به گزارش مشرق، فارس نوشت: شرایط این روزهای بسکتبال باعث شد تا با دعوت از صمد نیکخواه بهرامی، کاپیتان تیم ملی به فارس گفتوگویی را با وی انجام دهیم. وی در صحبتهای خود به شدت از دست مسئولان ورزش کشور به دلیل بی مهریهایی که در بسکتبال صورت میگیرد، دلخور است. او معتقد است رفتن مدیران سیاسی باعث پیشرفت ورزش خواهد شد و باید مدیران ورزشی روی کار بیایند.
کاپیتان تیم ملی بسکتبال همچنین تاکید دارد اگر تبعیضها و بی توجهیها همچنان ادامه داشته باشد، از بسکتبال ملی خداحافظی میکند، چون دیگر انگیزهای ندارد.
نیکخواه بهرامی سهمیه بندی بازیکنان در لیگ برتر را یکی از مشکلات موجود لیگ میداند که خیلی از بازیکنان را سر درگم کرده است و باید برداشته شود.
او می گوید تیم ملی جای جوانگرایی نیست، بلکه باید بهترین نفرات در تیم ملی حضور پیدا کنند. ضمن اینکه بازیکنان جوان حال حاضر را به نسبت تنبل تر از گذشته میداند.
از کاپ آسیا آغاز کنیم. فکر میکردی با شرایطی که تیم ملی داشت در این رقابتها قهرمان شوید؟
درست است که تمرینات کمتری را انجام دادیم و بازیکنان جدید آمده بودند، اما شرایط بدی هم نداشتیم. پس از اینکه قهرمانم شدیم کسانی که با فدراسیون بسکتبال مشکل داشتند، شروع به کوچک جلوه دادن این قهرمانی کردند و با این کار واقعا زحمات ما را زیر سوال میبرند. همه بازیکنان از ان کسی که روی نیمکت نشسته بود تا بازیکنی که بیشتر زمان را بازی کرد، تلاش زیادی کردند که تیم به موفقیت برسد. نباید با غرضورزیهایی که وجود دارد تلاش بازیکنان و کادر فنی را کمرنگ کنیم.
پس از بازگشت از کاپ آسیا دل پری از مسئولان ورزشی داشتی...
ما قهرمان کاپ آسیا شدیم که دست کمی از جام ملتهای آسا نداشت، اما متاسفانه هیچ تقدیری از ما نشد و اگر این شرایط ادامه داشته باشد، دیگر سال آینده تیم ملی را همراهی نمیکنم و خداحافظی می کنم، چون کسی که در راس هرم ورزش کشور نشسته است، توجهی نمیکند، من چرا باید خودم را به آب و آتش بزنم. ما همیشه گفتهایم که به عنوان سرباز عمل میکنیم، اما وقتی فرمانده برایش اهمیتی ندارد، ما باید چه کار کنیم. اگر این طور باشد من هم به جای اینکه 3 ماه تابستان را در اردو باشم، با خانوادهام به تفریح و مسافرت میروم. من نمیگویم که به ما پول بدهند، اما حداقل میتوانند با حضور در فرودگاه خسته نباشید خشک و خالی بگویند.
تبعیضها هنوز وجود دارد؟
بله. از این بی توجهی و تبعیضها خسته شدهایم. چند سال است که زانویم درد دارد، اما با این وجود برای موفقیت ایران ذرهای از تلاشم کم نمیگذارم، اما وقتی این شرایط را میبینم دلسرد میشوم و دیگر انگیزهای ندارم. سال گذشته وقتی پنجم شدیم و المپیک را از دست دادیم، توجهها بیشتر بود، اما این بار که قهرمان شدیم، انگار نه انگار.
وقتی در کشورهای دیگر بازی میکنیم، احترامی که آنها به ما می گذارند، واقعا بیشتر از مسئولان خودمان است. زمانی که برای درمان زانویم به قطر رفته بودم، فدراسیون بسکتبال این کشور تمام امکانات خود را در اختیارم گذاشت. آپارتمان، ماشین شخصی، فیزیوتراپ و سالن تمرین در اختیار من قرار دارد، اما در ایران حتی کسی نپرسید که زانویت چطور است. وقتی این موارد را میبینیم، نباید دلسرد شویم؟
احترامی که خارج از ایران به ما میگذارند به هیچ وجه در داخل نیست، آن هم به این دلیل که بسکتبال ایران در آسیا بلند آوازه است.
در چند سالی که در تیم ملی بودهام مقامهایی زیادی را کسب کردهایم، اما به محض اینکه ورزش حرفهای را کنار بگذاریم، دیگر از یادها میرویم و هیچ کس توجه نخواهد کرد. همان طور که در فوتبال مشاهده میکنیم علی دایی، علی کریمی و فرهاد مجیدی نرفته دچار بی مهری شدند. حالا ما که رشته غیر فوتبالی هستیم نمیدانیم چه بلایی بر سرمان خواهد آمد.
