کد خبر 15054
تاریخ انتشار: ۲۵ آبان ۱۳۸۹ - ۰۸:۲۹

اگر شما دشمن شيطان هم باشيد، مي‌توانيد مدعي شويد که شيطان سبب شناخت مؤمن از کافر، مشرک و منافق است و اساساً دشمني با او سبب رستگاري انسان مي‌گردد. پس خدمات بسياري ارائه داده است.

حميدرضا بياني در جديدترين مطلب وبلاگ "خبرنگار اصولگرا" با اشاره به اظهارات رضاخاني زيباکلام، نوشت: من معتقدم تاريخ بهترين تعيين کننده است به شرطي که تحريف نشود؛ به نظر من رضا شاه خدمات زيادي را به ايران کرد؛ من معتقدم که ايران مديون دو نفر است؛ يکي شمشير آغامحمدخان و ديگري چکمه رضاخان؛ هر چند در دوران رضا شاه فضاي بسته و ديکتاتوري حاکم بود ولي همين رضا خان توانست يکارچگي را در ايران حفظ کند و تماميت ارزي را حفظ کند و خدمات عمراني زيادي را براي ما به ارمغان بياورد.
جملات بالا گوشه اي بود از حمايت هاي هميشگي زيباکلام از چکمه و سيبيل و شمشير همايوني رضا خان ، در اينجا دو مقوله مطرح است: يکي «آقاي زيبا کلام» و ديگري گفته‌ي او مبني بر «احساس دين نسبت به رضاخان و آغا محمدخان و امثالهم و خدمات آنها»؟ وارد مقوله‌ي اول نمي‌شويم. چرا که ايشان به طور کلي جملات ضد و نقيض بسيار دارند. اساساً سقوط يک جامعه شناس يا اهل فلسفه هنگامي است که احساس کند حتماً بايد چند جمله‌ي «ژورناليستي» هم بگويد تا خبر ساز شود!
اگر به کليه‌ي مصاحبه‌ يا مناظره‌هاي «زيبا کلام» توجه کنيد، سعي دارد هميشه [حتي در مقابل موافق خود] يک حالت جبهه و پرخاش داشته باشد و حتي گاه با حالت تمسخر صحبت کند. مرتب روي صندلي خود عقب و جلو مي‌رود، روي ميز خم مي‌شود، به حالت تمسخر عقب کشيده و به يک طرف صندلي لم مي‌دهد ... و در آخر هم نمي‌تواند منظور خود را درست بيان نمايد. به اينها در اصطلاح اداها يا «فيگور»هاي ژورناليستي مي‌گويند که اگر چه متأسفانه در ميان برخي از اساتيد علوم سياسي، جامعه‌شناسي، ارتباطات و برخي ديگر از شاخه‌هاي علوم انساني باب شده است، اما اصلاً برازنده‌ي يک مدعي انديشمندي يا استادي دانشگاه نيست. اگر به همين گفتگوي ايشان (1) نيز دقت کنيد، آخرش معلوم نمي‌شود که مي‌خواهد چه بگويد؟!
