مشروح این گفت وگو به نقل از خبرآنلاین پیش روی شما است:
***
قبل از صحبت درباره کمیسیون اصل نود، می خواهم بپرسم چه شد تصمیم گرفتید نامزد نمایندگی مجلس شوید؟
شاید بیش از همه، دلیلش تاثیری است که مجلس در مدیریت کلان کشور دارد. بنده هم به عنوان کسی که تجارب تقریباً زیاد و موفقی در مسائل اجرایی داشتم، این توانایی را در خودم برای حضور در این عرصه می دیدم. همچنین از لحاظ تحصیلات فکر می کنم رشته حقوق از جمله رشتههایی است که در مجلس میتواند کارایی کافی و خوبی داشته باشد. از طرفی بنده خودم از کسانی هستم که در دفاع از نظام در عرصه های مختلف از جمله 8 سال جنگ تحمیلی حضور پررنگ و مستمری داشتم و خودم هم به افتخار جانبازی نائل آمدم و یکی از اخوان به شهادت رسیده و خصوصاً ملاحظه وصیت امام(ره) راجع به حفظ نظام، آن جاکه می فرمایند: «به همه شما وصیت می کنم نگذارید انقلاب به دست نااهلان ونامحرمان بیافتد،» موجب این تصمیم شد.
ورودتان به این حوزه تصمیم شخصی خودتان بود یا با توصیه دوستان وارد این عرصه شدید؟
دوستان همگی بلااستثناء نظرشان مثبت بود و مرا تشویق کردند و ورود به این عرصه را با شناختی که از بنده داشتند، ضروری می دانستند. بااستعانت از خداوند و استخاره تصمیم گرفتم.
چهرههای زیادی از سپاه وارد عرصه سیاسی شدند. ورود به عرصه سیاسی برای نیروهای نظامی دردسر ندارد؟
حالا اگر دردسر هم داشته باشد، بیشتر یک احساس درونی است که از یک فضایی تقریبا نظامی وخاص وارد یک فضای دیگری مثل مجلس که مرکز مسائل سیاسی است بشود. ولی من به شما بگویم که سپاه ارگان صرفا نظامی نیست. ارگانی است که به لحاظ ماهیت ساختاری ماموریت و مسئولیت دفاع از نظام و حفظ دستاوردهای انقلاب را برعهده دارد. البته کار من محدود به سپاه هم نبوده و در نیروی انتظامی، بنیاد شهید و امورایثارگران و قوه قضاییه هم ارتباط و حضور داشته ام. دوره پنجم مجلس هم مدتی مسئول قوانین و مقررات استخدامی سپاه بودم و با یک گروهی در مجلس همکاری داشتیم. در مجلس ششم و بخشی از مجلس هفتم هم معاون پارلمانی نیروی انتظامی بودم.
بنابراین کاملا با فضای مجلس آشنا هستید؟
بله، مجلس برای من اصلا تازگی ندارد.
مجلس پنجم اولین مسئولیت شما چه بود؟
من آنجا مسئول قوانین و مقررات سپاه بودم. اتفاقا آن دوران آقای لاریجانی هم معاون حقوقی و امور مجلس وزارت دفاع بودند و به نمایندگی وزارت دفاع در جلسات کمیسیون دفاع که مسؤل بررسی لایحه مقررات استخدامی سپاه بود شرکت میکردند.
در واقع آشنایی شمابا ایشان از همان زمان شکل میگیرد؟
بله، تقریبا از 21 سال پیش حتی شاید بتوانم بگویم عقبتر.
در مجلس ششم که معاون پارلمانی بودید،مشخصترین تصویر شما از آن از مجلس چیست؟
مجلس ششم برای اصولگرایان و کسانی که بالاخره تعصبی نسبت به نظام و ارزشهای نظام و ولایت داشتند، خیلی سخت بود. آن دوره کاری به شخص من خیلی سخت گذشت. یادم هست تقریبا در طول یک سال و نیمی که بخشی از آن با اتفاقات 18 تیر سال 78 همزمان شد، در طول پروسه زمانی 12 کیلو وزن کم کردم که بخشی از آن ناشی از فشار زیاد آن ماجرا بود.