راهکارت برای برطرف شدن این مشکل چیست؟
من اگر روزی وزیر ورزش شوم اولین کاری که میکنم اینکه تمام مدیران سیاسی را از ورزش دور میکنم تا بروند هرجایی که تبحر دارند، کار کنند. ورزش را برای ورزشیهابگذارند و سیاست هم برای خودشان. به عنوان مثال آیا من ورزشکار را به عنوان مدیر بیمارستان قبول میکنند؟ مسلماً به دلیل اینکه تخصصی ندارم، این کار را نمیکنند و ورزش هم به این شکل است. یک مدیر ورزشی میتواند بفهمد که بازیکن یا مربی چه مشکلی دارد. مصدومیت، فشار تمرینات و انتظار هواداران را یک مدیر ورزشی متوجه میشودنه کسی که از سیاست و جای دیگر آمده است.
پس چرا ورزشکارها به عرصه سیاست میورند؟
آنها هم وقتی میبینند به تخصصشان بهایی داده نمیشود مجبورند در جای دیگری مدیریت کنند. متاسفانه هرکسی که تاریخ مصرفش در سیاست تمام میشود، مدیر یک باشگاه ورزشی میشود. تنها فدراسیونی که مدیرش هم ورزشی بوده وهم متعلق به همان رشته بوده است، بسکتبال است و برای همین است که با وجود همه اختلافات سلیقهای درد یکدیگر را میفهمند. ما در آسیا توانستهایم بهترین نتایج را بگیریم و در المپیک و جام جهانی حضور پیدا کردهایم. حسین رضازاده در زونه برداری هم به همین شکل است. آیا او تجربه مدیریت داشت یا درس مدیریت خوانده بود که رئیس فدراسیون شد؟ اما او این توانایی را داشت و همه میبینید که موفقیتهایش هم فراوان است.
حدود 800 بازی ملی در تیم ملی انجام دادهام و مسافرتهای زیادی را با تیم ملی رفتهام که پول تمام این بازیها و مسافرتها را دولت داده است. سوال من این است که آیا باید پس از اتمام دوران بازیگری من باید این پول ها هدر شود؟ نباید پس از اتمام دوران حرفهای فکری هم داشته باشند که از تخصص ما استفاده کنند. وقتی این موضوع برایشان مهم نیستچرا پس هزینه میکنند.
فارس: شرایط طوری است که مدیران سیاسی دستشان برای آوردن پول در ورزش بازتر از مدیر ورزشی است. این موضوع را قبول داری؟
من حاضرم تعهد بدهم اگر همان بودجهای را که به مدیر سیاسی میدهند به یک مدیر ورزشی بدهند نتیجه به مراتب بهتری خواهد گرفت. مشحون یک شخص ورزشی است و با کمترین بودجه تیم هایش در چند سال گذشته بهترین نتایج را گرفتهاند. چند رئیس جمهور و رئیس سازمان تربیت بدنی تغییر کرده است، اما مشحون با اینکه هیچ گرایش سیاسی ندارد، همچنان باقی است.
300مرکز دانشگاهی تربیت بدنی داریم و اگر از این میان سالی 10 نفر فارغ التحصیل شوند، میشود 3 هزار نفر. این تعداد کجا میروند و چه کاری میکنند؟
10 سال است که میگوییم بسکتبال یک سالن ندارد، اما گوش شنوایی نیست. بسکتبال آسیا اگر 2 قطب داشته باشد یکی ایران است و دیگری چین، اما بررسی کنیم ببینیم چند میزبانی چین و چند میزبانی ایران گرفته است. آنها جام ملتها را برگزار میکنند و به ما میزبانی زیر 16 سال را میدهند، چون امکانات نداریم.
از این بحث خارج شویم. در مورد جوانگرایی بحث های زیادی شده است.
به نظر من تیم ملی جای جوانگرایی نیست. هیچ جای دنیا به اینکه چند بازیکن جوان را در یتم ملی جای دهید، جوانگرایی نمیگویند. اگر ما تیم را کاملا جوان میکردیم وقهرمان نمیشدیم، چه چیزهایی میگفتند. خود شما در رسانهها چه قدر انتقاد میکردید؟ باز هم تاکید میکنم تیم ملی همیشه جای بهترینهاست و فرقی نمیکند بازیکن 18 یا 40 ساله باشد. اگر میخواهیم جوانگرایی کنیم باید تدریجی این کار را انجام دهیم. بازیکنان جوانی که در کاپ آسیا حضور داشتند، در حد تیم ملی بودند و برای ادامه کار باید تلاششن را افزایش دهند.
چه قدر سعی کردی به آنها کمک کنی؟ برخی موارد وقتی توپ را خراب میکردند عصبانی میشدی؟
در کل اخلاق من به این شکل است که هرکسی حتی خودم اگر توپ را خراب کنم، ناراحت میشوم. به آنها گفتم نباید به بهانه اینکه جوان هستند توپ خراب کنند. اگر ضعفی دارند باید تلاششان را 2 برابر کرده و آنها را برطرف کنند.
10سال است که در تیم ملی بازی میکنی، اما چرا در این مدت رقیبی نداشتهای؟
مشکلی که در زمان نبود و الان وجود دارد اینکه باید لقمه را آماده کنیم و دهن بازیکنان جوان بگذاریم که اصلا این کار شدنی نیست. وقتی 18 سالم بودم و به تیم ملی دعوت شدم، روزی 12 ساعت تمرین میکردم و اجازه نمیدام کسی که از من با تجربه و بزرگتر است، گلزنی کند، اما الان به شکلی شده است که به اجبار به تیمها میگویند که باید بازیکن جوان جذب کنند که به هیچ وجه این به نفع این جوانها نیست.
