سرچشمه همه فضائل انسانی و کارهای خیری که انسان ممکن است انجام بدهد- چه در حوزه شخصی، چه در حوزه اجتماعی و عمومی- همین احساس عبودیت در مقابل خداست. نقطه مقابل این احساس عبودیت، خودبینی و خودخواهی و خودپرستی است؛ منیت است.
این منیت است که در انسان، منشأ همه آفات اخلاقی و عوارض و نتایج عملی آنهاست. منشا همه این جنگ ها و کشتارهای عالم، و ظلم هایی که به وقوع میپیوندد و منشا همه فجایعی که در طول تاریخ اتفاق افتاده- و شما خواندهاید، شنیدهاید یا امروز مشاهده میکنید- احساس منیت و خودخواهی و خودبینی در مجموعهای از انسانهاست که سرچشمه این فساد و نابسامانی، در زندگی آنهاست.
عبودیت نقطه مقابل این خودخواهی و منیت و خودپرستی است. اگر این خودبینی و خودخواهی در مقابل خداوند متعال باشد- یعنی انسان خود را در مقابل پروردگار قرار بدهد- نتیجه آن در انسان، طغیان است؛ طاغوت.
طاغوت هم فقط پادشاهان نیستند؛ هرکدام از ما انسانها ممکن است در درون خودمان- خدای نکرده- یک طاغوت و یک بت تربیت کنیم و پرورش بدهیم. در مقابل خدا سرکشی کردن و خودبینی داشتن، نتیجهاش عبارت از رشد طغیان در انسان است.
اگر این خودبینی در مقابل انسانهای دیگر باشد، نتیجهاش میشود نادیده گرفتن حقوق دیگران؛ تجاوز و دستدرازی به حقوق این و آن. اگر این خودبینی در مقابل طبیعت واقع بشود، نتیجهاش میشود تضییع محیط طبیعی؛ یعنی آنچه که امروز به حق در باره مساله محیط زیست در دنیا اهتمام هست. نادیده گرفتن محیط طبیعی زیست انسان هم، نتیجهی طغیان، خودبینی و خودخواهی در مقابل طبیعت است.
دعا ضد همه اینهاست. دعا که میکنیم، در واقع این حالت خشوع را در خود به وجود میآوریم و خودبینی و خودخواهی را در خود سرکوب میکنیم و در نتیجه، جهان هستی و محیط زندگی انسانها از طغیان و تجاوز به حقوق و طبیعت محفوظ میماند.
لذا فرمود ˈالدّعاء مخ العبادهˈ مغز هر عبادتی، دعاست. عبادات برای همین است که بتواند انسان را در مقابل خدای متعال خاشع و دلش را نیز مطیع و تسلیم کند. این اطاعت و خشوع در مقابل خداوند هم از نوع تواضع و خشوع و خضوع انسانها در مقابل یکدیگر نیست؛ بلکه به معنای خشوع و خضوع در مقابل خیر مطلق، جمال مطلق، حسن مطلق و فضل مطلق اوست. لذا دعا، یک نعمت است و فرصت دعا کردن، یک نعمت است.
... مهمترین خاصیت دعا همین ارتباط با خدا و احساس عبودیت در مقابل خداوند، بزرگترین اثر و خاصیت خداست؛ از خدا خواستن، که آن وقت خدای متعال هم اجابت خواهد کرد. البته اجابت الهی از طرف پروردگار، هیچ قید و شرطی ندارد؛ این ما هستیم که با اعمال خودمان مانع اجابت میشویم؛ ما هستیم که موجب میشویم دعای ما مورد اعتنا قرار نگیرد، که خود همین، یکی از معارفی است که میتوان از دعا استفاده کرد و یکی از خصوصیات دعا، همین است.