در ماجرای کوی دانشگاه سال 78 مسئولیتتان چه بود؟
چون من مسؤل حقوقی ناجابودم دفاع از پرونده سردار نظری و عوامل همراهش که جمعاً 20 نفر بودند، برعهده من بود.
چطور از ماجرای 18 تیر مطلع شدید؟
آن ماجرا به نظرم روز پنج شنبه اتفاق افتاد،و به صبح جمعه منتهی شد که من تهران نبودم و در ماموریت بودم. شب برگشتم ولی خبری نداشتم و صبح شنبه در محل کار یکی از همکاران اعلام کرد چنین اتفاقی رخ داده است.
دقیقا چه چیزی به شما گفتند؟
اعلام کردند جمعی از مأمورین یگان ویژه تهران بزرگ با دانشجویان درگیرشده و در ادامه به کوی دانشگاه تهران وارد شده اند. گزارش در همین حد بود، چون اطلاعات مستند و جزئی نداشتیم. بعد از ظهر شنبه جلسه شورای ستادی نیروی انتظامی داشتیم و آنجا این گزارش به صورت مفصل آمد و خود سردار نظری هم حضور یافت و توضیحاتی داد.
سردار نظری در آن جلسه به چه موضوعاتی اشاره کرد؟
چیزی که عنوان شد این بود که حرکتی را گروهی از دانشجویان شروع کرده بودند و به عوامل انتظامی سنگ پرانی می کردند. بعد داخل کوی دانشگاه را آتش زده بودند و به امکانات عمومی آسیب رساندند و بخشی از عوامل نیروی انتظامی هم دنبال دستگیری های آنها می روند.
تاثیر نیرو های خودسر را در این ماجرا و مشابه آن در سال 88 شما موثر می بینید؟
بالاخره یک سری از افراد بودند که احساس تکلیف می کردند و حتی با نیروی انتظامی درگیر می شدند.
قبول دارید نیروهای خودسر یک هزینه برای نظام شده است؟
البته الان دیگر به آن شکل نداریم. منتها بعضا نیروهای دلسوزی بودند که می دیدند اقدام هایی علیه ارزشهای اسلامی صورت می گیرد، حس می کردند که باید وارد صحنه شوند. اینکه فردی برود با بخشی درگیر شود یا اینکه به طور مخفی وارد جایی شود و تخریبی به وجود بیاورد، به این معنی نیست که حمایت می شود. لذا از این موارد در آن ماجرا داشتیم.
زمانی که سردار نظری برای اتهاماتش به دادگاه می رفت، شما هم قاعدتا با ایشان بودید. خاطره ناگفته ای از آن دوران دارید؟
البته من خاطراتم را تاکنون هیچ جا نگفته ام. یادم هست دادگاه حدود 9 ماه طول کشید و خیلی جدی وکلای ما با وکلای شکات با هم بحث می کردند. البته نه به عنوان خاطره بلکه یک مشغله فکری این مسأله برایم وجود داشت که در کنار کسانی که همه نوع اقدام علیه کشورانجام داده ولی با حمایت بعضی دولتمردان در جایگاه شاکی قرارگرفته بودند،آقای ابوترابی فرد به همراه آقای رهامی(از چهره های اصلاح طلب و وکیل شکات) در جلسات دادگاه حضور می یافت و عملا از آنان حمایت می کرد.
شاکیان شما به جز وزارت علوم دیگر چه دستگاه هایی بودند؟
مسئول خوابگاه دانشجویان کوی دانشگاه و برخی از کسانی که در درگیری ها حضور داشتند.
آنها سردار نظری را مقصر می دانستند؟
بالاخره آنها شکایت کرده بودند. منتها چون سردار نظری به عنوان فرمانده نیروی انتظامی تهران حضور داشت به عنوان نفر اول باید پاسخگو می بود که آیا دستور داده است یا خیر.
