کد خبر 16048
تاریخ انتشار: ۲ آذر ۱۳۸۹ - ۱۰:۴۱

درست در شرايطي که محمود احمدي‌نژاد رئيس‌جمهور در مقام ميزباني از جمعي از شخصيت‌هاي اصولگرا به سه نفر از شخصيت‌هاي مطرح آنان ماموريت انتخاباتي داد تا وضعيت انتخابات مجلس آينده و چگونگي حضور يکپارچه اصولگرايان در اين انتخابات را بررسي کنند، همزمان گردانندگا

به گزارش مشرق روزنامه شرق نوشت روح‌الله حسينيان نامي است که اين روزها در قامت نماينده شاخص جرياني که اصولگرايان ناب مي‌نامد، از سيماي فتنه و مردودين امتحان فتنه سخن مي‌گويد. وي در تازه‌ترين اظهاراتش که در ايسنا بازتاب يافته به صراحت گفته است: «براي ناب شدن جريان اصولگرايي نيازمند چهره‌هاي جديدي هستيم که از امتحان فتنه پيروز بيرون آمدند؛ نيروهاي جديدي که جبهه اصولگرا را تشکيل خواهند داد و مردم هم به سوي آنها رغبت خواهند کرد. اتحاد اصولگرايان يک اصلي است که همه خواهان آن هستند، اما نبايد کساني که در جريان فتنه جزء مغضوبان اصولگرايان شناخته شدند بخواهند رهبري اصولگرايان را به دست بگيرند. بنابراين ما نيازمند چهره‌هاي جديدي هستيم که در جريان فتنه روي اصول پافشاري و ايستادگي کردند و جبهه اصولگرايي را تقويت کردند، و در خط ولايت و آمال حضرت امام(ره) حرکت کردند.»
اين نماينده حامي دولت اگر چه صراحتاً نامي از نيروهاي جديد به ميان نياورده اما در ذکر نشان مردودين مي‌گويد: «کساني که نتوانستند در جريان فتنه قبول شوند و با تمام تذکرات مقام معظم رهبري و راهنمايي‌هاي ايشان به ترديد افتادند و از جبهه باطل حمايت کردند، نمي‌توانند در جبهه اصولگرايي که در آينده تشکيل خواهد شد شرکت داشته باشند.» روح‌الله حسينيان نه اولين‌ باري است که به صراحت درباره خالص‌سازي اصولگرايان سخن مي‌گويد و نه‌تنها کسي است که بر اين خالص‌سازي مهر اجرا آن هم به صورت فوري و اضطراري مي‌زند. گو اينکه بسياري از هم‌مسلکان او که عموماً در فراکسيون حامي دولت در مجلس گرد هم جمع شده‌اند و با نام فراکسيون انقلاب اسلامي فعاليت مي‌کنند، دائماً از خالص‌سازي سخن به ميان مي‌آورند و در اين راه تا آنجا پيش رفته‌اند که از احتمال انشعابي مشابه آنچه در سال 66 در جامعه روحانيت رخ داد، اشاره‌هايي گاه با کنايه و گاه با صراحت مي‌گويند.
حسينيان يک ماه پيشتر هم با پيش‌بيني احتمال انشعاب اصولگرايان و استقبال از چنين انشعابي گفته است: اگر هر دو جريان اصولگرايي که احتمال مي‌دهم بين آنها انشعابي ايجاد شود، با حفظ اصول کلي و ولايتمداري‌شان با هم رقابت داشته باشند، اين رقابت مبارکي است و منافع کشور حفظ مي‌شود، اما اگر در بين يکي از اين دو گروه انحراف ايجاد شود، همان طور که در مرحله اول بين جامعه روحانيت و مجمع روحانيون انشعاب ايجاد شد تا جايي که هر دو پيرو خط امام(ره) بودند و دو سليقه بود که نمي‌توانستند با هم کار کنند، و امام(ره) هم اين تشخيص را دادند که اين دو گروه با يکديگر رقابت درون‌جرياني داشته باشند، اين امر به نفع کشور است و قطعاً امنيت بيشتري هم حاکم مي‌شود.
