مشرق-
تیم ورزشی کشورمان با کسب 12 مدال رنگارنگ و نواختن سرود جمهوری اسلامی در لندن، اشک را بر گونه تمام ایرانیان جاری ساخت و یک بار دیگر شعار "ما می توانیم" را در کشوری فریاد زد که دشمن درجه یک انقلاب اسلامی محسوب می شود.
پس از پایان هر رقابت مرسوم آنست که نتایج آن مورد واکاوی قرار گیرد که دلخواه بوده است یا خیر؟ آیا توان ایران در این زمینه، در همین حد است یا بیش از آن چیزی است که به نمایش درآمده است؟ آیا می شد با همین پتانسیل نتایج بهتری را رقم زد؟ و ...
تیم ایران در شرایطی پا به لندن گذاشت که از ماه ها قبل از آغاز این رقایت ها، خیل عظیم انتقادات، چه از سوی مردم، چه ورزشکاران و همینطور بعضی سیاستمداران به کمیته ملی المپیک سرازیر شده بود. 4 فدراسیون در آستانه المپیک به دلایلی تغییرات را در رده مدیران به خود دید و همه به این نکته اشاره می کردند که این تیم بدترین نتیجه را در تاریخ رقم خواهد زد.
در ماه های قبل هم اتفاقاتی افتاده بود که مردم از ورزشکاران ناامید شده بودند. سهل انگاری در رده مدیریتی تیم ملی فوتبال باعث حذف ناباورانه از المپیک شده بود. تیم ملی بسکتبال بر خلاف چندین سال قهرمانی، این بار به دلایل نامعلوم از صحنه المپیک کنار رفت. والیبال هم با روی دادن برخی اتفاقات عجیب و شکست مقابل استرالیا برای اولین بار، مردم را برای ورود به المپیک آرزو به دل گذاشت.
همه این اتفاقات در حالی رخ می داد که ورزشکاران دلاور و کسانی که به آنها توجه خاصی نمی شد، در حال آماده کردن خود بودند. اگر از کسی قبل از المپیک می پرسیدید کدام ورزشکار مدال کسب می کند؛ همگان به بهداد سلیمی و یوسف کرمی اشاره می کردند. کسی کوچکترین انتظاری از قاسم رضایی و ... نداشت. اینان کسانی هستند که شاید با کمترین دستمزد و امکانات خود را برای رقابت آماده می کردند.
حال که بازی ها تمام شده، به جای جبران شکست ها و تقدیر از پیروزی ها، دست به انتقادهای غیر مرسوم زده ایم؛ از تکواندو گرفته تا کشتی. آن مربی ای که به خاطر دستمزد ماهیانه در آغاز رقابت ها حاضر می شود پشت تیم ملی را خالی کند، بهتر است حرف مربی وزنه برداری را چند بار مرور کند که در این مدت، قراردادی با فدراسیون نداشته است.
پس از اتمام مسابقات و بازگشت غرورآفرین ورزشکاران و مسئولان، بایستی در نشست ها تخصصی نتایج واکاوی شود که با این پتانسیلی که ایران در این دوره داشت، این مدال ها حد نهایت ما بود؟ آیا تغییرهایی که علت آن بر همگان پوشیده ماند، بر نتیجه گیری تیم ها از جمله تیراندازی و قایقرانی بی تأثیر بود؟ چه لزومی داشت تیم مدیریتی کشتی بدین صورت و با آن ضرب العجل تغییر کند و این تغییر به سود ورزش ملی ما تمام شد؟ و ... اینها سوالاتی است که همگان از خود می پرسند؛ ولی تا فضا آرام نشود، نمی توان با هوچی گری و ایجاد یک التهاب در فضای رسانه ای به پاسخ مشخصی دست یافت.
با تمام این سوالات و نقدهایی که انجام گرفت، بر همه ملت این مسئله اثبات شد که باید تجدید نظری در زمینه بودجه ای انجام گیرد. وقتی می شود با صرف تنها چند درصد بودجه یک باشگاه فوتبال چندین ورزشکار در رشته هایی مثل کشتی، تکواندو، وزنه برداری، دومیدانی، شنا و ... تربیت کرد تا بدین نحو باعث غرور ملی شوند، چه دلیلی دارد با صرف بوجه های میلیاردی برای این رشته، علاوه بر ترسیم یک تصور غلط درباره کیفیت برخی بازیکنان و ایجاد یک فاصله طبقاتی شدید در این ورزش، به نوعی با نتیجه نگرفتن های پی در پی، پول و انرژی صرف شده در این راه را هدر رفته ببینیم؟ بهتر نیست به فوتبال هم مانند باقی ورزش ها نگاه شود تا هم سایر ورزشکاران دیده شوند و هم بازیکنان فوتبال از یک توهم خارج شوند؟
کد خبر 150861
تاریخ انتشار: ۱۲ شهریور ۱۳۹۱ - ۰۹:۴۱