سرویس فرهنگ و هنر مشرق - رقبای رسانهای فیلیمو در برجسته کردن سریال «پوستشیر» بسیار موفق عمل کردند و پلت فرم «فیلمنت» به عنوان رقیب سرسخت فیلیمو در فضای رسانهای توانست یک سریال متوسط با حفرههای فیلمنامهای فراوان را برجسته کند.
محصولات «فیلیمو» از منظر سازندگانش در عالیترین شکل تولید، به نوعی سطحیگرایی دچارند. این سطحیگرایی شامل تیمی میشود که با این پلتفرم به صورت مستمر همکاری دارند. چون اغلب سازندگان آثار نمایشی فیلیمو چهرههای مولف و ارجینالی نیست، فیلمنت میتواند هیاهوی فیلیمو را با یک سریال تحتالشعاع قرار دهد.
یکی از آنگاژههای فیلیمو، محمد حسین مهدویان است که دیدگاه اجرایی - هنری ارجینالی ندارد. نمود این تحت تاثیر بودن نشانههای گل درشتی نمونههای خارجی است که در آثار مهدویان نمود گلدرشتی دارد.
به عنوان مثال کاراکتر مالک مالکی (جواد عزتی) با آن صورت سنگی و سیگار کشیدن مدام و تمامیت خواهی در ساختار یک خانواده مافیایی، تلاشی از سوی کارگردان است که این شخصیت را به کاراکتر تام شلبی سریال پیکی بلایندر شبیه کند.
بیشتر بخوانید:
نسخه داخلی سریال «خلافت» چگونه تولید و پخش شد؟ +عکس و فیلم
زوج آنگاژه جدید فیلیمو، «مهدویان- پهلوانزاده»، همانطور که در گزارشهای پیشین مشرق نیز اشاره شد در ساختن سریال سقوط از یک خطوط روایی سریال سوئدی خلافت بهره بردهاند و پس از انتشار گزارش نخست مشرق، رسانههای مدیایی و مکتوب فراوانی این جریان شبیه سازی را دستمایه قرار دادند.
فیلیمو که توان ساخت سریالی در قواره «پوستشیر» را ندارد و اغلب تولیداتش مثل سقوط سفارشی - فرمایشی هستند، در رقابتی تنگاتنگ و آنطور که مضمون سریال نشان میدهد توام با کمی حسد، سفارش سریالی مشابه پوست شیر را به هسته کپیکارش «مهدویان- پهلوانزاده» داده است.
سریال «پوستشیر» طور «حیثیت گمشده»، ساختاری شبیه و کاراکترهای بسیار مشابهی دارد و کاملا مشخص است اراده ساخت این سریال همزمان با پخش پرهیاهو و جنجالی پوست شیر آغاز شده است.
امیر (شخصیت محوری) مردی جستجوگر است که میخواهد گره ماجرای خودکشی همسرش را باز کند و جستجوگری امیر نشانههای مشترک دراماتیک فراوانی با نعیم مولایی پوست شیر دارد.
امیر مردی ات که در زندگی زناشویی گذشتهاش، رفتار مناسبی با خانوادهاش نداشته و پس از مرگ همسرش تصمیم میگیرد با یافتن سرنخهایی، گذشته خود را جبران کند با این تفاوت که نعیم با گذشتهای شبیه امیر(مهدی حسینینیا) در پی یافتن دخترش ساحل است که توسط که یکی از دشمنان قدیمی او ربوده شده است.
اما زوج «پهلوانزاده- مهدویان» استاد سوتیهای دراماتیک و باگهای فیلمنامهای هستند. در این سریال درخواهیم یافت کاراکتر هاجر که زندگی زناشویی آشفتهای با همسرش امیر داشته با قرض گرفتن نوزادی بیسرپرست و بی نام و نشان مشغول فروش مواد مخدر است.
این نوزاد اجارهای در نخستین قسمت سریال به دلیل مصرف مورفین جان میسپارد. هاجر طی تصمیمی آنی و بدون منطق درماتیک اقدام به خودکشی میکند. در ادامه روایت کاشف به عمل میآید این نوزاد، پدر و مادری ندارد و توسط یک باند زیرزمینی به فروشندگان مواد مخدر اجاره داده میشود.
چرایی خودکشی هاجر، ابهام بزرگی در این روایت است که به پاشنه آشیل سریال تبدیل میشود. چند دلیل برای بررسی این ابهام وجود دارد.
1- او بابت مرگ نوزادی که توسط یک گروه گنگستری زیرزمینی اجاره داده شده، مورد پیگیری قضایی قرار نمیگیرد.
2- در ادامه روایت درخواهیم یافت او به میزان ۲۰۰ میلیون تومان به صورت یکجا مواد مخدر از اسماعیل دریافت کرده و پول مواد ها را به او پس نداده است.
3- امیر در حساب بانکی مخفی او ۸۰ میلیون تومان پس اندازش را کشف میکند.