آخرین بار که سردار نظری را دیدید چه زمانی بود؟
بیش از یک سال گذشته. در خیابان ایشان را اتفاقی دیدم و در حد احوال پرسی با هم صحبت کردیم. پرسیدم کجایی؟ گفت: «می پلکیم!» سردار نظری نیروی خوبی برای کشور بود که سابقه حضور در جبهه را داشت و صحبت هایی که در آن زمان درباره او مطرح می شد، بیشتر جو روانی بود و واقعیت نداشت. چیزی که آنها [مخالفان سردار نظری] دنبالش بودند و خودش بارها می گفت این بود که به دنبالش فرستاده بودند و به او گفته بودند که «بیا بگو و اعتراف کن که فرمانده نیروی انتظامی این دستور را به تو داده است.» ولی او این کار را نکرد.
بعد از ماجرای کوی دانشگاه با اینکه سردار نظری تبرئه شد، ولی کلاً از عرصه محو شد؛ این محو شدن خواست خودش بود؟ مجلس ششم در ماجرای کوی دانشگاه تحقیق و تفحصی کرد.شما با آن گزارش موافق بودید؟
کلیاتش البته خوب بود چون بعضی واقعیتها راهم دیده بود. البته آنها میخواستند به یک شکلی این حادثه را به فرمانده نیروی انتظامی امیر لطفیان ربط بدهند که ایشان دستور داده و یک مقدار بالاتر میخواستند بروند و بگویند فرمانده کل قوا نقش داشته است. یعنی اینطور داشت هدایت میشد ولی واقعیتها غیر از این بود و اتفاقات و حواشی که در صحنه رخ داده بود- خصوصاً مسئولیت وزارت کشور در آن روز خود شخص وزیر کشور ومعاون امنیتی و انتظامی- نادیده گرفته شد.
معتقدید در ماجرای کوی دانشگاه در سال78 خود مسئولان وزارت کشور در شکلگیری آن فضا موثر بودند؟
شکلگیریاش را نمیتوانم بگویم ولی در مدیریتاش بعضی از آنان به طور قطع موثر بودند.
یعنی میخواستند این فضا تشدید بشود یا نه جهل مدیریتی داشتند؟
تشدیداش میکردند، وزارت علوم هم بی نقش نبود.
اتفاقامسئولان وقت آن دوران میگویند فضا را آرام کردند.
نه! اتفاقا تحریک میکردند؛ عواملی در خود وزارت کشور و وزارت علوم بودند که اینها اصلا خودشان محرک بودند. اطلاعیه که میدادند، باعث تحریک جامعه و دانشجویان میشدند و همین باعث میشد که این موضوع تشدید بشود. اگرچه به ظاهر میرفتند آنجا از باب اینکه مثلا این التهاب را یک مقداری کاهش بدهند ولی سخنرانی که میکردند، سخنرانی هایشان محرک بود.
یکی از روایت ها درباره ماجراهای آن سال این است که گفته می شود جمعی از دانشجویان قصد داشتند به سمت بیت رهبری حرکت کنند. در مقابل به نیروی انتظامی هم گفته شده بود در صورت این اتفاق، آنها اجازه شلیک دارند. این نظر سردار بود یا دیدگاه فرمانده نیروی انتظامی؟
ببینید بالاخره در این مسائلی که اتفاق میافتد، یک خطوط قرمزی وجود دارد. بر اساس مقرراتی هم که هست ما نقاط حساسی داریم که باید دفاع شود، از جمله صداوسیما، وزارتخانهها و بیت رهبری. قاعدتا بیت هم از این قاعده مستثنا نبود.
مثلا اگر سمت پاستور هم میرفتند همین اتفاق میافتاد؟
طبیعتاً؛ فرقی نمیکرد. مامورین حفاظت وظیفهشان را انجام می دادند.