به نظر من ورزش حرفهای کردن سختترین کار دنیا است، چون باید با فشار تمرینات، داد و فریاد مربی، انتظار هواداران رسانهها و مطبوعات کنار بیایید و با وجود اینها در زمین هم بتوانید تمرکز داشته باشید.
برخی بازیکنان به خاطر اینکه مورد توجه تماشاگران و رسانهها باشند، حاضرند در مهرام، فولادماهان یا پتروشیمی حتی نیمکت نشین هم باشند. این موضع درست است؟
بازیکنی که این طور فکر میکند، نه بازیکن بزرگی است و نه جایش در تیم ملی است. بازیکن بزرگ شدن فکر بزرگ میخواهد و اگر این طور نباشد به جایی نمیرسد. بازیکنی را به زور نمیتوانید در تیم ملی جای دهید.
زمانی که نناد سرمربی تیم ملی بود آنقدر بر سر ما داد و فریاد میکرد و فشار تمرینات سنگین بود که برخی مواقع نای راه رفتن نداشتیم و در حقیقت آنجا بود که بسکتبال را آموختیم و به چیز دیگری فکر نمیکردیم. البته همیشه بهترین موقعیت بهترین راندمان را نخواهد داشت.
لیگ برتر هم کمتر از یک ماه دیگر آغاز میشود. شرایط تیمها را چگونه ارزیابی میکنی؟
حاشیهها و اختلافهایی که پیش از فصل به وجود آمده است، نشان میدهد که شاهد لیگ پر رقابتتری نسبت به فصل گذشته خواهیم بود و قطعاً این به سود بسکتبال خواهد بود.
2 تیم نسبت به فصل گذشته کمتر شده است، این موضوع تاثیری خواهد داشت؟
برای ایران با این وسعت و این استعدادها بد است که تنها 10 تیم در لیگ حضور پیدا میکنند، اما از سوی دیگر
شاید کیفیت را بالا ببرد. متاسفانه قانون سهمیه بندی بازیکنان مشکل زیادی به وجود آورده است.
این مشکلات چیست؟
برخی باشگاهها پول ندارند بازیکن ملی بگیرند و به همین دلیل در جلسه لیگ تصمیم میگیرند که سهمیهها را افزایش دهند. در مجموع 4 تیم توان جذب بازیکن ملی دارند و سایر نفرات باید با یک تیم ضعیف، مربی و امکانات ضعیف کار کنند.یک مربی میگوید صمد نیکخواه بهرامی را نمیتوانم بگیریم و میگوید حامد سهراب نژاد را که میتوانم با 50 میلیون جذب کنیم. واقعاً قیمت سهرابنژاد که چندین سال سابقه ملی دارد، 50 میلیون است؟ چون یک تیم پول ندارد باید تیمهای دیگر را هم ضعیف کنیم؟ تا وقتی که این قانونها باشد کمتر اسپانسری حاضر میشود در بسکتبال سرمایهگذاری کند.
یکی 2 سال پیش امیر عابدینی، مدیرعامل داماش که تاحدودی با ما هم آشناست به من گفت میخواهد در بسکتبال تیمداری کند، اما وقتی از قوانین فدراسیون مطلع شد گفت دیگر نمیخواهد بیاید. او هم حق دارد، چون وقتی نمیتواند بازیکن دلخواه خود را بگیرد برای چه تیمداری کند.
به نظر تو روزی میرسد که دیگر از این قوانین از بسکتبال حذف شوند؟
فدراسیون در چند سال گذشته خودش همه کارها را انجام میداد و امسال تصمیم را به عهده مربیان گذاشت، اما در جلساتی که برگزار شد همه مربیان به نفع خودشان رای دادند. چرا در این جلسات از بازیکنانی که در مورد آنها تصمیم گیری میشود نمایندهای وجود ندارد؟
ما بازیکنان هم باید نظرات و اشکالات خود را بگوییم و اگر مربیان پس از آن جرات کردند به سود تیم خودشان رای بدهند، درست است. چرا برخی مربیان فصل گذشته در یک تیم قدرتمند بودند و حالا به یک تیم ضعیف رفتهاند، نظراتشان عوض میشود؟
به خاطر همین سهمیهبندی چند نفر از بازیکنان بیرون ماندهاند؟ در گذشته امیر امینی و چند نفر دیگر همیشه جزء 5 نفر و 7 نفر اول بودهاند، اما 2 سال است که به اردوی تیم ملی هم دعوت نمیشوند، چون افت زیادی کرده است و آن هم به این خاطر است که میگویند اگر خیلی خوب بازی کنیم جزء سهمیهها خواهیم بود. برخی بازیکنان دیگر از ترس همین سهمیه شدن کمتر مصاحبه میکنند و در بازیهایی که مربی تیم ملی و مسئولان فدراسیون حضور داشته باشند، ضعیف بازی میکنند. این به نفع بسکتبال نیست و سرمایه سوزی میکنیم.
7 نفر از بازیکنان به خاطر خروج از سهمیه با فدراسیون نامهنگاری کردهاند.
هفته گذشته بازیکنان به رئیس فدراسیون نامه داده بودند که با این سهمیه بندی بیرون ماندهایم و مشحون هم در جلسه آخر لیگ گفت که سهمیهها را 4 تا کنیم، اما مربیانی که دیدند نمیتوانند جذب کنند، رای ندادند. چون اگر آنها از سهمیه خارج میشدند به ضررشان میشد و به همین دلیل مخالفت کردند.
