هدایتی گفت: هنرمند لفظ بزرگي است، چرا كه هنرمند كسي است كه بر جامعه تاثير مي‌گذارد و چيزي به آموخته‌ هاي مردم اضافه مي‌كند، حتي اگر روزي‌ هم در دنيا نباشد ديگران مسيرش را ادامه مي‌دهند. اما متاسفانه كلمه ديگري پيدا نمي‌كنم. منظورم واژه‌اي براي كساني است كه كار هنري انجام مي‌دهد اما تاثيرگذار نيستند. من را در هر دو مورد قبول كنيد، قول مي‌دهم راضي‌تان نگه دارم.

به گزارش مشرق به نقل از ایسنا، وقتي براي گپ ‌زدن مقابلش مي‌نشينيم، نه چهره‌اي جدي با موهاي آشفته مثل موزيسين‌هاي كلاسيك دارد و نه ژست‌هاي خيلي از خوانندگان به روز را به خود مي‌گيرد و البته نه مانند شخصيت‌هايي كه در سريال‌هاي طنز نقش آن‌ها را ايفا كرده؛ محمدرضا هدايتي مثل خودش است.

او به تازگي يك آلبوم موسيقي با عنوان «ماه مي‌خنده» منتشر كرده است و خودش مي‌گويد فقط مي‌خواهد احساس زيبايي براي مخاطبان به ارمغان بياورد و اين بزرگترين هدفي است كه مي‌تواند داشته باشد.

آنچه در پي مي‌آيد، شرح گفت‌وگو با محمدرضا هدايتي است؛ همان كسي كه بيشتر با نام «جهانگير‌شاه» و «طغرل» مي‌شناسيمش.

چه چيزي باعث شد به فعاليت موسيقي روي بياوريد؟

دليلي براي شروع وجود ندارد؛ «شروع» خودش پيش مي‌آيد. هدف مشخصي هم ندارم اما قطعا اين راه را ادامه خواهم داد. اما دليل ديگر اينكه هر آدمي از علاقه‌مندي‌ها و استعدادها تشكيل شده و بنابراين بايد به استعدادهايش بپردازد. وقتي من اين استعدادها را دارم چرا آنها را شكوفا نكنم؟ چه مي‌شود دو آهنگ منتشر كنم كه مردم آنها را دوست داشته باشند؟ اين اتفاق در آلبوم «ماه مي‌خنده» رخ داد و بيش از انتظارم مورد تشويق قرار گرفتم و اين باعث مي‌شود مصمم‌تر راهم را ادامه دهم.

شما در زمينه موسيقي دوره‌هاي آموزشي خاصي گذرانده‌ايد؟

من متاسفانه آدم تنبلي هستم (مي‌خندد) و اهل كلاس رفتن نيستم. براي بازيگري هم به دانشگاه نرفتم اما زماني كه در زاهدان تئاتر كار مي‌كردم و موسيقي تئاتر مي‌ساختم، عشق زيادي را به موسيقي در درونم احساس مي‌كردم. يادم مي‌آيد آنقدر با يك ساز كلنجار مي‌رفتم تا رام‌اش كنم و يادم مي‌آيد روزي يك فلوت پيدا كردم كه صداي بسيار بدي داشت اما وقتي به خودم آمدم، ديدم مي‌توانم با آن يك قطعه موسيقي بنوازم. اين اتفاق براي ساز سه‌تار هم رخ داد. شايد بد بنوازم اما نياز خود را برطرف مي‌كنم. فكر نمي‌كنم وقتي ساز مي‌زنم صدايش گوش كسي را آزار ‌دهد.

به هرحال چيزي شما را به سمت موسيقي كشانده است.

موسيقي در ابتدا برايم جنبه تفريحي داشت و آرشيو كاملي دارم. يادم مي‌آيد سالها پيش از زاهدان فقط براي تهيه كاست به تهران مي‌آمدم و موسيقي كلاسيك ، نواحي، ملل، و آنچه از آن به عنوان موسيقي خوب ياد مي‌شود، خريداري مي‌كردم. در زمينه موسيقي سيستان و بلوچستان هم آرشيو كاملي دارم كه شايد هيچ كدام از اهالي موسيقي چنين مجموعه‌اي نداشته باشند.

موسيقي هميشه با من بوده و هنر اول من است. من از آن به عنوان عروس هنرها ياد مي‌كنم. هر آدم زنده‌اي موسيقي را دوست دارد. آدم‌ها يا موسيقي گوش مي‌دهند و يا ساز مي‌زنند. من از آن دسته‌اي بودم كه بيشتر موسيقي گوش مي‌كردم.

