به گزارش مشرق، در جهان کنونی با وقوع هندسه نظم جدید جهانی، دیپلماسی دانش بهعنوان یک ابزار مهم در ایجاد، توسعه و گسترش ارتباطات بینالمللی، سهم فزایندهای در آینده این نظم در کشورهای مختلف ایجاد کرده است و دولتها سعی دارند با بهرهگیری از دیپلماسی دانش منافع ملی خویش را در فراسوی مرزهای بینالمللی در این دوران گذار طراحی و برنامهریزی نمایند.
باتوجه به نقش مهم جمهوری اسلامی ایران در هندسه نظم جدید جهانی، به نظر میرسد با شرایط اخیر نیازمند شیوههای نوین مسالمتآمیز، کمهزینه و درعینحال مؤثر هستیم که در این میان دیپلماسی دانش میتواند نقش مهمی در پیشبرد سیاست خارجی و تأمین منافع ملی کشور بازی نماید.
با مطالعه و بررسی روندهای بینالمللی و تغییر پدیدهای سیاسی نوظهور، دیپلماسی دانش اهمیت ویژهای را پیدا کرده و الگوها در تحولات جهانی، تغییرات عمدهای در اشکال و ابعاد پیدا کرده که به نظر میرسد نیازمند بازآرایی و کاربست جدید در روابط بینالملل با نقشآفرینی دستگاههای مختلف با ماموریت دانش و پژوهش هستیم.
ازآنجاییکه دیپلماسی دانش منجر به ایجاد تصویر قدرتمندی از یک کشور میشود میتوان از سایر بازیگران ازجمله غیردولتی اعم از دانشگاهها، نهادها و مؤسسات علمیپژوهشی و مطالعاتی در سیاستگذاری دیپلماسی دانش در گستره جغرافیایی جهانی همیاری و همکاری نمود.
به معنی دقیقتر با استفاده از تفاهمنامههای بینالمللی میتوان موجب همافزایی ظرفیتهای مختلف علمیکشورها گردید که تأثیر فوقالعادهای در سازمانهای بینالمللی برای ارتقای کنشگری کشور ایران خواهد داشت.
هنگامیکه سخن از اهمیت و ضرورت دیپلماسی دانش به میان میآید از واژگان جدیدی از سوی نخبگان سخن میگوییم که میتواند منجر به حل مسائل جهانی، افزایش همکاریها میان کشورها و تقویت تأثیر یک کشور در کشور دیگری شود و دیپلماسی دانش از مدلهای افزایش، تقویت و ارتقا قدرت نرم در نظم جدید جهانی است.
یقیناً رابطه مستقیمیبین دیپلماسی دانش و منافع ملی کشور از جمله اقتصاد وجود دارد که میتواند اغلب بدون مشارکت دستگاههای دولتی اتفاق افتد و این مدل همکاریها مبتنی بر پیشرفت دانش و پژوهش در حوزههای مختلف است؛ بنابراین توجه به مؤسسات و مراکز علمی و پژوهشی بهعنوان مولد یک رابطه برد، برد برای بخشهای دولتی و غیردولتی ضروری است؛ زیرا تمامی طرفهای مربوطه از این همکاری سود میبرند و این فرایند در همکاری دوجانبه و چندجانبه تعریف میگردد و در شرایط کنونی نظم جدید جهانی و نقش تعاملات جدید و سازنده با کشورها، دیپلماسی دانش موضوع حیاتی به نظر میرسد؛ چرا که علم، ابزاری کمکی برای تصمیمسازی در سایر حوزهها است، به بیان دیگر اساساً دیپلماسی میبایست مبتنی بر دانش و پژوهش باشد و علم نیز در خدمت دیپلماسی است.
بسیاری از حوزههای کشور با بهرهگیری از دانش و پژوهش میتواند دستیابی به اهداف و کارآمدی نظام را تسهیل نماید. اساساً علم به دنبال آسانکردن همکاریهای بینالمللی است.