به باشگاههای آسیا برسیم که چند روز دیگر باید اعزام شوید. شرایط مهرام را چگونه میبینی؟
کار بسیار سختی در این دوره داریم. هنوز یکی از بازیکنان خارجیمان در ایران حضور پیدا نکرده است و تا بخواهد هماهنگ شود، زمان زیادی میبرد. تغییر تاریخ مسابقات خیلی به ضرر ما شد و اگر پس از پایان لیگ به باشگاههای آسیا میرفتیم، مطمئناً قهرمان میشدیم. لبنان میزبان مسابقات است و تیم الریاضی این کشور هم که اصلی ترین حریف ما محسوب میشود، تیم قدرتمندی را در حال آماده سازی است.
با وجود این مشکلات باز هم شانس اول قهرمانی محسوب میشوید؟
به هیچ وجه دنبال بهانه نیستیم و با همین شرایطی هم که داریم باید قهرمان شویم، چون تیم بسیار خوبی داریم و پتانسیلش هم موجود است. الان دیگر به نایب قهرمانی بسکتبال ایران در آسیا راضی نیستند و شرایط طوری شده است که همه به دنبال قهرمانی هستند.
سرانجام در مهرام ماندنی شدی؟
باز هم هنوز وضعیتم مشخص نیست. همه چیز را به مدیران 2 باشگاه سپردهام و امیدوارم راهکاری پیدا کنند. مطمئناً هر 2 طرف آنقدر مرا دوست دارند که تصمیمی میگیرند که ضرر نکنم.
مهرام 6 سال باشگاه من بوده است و مربی، سرپرست و مدیرعاملش را دوست دارم و تیم شهرم است. اگر شرایط خوب باشد دوست دارم در این تیم بمانم، اما از طرف دیگر تیم با انگیزه و با پشتوانه قوی به نام فولادماهان آمده است و من هم به همین دلیل به پیشنهاد آنها فکر کردم.
گفته میشود تیمهای شهرستانی با جذب بازیکنان تهرانی به دنبال تضعیف بسکتبال پایتخت هستند؛ چقدر با این استدلال موافقید؟
البته آنها بیشتر سعی میکنند مهرام را خراب کنند، چون 5 سال پیاپی قهرمان شده و دست نیافتنی است. هر سال هم با چهره جدید آمده است و مدیران خوبی دارد. برای دیگر باشگاهها که میخواهند قهرمان شوند، تضعیف مهرام خیلی کارشان را راحت میکند و زودتر میتوانند به هدف خود برسند.
صمد نیکخواه بهرامی چرا پس از بازگشت از فرانسه لژیونر نمیشود؟
پس از بازگشت از فرانسه با چند آژانس نقل و انتقال بازیکن در ارتباط هستم و پیشنهادهایی هم میدهند، اما به آنها گفتهام که اگر قرار است لژیونر شوم باید در تیمی بازی کنم که جزء 3 تیم اول آن کشور باشد و اگر این اتفاق بیفتد، حتماً میروم. پیشنهادهایی از ترکیه هم داشتم که با شرایط من جور نبودند. تیمهای چینی هم که هرساله پیشنهادهای بسیار خوبی میدهند، اما هنوز به آنها فکر نکردهام.
چرا در فرانسه نماندی؟
در فرانسه تیم ما ضعیف بود و باختهای زیادی را میآورد. 4 هفته میباختیم و یکم هفته پیروز میشدیم. من هم به دلیل اینکه از باخت متنفرم دیگر حاضر به ادامه همکاری نشدم.
با وجود داشتن 29 سال باز هم شانس حضور در NBA داری؟
پس از پایان فصل که به آمریکا رفتم، صحبتهایی را در آنجا انجام دادم. با مربیانی که صحبت میکردم گفتم 29 سالم است، اما آنها اعلام کردند که از نظر سنی مشکلی نداری و میتوانی بازی کنی. من هم تصمیمم را گرفتهام و سال آینده به آمریکا میروم.
با این شرایط میتوان صمد را فصل آینده در یک تیم از NBA دید؟
قرار است پس از یک ماه تمرین در آمریکا در لیگ تابستانی NBA بازی میکنم و اگر پیشنهادی شد قرارداد میبندم. تمام تلاشم را میکنم که شرایط بازی را در معتبرترین لیگ جهان به دست بیاورم.
صمد نیکخواه بهرامی در چند سالی که بسکتبال بازی میکند به تمام اهداف خود رسیده است؟
در واقع نه. آسیب دیدگی که داشتم خیلی اذیتم کرد. بهترین دوران بازی یک بسکتبالیست بین 28 تا 31 سالگی است و من هم همه سالهایی که تمرین میکردم و فشار میآوردم به این امید بود که در این سنین بهترین بازیهای خود را انجام دهم، اما این آسیب دیدگی که 2 سال پیش رخ داد، خیلی عقبم انداخت و دست و پایم را بست و بسیاری از برنامههایم را لغو کردم. البته دست از تلاش برنداشتم و باز هم میخواهم بهترین بازیها را برای تیم ملی و باشگاهم انجام دهم.
در مورد کلمات زیر توضیحات کوتاهی بدهید.
بسکتبال:
تمام زندگیام است.
مرحوم آیدین نیکخواه بهرامی:
جایش همیشه در زندگیام خالی است و هر روز به او فکر میکنم.