اما مي‌توانيم بگوييم كه شما يك هنرمند خودآموخته هستيد؟

مي‌توانيد به من بگوييد كه هنرمند پررويي هستم (مي‌خندد)،‌من كلاس نرفته‌ام چون آدم تنبلي بوده‌ام.

«ماه‌مي‌خنده» از كجا آمد؟

«ماه‌مي‌خنده» دومين آلبوم من است. آلبوم اولم سال 87 منتشر شد كه موسيقي خاص‌تري را شامل مي‌شد و خيلي همه‌پسند نبود. در آلبوم «ماه مي‌خنده» خواستم مجموعه‌اي عامه‌پسند‌تر توليد كنم. اما نترسيدم از اينكه مورد نقد واقع شوم. زيرا كشور ما اينگونه است. مثل بازيگراني كه نمايشگاه نقاشي برپا كرده‌اند اما اين چيز عجيبي نيست. من در دنيا خيلي از بازيگران را مي‌شناسم كه خواننده هم هستند.

از انتقادها نترسيديد؟

هر كس هر كاري بلد است، مي‌تواند انجام دهد؛ اما اگر مورد استقبال قرار نگرفت نبايد دلسرد شود. چرا كه هزينه‌ها نيز به خودش مربوط است. شخصي روزي علاقه يا آرزويي داشته و امروز تلاش كرده كه به آرزويش برسد.

حداقل خودش كارش را دوست داشته است. شايد شما آن را دوست نداريد! اما بالاخره طرفدارش را پيدا مي‌كند. اصلا او دوست دارد يك آلبوم درست كند و آن را گوشه طاقچه‌اش بگذارد. اشكالي دارد؟

اما اين شبيه خودنمايي نيست؟

اگر بازيگري قصد داشته باشد با خوانندگي خودنمايي كند، بايد بگويم خودنمايي در بازيگري بهتر ميسر مي‌شود و اگر هم در اين عرصه موفق نشود، آلبومش فروش نمي‌رود.

خيلي وقت‌ها مخاطب فقط به خاطر شهرت شما اثر را مي‌خرند و خيلي راحت هزار نسخه اول فروش مي‌رود.

ما بازیگران زیادی داشته ایم که وارد موسیقی شده‌اند و خوانده‌اند، اما نتیجه مطلوبشان نبوده، اتفاقا مردم عادت ندارند بازیگران را خواننده ببینند و برعکس، برای همین حتی خیلی وقت‌ها شانس شنیده شدن را هم با پیش داوری از آدم می‌گیرند.

جالب است که روزی منزل یکی از دوستان اتفاقی دلگیرم را شنیدم و وقتی اسم خواننده اش را پرسیدم کسی نمی شناخت و فقط می‌گفتند خیلی آهنگ قشنگی است. کلی تلاش کردم تا باورشان شد من خوانده‌ام. اگر "ماه می خنده" را مردم پسندیدند برای این بود که برای آن‌ها ساخته شده بود و زحمت زیادی رویش کشیده بودیم

شما اهل زاهدان هستيد وجنوب كشور موسيقي بسيار غني دارد، چرا به جاي روي آوردن به موسيقي پاپ موسيقي خطه خود را ارائه نداديد؟

اكنون در حال تمركز بر موسيقي جنوب هستم؛ نوعي موسيقي فولكلوريك كه با موسيقي كلاسيك تركيب شده است و كارهايش را در همين استوديو(ترانه‌سمان) انجام مي‌دهم. اين پروژه بزرگي است و از سال گذشته آن را آغاز كردم اما نمي‌خواهم در آن عجله كنم ؛ چرا كه اين اثر نوعي اداي دين به همشهريانم است.

با اين تفاسير مي‌توانيم بگوييم كه آلبوم بعدي براي مخاطب خاص است؟

ملودي‌هاي آلبوم سومم زندگي مردم بلوچستان است و فكر مي‌كنم مردم از آن لذت مي‌برند. اين يك نوع موسيقي مردمي است اما در تنظيم متفاوت‌تر و سنگين‌تر عمل مي‌كنيم. شايد كسي هم كه كارش موسيقي نيست آن را بشنود و به خاطر رنگ‌آميزي موسيقي فولكلوريك آن را بپسندد.