برسیم به تصدی شما بر کمیسیون اصل نود. اولین بار آقای لاریجانی به شما پیشنهاد رئیس کمیسیون را دادند یا نه از طریق واسطه این پیشنهاد به شما داده شد؟
بنده تقریبا 2ماه بعد از انتخابات به مجلس آمدم. وقتی خدمت آقای لاریجانی رسیدم بر اساس آن سابقه ذهنی هرچند از لحاظ چهره یک مقداری فراموش شده بود وقتی خودم را معرفی کردم، ایشان یادش آمد. آقای لاریجانی آدم خیلی تیزهوشی است. مرا شناخت و یک مزاح هم کردو گفت:« شما همچنان دارید غذا حرام میکنید!» کنایه از اینکه همچنان لاغر ماندهاید من چون سابقه ذهنی از کمیسیون اصل 90 داشتم و آن را دارای وزن و تاثیرگذار در اصلاح امور می دانستم، به این کمیسیون رفتم.
برای ریاست کمیسیون؟
نه، موضوع ریاست نبود، آن زمان آقای حسینیان هم عضو نبود. فکر میکنم نفر اولی بودم که برای کمیسیون اصل نود ثبتنام کردم و بعد دوستان دیگرآمدند. بعداً که شناخت بیشتر شد و دیدگاههایی عنوان میشد طبیعتاً آقای لاریجانی موافق بود منتها هیاترئیسه مجلس هم باید نظر مثبت می داشت. بعدا بعضی از اعضای هیات رئیسه به بنده گفتند: بر اساس بررسیهایی که داشتند، نظرشان برای ریاست کمیسیون به بنده است که من گفتم: حرفی ندارم.
چون شما اولین رئیس غیر روحانی کمیسیون محسوب میشوید فکر کنم رای خودتان را مدیون اعضای فراکسیون اصولگرایان رهروان می دانید چون شما 130 رای موافق داشتید و77 رای مخالف.
از هر دو فراکسیون رأی دادند ولی بیشتر آرا متعلق به اصولگرایان رهروان بود.
قبول دارید که رایتان نسبت به روسای قبلی کمیسیون کم است؟
نمیدانم روسای قبلی چه تعداد رای داشتند چون آنجا اجماع بوده، ولی چیزی که در مجلس نهم اتفاق افتاد تقسیم اصولگرایان به اقلیت و اکثریت بود. طبیعتاً در این تقسیم بندی، دو تا اتفاق افتاد یکی اینکه از همین اعضای فراکسیون اکثریت اصولگرایان هفتاد نفری حضور نداشتند. از یک طرف دیگر، بر اساس یک روالی که در دورههای گذشته بود کسی که معرفی می شد برای ریاست کمیسیون اجازه داشت که پنج دقیقه صحبت بکند و خودش را معرفی و برنامه هایش را اعلام نماید، ولی این اجازه به بنده داده نشد.
زمان نبود یا مدیریت جلسه نخواست؟
نه، اجازه ندادند. آقای ابوترابی آمد به عنوان نایبرئیس مجلس، مدیریت جلسه را بر عهده گرفت و فضا را طوری مدیریت کرد که این امکان فراهم نشد. طبیعتاً چون اوایل کار بود شناخت نمایندهها هم کم بود حتی چهره بنده را یک تعدادی از نمایندگان نمیشناختند. مطمئن بودم اگر صحبت میکردم، حداقل 170 رای میآوردم.
