هم در ميان مقامات جمهوري اسلامي باشد كه بخواهد در مقابل غرب نرمش نشان دهد نظام كه به عنوان يك كل دشمني وجودي و هميشگي با غرب را به عنوان هويت خود تعريف كرده است مانع وي خواهد شد. جمهوري اسلامي ايران نمي تواند بعد از اين همه هزينه هايي كه استكبار جهاني بر ايرانيان تحميل كرده از مواضع خود كوتاه بيايد.»