حامد حدادی:
بازیکن خوب آدم بهتر.
محمود مشحون:
پدرخوانده بسکتبال و حلال مشکلات.
مهرام:
محبوبترین باشگاه جهان و کمک همیشگی بسکتبال ایران
کاپیتان تیم ملی بسکتبال همچنین تاکید دارد اگر تبعیضها و بی توجهیها همچنان ادامه داشته باشد، از بسکتبال ملی خداحافظی میکند، چون دیگر انگیزهای ندارد.
نیکخواه بهرامی سهمیه بندی بازیکنان در لیگ برتر را یکی از مشکلات موجود لیگ میداند که خیلی از بازیکنان را سر درگم کرده است و باید برداشته شود.
او می گوید تیم ملی جای جوانگرایی نیست، بلکه باید بهترین نفرات در تیم ملی حضور پیدا کنند. ضمن اینکه بازیکنان جوان حال حاضر را به نسبت تنبل تر از گذشته میداند.
از کاپ آسیا آغاز کنیم. فکر میکردی با شرایطی که تیم ملی داشت در این رقابتها قهرمان شوید؟
درست است که تمرینات کمتری را انجام دادیم و بازیکنان جدید آمده بودند، اما شرایط بدی هم نداشتیم. پس از اینکه قهرمانم شدیم کسانی که با فدراسیون بسکتبال مشکل داشتند، شروع به کوچک جلوه دادن این قهرمانی کردند و با این کار واقعا زحمات ما را زیر سوال میبرند. همه بازیکنان از ان کسی که روی نیمکت نشسته بود تا بازیکنی که بیشتر زمان را بازی کرد، تلاش زیادی کردند که تیم به موفقیت برسد. نباید با غرضورزیهایی که وجود دارد تلاش بازیکنان و کادر فنی را کمرنگ کنیم.
پس از بازگشت از کاپ آسیا دل پری از مسئولان ورزشی داشتی...
ما قهرمان کاپ آسیا شدیم که دست کمی از جام ملتهای آسا نداشت، اما متاسفانه هیچ تقدیری از ما نشد و اگر این شرایط ادامه داشته باشد، دیگر سال آینده تیم ملی را همراهی نمیکنم و خداحافظی می کنم، چون کسی که در راس هرم ورزش کشور نشسته است، توجهی نمیکند، من چرا باید خودم را به آب و آتش بزنم. ما همیشه گفتهایم که به عنوان سرباز عمل میکنیم، اما وقتی فرمانده برایش اهمیتی ندارد، ما باید چه کار کنیم. اگر این طور باشد من هم به جای اینکه 3 ماه تابستان را در اردو باشم، با خانوادهام به تفریح و مسافرت میروم. من نمیگویم که به ما پول بدهند، اما حداقل میتوانند با حضور در فرودگاه خسته نباشید خشک و خالی بگویند.
تبعیضها هنوز وجود دارد؟
بله. از این بی توجهی و تبعیضها خسته شدهایم. چند سال است که زانویم درد دارد، اما با این وجود برای موفقیت ایران ذرهای از تلاشم کم نمیگذارم، اما وقتی این شرایط را میبینم دلسرد میشوم و دیگر انگیزهای ندارم. سال گذشته وقتی پنجم شدیم و المپیک را از دست دادیم، توجهها بیشتر بود، اما این بار که قهرمان شدیم، انگار نه انگار.
وقتی در کشورهای دیگر بازی میکنیم، احترامی که آنها به ما می گذارند، واقعا بیشتر از مسئولان خودمان است. زمانی که برای درمان زانویم به قطر رفته بودم، فدراسیون بسکتبال این کشور تمام امکانات خود را در اختیارم گذاشت. آپارتمان، ماشین شخصی، فیزیوتراپ و سالن تمرین در اختیار من قرار دارد، اما در ایران حتی کسی نپرسید که زانویت چطور است. وقتی این موارد را میبینیم، نباید دلسرد شویم؟
احترامی که خارج از ایران به ما میگذارند به هیچ وجه در داخل نیست، آن هم به این دلیل که بسکتبال ایران در آسیا بلند آوازه است.
در چند سالی که در تیم ملی بودهام مقامهایی زیادی را کسب کردهایم، اما به محض اینکه ورزش حرفهای را کنار بگذاریم، دیگر از یادها میرویم و هیچ کس توجه نخواهد کرد. همان طور که در فوتبال مشاهده میکنیم علی دایی، علی کریمی و فرهاد مجیدی نرفته دچار بی مهری شدند. حالا ما که رشته غیر فوتبالی هستیم نمیدانیم چه بلایی بر سرمان خواهد آمد.
راهکارت برای برطرف شدن این مشکل چیست؟
من اگر روزی وزیر ورزش شوم اولین کاری که میکنم اینکه تمام مدیران سیاسی را از ورزش دور میکنم تا بروند هرجایی که تبحر دارند، کار کنند. ورزش را برای ورزشیهابگذارند و سیاست هم برای خودشان. به عنوان مثال آیا من ورزشکار را به عنوان مدیر بیمارستان قبول میکنند؟ مسلماً به دلیل اینکه تخصصی ندارم، این کار را نمیکنند و ورزش هم به این شکل است. یک مدیر ورزشی میتواند بفهمد که بازیکن یا مربی چه مشکلی دارد. مصدومیت، فشار تمرینات و انتظار هواداران را یک مدیر ورزشی متوجه میشودنه کسی که از سیاست و جای دیگر آمده است.