در این راستا زیرساختهایی موردنیاز است و برای تحقق واقعی دیپلماسی دانش توجه به اقدامپژوهی امری مهم بوده تا دیپلماسی دانش جهانشمول شود که در گذشته برای اجرای این ماموریت توجه کمتری شده است.
از سوی دیگر دیپلماسی دانش در نظم جدید جهانی توجه به صلح و ثبات منطقهای و جهانی است تا بتواند کیفیت زندگی بشریت را بهبود بخشد، گسترش و توسعه دیپلماسی دانش موجب ارتقا آگاهی واقعی در زندگی مردم جهان و کاهش تمهیدات و بیثباتی میگردد.
باتوجهبه ضرورت تحقق راهبردهای دیپلماسی دانش، میبایست علم، تحقیق و مطالعات پژوهشی یکی از پایههای اصلی امور قرار گرفته تا بر مبنای آن موجب ارتقای آگاهی واقعی، کیفیت عمومی زندگی، توسعه اقتصاد و صلح پایدار گردد؛ چراکه اگر صلح نباشد توانمندی علمی خلق نخواهد گردید چراکه علم و صلح لازم و ملزوم یکدیگرند و امروزه پایداری علم و صلح بستگی به یکدیگر دارد؛ به تعبیر دیگر اگر علم نباشد، صلح نیست و اگر صلح نباشد توانمندی علمی خلق نمیگردد.
علم و صلح فرایندی هوشمندانه در هندسه نظم جدید جهانی مبتنی بر تعاملات جدید منطقهای موجودیت یافته است و در این دوران گذار دیپلماسی دانش حاصل از گرایشی و تعامل بوده و طورکلی ارتقای صلح و ثبات یکی از نتایج اصلی دیپلماسی دانش در هندسه نظم جدید جهانی میتواند باشد.
اساساً آنچه که امروز در حوزه دیپلماسی دانش مهم است اینکه، شیوه جدید برای ساخت و بهبود روابط بین دولتها در طراحی نظم جدید است و اهمیت آن در شرایط و وضعیت حساس کنونی حیاتیتر شده است.
مهمترین ویژگی این نظم تعدد و تکثر بازیگران با رویکردها، تفکرها و اندیشههای متفاوت است و مسئله کنشگری در سطح دیپلماسی دانش جهان امروز بسیار پررنگتر از قبل شده که هنر این نظم جدید حل مسائل بدون برانگیختن خشونت است و همکاریهای علمی جزء همکاریهایی است که آرامش و صلح را بین دولتها شکل میدهد.
در واقع موفقیت کشورها در تصویرسازی و برندسازی در نظم جدید بینالمللی بسیار مهم بوده که یکی از روشهای آن دیپلماسی دانش است. در واقع دیپلماسی دانش پارادایم جدیدی در مفهوم نبرد رقابت پیشنهادها را ایجاد نماید و برای کاربست علم در دیپلماسی نیازمند مؤسسات علمی و پژوهشی و دانشمندان نخبه هستیم تا با همکاری آنها زمینههای توسعه دانش و پژوهش را دیپلماسی دانش فراهم نمایند.
این امر نیازمند برنامهریزی راهبردی و همچنین ارتباطات علمیبوده تا بتواند منافع ملی اقتدار آفرین و مرجعیت ساز را ارتقا بخشد و از طرفی مشکلات مهم کشورها خصوصاً مشکل اقتصادی کشور عزیز ایران را مرتفع نماید.
در این میان نقش اساتید و نخبگان و مستعدان نخبگی در صحنه میدان مهم است و توجه ویژه به این گروه آیندهساز با همکاری دستگاههای ذیربط علمی و پژوهشی بهعنوان اصلیترین مولفههای عقلانیت در دیپلماسی دانش در سطح دنیا در شرایط حساس کنونی بسیار ضروری است و بهکارگیری و بهرهمندی از روشهای هوشمندانه اثرات مهمی در سایر حوزهها ازجمله اقتصاد خواهد داشت.
