کد خبر 164513
تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۳۹۱ - ۱۱:۰۰

خاطره ای از آیت الله بها الدینی وجود دارد که همه جا خود ایشان گفته اند، ایشان می گفتند وقتی امام گفت کار دست من نیست ، بلکه دست خداست، من خیالم از انقلاب راحت شد.

به گزارش مشرق به نقل از دانشجو،  27 مهر 88 سردار وحدت و سازندگی شهید نورعلی شوشتری به دست مزدوران استکبار در استان سیستان و بلوچستان  به شهادت رسید؛ از آن روز سه سال می گذرد و ظهر امروز سومین سالگرد این شهید با حضور جمعیت عظیم از مردم در محل منزل این شهید برگزار شد، شهیدی که امام (ره) بعد از فرماندهی موفق عملیات مرصاد درباره وی فرمودند: «در این دنیا که نمی توانم کاری بکنم. اگر آبرویی داشته باشم در آن دنیا قطعاً شما را شفاعت خواهم کرد.»

 در این مراسم ، حجت الاسلام علیرضا پناهیان  با اشاره به اوضاع جهان و جمهوری اسلامی و مدیریت خداوند در این دنیا در خصوص نقش شهدا در دنیا به سخنرانی پرداخت و شهادت امثال شهید شوشتری را باعث افزایش قدرت انقلاب اسلامی دانست که مشروح این سخنان در ادامه آمده است:

 ما برای رسیدن به اهدافمان به شیوه های مختلف برنامه ریزی می کنیم و این شیوه ها در طول زمان تغییر می کند؛ بسیاری از دانشگاه ها ماموریتشان در تولید دانش بهبود این شیوه هاست. ما  زندگی خودمان را مدیریت می کنیم که چگونه به اهدافمان برسیم؛ گاهی اوقات برنامه ریزی می کنیم اما خدا برنامه ریزی های ما را به هم می زند؛ کار ما بین تفویض و جبر است.

 برنامه ریزی می کنیم به هدفی برسیم اما خداوند ما را به یک هدف دیگر می رساند یا برنامه های بنده هایش را به هم می ریزد. اینگونه هم نیست که خداوند دنیا را به کسی واگذار کرده باشد، نه خوبان همه امور در کنترلشان است و نه بدها؛ بارها این مسئله را خداوند در قرآن بیان کرده است، البته قوانین کلی هم وجود دارد که در ادامه اشاره می کنم.


اعمال کافرین معاند تباه می شود

 کافرین و معاندینی که نه تنها خودشان کافرند بلکه اجازه نمی دهند نور حقیقت هم به دیگران برسد، خداوند وعده داده است که اعمالشان را تباه می کند، یکی از معجزات قرآن همین قاعده است.

 

کشوری مثل آمریکا علاقه مند بود اقتصادش این گونه شود؟ اعتبار و نفوذ سیاسی اش در جهان کاهش پیدا کند؟ در داخل کشورش اعتباری نداشته باشد؟ اگر دو سال پیش این حرف را می زدیم که مردم آمریکا در جنبش ضد وال استریت قیام می کنند، خیلی ها فکر می کردند که داریم خیال پردازی می کنیم.

 

از 30 سال پبش تا الان در هر سه موضوع اقتصاد، نفوذ سیاسی و اعتبار داخلی، آمریکا دچار کاهش شده است، اما در نقطه مقابل چقدر ما (ایران) اعتبارمان افزایش پیدا کرده است؟ 80 درصد بحران سال 88 در فرانسه رخ می داد، این کشور زیر و رو می شد.

 

30 سال پیش، پیش بینی می کردیم به اینجا برسیم؟خوشبینانه ترین افراد هم وضعیت امروز ما (ایران) را این گونه پیش بینی نمی کردند.

 

مدیریت ایران بهتر است یا آمریکا؟

 جرات نمی کنید این حرفی را که امروز در این مجلس می زنم در خارج آن بزنید، مجلس شهید بصیرت افزاست؛ از 30 سال گذشته شاخصه های رشد آمریکا متوقف شده و افول کرده است ، مدیریت آمریکا بهتر است یا ایران؟ الان شما بیرون بروید به این احمق ها بگویید ایران مدیریت بهتری داشته است، باور نمی کنند. بعضی ها بچه اند، نوک دماغشان را می بینند. بعضی مشکلات الان را می بینند اما نمی توانند روند رشد 30 ساله جمهوری اسلامی را ببینند؛  هرکس که احمق نباشد ولو یهودی و زرتشی هم باشد می گوید با این روند رشدایران، سی سال دیگر جهان را خواهیم گرفت، این فقط یک محاسبه ساده است.