پس برای سال آینده احتمالا امیدوارتر هستید؟
حالا خیلی علاقهای ندارم که بگویم سال آینده هم بیایم و این را ادامه بدهم. منتهی چون روالی بوده که روسای کمیسیونها تا آخر دوره میمانند و از طرفی ما برنامههایی داریم که شروع هم شده، تصمیم دارم با قدرت به کارم ادامه دهم. اعتقاد دارم که از خرد جمعی فارغ از اختلاف سلیقه ها باید استفاده بکنم خوشبختانه همین اثرگذار هست و الان کسانی حضور دارند که از این فراکسیون اکثریت اصولگرایان نیستند ولی ارتباط خیلی خوبی وجود دارد. دوستان فراکسیون رهپویان و پایداری فکر میکردند که اگر من بیایم به عنوان رئیس کمیسیون مثلاً ممکن است در پیگیری و برخورد با تخلفاتی که گزارش میشود، تاثیر بگذارم. ولی چون اعتقادم بر این است که کاری که مجلس دارد انجام میدهد کاری هست که باید منطبق بر خواست مقام معظم رهبری و مصلحت کشور و مردم باشد، همه عزمم این است که در این مسیر با جدیت حرکت کنم.
یکی از مشکلات کمیسیون اصل 90 پروندههای زیاد آن است. چیزی حدود 4 هزار پرونده در حوزههای مختلف اعم از نفت، زمینخواری شکایت از نهاد های دولتی و... در دوره گذشته در کمیسیون بررسی شد. برای این مساله فکری کردید؟
یک بخش عمده شکایتهای ما شخصی است یعنی کسی مراجعه میکند به یک جایی آنجا به نتیجه نمیرسد یا جواب سربالا میدهند یا مثلا در مراجع قضایی رای صادر نمیشود یا برخورد بدی با او صورت میگیرد در ذهناش یک جایگاهی به نام کمیسیون اصل 90 هست و فوری مراجعه میکند و شکایتی مینویسد و میگذارد آنجا و طبیعتاً ما هم بررسی می کنیم حالا ممکن است بررسی بکنیم و ببینیم این اصلا در صلاحیت ما نیست یا نمیتوانیم ورود بکنیم ولی وقت و انرژی می گیرد منتهی برنامه اصلی این است که به مسائل اساسی و مهمی که از دغدغه های مقام معظم رهبری و مشکلات عمومی ناشی از حاکمیت روندهای نادرست یا قوانین ناقص و یا ساختارهای ناکارآمد می باشد بپردازیم.
اگر بخواهید تقسیم بندی کنید بیشترین پرونده ها الان مربوط به کدام حوزه های کاری است؟
بیشترین شکایتی که داریم به قوه مجریه باز می گردد که مربوط به بخش های مختلف است ولی علی الحساب بانک ها جزو دستگاه هایی است که بیشترین نارضایتی بخش های مختلف از آنها وجود دارد. منتهی از حیث کیفی در بخش صنعت و معدن و مدیریت و بهره برداری از معادن شکایت داریم. در بخش نفت و گاز هم مواردی داریم که از لحاط تعداد پرونده ها بالا نیست ولی از جنبه کیفی رقم های درشتی است.
روند های قدیمی حوزه نفت مثل کرسنت یا استات ویل در کمیسیون اصل نود همچنان باز است یا بسته شده؟
این پروند ها مفتوح است گر چه گزارش هایی به قوه قضائیه رفت و رسیدگی شد و محکومیت هایی داده شد ولی در برخی از موارد مثل پرونده کرسنت اخیرا گزارش هایی به دست ما رسیده که زوایای جدیدی از موضوع را مطرح کرده است.
این اسناد تکمیل پرونده های گذشته است یا زوایای متفاوت را باز می کند؟
هم تکمیل می کند و در بخش های اطلاعات جدیدی وجود دارد منتهی چون این اطلاعات تازه به دست ما رسیده، باید درباره آن بیشتر بررسی کنیم.
با توجه به حجم پرونده های موجود در کمیسیون، راهکار شما برای تسریع در رسیدگی به این شکایت چیست. چون طولانی شدن پروسه اعلام نظر کمیسیون در واقع اثر گذاری شکایت را بی اثر میکند.