جمهوری اسلامی ایران با نقشآفرینی در نظم جدید جهانی نشان داده است که استعداد صدرنشینی رشد تعاملات بینالمللی علمی در بین قدرتهای علمی جهان داراست و این تعاملات بالاترین میزان رشد و اثر را در بهبود روابط کشورها دارد. اما تعدد دستگاهها و انجام مأموریتهای مشابه مشکلاتی را نیز در برداشته است که به نظر میرسد تعریف سازوکارها و تقسیم کار جدید توسط دولت و نهادها و سازمانهای دخیل در انجام کارآمد میدانی این مأموریت دانش و پژوهش در این شرایط حساس ضروری است تا بتوان نتایج دیپلماسی دانش را بهتر محقق نماید.
یکی دیگر از موارد مهم، نقشه جامع علمیکشور است که نکات بسیار ارزشمندی وجود دارد؛ اما از منظر دیپلماسی دانش، نکات عملیاتی توسط مجریان برنامهریزی خوب و دقیقی نشده است. مصداق این بحث، در کشورهای توسعهیافته مراکزی برای رصد علم و فناوری دنیا وجود دارد زیرا دیپلماسی دانش بدون مرجعیت علمی مقدور نیست؛ دیپلماسی دانش بدون توجه به رتبهبندی دانشگاهها و بدون درنظرگرفتن استانداردها و شاخصهای مراجع معتبر بینالمللی امکانپذیر نیست و از سوی دیگر به دلیل عدم اصلاح قوانین و شرح وظایف سازمانها و نهادهای همسو با تغییر پارادایم جهانی به نظر میرسد نیازمند ستاد و حتی سازمانی مستقل تحت عنوان دیپلماسی دانش و پژوهش برای سرعتبخشیدن و هماهنگی بیشتر امور مرتبط هستیم.
یکی دیگر از عاملها؛ عناصر مهم دیپلماسی دانش، تردد دانشجویان و دانشمندان است؛ در کشور موانعی در این بخش وجود دارد که تابعیت دانشمندان و ایرانیان خارج از کشور از آن جمله است. باید ضمن استفاده از این ظرفیت؛ موانع این تردد نیز رفع شود.
زیرا این موضوع رابطه معنیداری با گسترش مبحث ژئوپلیتیک علمی و مزیتهای و منافع ویژه ملی دارد، تفسیر این عامل موضوع دو تابعیتیها در عرصه علمی است که به یک محدودیت تبدیل شده است قابلذکر اینکه، دانشمندان را نباید محدود به مرزهای جغرافیایی نمود. پس میتوان اینگونه اظهار نمود که در نظام واپایش امنیتی در عرصه دیپلماسی دانش با رویکرد تسهیلگری نیاز به بازآرایی دارد.
ازآنجاییکه دیپلماسی دانش زیرساخت اصلی همه حوزههای دیپلماسی است؛ اما مطالعات نظری کمتر به سیاست عملیاتی تبدیل شده که به نظر میرسد نیازمند ساختارهای جدید یکپارچه هستیم تا بتوانیم موجب رشد و پیشرفت بهتر بخشهای مختلف دانش و پژوهش شده و در موضوعهای مختلف نقشآفرینی نماییم و بیتردید در معرفی توان و تعامل علمی موفقتر عمل خواهیم کرد.
متأسفانه در سیاستهای عملیاتی کشور کمترین بهره را از دیپلماسی دانش و پژوهش شاهد هستیم. دیپلماسی دانش از چند بُعد اهمیت دارد؛ یک جنبه آن از بُعد گفتمان دولتی است که مبتنی بر مردمیبودن و عدالتمحوری است.
جنبه دیگر در بُعد جامعه نخبگانی است که آن هم بهعنوان یکی از مظاهر مردمیبودن است و میتوانند ارتباط و تعامل خوبی با کشورها برقرار کنند که البته نیازمند تحلیل، بررسی و برنامهریزی راهبردی است. اساساً دیپلماسی دانش به طور خاص موضوع راهبردی است و زیربنایی برای سایر دیپلماسیهاست و نخبگان کشورها که با آن در تعامل هستند میتوانند زمینه سایر تعاملات بینالمللی کشور را فراهم کنند.
