از ديگر جلسه هاي علمي او، شركت در درس «اسفار ملاصدرا و «شفا»ي ابن سينا كه توسط علامه سيدمحمدحسين طباطبايي ارائه مي گرديد، بود. وي بخش هايي از اين دو كتاب فلسفي را از علامه طباطبايي درس گرفت و مدتي نيز در درس «اشارات» آقاي حسينعلي منتظري حاضر شد. آقاي منتظري درس اشارات را ترك كردند و اسفار را شروع كردند. از اول اسفار... درس ايشان مي رفتيم.

گروه فرهنگی مشرق - "شرح اسم" عنوان کتاب زندگینامه رهبر معظم انقلاب از سال ۱۳۱۸ تا ۱۳۵۷ است که توسط هدایت الله بهبودی به رشته تحریر در آمده و توسط موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی به چاپ رسیده است. البته این کتاب اولین بار همزمان با برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب تهران رونمایی شد؛ اما به دلیل وجود برخی اغلاط تاریخی، توزیع آن متوقف شد تا اینکه مدتی قبل پس از برطرف شدن اغلاط، چاپ و در اختیار علاقمندان گرفت. در نظر داریم هر روز بخشی از این کتاب را منتشر کنیم.
آنچه در ادامه از نظرتان می گذرد بخش بیست و دوم این کتاب است.

مهدي باقري كني

هم مباحثه ها
آموزش در حوزه علميه، همراه مباحثه است. طلبه ها در همه سطوح، هم مباحثه انتخاب مي كنند و درسها را با آنها به بحث و بررسي و نقد مي گذارند. يكي از هم مباحثه هاي سيدعلي خامنه اي در قم، آقاي سيد جعفر شبيري زنجاني بود. مدت كوتاهي را با آقاي مهدي باقري كني به مرور درسها گذراند. باقري كني طلبه اي خوش استعداد و ممتاز بود.حاج شيخ حسين بهجتي (شفق) از هم مباحثه هاي ديگر او بود.
بهجتي "خيلي بااستعداد بود منتهي شاعري ايشان، فضلش را تحت الشعاع قرار داده بود."


حاج شيخ حسين بهجتي (شفق) در کنار رهبر انقلاب

همچنين شيخ مهدي رباني املشي ديگر يار علمي سيدعلي خامنه اي بود . با او مباحثه فقهي و غيردرسي داشت. هر دو مطالعه مي كردند و اندوخته هاي خود را به بحث مي گذاشتند. باب صلاة را بدين ترتيب با يكديگر خواندند و آموختند. "البته من [باب] صلاة را [قبلاً در] درس آقاي ميلاني [خوانده بودم ]... كتاب ها را ... با هم مباحثه مي كرديم... مباحثه، بدون درس بود و من... آن نتايجي كه در بحث به آن مي رسيديم مي نوشتم.
بودند افراد ديگري كه در واقع با سيدعلي خامنه اي به مباحثه مي پرداختند، ولي در حقيقت درس استاد را يك بار ديگر از او فرا مي گرفتند "درس را برايشان تقرير مي كردم."

شيخ مهدي رباني املشي

آموزش زبان معاصر عربي
حضور در درس خارج استادان، همه فعاليت علمي او نبود. وي تصميم گرفت زبان روز عربي و نگارش آن را، فراتر از چيزي كه طلاب با ممارست درسهاي مرسوم ياد مي گيرند، بياموزد. «كرمي» طلبه باسواد خوزستاني كه دستي در ادبيات معاصر عرب داشت، به درخواست سيدعلي خامنه اي پاسخ مثبت داد. صبح هاي دو روز پنج شنبه و جمعه، زمان جلسه هاي آموزشي زبان عربي بود.

در اين جلسه ها كه به شكل كارگاه برگزار مي شد، كتاب هاي روز جهان عرب موضوع بحث قرار مي گرفت. حاصل اين جلسات براي آقاي خامنه اي ترجمه كتابي شد از نويسنده و شاعر نامدار لبناني، جبران خليل جبران، به نام دمعة و ابتسامة. اين ترجمه، كه اشك و لبخند نام گرفته بود رنگ چاپ به خود نديد، چرا كه توسط مترجم ديگري، زودتر انتشار يافت.

ادامه آموزش فلسفه
از ديگر جلسه هاي علمي او، شركت در درس «اسفار ملاصدرا و «شفا»ي ابن سينا كه توسط علامه سيدمحمدحسين طباطبايي ارائه مي گرديد، بود. وي بخش هايي از اين دو كتاب فلسفي را از علامه طباطبايي درس گرفت و مدتي نيز در درس «اشارات» آقاي حسينعلي منتظري حاضر شد. آقاي منتظري درس اشارات را ترك كردند و اسفار را شروع كردند. از اول اسفار... درس ايشان مي رفتيم.

آیت الله بروجردی

پيك محبت
شهريه اي كه از حوزه علميه قم مي گرفت بسيار كم بود و كفاف مخارج او را نمي داد. نگاهش به ماهيانه هايي بود كه پدر از مشهد مي فرستاد. او به اين ماهيانه ها "پيك محبت"مي گفت؛ اين در حالي است كه هيچ گاه از پدر پول درخواست نكرد. به ياد نمي آورد پس از دوران كودكي تا زماني كه احساس بي نيازي كند (اواخر دهه چهل) از پدر تقاضاي مالي كرده باشد.