روال کمیسیون تاکنون این بوده که یک ماه به نهادی که از او شکایت می شد، اجازه پاسخ می داد ولی این امر معمولا مورد تسامح قرار می گرفت. و بعضا تا یک سال یا دو سال طول می کشید. یا در مواردی جهت بررسی به سایر مراجعی که تحقیق می کنند مثل وزارت اطلاعات، سازمان بازرسی، دیوان محاسبات یا گروه تحقیقی که در اختیار خود کمیسیون است، ارجاع می شد، به جز مواردی که تحقیقات مقدماتی غیر آشکاری راجع به برخی از پروند ها وجود دارد، راجع به بقیه موارد به جای «مکاتبه» ما تصمیم گرفتیم جلسه حضوری داشته باشیم که شروع آن به شکایت از بانک ها در بخش تولید بود.
چندی قبل آقای رئیس جمهور بعد از مدتها در یک نشست دانشجویی علت بخشی از گرانیها را عوامل داخلی دانستند. این صحبت شاید پیش از این هم از سوی ایشان مطرح شده بود. چقدر از گرانی ها به عوامل داخلی و چقدرش به تحریم ها باز می گردد؟
اگر نخواهم همه عوامل را بگویم ولی خیلی از موارد،ناشی ازعوامل داخلی است و آقای احمدی نژاد هم درست گفته است.
یعنی سیاسیون و رقبای ایشان در این موضوع اثر گذار هستند؟
نه، به اعتقاد من اصلا اینجا بحث سیاسی نیست.
آقای رئیس جمهور می گویند رقبای ما فلان بازار را در اختیار گرفتند و هر جور که می خواهند قیمت آن را هدایت می کند و ما نمی توانیم کاری کنیم.
چرا دولت نمی تواند کاری کند؟ کنترل و تنظیم بازار دست دولت و وزارت صنعت و معدن و تجارت است.
این عوامل داخلی که به آن اشاره کردید قاعدتا با باندهای قدرت در ارتباط هستند؟
این عوامل چند دسته هستند و به چند دلیل وارد عرصه می شوند که شاید از نگاه سازمان های مربوطه حضورشان موجه باشد و ناخواسته این شیوه به انحصار دامن می زند.
و کسانی که اطلاعات دارند؟
آن هم یک عامل در انحصار است. ولی در حوزه اقتصاد چه افراد حقیقی و چه شرکت ها وارد عرصه شوند دولت با آنها قرارداد می بندد و آن فرد انحصار واردات محصولی را در دست می گیرد. اما کالا را به دلایل مختلف ترخیص نمی کند . این کارتاثیر گذار بر تصمیم دولت می شود. وزارت صنعت و معدن و تجارت هم نمی تواند به این افراد فشار بیاورد چون موضوع به حوزه خصوصی این افراد رفته است. گرچه ما قانون برخورد با احتکار را داریم ولی حقیقت این است که برخورد نمی شود. و لذا موضوع انحصار در اینجا شکل می گیرد و حلقه بسته به مرور قوی می شود . به این ترتیب فعالان دیگر هم ضعیف می شوند.
می پذیرید که بالاخره این افراد حقیقی یا حقوقی با دلیل ارتباطشان با رانت و قدرت به این سطح رسیدند؟
بله، قبول دارم. مثلا در جاهایی ورود یک کالا برای عموم ممنوع است ولی فردی انحصار واردات را می گیرد. از کجا می گیرد؟ به قول شما عوامل قدرت و مشکل از همین جا شروع می شود. این هم یکی از حوزه های پرونده های ما است. در نشست اخیر کمیسیون هم مصوب شد که به این مساله هم ورود پیدا کنیم.
اجازه دهید کمی جزئی تر درباره برخی پروند ها سوال کنم. اخیرا آقای اژه ای سخنگوی قوه قضائیه در دیدار با دانشجویان اعلام کرده بودند فردی که از او اسم برده شده اتهاماتی دارد که باید رسیدگی شود. در حالی که رئیس سابق کمیسیون اصل نود در گفت وگویی که با ایشان داشتیم، اعلام کردند که پرونده آقای رحیمی از نظر ما بسته شده است. براساس این اظهارنظرها ممکن است کمیسیون بخواهد به این پرونده مجددا بپردازد؟
باید پرونده را ببینم. اگر پرونده مختومه شده باشد، دلیلی برای باز کردن مجدد آن نیست چون حتما رسیدگی شده است.