عهدهدار این مأموریت یعنی دیپلماسی دانش بیشتر بر عهده نخبگان و مستعدان نخبگی بوده با یاری نهادهای علمیبوده و برایناساس یکی از وظایف تعامل نزدیک با نخبگان و مستعدان نخبگی داخلی و خارجی منطقهای و جهانی است. بُعد بعدی، جذب نخبگان و قانون جامع حمایت از ایرانیان خارج از کشور است که ضروری است تا راهکارهایی برای ایجاد تعامل قوی اندیشیده شود و این موضوع منجر به بازگشت ایرانیان خارج از کشور کمک خواهد کرد.
یکی دیگر از چالشها، عدم استفاده از ظرفیت و اجراییسازی؛ نگاه دستگاهی و جزیرهای به دیپلماسی دانش در کشور و وجود قوانین بازدارنده در جا بجایی و پذیرش محققان، دانشجویان و استادان است و اجراییسازی روابط بینالمللی علمیبا محوریت نیازهای داخلی و توانمندی خارجی ازجمله؛ تشکیل کارگروه علمی و مطالعاتی؛ بازنگری و تسهیل مقررات در جابهجایی و پذیرش محققان، دانشجویان و استادان و تسهیل مقررات اقامت موقت برای دانشجویان و استادان خارجی در ایران بوده که میتواند مورد بررسی دقیقتر قرار گیرد که متأسفانه در این حوزهها دارای موانع قانونی و ساختاری جدی وجود دارد و قوانین موجود پشتیبانیکننده نیستند.
مؤلفه دیگر کرسیها در مجامع بینالمللی و نقش بیبدیل آنهاست و میبایست کرسیهای موجود ایران در مجامع بینالمللی را حفظ و توسعه داده و عضویتهای جدیدی را خلق نموده تا بتوان در اجماع جهانی کنشگری میدانی ایفا کنیم که به دلیل مشکلات کوچک مانند عدم پرداخت حق عضویت، ایران این جایگاهها را از دست ندهد؛ بنابراین پیشنهاد میشود که دستگاههای ذیربط برای کسب کرسیهای علمی را در سازمانهای بینالمللی همکاری جدیتری نمایند؛ چراکه ما پژوهشگرانی در کشور داریم که بتوانند این کرسیها را کسب نمایند. همچنین در دیپلماسی دانش در سطح ملی، منطقه ای و جهانی باید نگاه سخاوتمندانه مالی داشته باشیم و فقط به فکر گیرندگی با حقالزحمههای بسیار ناچیز و اندک نباشیم.
موضوع مهم بعدی در توجه به نقش شرکتهای دانشبنیان در توسعه دیپلماسی دانش بهعنوان یک اولویت نیز میتواند موجب گسترش این نوع همکاری با سایر کشورها گردد و این شرکتها و فناوریهای آنها از بحثهای جدی کشور محسوب میشود و میتواند همه مولفههای دیپلماسی دانش متحول نمایند.
در کشورهای حوزه مقاومت دانشگاهها با فرصتهای خوبی وجود دارد. تا جایی که در واقع کشورهای حوزه مقاومت درخواست تاسیس شعبه از دانشگاههای برتر ایران در کشورهای خود را دارند، بنابراین بهتر است بادقت نظر و تسریع رویکرد این موضوع را دنبال کرد؛ زیرا هدف رسیدن به مرجعیت علمیبا حفظ هویت ایرانی و اسلامیبوده و برای حضور و عضویت بیشتر در مجامع علمی و دانشگاهی بینالمللی باید سازوکارهای حمایتی در دولت و نهادهای دخیل تعریف و تبیین شود که در حال حاضر متاسفانه ارتباط قوی با دانشگاههای بزرگ دنیا وجود ندارند، در این حوزه نیاز به اصلاح و بازآرایی قوانین و مقررات و شیوه نامههای اجرایی و تقسیم کار جدید هستیم تا نقش بی بدیل و ممتاز دیپلماسی دانش در همه ابعاد خود را نشان دهد.
نویسنده: جواد معصومی، پژوهشگر