 اگر بخواهیم دخالت کنیم، درست دخالت می کنیم نه مثل آمریکا ظالمانه

 ماهنوز هیچ جا دخالت نکرده ایم ، در واقع سرکه و سیر هفت ساله انداخته ایم؛ هنوز از نفوذ بین المللی خودمان استفاده نکرده ایم. اگر بخواهیم دخالت بکنیم درست دخالت می کنیم نه مثل آمریکا ظالمانه. این حرف ها به این معنی نیست که الان هیچ مشکلی نداریم و کشورمان اسلامی است نه! به سوی کشور اسلامی حرکت می کنیم اما یکی از نقطه ضعف هایمان همین حماقت هایی است که این رشد 30 ساله را نمی بیند.

رشد علمی آمریکا محصول دزدی مغزها از سایر کشورهاست در حالی که ما(ایران) با خودمان رشد کردیم، بنابراین فکر می کنید سی سال دیگر چه می شود؟ این صحبت های من بحث های دینی است نه سیاسی؛ دین به عقل دعوت کرده است و با همین روند می توان تشخصی داد که وضعیت ایران بهتر است یا آمریکا.


زمزمه های فروپاشی آمریکا
آیا آمریکا در این 30 سال سقوط نکرده است و در مقابل ما رشد نکردیم؟ اگر همین روند ادامه پیدا کند در سال های آینده اثری از کشور آمریکا وجود ندارد؛ چه کسی است که فروپاشی آمریکا را نبیند؟ ایالت های آمریکا زمزمه استقلال وجدایی می کنند.

مثل فروپاشی شوروی ناگهانی جلوی چشممان می آید و وقتی کشوری پاشید هر ایالت می گوید زودتر باید خودم را جدا کنم.

این ها نمونه هایی از کارخداست، کار دست ما نیست؛ کار دست خدایی است که خرمشهر را آزاد کرد، امام بود که گفت خرمشهر را خدا آزاد کرد.

نظر آیت الله بهاالدینی درباره انقلاب
خاطره ای از آیت الله بها الدینی وجود دارد که همه جا خود ایشان گفته اند، ایشان می گفتند وقتی امام گفت کار دست من نیست ، بلکه دست خداست، من خیالم از انقلاب راحت شد.

روایت از امیرالمومنین است که می فرمایند من خدا جائی می شناسم که برنامه هایی را بهم می ریزد. این بهم ریختن برنامه ها، محل معرفت الله است. خداوند برنامه های انسان های بد رو جوری بهم می ریزد و برنامه های انسان های خوب را جور دیگر.

خداوند خودش نحوه برنامه ریزی اش را برای مردم توضیح می دهد و می خواهد که عین همان برنامه ریزی کنند، خداوند شیوه برنامه ریزی اش را در قرآن گفته اما پیچیده است.

 

چگونه خودمان را با برنامه های خدا هماهنگ کنیم؟
چگونه خودمان را با برنامه ریزی های خدا هماهنگ کنیم که برنامه های خودمان هم محقق شود؟ چگونه روزی داشته باشیم که بیشتر از نیازمان باشد؟ راهش تقواست، تقوایی که خداوند می گویند تقوا داشته باشد تا من حیث لا یحتسب روزی بدهد، روزی بی حساب.

ایمان و تقوا را با هم داشته باشید، ببینید چگونه برکت نازل می شود؛ این که خودت را باهوش بدانی و زمان و زمین را بهم بدوزی کارت پیش نمی رود.

تقوی نداشته باشی چه می شود؟ ذکر گوشه ای از تقواست؛ خداوند می گویند هرکس ذکر من را نداشته باشد در همین دنیا گرفتارش می کنم، در این دنیا هم نمی توان از حکومت خدا فرار کرد.