حسينيان سپس سرنوشت تلخي را براي اصولگرايان ناخالص که وي تلويحاً آنان را نسخه مشابه مجمع روحانيون معرفي مي‌کند، پيش‌بيني کرده و مي‌گويد: اگر خداي ناکرده يکي از اين دو گروه در جريان اصولگرايي منحرف و از خط ولايت جدا شود همان طور که تجربه نشان داده در دامان غرب و امريکا خواهند افتاد و قطعاً اين امر به ضرر اسلام، انقلاب و کشور خواهد بود. بنابراين مادامي که اين دو جريان در خط رهبري باشند و از اصول کلي‌تري که اصول اصولگرايي است تبعيت کنند رقابت آنها، رقابت مبارکي خواهد بود و مشکلي ايجاد نمي‌کند، بلکه باعث حفظ منافع کشور خواهد شد.
سخنان حسينيان به تفسيرهاي اصلاح‌طلبانه از سرنوشت اردوگاه اصولگرايان بسيار شباهت دارد و به همين دليل برخي بر اين گمانند که حسينيان با وام گرفتن تحليل اصلاح‌طلبان درباره وضعيت اصولگرايان درصدد ترسيم خطوطي برآمده است که در آينده و در غياب حضور اصلاح‌طلبان در عرصه رسمي سياست، گسل رقابت‌هاي سياسي ايران را تشکيل خواهد داد. حسينيان از انشعاب اصولگرايان ناب از اصولگرايان غيرناب سخن مي‌گويد و اصلاح‌طلبان از تقسيم بر دو اصولگرايان در صورت حذف اصلاح‌طلبان از عرصه رسمي قدرت سخن مي‌گويند. هر دو تحليل از يک خاستگاه فکري برخاسته‌اند با اين توضيح که تحليل اصلاح‌طلبان بر گفته‌هاي حسينيان تقدم زماني آن هم در حد يک دهه دارد.
گو اينکه سال‌ها پيش و حتي قبل از انتخابات مجلس هفتم علي يونسي وزير وقت اطلاعات در يک کنفرانس رسمي مطبوعاتي و در جمع خبرنگاران به تحليل جبهه‌بندي نيروهاي سياسي در ايران پرداخت و گفت حفظ تعادل سياسي کشور مشروط به فعاليت دو جناح اصلاح‌طلب و محافظه‌کار (اصولگرايان فعلي) است و حذف هر يک از اين دو جناح نه مقدور و نه به صلاح کشور و نظام است و امکان مديريت سياسي با صرف وجود يک جناح و حذف جناح ديگر ممکن نيست.
البته اصلاح‌طلبان هيچ‌گاه به چنين ايده‌اي معتقد نبوده و دو تبصره بر آن آورده‌اند؛ تبصره اول اينکه طيف عظيمي از مردم که کميت آنان در انتخابات رياست‌جمهوري هفتم و هشتم و انتخابات مجلس ششم ديده شد، حامي جريان اصلاح‌طلبانه هستند بنابراين اصلاح‌طلبي نه يک حزب سياسي که سبدي از خواسته‌هاي بخش زيادي از مردم ايران است و تلاش براي حذف آن از عرصه رسمي قدرت ممکن است به نتيجه برسد اما حذف آن از متن جامعه غيرممکن است و به صورت‌هاي مختلف ظهور و بروز خواهد يافت. تبصره دوم اصلاح‌طلبان هم به اعتقاد آنان تقسيم بر دو شدن جريان اصولگرايي و افتادن در چاله جديد سياسي در صورت حذف اصلاح‌طلبان از عرصه رسمي قدرت است؛ امري که ظاهراً طيفي از اصولگرايان نه‌تنها به آن معتقد شده‌اند بلکه فراتر از آن مي‌گويند عمليات سياسي تقسيم بر دو نهايي شده است و نمود آن در اولين انتخابات که سال آينده برگزار خواهد شد، علني مي‌شود. طيف ديگري از اصولگرايان ميانه‌رو هم از افتادن کليت جريان اصولگرا در چاله سياسي دوگانگي سخن مي‌گويند. شايد هم پيشقدم شدن احمدي‌نژاد براي ميزباني انتخاباتي از اصولگرايان با علم به همين نکته سياسي بوده است. شايد سران اصلي اصولگرا هم صلاح را بر آن ديدند که اگر قرار بر آشکار شدن دوگانه اصولگرايي است، زمان حاضر بهترين فرصت براي علني شدن دوگانه اصولگرايي است.