چندي پيش خبر برگزاري تور كنسرت‌هاي شما منتشر شد چرا خبري از برگزاري كنسرت‌ها نشد؟

قرار بود شهريور ماه امسال كنسرت داشته باشم اما از آنجا كه فقط دو آلبوم منتشر كرده بودم، تصور كردم اكنون زمان مناسبي براي كنسرت دادن نيست. به همين دليل تصميم گرفتم آلبوم سوم هم منتشر شود و بعد از آن به كنسرت فكر كنم.

دوست داريد شما را به عنوان خواننده بشناسيم يا بازيگر؟

(چند ثانيه فكر مي‌كند) دنبال كلمه درستي مي‌گردم، مي‌خواهم بگويم من را به عنوان يك «هنرمند» دوست داشته باشيد اما از طرفي مي‌بينم هنرمند لفظ بزرگي است، چرا كه هنرمند كسي است كه بر جامعه تاثير مي‌گذارد و چيزي به آموخته‌هاي مردم اضافه مي‌كند، حتي اگر روزي‌ هم در دنيا نباشد ديگران مسيرش را ادامه مي‌دهند.

اما متاسفانه كلمه ديگري پيدا نمي‌كنم. منظورم واژه‌اي براي كساني است كه كار هنري انجام مي‌دهد اما تاثيرگذار نيستند. من را در هر دو مورد قبول كنيد، قول مي‌دهم راضي‌تان نگه دارم.

انتشار هر اثر هنري بازخوردهايي را به دنبال دارد، بازخورد «ماه‌مي‌خنده» چگونه بود؟

از آلبومم راضي هستم و از حدي كه تصور مي‌كردم بيشتر مورد توجه مخاطبان قرار گرفت. نقدهاي بدي نديديم و بيشتر بازخوردها خوب بودند. البته چند مورد نقدهاي منفي هم بود كه مي‌گفت: «سينما را كه خراب كرديد با موسيقي چه كار داريد؟» اما اين نقدها هم قابل احترامند.

از نظر من هر هنرمندي اولين رسالتش سرگرم كردن مردم است. اگر در اين موضوع موفق باشيد، مي‌توانيد حرف‌هاي بزرگتر بزنيد اما اگر موفق نباشيد حرف‌هاي بزرگترتان را هم كسي باور نخواهد كرد.

من مي‌گويم هنر براي مردم است. هنر براي هنر فقط مي‌تواند هنرمندان را قانع كند. در آلبوم جديد سعي كردم مخاطبم را راضي نگه دارم . در «ماه مي‌خنده» سعي كردم مخاطب نوجوان را راضي نگه دارم اما ديدم بزرگترها هم به اين آلبوم گوش مي‌دهند.

يعني شما در موسيقي هدف مشخصي را براي خودتان متصور شده‌ايد؟

من هنوز اول راهم، خيلي اول راهم. بايد به عنوان خواننده جا بيفتم. هرگاه جا افتادم، هدف مشخصي را دنبال مي‌كنم. اما فكر مي‌كنم هدفي ندارم. من شغل و پيشه‌ام اين است. اگر در كاري استعداد دارم چرا نبايد آن كار را انجام دهم؟ چرا به كارهايي روي بياورم كه آنها را بلد نيستم؟

هر هنري هدفش جلب رضايت و لذت بخشيدن به مردم است؛ شما به من بگوييد اين هدف كمي است؟ من مي‌گويم اين هدف خيلي بزرگ است. آيا هدف ديگري مي‌توانم جز اين داشته باشم؟

نظر ساير دوستان موسيقي را هم درباره اين اثر جويا شديد؟

با هنرمندان ديگر ارتباطي ندارم. يا جلوي دوربينم يا در خانه هستم. خيلي اوقات هم در همين استديو سر مي‌كنم.خيلي هم اهل مصاحبه كردن نيستم. بنابراين طبيعي است كه با هنرمندان ديگر رابطه نداشته باشم.

اگر بخواهيد يك دقيقه با مخاطبانتان صحبت كنيد، به آن‌‌ها چه مي‌گوييد؟

حس مي‌كنم مي‌توانم در اين هنر به مخاطبانم لذت ببخشم و اگر ببينم زماني ديگر نمي‌توانم كاري انجام دهم و دليلي ندارد كه مردم مرا دوست داشته باشند، اين حرفه را كنار مي‌گذارم. دوست دارم آنقدر لياقت داشته باشم كه شما گوشتان را به من بسپاريد.