موردی از پرونده ای که اخیرا خوانده باشید و خیلی برایتان تعجب برانگیر بوده داشتید؟
بله، مواردی بوده است.
در چه حوزه ای بوده است؟
بیشتر مربوط به بانک ها است.
برخی اخباری که درباره یک سرمایه دار تبریزی گفته می شود و وی را به عنوان مه آفرید 2 نام می برند، درست است؟
شبیه پرونده فساد بزرگ اقتصادی نیست ولی این فرد سابقه ای در وام گرفتن های مکرر داشته که به موقع پرداخت نکرده بوده است ولی الان روند تسویه و باز پرداختش شروع شده است و به نسبت رقمی که به او نسبت می دهند، چیزی باقی نمانده است.
یکی از نکاتی که به نظر می رسد در جریان رسیدگی به فسادها ظریف است و باید بدان توجه کرد این موضوع است که مقابله با مفسدان اقتصادی موجب نشود که سرمایه گذاران و کارآفرینان را ناامید کنیم آن هم در شرایطی که اشتغال نیاز اول کشور است. چون سیاستمداران و مسئولان قضایی برای اینکه مورد پرسش افکار عمومی قرار نگیرند سعی می کنند با احکام سنگین صورت مساله را پاک کنند، در حالی که اصل مساله ساختار های غلط اقتصادی است؟
من برعکس می بینم. ما با کسانی برخورد می کنیم که سوء استفاده کرده اند. لذا به نسبت این همه تاجر و سرمایه دار این عددی نیست. منتها چون رقم تخلفات بالا است و رسانه ای می شوند، امنیت روانی جامعه را به هم می زنند. من صراحتا به شما عرض می کنم کسی که در این مسیر می افتد نیتش خدمت به نظام اقتصادی کشور نیست و دنبال سوء استفاده است. و این نه تنها به نفع اقتصاد عمل نمی کند بلکه تیشه به ریشه اقتصاد می زند.لذا برخورد با مفسدین اقتصادی واداری باعث ایجادامنیت برای افرادسالم ونهایتاسلامت کشورمی باشد.
یعنی شما معتقدید ما باید راه چین را در مبارزه با فساد برویم و دست به اعدام سوء استفاده کنندگان بزنیم؟
حتما باید مفسدان را اعدام کنیم و دست مفسد را قطع کنیم و الا، اساس اقتصاد ما حتما فرو خواهد پاشید. یک نفر به اسم تولید و اشتغال چندین میلیارد پول می گیرد ولی بخش عمده ای از آن را در امور غیرمرتبط بکار می برد و موجب تورم می شود. این یک کلاهبرداری و سوءاستفاده است.
رئیس سابق کمیسیون اصل نود درگفت و گویی اعلام کردند یک سال قبل از رسانه ای شدن فساد بزرگ اقتصادی در کشور ، درباره آن به دستگاه ها هشدار داده بودیم، شما اگر امروز بخواهید هشداری به مدیران بدهید، این هشدار مربوط به کدام حوزه است؟
هشدار ما راجع به «تولید» است و اینکه بالاخره امر تولید چه کشاورزی و چه صنعتی باید به صورت عملی حمایت شود. بانکها و وزارت اقتصاد باید منابع مالی و پولی رابه این سمت سوق دهند و از ظرفیت بانکهای خصوصی و مؤسسات مالی اعتباری استفاده نمایند. توصیه اکید به نظارت درست و دقیق بر بانکها از سوی بانک مرکزی و مدیران عامل برکارکرد شعب دارم و خصوصا نظارت بر کارشناسان مربوط و سخت گیری بر نحوه هزینه کرد تسهیلات اعطایی به فعالان اقتصادی ضامن جلوگیری از وقوع فساد می باشد.