پس چرا ورزشکارها به عرصه سیاست میورند؟
آنها هم وقتی میبینند به تخصصشان بهایی داده نمیشود مجبورند در جای دیگری مدیریت کنند. متاسفانه هرکسی که تاریخ مصرفش در سیاست تمام میشود، مدیر یک باشگاه ورزشی میشود. تنها فدراسیونی که مدیرش هم ورزشی بوده وهم متعلق به همان رشته بوده است، بسکتبال است و برای همین است که با وجود همه اختلافات سلیقهای درد یکدیگر را میفهمند. ما در آسیا توانستهایم بهترین نتایج را بگیریم و در المپیک و جام جهانی حضور پیدا کردهایم. حسین رضازاده در زونه برداری هم به همین شکل است. آیا او تجربه مدیریت داشت یا درس مدیریت خوانده بود که رئیس فدراسیون شد؟ اما او این توانایی را داشت و همه میبینید که موفقیتهایش هم فراوان است.
حدود 800 بازی ملی در تیم ملی انجام دادهام و مسافرتهای زیادی را با تیم ملی رفتهام که پول تمام این بازیها و مسافرتها را دولت داده است. سوال من این است که آیا باید پس از اتمام دوران بازیگری من باید این پول ها هدر شود؟ نباید پس از اتمام دوران حرفهای فکری هم داشته باشند که از تخصص ما استفاده کنند. وقتی این موضوع برایشان مهم نیستچرا پس هزینه میکنند.
فارس: شرایط طوری است که مدیران سیاسی دستشان برای آوردن پول در ورزش بازتر از مدیر ورزشی است. این موضوع را قبول داری؟
من حاضرم تعهد بدهم اگر همان بودجهای را که به مدیر سیاسی میدهند به یک مدیر ورزشی بدهند نتیجه به مراتب بهتری خواهد گرفت. مشحون یک شخص ورزشی است و با کمترین بودجه تیم هایش در چند سال گذشته بهترین نتایج را گرفتهاند. چند رئیس جمهور و رئیس سازمان تربیت بدنی تغییر کرده است، اما مشحون با اینکه هیچ گرایش سیاسی ندارد، همچنان باقی است.
300مرکز دانشگاهی تربیت بدنی داریم و اگر از این میان سالی 10 نفر فارغ التحصیل شوند، میشود 3 هزار نفر. این تعداد کجا میروند و چه کاری میکنند؟
10 سال است که میگوییم بسکتبال یک سالن ندارد، اما گوش شنوایی نیست. بسکتبال آسیا اگر 2 قطب داشته باشد یکی ایران است و دیگری چین، اما بررسی کنیم ببینیم چند میزبانی چین و چند میزبانی ایران گرفته است. آنها جام ملتها را برگزار میکنند و به ما میزبانی زیر 16 سال را میدهند، چون امکانات نداریم.
از این بحث خارج شویم. در مورد جوانگرایی بحث های زیادی شده است.
به نظر من تیم ملی جای جوانگرایی نیست. هیچ جای دنیا به اینکه چند بازیکن جوان را در یتم ملی جای دهید، جوانگرایی نمیگویند. اگر ما تیم را کاملا جوان میکردیم وقهرمان نمیشدیم، چه چیزهایی میگفتند. خود شما در رسانهها چه قدر انتقاد میکردید؟ باز هم تاکید میکنم تیم ملی همیشه جای بهترینهاست و فرقی نمیکند بازیکن 18 یا 40 ساله باشد. اگر میخواهیم جوانگرایی کنیم باید تدریجی این کار را انجام دهیم. بازیکنان جوانی که در کاپ آسیا حضور داشتند، در حد تیم ملی بودند و برای ادامه کار باید تلاششن را افزایش دهند.
چه قدر سعی کردی به آنها کمک کنی؟ برخی موارد وقتی توپ را خراب میکردند عصبانی میشدی؟
در کل اخلاق من به این شکل است که هرکسی حتی خودم اگر توپ را خراب کنم، ناراحت میشوم. به آنها گفتم نباید به بهانه اینکه جوان هستند توپ خراب کنند. اگر ضعفی دارند باید تلاششان را 2 برابر کرده و آنها را برطرف کنند.
10سال است که در تیم ملی بازی میکنی، اما چرا در این مدت رقیبی نداشتهای؟
مشکلی که در زمان نبود و الان وجود دارد اینکه باید لقمه را آماده کنیم و دهن بازیکنان جوان بگذاریم که اصلا این کار شدنی نیست. وقتی 18 سالم بودم و به تیم ملی دعوت شدم، روزی 12 ساعت تمرین میکردم و اجازه نمیدام کسی که از من با تجربه و بزرگتر است، گلزنی کند، اما الان به شکلی شده است که به اجبار به تیمها میگویند که باید بازیکن جوان جذب کنند که به هیچ وجه این به نفع این جوانها نیست.
به نظر من ورزش حرفهای کردن سختترین کار دنیا است، چون باید با فشار تمرینات، داد و فریاد مربی، انتظار هواداران رسانهها و مطبوعات کنار بیایید و با وجود اینها در زمین هم بتوانید تمرکز داشته باشید.