 

شهید شوشتری حیف نشد، بلکه مصرف شد
چرا این حرف ها را در مجلس یک شهید می زنم؟ چون شاید یک عده ای فکر کنند شهید شوشتری یک انسان مخلص ، با سواد و دلسوزی بود که اگر امروز زنده بود خیلی به درد نظام می خورد، آدم سالم و پاکی که به فکر جیب خودش نبود.

شما این حرف ها برای اعتلا و رشد جامعه می زنید اما خدا می گوید، کم کم در کار خدا دخالت می کنید! خدا می گوید با روش خون شهید، جامعه بهتر اعتلا پیدا می کند.

شهید شوشتری حیف نشد، بلکه مصرف شد اما طبق شیوه مدیریتی و برنامه خدا؛ اثر عمل شهدا در راه خدا در این دنیا باقی می ماند، این وعده خداست اما چه جوری اش، مربوط به خود خداست.

دشمن اشتباه می کند که این افراد را شهید می کند، چون این افراد با شهادتشان ابر قدرت می شوند، اگر زنده بودند شاید می توانستند با کاغذبازی اداری اذیتشان کنند یا غریبشان بگذارند اما الان ابر قدرت و ذی نفوذ شدند. باید خدا را شکر کرد که دشمن ما از احمق ترین افرادهاست.

 

شهدا کارهای این دنیا را انجام می دهند
گیرم گردان های ما را شهید کردند، با این شهدا چه می کنند، بر روی این ها که تیر و ترکش اثر ندارد. معنی این که می گوییم شهدا زنده اند، یعنی در این دنیا اثر دارند و گرنه غیر شهید هم حیات دارد ، در بهشت و جهنم برزخی همه حیات دارند.

شهید شوشتری ثبت در تاریخ شد، شهید روزی اش را مستقیم از خدا می خورد و کارش را هم در این دنیا می کند.

کسایی که توی این دنیا کارخوب می کنند، خودشان نیستند! این شهدا هستند که این کارها را انجام می دهند، آن فکر خوبی که در سر یک نفر می آید را هم خود همین شهدا به ذهن انسان می آورند. خدا گاهی از ملائکه استفاده می کند و گاهی از شهدا، این انسان های بزرگ؛ این شیوه مدیریت خداست ، پیچیده است اما قواعد کلی اش را خود خدا گفته است؛ هرکه تقوا داشته باشد روزی لا یحتسب به او می دهد. وقتی توکل نداشتی نمی توانی با تقوا منافع خود را حفظ کنی، به علامه طباطبائی گفتند نصحیتی بکند، ایشان فرمودند: توکل توکل توکل، توسل توسل توسل.

 

قدرت فزاینده شهید شوشتری بعد از شهادت
شهید شوشتری که قبلا کلی کار می کرد اما الا با شهادتش راحت شده است و با بصیرتی که به دست آورده است راحت همان کارها را انجام می دهد بدون این که بخواهد امضایی از کسی بگیرد یا بودجه ای تصویب کند.

گاهی ما مانع کار شهید شوشتری می شویم اما این شهدا این قدر دارای قدرت فزاینده ای می شوند که از ما هم می گذرند.

شهید شوشتری کسی بوده است که دراین قحطی شهادت، توفیق شهادت پیدا کرد و گرنه امروز خیلی از سردارها به رحمت خدا می روند.

 

نظر امام (ره) درباره شهادت
مجلس شهید از عروسی هم شاد تر و با نشاط تر است؛ توصیف امام (ره) را از شهادت ببینید، ایشان صحبت از حجله و وصال یار می کند.

خرداد 42 و بعد از آن اتفاقات،  طلبه ای را که کتک خورده  و بی هوش بود، پیش امام (ره) آوردند به این گمان که شاید با دیدن این وضعیت نگران بشنوند که این چه کاری بود کردند واین چه بلاهایی است که سر طلبه ها به خاطر ایشان می آورند. امام (ره) وقتی این طلبه را دید گفت : «به به ، چه سعادتی.» امام با نفسش شهید می ساخت.

این مدیریت خداست، البته گاهی خوب ها هم به آرزوهایشان نمی رسند مثل حضرت ابوالفضل (ع) که خیلی دوست داشت علمداری حسین (ع) را بکند اما مامور شد که به خیمه آب برساند.