اما درباره‌ي مقوله‌ي دوم:
الف – ريشه‌ي احساس مديوني به رضاخان يا آغا محمد خان و يا ...:
چنان چه قرآن کريم متذکر مي‌شود «يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميدُ - اى مردم! شما محتاج به خداييد و خدا تنها بى‏نياز و ستوده است‏ (فاطر - 15)»، همه‌ي مردم اين نيازمندي ذاتي را درک مي‌کنند و هر کسي که در داشته‌هاي خود بيانديشد، خود را مديون غير مي‌بيند، چرا که مي‌داند و مي‌بيند که بالذاته فقير است و هيچ ندارد و آن چه دارد از غير به او رسيده است. اما تشخيص خير و مبدأ صدور خير، منبع فيض، منعم و معطي در انسان‌ها متفاوت است و ريشه‌ي همه‌ي هدايت‌ها و انحرافات نيز همين است. يکي خود و جامعه را مديون خدا، پيامبر، اهل بيت (ع)، اسلام، قرآن، علما، شهدا، مجاهدين في سبيل الله‌، اساتيد واقعي، خدمتگزاران صادق در هر کاري و ...، مي‌بيند، يکي ديگر خود را مديون آمريکا و انگليس مي‌بيند و يکي ديگر نيز خود را مديون چکمه‌ي رضا‌خان و شمشير آغا محمد‌خان مي‌بيند و ...! و چون منعم يا عامل و باعثي جز او نمي‌شناسد، گمان مي‌نمايد که لابد همگان مديون او هستند و يا بايد باشند. لذا اگر ايشان چنين گفته که «ما مديون شمشير آغامحمدخان و چکمه‌هاي رضا شاهيم»، وضع حال خود را بيان نموده است. خوب لابد ايشان و همفکرانشان وقتي به داشته‌هاي خود توجه کردند، مبدأش را آن دو ظالم يافتند و نسبت به آنها احساس دين کرده‌اند. اما دليل نيست که بقيه نيز به خاطر صدور شناسنامه يا پل ورسک چنين بينش، احساس و ديني نسبت به يک نوکر انگليس و آلمان و ... داشته باشند. ايشان مدعي است که هويت ملي‌اش را از رضاخان دارد. خوب لابد راست مي‌گويد و ريشه‌ي هويت ملي ايشان چنين است. اما ساير ايراني‌ها از هويتي به قدمت بيش از سه هزار سال برخوردار هستند. در هر حال زاويه‌ي ديدها و نيز عمق نگرش‌ها متفاوت است.
ب – خدمات رضاخان، آغا محمد خان و امثالهم:
از آن جا که هر چه هست خلق خداوند کريم است و از او نيز جز خير محض صادر نمي‌گردد، نوع بشر هر چه نعمات الهي را ضايع و يا تبديل به نقمات نمايد، باز شر مطلق وجود ندارد و در هر شري نيز خيري نهفته است. چنان چه خداوند متعال در مورد شراب [که اگر در شکم کسي باشد و او بميرد، بدون سؤال و جواب به جهنم واصل مي‌شود] مي‌فرمايد که خيرها و ضررهايي دارد و البته گناه و ضررش بيشتر است:
«يَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فيهِما إِثْمٌ کَبيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما...» (البقره – 219)
ترجمه: از تو حکم شراب و قمار را مى‏پرسند بگو در آن دو گناهى است بزرگ و [نيز] منافعى است براى مردم، اما اثر سوء آن دو بيش از منافع صورى آنها است‏ ... .
حداقل خير رواج شراب‌خواري، داير نمودن قمارخانه‌ها و فاحشه‌خانه‌ها، تشکيل باندهاي مافيايي سرقت و جنايت ... و هر فساد ديگري اين است که براي دو جناح مخالف و موافق ايجاد اشتغال مي‌کند. عده‌اي سر کار مي‌روند تا فساد و فحشا راه بياندازند و عده‌اي نيز سر کار مي‌روند تا با آنها مبارزه کنند.
نبود «شر مطلق»، حربه و ابزار خوبي به دست تبليغات‌چي‌هاي سياستمداران ظالم شده است. آنها براي اين که ظلم ظالمين را پوشش دهند و اذهان عمومي را منحرف کنند، به جنبه‌ي خير هر موضوعي نگاه مي‌کنند و بدون توجه و اشاره به هزينه‌ي گزافي که جامعه و ملت براي آن خير جزئي متحمل شده و پرداخت کرده است، در مقابل هر هجمه‌ي ظالمي مي‌گويند: «بالاخره او هم خدمات بسياري داشت» و از همين باب وارده شده و اين نتيجه را القاء مي‌کنند که «پس ما بايد خيلي هم ممنون آنها باشيم و مديون آنها هستيم». اين ترفند در وادي سياست و حکومت، بيش از عرصه‌هاي ديگر مورد بهره‌وري قرار مي‌گيرد.
