به گزارش مشرق، جواد معصومی کارشناس مسائل استراتژیک منطقه در یادداشتی پیرامون وضعیت طالبان نوشته است:
بازگشت مجدد طالبان به قدرت در افغانستان، نقطه عطفی در روند تحولات منطقه و جهان بود و خروج مفتضحانه آمریکاییها از کشور افغانستان که سالها ادعای برقراری دموکراسی، امنیت و دولت - ملتسازی را داشتند؛ به خوبی نشان دادکه اساسا آمریکاییها به دنبال ناامنی کنترل شده و آشوب سازنده در افغانستان بودند و به همین جهت با ایجاد بیثباتی امنیتی و سیاسی کنترل شده، آسیب جدی به مردم افغانستان وارد ساختند و تاریخ از رویکرد آمریکاییها در دو دهه اشغال افغانستان به بدی یاد خواهد کرد.
در حال حاضر نیاز مبرم جامعه افغانستان و حکومت طالبان به رسمیت شناختن آنان در عرصههای بینالملل از جمله سازمان ملل میباشد و تعاملات سیاسی و روابط بینالمللی طالبان با کشورهای همسایه خود به ویژه ایران، هند و پاکستان و سایر کشورها از جمله چین و روسیه حاکی از ظرفیت دولتِ طالبان در کسب کرسی سازمان ملل و پذیرفته شدن در عرصههای بینالمللی است چراکه اکثر تحلیلگران سیاسی حوزه افغانستان بر این باورند که برای تشکیل نظام سیاسی پایدار و مستقل؛ همخوانی و همگرایی اقوام و مسائل حقوق بشر از جمله تحصیل و اشتغال زنان افغان امری اجتنابناپذیر میباشد.
بر این اساس امروز، طالبان به حدی از ظر فیت مدیریت سیاسی و امنیتی رسیده است و انسجام و عقلانیت در رفتار منعطف رهبران طالبان مشهود میباشد و اینگونه به نظر میرسد که زمان آن رسیده است که طالبان را به عنوان حاکمیت مستقر نگاه نمود که این امر با توسعه و گسترش ارتباطات و تعاملات در عرصههای منطقهای و بینالمللی موجب مشروعیت طالبان خواهد گردید.
از منظر مدیریت داخلی، طالبان در مدیریت شهری و شهروندی از جمله بانوان خوب و منعطف عمل نموده و پیشبینی میگردد این روند در پیشرفت بهتری نیز خواهد بود. در حوزه تأمین امنیت مردم افغان، طالبان با گروههای تروریستی خصوصاً داعش به شدت برخورد مینماید و واکنش عملیاتی آنان در مقابله جریان سلفی وهابیت نیز تند، سریع و صریح منفی میباشد و در حوزه اجتماعی طالبان با شناسایی، جذب و بهکارگیری جوانان نسل های دوم و سوم موجبات استحکام و ایجاد رضایتمندی جوانان را در دستور کار خود قرار دارد و از طرفی توجه به موضوع مهاجرت از جمله شیعیان به سایر کشورها امری ضروری بوده که نیازمند توجه بیشتر دولت طالبان به این امر میباشد.
با توجه به فضای کنشگری اینگونه به نظر میرسد که دو چالش امنیت و اقتصاد به عنوان مهمترین موارد دستور کار دولت طالبان میباشد، که هر دو چالش حاصل نتیجه حضور دو دههای ایالات متحده آمریکا در کشور افغانستان بوده که موجب بیثباتی و عدم پیشرفت در بخشهای مختلف کشور افغانستان گردیده است.
در حال حاضر نیز با توجه به عدم حضور فیزیکی آمریکا در کشور افغانستان، سایه آنها از طریق اعمال فشار اقتصادی مانع از دولتسازی و پیشرفت طالبان گردیده که رهبران طالبان از این سیاست و بدعهدیهای آمریکا به خوبی آگاه میباشند چراکه سیاست بیثبات سازی آمریکای در حال افول از چین تا دریای مدیترانه برای اکثر دولت ها و ملتها به اثبات رسیده است و در حال حاضر به نظر میرسد سیاست آمریکا و همپیمانانش در افغانستان ایجاد شکاف اجتماعی بین اقوام و مذاهب با ایجاد جنگ داخلی و تقویت تروریسم از جمله داعش میباشد.
خوشبختانه دولت امروزی طالبان باتجربه بیست ساله کاملاً نسبت به آمریکاییها بیاعتماد بوده و این موضوع به عنوان یک فصل مشترک میتواند در رابطه با توسعه مناسبات با سایر کشورها از جمله ایران، روسیه و چین بسیار نقشآفرینی نماید و در حال حاضرکشور چین با استقبال گرم وارد صحنه افغانستان گردیده که این امر بیانگر فرصت راهبردی اقتصادی افغانستان برای کشورهای منطقه خصوصاً همسایگانش میباشد.
در واقع با گسترش روند توسعه پیشرفت مناسبات بینالمللی طالبان همانند سایر دولتهای جهان (به جز رژیم غاصب صهیونیستی) ممکن است در آینده شاهد به رسمیت شناختن دولت طالبان در سازمانهای جهانی از جمله سازمان ملل باشیم و فارغ از این بحث با توجه به نیاز و عزم جدی دولت طالبان به توسعه و پیشرفت کشور افغانستان فرصتهای متنوع خوبی در پیش روی کشورهای همسایه از جمله جمهوری اسلامی ایران میباشد.