برخی بازیکنان به خاطر اینکه مورد توجه تماشاگران و رسانهها باشند، حاضرند در مهرام، فولادماهان یا پتروشیمی حتی نیمکت نشین هم باشند. این موضع درست است؟
بازیکنی که این طور فکر میکند، نه بازیکن بزرگی است و نه جایش در تیم ملی است. بازیکن بزرگ شدن فکر بزرگ میخواهد و اگر این طور نباشد به جایی نمیرسد. بازیکنی را به زور نمیتوانید در تیم ملی جای دهید.
زمانی که نناد سرمربی تیم ملی بود آنقدر بر سر ما داد و فریاد میکرد و فشار تمرینات سنگین بود که برخی مواقع نای راه رفتن نداشتیم و در حقیقت آنجا بود که بسکتبال را آموختیم و به چیز دیگری فکر نمیکردیم. البته همیشه بهترین موقعیت بهترین راندمان را نخواهد داشت.
لیگ برتر هم کمتر از یک ماه دیگر آغاز میشود. شرایط تیمها را چگونه ارزیابی میکنی؟
حاشیهها و اختلافهایی که پیش از فصل به وجود آمده است، نشان میدهد که شاهد لیگ پر رقابتتری نسبت به فصل گذشته خواهیم بود و قطعاً این به سود بسکتبال خواهد بود.
2 تیم نسبت به فصل گذشته کمتر شده است، این موضوع تاثیری خواهد داشت؟
برای ایران با این وسعت و این استعدادها بد است که تنها 10 تیم در لیگ حضور پیدا میکنند، اما از سوی دیگر
شاید کیفیت را بالا ببرد. متاسفانه قانون سهمیه بندی بازیکنان مشکل زیادی به وجود آورده است.
این مشکلات چیست؟
برخی باشگاهها پول ندارند بازیکن ملی بگیرند و به همین دلیل در جلسه لیگ تصمیم میگیرند که سهمیهها را افزایش دهند. در مجموع 4 تیم توان جذب بازیکن ملی دارند و سایر نفرات باید با یک تیم ضعیف، مربی و امکانات ضعیف کار کنند.یک مربی میگوید صمد نیکخواه بهرامی را نمیتوانم بگیریم و میگوید حامد سهراب نژاد را که میتوانم با 50 میلیون جذب کنیم. واقعاً قیمت سهرابنژاد که چندین سال سابقه ملی دارد، 50 میلیون است؟ چون یک تیم پول ندارد باید تیمهای دیگر را هم ضعیف کنیم؟ تا وقتی که این قانونها باشد کمتر اسپانسری حاضر میشود در بسکتبال سرمایهگذاری کند.
یکی 2 سال پیش امیر عابدینی، مدیرعامل داماش که تاحدودی با ما هم آشناست به من گفت میخواهد در بسکتبال تیمداری کند، اما وقتی از قوانین فدراسیون مطلع شد گفت دیگر نمیخواهد بیاید. او هم حق دارد، چون وقتی نمیتواند بازیکن دلخواه خود را بگیرد برای چه تیمداری کند.
به نظر تو روزی میرسد که دیگر از این قوانین از بسکتبال حذف شوند؟
فدراسیون در چند سال گذشته خودش همه کارها را انجام میداد و امسال تصمیم را به عهده مربیان گذاشت، اما در جلساتی که برگزار شد همه مربیان به نفع خودشان رای دادند. چرا در این جلسات از بازیکنانی که در مورد آنها تصمیم گیری میشود نمایندهای وجود ندارد؟
ما بازیکنان هم باید نظرات و اشکالات خود را بگوییم و اگر مربیان پس از آن جرات کردند به سود تیم خودشان رای بدهند، درست است. چرا برخی مربیان فصل گذشته در یک تیم قدرتمند بودند و حالا به یک تیم ضعیف رفتهاند، نظراتشان عوض میشود؟
به خاطر همین سهمیهبندی چند نفر از بازیکنان بیرون ماندهاند؟ در گذشته امیر امینی و چند نفر دیگر همیشه جزء 5 نفر و 7 نفر اول بودهاند، اما 2 سال است که به اردوی تیم ملی هم دعوت نمیشوند، چون افت زیادی کرده است و آن هم به این خاطر است که میگویند اگر خیلی خوب بازی کنیم جزء سهمیهها خواهیم بود. برخی بازیکنان دیگر از ترس همین سهمیه شدن کمتر مصاحبه میکنند و در بازیهایی که مربی تیم ملی و مسئولان فدراسیون حضور داشته باشند، ضعیف بازی میکنند. این به نفع بسکتبال نیست و سرمایه سوزی میکنیم.
7 نفر از بازیکنان به خاطر خروج از سهمیه با فدراسیون نامهنگاری کردهاند.
هفته گذشته بازیکنان به رئیس فدراسیون نامه داده بودند که با این سهمیه بندی بیرون ماندهایم و مشحون هم در جلسه آخر لیگ گفت که سهمیهها را 4 تا کنیم، اما مربیانی که دیدند نمیتوانند جذب کنند، رای ندادند. چون اگر آنها از سهمیه خارج میشدند به ضررشان میشد و به همین دلیل مخالفت کردند.
