به گزارش مشرق، زمستان سال گذشته مرد میانسالی به پلیس مراجعه کرد و از ناپدید شدن برادرش خبر داد. او گفت: اشکان مدتهاست که تنها زندگی میکند و مدتی است که هرچه با برادرم تماس میگیریم، پاسخ نمیدهد. مقابل خانهاش رفتم و هرچه زنگ خانهاش را زدم، در را باز نکرد اما تصور میکنم که او در خانه باشد، به این دلیل که همسایهها گفتند خروجش از خانه را ندیدهاند.
با شکایت مرد میانسال، پس از هماهنگیهای قضایی مأموران راهی خانه اشکان در جنوب تهران شدند اما مأموران به محض ورود با جسد مرد ۴۰ساله داخل خانهاش مواجه شدند.
خانه اشکان بههم ریخته بود و گرچه آثار ضرب و جرح روی بدنش به چشم نمیخورد اما مرگ مرد جوان مشکوک بود. خانواده اشکان نیز عنوان کردند: او در کارهای خلاف بود و موادمخدر نیز مصرف میکرد. احتمال میدهیم با یکی از خلافکاران اختلاف پیدا کرده و از سوی یکی ازآنها به قتل رسیده باشد.
انبار موادمخدر
با شکایت خانواده مرد جوان و مرگ مشکوک او، به دستور قاضی حمیدرضا کیاستی، جسد او به پزشکیقانونی منتقل شد تا علت اصلی مرگ مشخص شود. متخصصان پزشکیقانونی در کالبدگشایی، راز مرگ مرد جوان را فاش کردند. داخل شکم او ۱۸ بسته موادمخدر صنعتی از نوع شیشه پیدا شد که دو بسته از آنها ترکیده بود. بستههای بازشده، باعث مرگ مرد جوان شده بود و بدینترتیب علت مرگ او مشکل حاد تنفسی بر اثر مسمومیت دارویی اعلام شد.
با برملا شدن این موضوع، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت به تحقیقات میدانی پرداخته و به سراغ دوستان اشکان رفتند تا راز این جاسازی مواد را فاش کنند. همانطور که تیم تحقیق احتمال میداد، یکی از دوستان متوفی به نام بهروز از این ماجرا باخبر بود و در تحقیقات راز بستههای مرگ را برملا کرد.
او در تحقیقات گفت: اشکان بدهی زیادی داشت و طلبکارانش مدام به سراغش میآمدند و با تهدید از او میخواستند که بدهیاش را پرداخت کند اما او پول برای پرداخت بدهیاش نداشت و تحتفشار زیادی بود. تا اینکه برای پیداکردن راه حل به سراغ یکی از قاچاقچیانی رفت که از او مواد تهیه میکرد. حمید، وقتی از بدهی میلیونی اشکان باخبر شد به او گفت که نمیتواند به او کمک مالی کند اما وقتی اصرار اشکان را دید پیشنهاد خطرناکی به او داد.
جرمی برای رفتن به زندان
بهروز ادامه داد: پیشنهاد حمید جاسازی موادمخدر در معده و فروش این موادمخدر به زندانیان بود. قرار بر این شد که اشکان چند بسته شیشه ببلعد و به قول ما در معدهاش انباری کند. بعد از آن به زندان برود و موادها را در زندان به فروش برساند. وقتی اشکان از حمید پرسیده بود که چطور وارد زندان شود به او گفته بود باید جرمی مرتکب شوی تا تو را به زندان بیندازند.
البته باید جرمی مرتکب میشد که مجازات سنگینی نداشته باشد. حمید به اشکان گفته بود که اسپری گاز اشکآور یا شوکر تهیه کند. با آنها به خیابان برود و شروع به عربدهکشی و اذیت و آزار مردم کند. با این کار پلیس هم او را بازداشت میکرد و به زندان میفرستاد. در این مدت میتوانست موادمخدری را که در معدهاش جاساز کرده بود در زندان بفروشد. روز حادثه اشکان مواد را بلعید و قرار بر آن شد که با شوکر و اسپری گاز اشکآور به خیابان برود و عربدهکشی کند اما از شانس بدش، بستهها در معدهاش ترکید و اشکان فرصت نکرد نقشهای که در سر داشت را اجرا کند.
بهدنبال اظهارات پسر جوان، بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی پایتخت دستور بازداشت حمید و ادامه تحقیقات در این خصوص را صادر کرد.