در چنین لایههای اجتماعی لبریز از لجنی، هاجر میتوانست با پرداخت اندک پول تاوان نوزاد متوفی را جبران کند و خودکشی ناگهانی و غیرمنطقی نمیتواند موتور محرکمه منطقی برای این درام باشد.
«پهلوانزاده و مهدویان» در حرکتی ناشیانه، بشدت تحت تاثیر پوستشیر هستند و برای شروع نیاز به یک قربانی مونث دارند و در ادامه نهایت تلاش خود را به کار میگیرند تا کاراکترهایی شبیه نعیم مولایی و رضا پروانه خلق کنند که مهمترین تصمیمات خود را در قهوهخانه، در میان شماری از اراذل میگیرند. تسلط نمایشی اراذل در شبکه نمایش خانگی به شدت در حال توسعه است.
در ادامه روایت، امیر به دنبال یافتن سرنخهایی از گذشته همسر خویش است که ناگهان با یک باندقاچاقچی مهربان مواجه میشود و این گروه سه نفره امیر و رسول (مهدی زمینپرداز) را گروگان میگیرند. امیر قول میدهد پول آنان را بازگرداند و رسول نزد آنان گروگان باقی میماند.
در این فاصله امیر که پس زمینهای شبیه خرده خلافکاران روایت را ندارد میتوانست محل اختفای موادفروشان و باند صفدر را در اختیار پلیس قرار دهد و چه لزومی دارد که او برای بازگرداندن پول موادی که همسرش را به این گنگ متعهد کرده، مقید باشد. علاوه بر چفت نبودن منطق درام، سوتیهای بزرگ و کوچکی در سریال موج میزند.
در قسمت اول سریال «حیثیت گمشده» اول امیر به رسول(مهدی زمین) میگوید هاجر شماره تلفن تو رو از کجا داشت؟ من که فامیلتم شماره جدیدتو را نداشتم، در لحظات دیگری امیر به رسول میگوید:باید کمکم کنی تو پسرخاله هاجر بودی.
در قسمت اول هاجر که میداند امیر بابت بچهدار نشدنش از اوبسیار ناراحت است به او میگوید: بریم دکتر اگه مشکل از تو بود حلش میکنیم اگه از من بود برو زن بگیر! در سکانس دیگری امیر در بیمارستان به جراح همسرش میگوید: امکان نداشته همسرم باردار باشد و او موارد درمانیاش را تا مدتها پیگیری کرده است.
سریال زمانی به کمدی ناخواسته تبدیل میشود که «پهلوانزاده و مهدویان» در سکانسی گذشته امیر را مروز می کنند. در گذشته امیر با همسر مرحومش مشغول تماشای مسابقه لیورپول-دورتموند با گزارش فردوسی پور است، ناگهان او در دوران پس از مرگ همسرش میبینیم که تلویزیون تماشا میکند و جعبه جادو محمد حسین میثاقی را نشان میدهد.
حسینینیا جایگزین فرخنژاد در سریالهای فیلیمو
سینما و حوزه ساخت سریال در شبکه نمایش خانگی همواره در حوزه انتخاب بازیگر صدمات فراوانی دیده است. در هر برهه زمانی یک بازیگر در مدار تولید فیلم و سریالهای مختلف قرار دارد.
به عنوان مثال حمیدفرخنژاد تا قبل از آنکه از ایران خارج شود، یک در میان در تمامی سریالها و فیلمهای ایرانی حضور داشت و با رونق شبکه نمایش خانگی در سال ۱۴۰۱ در سریال نوبت لیلی، شبکه مخفیزنان و پدر گواردیولا ایفای نقش کرد.
فرخنژاد قبل از این مجموعههای مذکور، در سریال چند فصلی «میدان سرخ» ایفای نقش کرد و هر بار که فرصتی برایش فراهم میشد در یک فیلم سینمایی برای تفریح ایفای نقش میکرد و اگر دغدغه مالی داشت بنیاد سینمایی فارابی هرازگاهی بودجه ساخت یک فیلم را برایش تامین میکرد یا برای حضور در فیلمهای ارگانی قراردادی میلیاردی ثبت میکرد.
با رفتن حمیدفرخنژاد، مهدی حسینینیا چهره جدید پلتفرمها و سینمای ایران، جایگزین بازیگر فیلم استرداد شده است.
برادران لیلا، مصلحت، دسته دختران آثاری هستند که در چند وقت اخیر از حسینینیا از درگاههای مختلف نشر یافتهاند و تقریبا پس از سریال میخواهم زنده بمانم او فرصت سرخاراندن نداشته و مکررا در فیلمهای سینمایی حضور پیدا کرده است.
هنوز از اتمام سریال «رهایم کن» مدت زمانی نگذشته است که با سریال سقوط «پهلوانزاده- مهدویان» دوباره خودنمایی میکند و رسانههای حقالعملکار بر اساس قراردادهای تبلیغاتی مجبورند از بازی بسیار متوسط و گاهی ضعیف او تمجید کنند. حسینینیا بازیگر خوبی است اما دیده شدن مکرر در سریالهای شبکه نمایش خانگی به ویژگیهای یک بازیگر صدمه خواهد زد.