شکست در انتخابات فیلا و ناداوری هایی که صدای همه را درآورد، بار دیگر نشان داد چقدر ورزش ایران در عرصه بین المللی ضعیف و ناکارآمد است.

به گزارش خبرنگار ورزشی مشرق، المپیک لندن می رود تا به موفق ترین دوره حضور کاروان ایران در تاریخ برگزاری این رقابت ها تبدیل شود. درخشش خیره کننده کشتی فرنگی و وزنه برداری موجب شد تا موجی از مدال ها به سوی ما روانه شود. دوومیدانی نیز با حدادی عملکرد قابل قبولی از خود به جای گذاشت و نامش در تاریخ ثبت شد. در روزهای آینده، مسابقات کشتی آزاد نیز قرار دارد که احتمال موفقیت در آن وجود دارد؛ اما همه المپیک این است؟
در ورای تمام این نتایج که قابل قبول و حاکی از تلاش شبانه روزی ورزشکاران، مربیان و مجموعه ای از فدراسیون هاست، کاروان ایران شاهد اتفاقاتی بود که نشان از شکست بزرگ مدیریتی این کاروان در آوردگاه لندن داشت. اتفاقاتی که منجر شد نه تنها رسانه ها موجی از اعتراض را ایجاد کنند؛ بلکه مردم نیز به خیل معترضین پیوستند؛ اما سکوت مسئولان و بی اقدامی آنها مهر تاییدی بر این شکست بزرگ بود و این اسف که چرا بایستی قربانی همیشگی داوری ها و معادلات بین المللی ورزش باشیم.


وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک که با تمام قوا عازم لندن شده اند، در قبال اتفاقات داوری که به نظر می رسد چندان هم طبیعی نبود، چه عملکردی داشت؟
 
× شکست کشتی ایران برابر قطر
سوت آغاز در شکست مدیریتی ورزش ایران در المپیک، در حاشیه آن خورده شد؛ جایی که بسیاری تصور می کردند امیر خادم بتواند وارد تشکیلات فدراسیون جهانی کشتی (فیلا) شود. اما واقعیت به گونه ای بود که فقط موفقیت های کشتی فرنگی موجب شد تا عمق این اتفاق درک نشده و کارشناسان نیز از کنارش بگذرند.
در انتخاباتی که برگزار شد، قطر توانست ایران را شکست دهد و به کرسی فدراسیون جهانی دست پیدا کند. این در حالی دردناک است که این کشور هیچ جایگاهی به صورت مطلق در این رشته ندارد. اگر روس ها و سایر رقبا توانسته اند در این عرصه جولان دهند، با توجه به قدمت و قدرتشان، قابل توجیه است؛ اما قطر؟
این انتخابات نشان داد اساسا ورزش ایران در عرصه بین المللی در چه جایگاه ضعیف و نا امید کننده ای قرار دارد. البته، سایر فدراسیون ها نیز اگرچه فهرستی از پست های بین المللی را ردیف می کنند؛ اما معمولا هیچ طرفی از آنها نبسته و عملا فاقد اثرگذاری هستند. این شکست که نشانه آن در انتخابات فیلا دیده شد، مهمترین رویداد مدیریتی ورزش برای ما بود که نتیجه آن را می شد در ادامه این رقابت ها دید.


تا کی باید اینگونه حق ملت و ورزشکاران ما پایمال شود و به راستی، صرفا داشتن یک عنوان "ایرانی" می تواند ضامن فعالیتی دلسوزانه در عرصه ای بین المللی باشد یا خیر؟
 
× فریاد ملت در داوری ها و سکوت مسئولان
وقتی به راحتی و در روز روشن، داوری ها بلایی سر کشتی گیر و بوکسور ایرانی آوردند، حتی صدای اعتراض رسانه های خارجی و مردم سایر کشورها هم در آمد. اشک های عبدولی که داور به شکلی عجیب وی را بازاند کافی بود تا موجب از اعتراض ها به وجود آید. این تا بدانجا بود که حتی این داوران در المپیک با محرومیت هایی نیز روبرو شدند؛ اما عملکرد دستگاه ورزش ما در قبال این اتفاق چه بود؟
وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک که با تمام قوا عازم لندن شده اند، در قبال این اتفاقات که به نظر می رسد چندان هم طبیعی نبود، چه عملکردی داشت؟ آنها که از نزدیک شاهد برگزاری این رویداد بودند، چه واکنشی از خود بروز دادند؟ ایرانی های عضو در سازمان های بین المللی که مدت ها در سفر و سیاحت هستند، چه استفاده ای از این نفوذ داشتند؟
بررسی عملکرد نمایندگان کشورمان در فدراسیون های جهانی و آسیایی گویای این حقیقت است که اساسا، این حضورها معمولا فارق از بهره ملی بوده است. عموما این پست ها مجوزی برای سفرهای خارجی و ارتقای شخصی افرادی است که نصیبی در چنین موقعیت هایی نداشته و بیشتر دارای واکنشی دیپلماتیک هستند و مراقبت هستند تا مبادا به حیطه استحفاظی شان آسیبی وارد شود.


بررسی عملکرد نمایندگان کشورمان در فدراسیون های جهانی و آسیایی گویای این حقیقت است که این حضورها معمولا فارق از بهره ملی بوده و این پست ها مجوزی برای سفرهای خارجی و ارتقای شخصی است ...

المپیک لندن شکست بزرگ دیپلماسی ورزش کشوری است که توانست با مدال های خود دل میلیون ها نفر را شاد کند؛ اما در مقابل دیدگان همین ملت، داوری ها چنان کرد که کام بسیاری تلخ شد. اکنون این پرسش مطرح اسنت که آیا وقت آن نرسیده تا تجدید نظری در این زمینه صورت گیرد و نگاهی واقع گرایانه به چنین رویدادها و اتفاقاتی داشته باشیم و از خود بپرسیم، صرفا داشتن یک عنوان "ایرانی" می تواند ضامن فعالیتی دلسوزانه در عرصه ای بین المللی باشد یا خیر؟ تا کی باید اینگونه حق ملت و ورزشکاران پایمال شود و مسئولان ما با پزی مدیریتی، از اقداماتی گویند که نتیجه ای جز تکرار همین اشتباهات را در دوره های بعدی در پی ندارد، بگویند؟ این واقعیت مدیریت کلان ورزش است که اکنون در پشت تریبون می نشیند و از کامیابی ورزش می گوید که الحق، هیچ ارتباطی با آنها ندارد که اگر چنین بود، اکنون نیمی از فدراسیون ها بی رئیس بودند!