به گزارش مشرق به نقل از ايسنا ، ارتباط مستمر و گفتوگوی چهرهبهچهره با دانشجویان، سنت حسنهای است كه رهبر انقلاب از ابتدای انقلاب تاكنون به آن پایبند بوده و همه مسئولان نظام را همواره به آن توصیه كردهاند؛ گفتوگوهایی سرشار از صمیمیت، دقت نظر، تنوع و صراحت.
به بهانه دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب بخشی از اهم این پرسش و پاسخها را كه در آنها به وظایف دانشجو نسبت به خود، جامعه و دانشگاه پرداخته شده است ملاحظه می کنید.
* علت اصلی مشكل از زبان نخبگانی كه از كشور خارج میشوند به طور خلاصه اینطور بیان میشود كه: «نخبگان در داخل كشور احساس تأثیرگذاری نمیكنند و دستاورد تحقیقات و اختراعاتشان در گوشه اتاقهایشان بایگانی میشود.»
من اين حرفها را رد نميكنم، ممكن است واقعاً همين اشكالات هم وارد باشد؛ اما آن نخبهاى كه در دوره دانشجويى و بعد از فارغالتحصيلى پا ميشود ميرود خارج، غالباً دلايلش اينها نيست؛ اينها بهانه است. آنجا كسانى هستند كه درِ باغ سبز نشان ميدهند، زمينههاى مساعد كارى را به رخ اين دانشجو ميكشند؛ اين دانشجو خيال ميكند كه حالا اگر برود آنجا، چنين و چنان خواهد شد. شايد هم واقعاً دستگاههاى دولتىاى هستند كه علاوه بر انگيزه نياز به دانش و استعداد اين جوان، يك انگيزه ديگر هم دارند و آن، مبارزه با جمهورى اسلامى است؛ لذا روى اين سرمايهگذارى ميكنند، برميدارند ميبرندش آنجا. حالا آنهايى كه ميروند، بعضى البته موفق ميشوند، بعضى هم موفق نميشوند، سرشان به سنگ ميخورد، پشيمان هم ميشوند؛ از اين قبيل هم داريم. از آن طرف هم جوانهايى داريم كه بدون اينكه بحث فرار نخبگان باشد، براى درس خواندن خارج رفتهاند، مراتب علمىِ خيلى خوبى را هم گذراندهاند؛ اما ايمان و انگيزه دينى و اسلامى و انگيزههاى سالم آنها، آنها را به داخل كشور كشانده. همهاش از اين طرف نيست كه دارند حركت ميكنند؛ از آن طرف هم جوانهايى كه براى تحصيل رفتهاند، دارند مىآيند. ما افرادى را مىشناسيم؛ بعضىشان نابغهاند، بعضىشان برجستهاند، بعضىشان نخبهاند؛ اينها مىآيند داخل، مشغول كار ميشوند؛ مشغول خدمت ميشوند. اينجور هم نيست كه شما فرض كنيد همهاش از اين طرف ميروند؛ نه، آنها هم مىآيند داخل، و امكاناتى هم وجود دارد و كارهايى هم انجام ميگيرد.
(بيانات در ديدار دانشجويان در یازدهمین روزماه رمضان 89/6/1)
به بهانه دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب بخشی از اهم این پرسش و پاسخها را كه در آنها به وظایف دانشجو نسبت به خود، جامعه و دانشگاه پرداخته شده است ملاحظه می کنید.
* علت اصلی مشكل از زبان نخبگانی كه از كشور خارج میشوند به طور خلاصه اینطور بیان میشود كه: «نخبگان در داخل كشور احساس تأثیرگذاری نمیكنند و دستاورد تحقیقات و اختراعاتشان در گوشه اتاقهایشان بایگانی میشود.»
من اين حرفها را رد نميكنم، ممكن است واقعاً همين اشكالات هم وارد باشد؛ اما آن نخبهاى كه در دوره دانشجويى و بعد از فارغالتحصيلى پا ميشود ميرود خارج، غالباً دلايلش اينها نيست؛ اينها بهانه است. آنجا كسانى هستند كه درِ باغ سبز نشان ميدهند، زمينههاى مساعد كارى را به رخ اين دانشجو ميكشند؛ اين دانشجو خيال ميكند كه حالا اگر برود آنجا، چنين و چنان خواهد شد. شايد هم واقعاً دستگاههاى دولتىاى هستند كه علاوه بر انگيزه نياز به دانش و استعداد اين جوان، يك انگيزه ديگر هم دارند و آن، مبارزه با جمهورى اسلامى است؛ لذا روى اين سرمايهگذارى ميكنند، برميدارند ميبرندش آنجا. حالا آنهايى كه ميروند، بعضى البته موفق ميشوند، بعضى هم موفق نميشوند، سرشان به سنگ ميخورد، پشيمان هم ميشوند؛ از اين قبيل هم داريم. از آن طرف هم جوانهايى داريم كه بدون اينكه بحث فرار نخبگان باشد، براى درس خواندن خارج رفتهاند، مراتب علمىِ خيلى خوبى را هم گذراندهاند؛ اما ايمان و انگيزه دينى و اسلامى و انگيزههاى سالم آنها، آنها را به داخل كشور كشانده. همهاش از اين طرف نيست كه دارند حركت ميكنند؛ از آن طرف هم جوانهايى كه براى تحصيل رفتهاند، دارند مىآيند. ما افرادى را مىشناسيم؛ بعضىشان نابغهاند، بعضىشان برجستهاند، بعضىشان نخبهاند؛ اينها مىآيند داخل، مشغول كار ميشوند؛ مشغول خدمت ميشوند. اينجور هم نيست كه شما فرض كنيد همهاش از اين طرف ميروند؛ نه، آنها هم مىآيند داخل، و امكاناتى هم وجود دارد و كارهايى هم انجام ميگيرد.
(بيانات در ديدار دانشجويان در یازدهمین روزماه رمضان 89/6/1)