به عنوان مثال: اگر بگوييد که فلان شهردار، رانت‌ و رشوه خواري را در مملکت نهادينه کرد، بودجه‌ي بيت‌المال را در راه منافع شخصي و حزبي خود مصرف کرد، به خاطر اخذ عوارض و آن هم به طريق قانوني و غير قانوني شکل شهر و شهروندي را چنان بهم ريخت که دست کم تا يک قرن ديگر نيز قابل اصلاح نيست و ...، مي‌گويند: البته او نيز خدمات بسياري داشت. ببنيد چقدر درخت کاشت و فضاي سبز ايجاد نمود؟ يا چندتا ماشين جمع‌آوري زباله به جاي فرغون وارد نمود. البته راست هم مي‌گويند. اما به قول مقام معظم رهبري، «بايد ديد که اين خدمات به چه قيمتي تمام شده است؟». فرق است ميان شهرداري که مثلاً ده ميليارد تومان صرف مکانيزه کردن جمع‌آوري زباله و يا ايجاد فضاي سبز مي‌نمايد، با شهردار ديگري که همين خدمت را به قيمت ده ميليارد تومان به اضافه‌ي فرهنگ رانت، رشوه، دزدي، حزب‌بازي و ... انجام مي‌دهد. و يا فرق است ميان رئيس‌جمهوري که به رأي مردم قدرت را به دست مي‌گيرد و با امکانات همين مملکت و مردم گامي در جهت سازندگي بر مي‌دارد، با رئيس جمهوري که او نيز با رأي مردم آمده و با امکانات موجود خدماتي ارائه مي‌دهد، اما احساسش اين است که کشور ملک شخصي او و آقازاده‌هايش است و در فکر ايجاد حکومت موازي و سپس تغيير حکومت است. حال آيا مي‌توان گفت که چنين شهردارها يا رئيس‌جمهورهايي هيچ خدمتي نکرده‌اند؟! خير. بلکه بسيار هم خدمت کرده‌اند، اما خدماتشان به هزينه‌هاي‌ مالي، فرهنگي، سياسي و ... که تحميل کرده‌اند و ضررهايي که رسانده‌اند نمي‌ارزد. فايده‌ي آنها درست مانند فايده شراب است در مقابل ضررهايش.
بديهي است که با اين ديدگاه توجيه‌گرانه، همه خدمت کرده‌اند و مي‌کنند. حتي مي‌گويند: هيتلر نماينده خدا بود و با کشتار خود خدمت بزرگي به تنظيم فزوني و تعادل جمعيت در جهان نمود! در چنين ديدگاهي، بيشترين قشري که بايد ممنون، مديون و حتي پابوس هيتلر باشند، همين صهيونيست‌ها در سطح بين‌الملل هستند. چرا که اگر يهودي کشي و هلوکاست دروغين واقعيت هم داشته باشد، سبب شده تا امروز به بهانه‌ي کشتار آنها در آلمان و به دست هيتلر، فلسطين را در قلب سرزمين‌هاي اسلامي به صهيونيست‌ها بدهند. در چنين ديدگاهي، آيا خدمات صدام و طالبان و القاعده به آمريکا کم بوده است؟ جنايات فرمايشي آنان سبب گرديد تا بهانه‌اي براي اشغال نظامي عراق و افغانستان براي آمريکا فراهم گردد. پس لابد مردم آمريکا بايد ممنون اين دو جانور وحشتناک و خون‌آشام باشند.
همين ديدگاه و يا در واقع ترفند، وسيله‌اي شده که «شيطان پرست»ها که جيره خواران و مبلغين آشکار و نهان «فراماسون» هستند بگويند: شيطان مأمور خدا بود و خدمات بسياري کرده است و اساساً موجودي بسيار مقدس است. در هر حال اگر شما دشمن شيطان هم باشيد، مي‌توانيد مدعي شويد که شيطان سبب شناخت مؤمن از کافر، مشرک و منافق است و اساساً دشمني با او سبب رستگاري انسان مي‌گردد. پس خدمات بسياري ارائه داده است.
بديهي است که خدمات چکمه‌هاي «رضاخان» و يا «شمشير» آغا محمدخان که انديشمنداني چون آقاي زيبا کلام و امثال ايشان را مدهوش و مديون خود ساخته است نيز از همين نوع است. به عنوان مثال: رضا خان چون گمان مي‌کرد هيتلر جهان را تسخير خواهد کرد و خود نيز مايل بود از خفت سابقه‌ي نوکري انگليس‌ها که مي‌دانست ديگر تاريخ مصرفش براي آنها تمام شده خلاص شود، رو به آلمان‌ها نمود و آنها نيز ايران را پل پيروزي فرض نموده و براي ايجاد سهولت در نقل و انتقال نيروهايشان به سمت روسيه، چند ايستگاه راه‌آهن و نيز تونل [البته با پول خودمان] در ايران احداث نمودند.