اين حجب را پيش پدرم داشتم. پيش مادرمان نه. قدري بازتر بوديم و گاهي از او پول مي خواستيم. او هم البته نداشت، اما خوب، گاهي داشت و 10 توماني، 15توماني مي گرفتيم... پدرم به طور متوسط ماهيانه حدود 70 تومان مي فرستادند. 30 تومان هم حوزه مي داد.
 وقتي به پدرم اصرار مي كردم كه ماهيانه ام را مرتب بفرستند تا حساب خود را بدانم، مي گفتند، نمي توانم، ممكن است سر ماه بشود و من نتوانم پول بفرستم، هر موقع داشتم مي فرستم. وقتي مسافري از مشهد مي آمد مي ديدم نامه اي از آقا آورده، 50 تومان يا 60 تومان هم پول همراه آن است، خيلي خوشحال مي شدم و به آن مسافر احترام مي كردم و به منزل مي بردم و پذيرايي مي كردم. گاهي هم فشار مي آمد و در نامه به پدرم اشاره مي كردم كه مدتي است پيك محبت آقا نرسيده و پول در بساط ندارم، بعد ايشان مي فرستاد. كمتر مي شد كه مقاومت بكند و پول نفرستد، البته وضعمان بهتر شده بود و مي توانست مقداري براي ما پول بفرستد.


شهريه آيت الله بروجردي
ورود آقاي خامنه اي به حوزه علميه قم همزمان با واپسين سال هاي عمر آيت الله بروجردي بود. هر چند پيرمرد و از كار افتاده مي نمود، اما به هنگام تدريس به مدرسي تبديل مي شد كه از پس تدريس و پاسخگويي به اشكالات به خوبي برمي آمد.

سن بالا، گوش هاي آقاي بروجردي را كم شنوا كرده بود. اشكال كننده ها گاه با صداي بلند و گاه شبيه داد پرسش هاي خود را مطرح مي كردند. برخي از طلبه ها بالاجبار مي ايستادند و گاه قدمي هم جلوتر مي آمدند و دست شان را به دهانشان مي گذاشتند و با صدايي شبيه فرياد پرسش مي كردند گاه "واقعاً تبديل مي شد به يك طلبه. گاهي سر درس با طلبه ها شوخي مي كرد... آقاي بروجردي مرد ملاي مبتكري بود؛ در فقه، در اصول ... در شيوه بحث، استدلال، ورود به مسائل. ايشان يكي از مبتكرين سلسله علمي روحاني ما است."

بالاترين شهريه حوزه علميه قم از طرف آيت الله بروجردي پرداخت مي شد. ايشان به طلبه هاي مجرد دوره خارج 30 تومان و به متأهلين 60 تومان ماهيانه مي داد. دريافت اين شهريه نيازمند پس دادن امتحاني بود كه در كتاب خانه مدرسه فيضيه و اتاق مجاور آن مي گرفتند. سيدعلي خامنه اي كه دو سال و نيم در مشهد درس خارج خوانده بود براي شركت در اين امتحان نام نويسي كرد. يكي از ممتحن هاي آن سال شيخ لطف الله صافي بود. بخشي از پرسش ها مربوط به دوره سطح بود و بخشي ديگر از درس هاي دوره خارج آيت الله بروجردي "به من برخورد. گفتم من خارج مي خوانم. شما چطور از من راجع به سطح سئوال مي كنيد؟ گفتند: رويه مان اين است... براي شما كه ضرري ندارد."

بخشي از مكاسب و قسمتي از كفايه را مشخص كردند تا پس از مطالعه، امتحان دهد. اين دو منبع در خاطر سيدعلي جاي داشت. با مروري دوباره آماده تر شد. در امتحان، آقاي لطف الله صافي خيلي زود متوجه شد كه با طلبه باسوادي روبروست، گفت كه بس است، اما ممتحن ديگر  "گفت كه نه آقا، بخوان، ترجمه كن... معنا كردم، و خوب هم معنا كردم. بعد گفتند يكي از درس هاي آقاي بروجردي را... بنويس."

آن زمان آيت الله بروجردي كتاب الطهارة را درس مي داد. رفت توي پيشخوان اتاق كنار كتابخانه مدرسه فيضيه و درس تازه گفته آقاي بروجردي را تقرير كرد؛ به عربي هم نوشت. وقتي ناظران امتحان دست نوشته سيدعلي را ديدند، خواستند همه جزوه اي كه از درس آيت الله بروجردي نگاشته شده است، بياورد . آورد. كتابچه خطي را گرفتند تا به نظر مرجع تقليد شيعيان جهان برسانند. جزوه اي بود خوش خط، بدون خط خوردگي، تميز و چشم نواز. "الآن يادم نيست كه جزوه را به من برگرداندند يا نه ... اگر باشد توي كاغذهاي قديمي و كهنه است."

بدين ترتيب شهريه 30 توماني آيت الله بروجردي به داد زندگي سخت سيدعلي خامنه اي رسيد. شهريه ها را در پنج روز اول هر ماه تقسيم مي كردند؛ دو روز نخست را در مدرسه حاجي و مدرسه رضويه، و سه روز بعدي را در مدرسه فيضيه. از نظرسيدعلي، شيوه پرداخت شهريه ها با منزلت حوزه علميه همخواني نداشت ؛ ادب را رعايت نمي كردند. "پول را مؤدبانه نمي دادند. خيلي ناراحت مي شدم. به هر صورت مي گرفتيم؛ چاره اي نداشتيم. 30 تومان در ماه براي ما مهم بود."

اين 30 تومان و آن 70-60 تومان پيك محبت پدر، كه براي رسيدن نظم و نسقي نداشت، همه توان او براي دوختن اول ماه به آخر آن بود.