به باشگاههای آسیا برسیم که چند روز دیگر باید اعزام شوید. شرایط مهرام را چگونه میبینی؟
کار بسیار سختی در این دوره داریم. هنوز یکی از بازیکنان خارجیمان در ایران حضور پیدا نکرده است و تا بخواهد هماهنگ شود، زمان زیادی میبرد. تغییر تاریخ مسابقات خیلی به ضرر ما شد و اگر پس از پایان لیگ به باشگاههای آسیا میرفتیم، مطمئناً قهرمان میشدیم. لبنان میزبان مسابقات است و تیم الریاضی این کشور هم که اصلی ترین حریف ما محسوب میشود، تیم قدرتمندی را در حال آماده سازی است.
با وجود این مشکلات باز هم شانس اول قهرمانی محسوب میشوید؟
به هیچ وجه دنبال بهانه نیستیم و با همین شرایطی هم که داریم باید قهرمان شویم، چون تیم بسیار خوبی داریم و پتانسیلش هم موجود است. الان دیگر به نایب قهرمانی بسکتبال ایران در آسیا راضی نیستند و شرایط طوری شده است که همه به دنبال قهرمانی هستند.
سرانجام در مهرام ماندنی شدی؟
باز هم هنوز وضعیتم مشخص نیست. همه چیز را به مدیران 2 باشگاه سپردهام و امیدوارم راهکاری پیدا کنند. مطمئناً هر 2 طرف آنقدر مرا دوست دارند که تصمیمی میگیرند که ضرر نکنم.
مهرام 6 سال باشگاه من بوده است و مربی، سرپرست و مدیرعاملش را دوست دارم و تیم شهرم است. اگر شرایط خوب باشد دوست دارم در این تیم بمانم، اما از طرف دیگر تیم با انگیزه و با پشتوانه قوی به نام فولادماهان آمده است و من هم به همین دلیل به پیشنهاد آنها فکر کردم.
گفته میشود تیمهای شهرستانی با جذب بازیکنان تهرانی به دنبال تضعیف بسکتبال پایتخت هستند؛ چقدر با این استدلال موافقید؟
البته آنها بیشتر سعی میکنند مهرام را خراب کنند، چون 5 سال پیاپی قهرمان شده و دست نیافتنی است. هر سال هم با چهره جدید آمده است و مدیران خوبی دارد. برای دیگر باشگاهها که میخواهند قهرمان شوند، تضعیف مهرام خیلی کارشان را راحت میکند و زودتر میتوانند به هدف خود برسند.
صمد نیکخواه بهرامی چرا پس از بازگشت از فرانسه لژیونر نمیشود؟
پس از بازگشت از فرانسه با چند آژانس نقل و انتقال بازیکن در ارتباط هستم و پیشنهادهایی هم میدهند، اما به آنها گفتهام که اگر قرار است لژیونر شوم باید در تیمی بازی کنم که جزء 3 تیم اول آن کشور باشد و اگر این اتفاق بیفتد، حتماً میروم. پیشنهادهایی از ترکیه هم داشتم که با شرایط من جور نبودند. تیمهای چینی هم که هرساله پیشنهادهای بسیار خوبی میدهند، اما هنوز به آنها فکر نکردهام.
چرا در فرانسه نماندی؟
در فرانسه تیم ما ضعیف بود و باختهای زیادی را میآورد. 4 هفته میباختیم و یکم هفته پیروز میشدیم. من هم به دلیل اینکه از باخت متنفرم دیگر حاضر به ادامه همکاری نشدم.
با وجود داشتن 29 سال باز هم شانس حضور در NBA داری؟
پس از پایان فصل که به آمریکا رفتم، صحبتهایی را در آنجا انجام دادم. با مربیانی که صحبت میکردم گفتم 29 سالم است، اما آنها اعلام کردند که از نظر سنی مشکلی نداری و میتوانی بازی کنی. من هم تصمیمم را گرفتهام و سال آینده به آمریکا میروم.
با این شرایط میتوان صمد را فصل آینده در یک تیم از NBA دید؟
قرار است پس از یک ماه تمرین در آمریکا در لیگ تابستانی NBA بازی میکنم و اگر پیشنهادی شد قرارداد میبندم. تمام تلاشم را میکنم که شرایط بازی را در معتبرترین لیگ جهان به دست بیاورم.
صمد نیکخواه بهرامی در چند سالی که بسکتبال بازی میکند به تمام اهداف خود رسیده است؟
در واقع نه. آسیب دیدگی که داشتم خیلی اذیتم کرد. بهترین دوران بازی یک بسکتبالیست بین 28 تا 31 سالگی است و من هم همه سالهایی که تمرین میکردم و فشار میآوردم به این امید بود که در این سنین بهترین بازیهای خود را انجام دهم، اما این آسیب دیدگی که 2 سال پیش رخ داد، خیلی عقبم انداخت و دست و پایم را بست و بسیاری از برنامههایم را لغو کردم. البته دست از تلاش برنداشتم و باز هم میخواهم بهترین بازیها را برای تیم ملی و باشگاهم انجام دهم.
در مورد کلمات زیر توضیحات کوتاهی بدهید.
بسکتبال:
تمام زندگیام است.
مرحوم آیدین نیکخواه بهرامی:
جایش همیشه در زندگیام خالی است و هر روز به او فکر میکنم.
حامد حدادی:
بازیکن خوب آدم بهتر.
محمود مشحون:
پدرخوانده بسکتبال و حلال مشکلات.
مهرام:
محبوبترین باشگاه جهان و کمک همیشگی بسکتبال ایران