کد خبر 1564878
تاریخ انتشار: ۲۱ دی ۱۴۰۲ - ۰۶:۴۸

به گزارش مشرق، احمدحسین شریفی، مدرس سطوح عالی حوزه علمیه قم در کانال خود در ایتا مطلبی را با عنوان ضرورت آشنایی با مبانی نظری اسلام برای اجتهاد منتشر کرد و نوشت:

علمای گذشته به هنگام معرفی دانش‌های مورد نیاز اجتهاد فقهی، به صورت خیلی مجمل از دو دانش فلسفه و کلام سخن می‌گفتند. فلسفه ناظر به هستی‌شناسی و کلام نیز ناظر به مبانی الهیاتی و دین‌شناختی بود.

به عنوان مثال، شهید ثانی درباره‌ی میزان آشنایی با علم کلام می‌گوید، شرط اجتهاد فقهی عبارت است از شناخت خدا، صفات جلال و جمال او، عدل و حکمت او. اعتقاد به پیامبری حضرت محمد(ص) و عصمت او؛ و اعتقاد به امامت ائمة اطهار(ع) و عصمت آنان. شهید ثانی می‌فرماید آگاهی افزون‌تری از مسائل کلامی و اعتقادی لازم نیست.

فاضل تونی (م1071ق) دربارة نیاز به علم کلام می‌گوید: آگاهی از احکام شرعی، متوقف بر علم به این است که اولاً، سخنان خداوند قابل فهم‌اند؛

ثانیاً، معنای آنها همان معانی‌ای است که از ظواهر کلمات و جملات وحی فهمیده می‌شود و خداوند معنای خلاف ظاهر را اراده نمی‌کند. اما علم به این دو مسأله متوقف بر علم به این است که خداوند حکیم است و مرتکب کار قبیح نمی‌شود. افزون بر این، علم به احکام شرعی، متوقف بر علم به صدق پیامبر و ائمه اطهار است. و اینها مسائلی است که در علم کلام مورد بحث و اثبات قرار می‌گیرند. در عین حال، «حق این است که احتیاج به کلام، به منظور تصحیح باورهاست و ویژه‌ی احکام شرعی نیست»

آیت‌الله مکارم شیرازی هم به صورت اجمالی و بسیار مختصر می‌فرماید، برای اجتهاد و نظریه‌پردازی فقهی، نیازمند به علم کلام هستیم. زیرا اثبات حجیت سخن و رفتار و سکوت معصوم، متوقف بر اثبات امامت و عصمت اوست؛ همانطور که اثبات حجیت ظواهر کتاب نیز مبتنی بر اثبات حقانیت اصل قرآن است؛ و چنین مباحثی در علم کلام مورد بحث قرار می‌گیرند. اما دربارة‌ فلسفه می‌فرماید، فلسفه هیچ ارتباطی به دانش فقه ندارد؛ زیرا در فلسفه از امور حقیقی بحث می‌شود در حالی که در فقه از امور اعتباری. بلکه دخالت فلسفه در اصول فقه را نیز، که از سوی برخی از اصولیانی مثل آخوند خراسانی، صورت گرفته است، مخل به رسالت اصلی اصول فقه می‌دانند.

اما به نظر می‌رسد برای نظریه‌پردازی دینی و حتی اجتهاد فقهی بسیار بیش از این، باید از مبانی نظری اسلام آگاهی داشته باشیم. مبانی نظری نقشی جدی در نظریه‌پردازی دارند. و این مبانی نیز اختصاصی به مبانی کلامی و الهیاتی ندارند. آگاهی دقیق و استدلالی از مبانی هستی‌شناختی، معرفت‌شناختی، انسان‌شناختی، دین‌شناختی و ارزش‌شناختی اسلامی از مهم‌ترین شرایط علمی برای نظریه‌پردازی اسلامی است. فهم نوع نگاه اسلام به هستی، معرفت، انسان و ارزش است که به یک نظریه‌پرداز در حوزه‌های علوم انسانی کمک می‌کند، نظریه‌ای مبتنی بر این بنیان‌ها ارائه دهد.

اندیشمندان اسلامی، هر چند به صورت پراکنده، تلاش‌های گسترده‌ای را برای کشف و عرضة مبانی پنج‌گانة یادشده به کار بسته‌اند. اما به اعتقاد من، آیت‌الله مصباح یزدی، تنها کسی است که در طول تاریخ اسلام و تشیع توانسته است مجموعه‌ای منسجم و عملیاتی از این مبانی را آموزش داده، تدوین کنند و به صورت کتاب‌های درسی در سطوح مختلف دانشجویی، و نخبگانی عرضه کنند. مبانی پنج‌گانه یادشده، در دوره‌های موسوم به «طرح ولایت» به صورتی دقیق، تنظیم شده و آموزش داده می‌شوند.

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.