به گزارش مشرق به نقل از فارس ، از زمان روی کار آمدن «محمد مرسی» در مصر و حتی پیش از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری این کشور، شاید مهم ترین بحثی که در اتاق های فکر و محافل سیاسی-آکادمیک درباره مصر جریان داشته، جایگاه قاهره جدید در معادلات بین المللی بوده است.
برای تعیین دقیق این جایگاه، طبیعتا هر تحلیل گر سیاسی می بایست در رویکرد و عملکرد مرسی، به جستجوی پاسخ هایی برای برخی پرسش های اساسی در روابط بین الملل و روابط منطقه ای باشد. دقیقا از همین روست که کلمه به کلمه سخنان و لحظه به لحظه حرکات وی زیر ذره بین رسانه هاست و لذا، او نیز دقت دارد که هوشمندانه سخن بگوید و حساب شده گام بردارد.
اگر بخواهیم در سطح کلان کشورهای جهان را دسته بندی کنیم، گروهی از دولت ها خواهان «حفظ وضع موجود» و گروهی دیگر را خواهان «تغییر نظم کنونی» خواهیم دید. چه، ساختار نظام کنونی بین المللی به گونی ای طراحی شده که وضع موجود، با منافع ملی کشورها و اهداف بلند مدت آنها نسبت مستقیم دارد؛ آنها که خواهان تغییر نظم کنونی اند، شرایط را نه تامین کننده منافع ملی و نه در راستای چشم انداز خود می بینند و لذا دچار «تعارض منافع» با گروه خواهان حفظ نظم کنونی هستند. این، نخستین پرسش اساسی بود که مرسی باید بدان پاسخ می گفت و گفت.
رئیس جمهور مصر در قلب بزرگترین کشور چالشگر نظم جهانی یعنی ایران حاضر شد و ابهامی نیز در تعیین جایگاه خود در آن دوگانه پیش گفته باقی نگذاشت. او خواستار «اصلاح ساختار شورای امنیت» و شکل گیری «نظم عادلانه جهانی» شد و تاکید کرد که کشورهای در حال توسعه باید در اداره جهان مشارکت داشته باشند. لذا جایگاه جهانی قاهره را باید در این مقطع کاملا" روشن دید و دوستان و دشمنانش را از هم بازشناخت.
اما باید از این دسته بندی کلان تر که می توان تجلی آن را در گروه عدم تعهد دید، اندکی فاصله گرفت و برای دقیق تر دیدن نقش مصر مرسی در معادلات بین المللی، برای مهم ترین پرسش مطرح در خاورمیانه از رئیس جمهور مصر پاسخ خواست و آن پرسش این است: «سازش» یا «مقاوت» در برابر رژیم اشغالگر قدس.
به این جمله مرسی که از پایتخت بزرگترین دشمن اسرائیل ایراد شد دقت کنید: «[فلسطینی ها] به اختلافات کوچک موجود بین خود توجهی نکنند و تمرکز خود را بر تحقق آرمان خود که مقاومت در برابر اشغالگری است قرار بدهند»؛ یعنی بازیگران بین المللی و منطقه ای از این پس باید مصر را در محور مشهور «مقاومت» ببینند.
بقیه مواضع مرسی در سخنرانی اجلاس عدم تعهد، چه در حمایت تلویحی از برنامه صلح آمیز هسته ای ایران ، چه انتقاد از تحریم های غرب علیه کشورهای مستقل و چه در انتقاد از نظام سوریه، هر چند خالی از اهمیت نیستند، اما نقش تعیین کنندگی برای جایگاه قاهره جدید در معادلات جهانی را ندارند. طبیعتا نباید انتظار داشت همه کشورهای همسو در تمام مسائل نظرات یکسان داشته باشند.
به نظر می رسد کشورهای غربی که تمام تلاش خود را برای مصادره مصر جدید با عنوان «بهار عربی» به کار بستند، نیک دریافته اند که به مقصود نرسیده اند و «بیداری اسلامی» عبارت دقیق تری برای توصیف حوادث دو سال اخیر در منطقه است. یک واکنش طبیعی برای این ناکامی مورد انتظار است و آن، آغاز تلاش های غربی و بلکه عربی برای کنار زدن مرسی است و البته که این تحرکات از یکی دو ماه گذشته آغاز شده است. برای نمونه روزنامه انگلیسی ایندیپندنت در مقاله ای ادعا کرد مرسی پیروز انتخابات ریاست جمهوری مصر نبوده و احمد شفیق پیروز شده اما به خاطر اینکه مصر دچار آشوب نشود، معامله ای صورت گرفته و مرسی را پیروز اعلام کرده اند. شاهدهایی از این دست فراوانند؛ مقاله روزنامه «وال استریت ژورنال» را بخوانید که نوشت «مرسی در حال تضعیف دموکراسی در مصر است» و یا تحرکات مشکوک جماعتی اوباش در میدان التحریر و خبرسازی رسانه های غربی درباره درگیری مخالفان و موافقان مرسی را از نظر بگذرانید.