یکی از برکات ادعیهی مأثورهای که از ائمه (علیهمالسّلام) رسیده این است که این دعاها پر از معارف الهی است. صحیفه سجادیه، دعای کمیل، دعای مناجات شعبانیه، دعای ابی حمزه ثمالی- و بقیهی دعاهایی که وارد شده است- پُر از معارف الهی است که اگر کسی اینها را بخواند و بفهمد، علاوهی بر آن ارتباط قلبی و اتصالی که به ذات اقدس الهی و حضرت ربوبی پیدا میکند، یک مبلغ عظیمی از معارف را هم از این دعاها فرامیگیرد.
من به جوانها قویا توصیه میکنم که به ترجمه این دعاها توجه کنند. این دعاهای عرفه و ابی حمزه، پر از معارف است. اینکه در دعای کمیل میخوانیم ˈاللّهم اغفر لی الذّنوب الّتی تحبس الدّعاء؛ اللّهم اغفر لی الذّنوب الّتی تنزل البلاءˈ یا ˈتنزل النقمˈ، همه اینها معارف الهی است؛ یعنی معنایش این است که ما افراد بشر، گاهی خطاها و گناهانی میکنیم که این گناهان مانع از این میشود که دعای ما مورد اجابت قرار بگیرد و قبول بشود؛ گناهانی از ما سر میزند که این گناهان، بلا را برای ما به ارمغان میآورد.
گاهی بلاهای عمومی و ملی، بر اثر گناهانی به وجود میآید و البته اعلام نمیشود که این بلا برای این گناه به وجود آمد اما وقتی افراد صاحب تدبر، فکر و تدبر کنند، میفهمند که این بلا از ناحیه چه عملی متوجه این ملت شد.
بعضی اوقات اثر اعمال سریع است و بعضی با فاصله است؛ اینها را دعا به ما میگوید. یا وقتی در دعای ابوحمزه عرض میکنیم ˈمعرفتی یا مولای دلیلی علیک و حبّی لک شفیعی الیکˈ؛ این که من تو را میشناسم، خود این، راهنمای من به سوی توست؛ این که من تو را دوست میدارم و محبت تو در دل من هست، خودش شفاعتکننده من پیش توست ˈو انا واثق من دلیل بدلالتک و ساکن من شفیعی الا شفاعتکˈ؛ من وقتی این راهنما را مشاهده میکنم، این معرفت خودم به تو را- که راهنما و دلیل من است- نگاه میکنم؛ وقتی این محبتی را که به تو دارم، مورد ملاحظه قرار میدهم، میبینم این تو هستی که این محبت و دلالت را به وجود آوردی؛ تویی که داری کمک میکنی.
ببینید این، چشم انسان را باز میکند؛ این، یک معرفتی را ایجاد میکند؛ این از معارف الهی است؛ کمک الهی، توفیق الهی و عنایت الهی است؛ اینها را در دعاها میتوان پیدا کرد. بنابراین قدر دعا را بدانید.
دعا، خواندن خداست؛ حالا میتواند به زبان فارسی یا به زبان خودتان باشد؛ هرچه که میخواهید با خدا حرف بزنید؛ این، دعاست. هرچه میخواهید با او در میان بگذارید. گاهی هم حاجت خواستن نیست، فقط انس با خداست. حاجات هم مختلف است؛ گاهی کسی از خدای متعال، رضای او را میخواهد یا مغفرت او را مطالبه میکند، این یکجور حاجت است. یکوقت هم انسان چیزهای مادی را درخواست میکند؛ هیچ مانعی ندارد. خواستن از خدا- هر چیزی و به هر زبانی- خوب است. و همین خواصی را که عرض کردیم (ارتباط با خدا و احساس بندگی) دارد. البته دعاهای ماثور از ائمه (علیهمالسّلام) بهترین مضامین در زیباترین الفاظ و سرشار از معارف الهی است که قدر آنها را باید دانست و بایستی به آنها متوسل شد.
* از بیانات رهبر انقلاب در خطبههای نماز جمعه تهران (بیست و یکم مهر 1385)