به هر صورت، مرسی راه دراز و پرزحمتی را آغاز کرده و بی تردید واقف است که هیچ مقاومت پرثمری، بی هزینه نیست.
برای تعیین دقیق این جایگاه، طبیعتا هر تحلیل گر سیاسی می بایست در رویکرد و عملکرد مرسی، به جستجوی پاسخ هایی برای برخی پرسش های اساسی در روابط بین الملل و روابط منطقه ای باشد. دقیقا از همین روست که کلمه به کلمه سخنان و لحظه به لحظه حرکات وی زیر ذره بین رسانه هاست و لذا، او نیز دقت دارد که هوشمندانه سخن بگوید و حساب شده گام بردارد.
اگر بخواهیم در سطح کلان کشورهای جهان را دسته بندی کنیم، گروهی از دولت ها خواهان «حفظ وضع موجود» و گروهی دیگر را خواهان «تغییر نظم کنونی» خواهیم دید. چه، ساختار نظام کنونی بین المللی به گونی ای طراحی شده که وضع موجود، با منافع ملی کشورها و اهداف بلند مدت آنها نسبت مستقیم دارد؛ آنها که خواهان تغییر نظم کنونی اند، شرایط را نه تامین کننده منافع ملی و نه در راستای چشم انداز خود می بینند و لذا دچار «تعارض منافع» با گروه خواهان حفظ نظم کنونی هستند. این، نخستین پرسش اساسی بود که مرسی باید بدان پاسخ می گفت و گفت.
رئیس جمهور مصر در قلب بزرگترین کشور چالشگر نظم جهانی یعنی ایران حاضر شد و ابهامی نیز در تعیین جایگاه خود در آن دوگانه پیش گفته باقی نگذاشت. او خواستار «اصلاح ساختار شورای امنیت» و شکل گیری «نظم عادلانه جهانی» شد و تاکید کرد که کشورهای در حال توسعه باید در اداره جهان مشارکت داشته باشند. لذا جایگاه جهانی قاهره را باید در این مقطع کاملا" روشن دید و دوستان و دشمنانش را از هم بازشناخت.
اما باید از این دسته بندی کلان تر که می توان تجلی آن را در گروه عدم تعهد دید، اندکی فاصله گرفت و برای دقیق تر دیدن نقش مصر مرسی در معادلات بین المللی، برای مهم ترین پرسش مطرح در خاورمیانه از رئیس جمهور مصر پاسخ خواست و آن پرسش این است: «سازش» یا «مقاوت» در برابر رژیم اشغالگر قدس.
به این جمله مرسی که از پایتخت بزرگترین دشمن اسرائیل ایراد شد دقت کنید: «[فلسطینی ها] به اختلافات کوچک موجود بین خود توجهی نکنند و تمرکز خود را بر تحقق آرمان خود که مقاومت در برابر اشغالگری است قرار بدهند»؛ یعنی بازیگران بین المللی و منطقه ای از این پس باید مصر را در محور مشهور «مقاومت» ببینند.
بقیه مواضع مرسی در سخنرانی اجلاس عدم تعهد، چه در حمایت تلویحی از برنامه صلح آمیز هسته ای ایران ، چه انتقاد از تحریم های غرب علیه کشورهای مستقل و چه در انتقاد از نظام سوریه، هر چند خالی از اهمیت نیستند، اما نقش تعیین کنندگی برای جایگاه قاهره جدید در معادلات جهانی را ندارند. طبیعتا نباید انتظار داشت همه کشورهای همسو در تمام مسائل نظرات یکسان داشته باشند.
به نظر می رسد کشورهای غربی که تمام تلاش خود را برای مصادره مصر جدید با عنوان «بهار عربی» به کار بستند، نیک دریافته اند که به مقصود نرسیده اند و «بیداری اسلامی» عبارت دقیق تری برای توصیف حوادث دو سال اخیر در منطقه است. یک واکنش طبیعی برای این ناکامی مورد انتظار است و آن، آغاز تلاش های غربی و بلکه عربی برای کنار زدن مرسی است و البته که این تحرکات از یکی دو ماه گذشته آغاز شده است. برای نمونه روزنامه انگلیسی ایندیپندنت در مقاله ای ادعا کرد مرسی پیروز انتخابات ریاست جمهوری مصر نبوده و احمد شفیق پیروز شده اما به خاطر اینکه مصر دچار آشوب نشود، معامله ای صورت گرفته و مرسی را پیروز اعلام کرده اند. شاهدهایی از این دست فراوانند؛ مقاله روزنامه «وال استریت ژورنال» را بخوانید که نوشت «مرسی در حال تضعیف دموکراسی در مصر است» و یا تحرکات مشکوک جماعتی اوباش در میدان التحریر و خبرسازی رسانه های غربی درباره درگیری مخالفان و موافقان مرسی را از نظر بگذرانید.
به هر صورت، مرسی راه دراز و پرزحمتی را آغاز کرده و بی تردید واقف است که هیچ مقاومت پرثمری، بی هزینه نیست.