کد خبر 169192
تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۳۹۱ - ۱۰:۳۲

بحث تيتراژخواني در سريال‌هاي تلويزيوني، بحث هميشگي دنياي موسيقي در سال‌هاي اخير بوده است. از آنجا كه صداي خواننده بايد براي خدمت به مجموعه باشد، بيشتر سريال است كه به داد صداي خواننده مي‌رسد.

به گزارش مشرق، تيتراژ مجموعه‌هاي تلويزيوني كمك مي‌كند به اينكه خواننده شهرتي كسب كند و در ميان مردمي كه همه روزه به تماشاي اين سريال‌ها مي‌نشينند، شناخته شود. در سال‌هاي اخير، كمتر سريالي از تلويزيون پخش شده است كه در تيتراژ و پايان‌بندی آن موسيقي باكلام نداشته باشد و در حقيقت، بيشتر مجموعه‌هاي تلويزيوني در تيتراژ آغازي يا پاياني با ترانه يا تصنيفي كه موسيقي را همراهي مي‌كنند، پخش مي‌شود.
 
شايد پيش از اين و درست در سريال‌هاي قبل از انقلاب، موسيقي باكلام در تيتراژ سريال‌ها و فيلم‌ها حائز اهميت بود، اما بعد از انقلاب، اين تب رو به خاموشي رفت تا در دهه 60 مجددا رونق خود را از سر گرفت، اما در اواخر همان دهه، دوباره رو به فراموشي رفت و به يكباره از رمق افتاد.

در ابتداي سال‌هاي دهه 70 بود كه بار ديگر ساخت موسيقي باكلام تيتراژ آغاز شد و خوانندگان جديدي از دل همين تيتراژها به جامعه موسيقي معرفي شدند كه از جمله آنها مي‌توان از محمد اصفهاني به عنوان خواننده تيتراژ سريال «پهلوانان نمي‌ميرند» به آهنگسازي مرحوم بابك بيات ياد كرد.

در همان سال‌ها كم‌كم موسيقي پاپ هم در تيتراژها جايگاه ثابتي پيدا كرد. در بسياري از موارد ديده شده است كه نه‌تنها موسيقي در سريال‌ها نقش اساسي داشته، بلكه ترانه و كلام يك اثر موسيقي به قدري قوي و قدرتمند بوده که تا مدت‌ها ذهن مخاطبان را به تسخير خود در آورده است.

كامبيز روشن‌روان كه خود از آهنگسازان معروف در اين زمينه است مي‌گويد: ذائقه شنيداري مردم در ايران به ذائقه آنها در گذشته برمي‌گردد. درست به زمان‌هايي كه قصه‌ها و داستان‌هايي را از زبان ديگران مي‌شنيدند و زماني كه اين داستان‌سرايي‌ها با نوازندگي و صداي يك ساز همراه مي‌شد، به همين دليل با كلام ارتباط خوبي دارند. استفاده از كلام در موسيقي ايراني با تاريخ ايرانيان رابطه مستقيم دارد.

دنیای اقتصاد نوشت: به كارگيري شعر، تصنيف و ترانه در تيتراژهاي تلويزيوني، نيز بر همين اساس شكل گرفته است. مردم در ايران با كلام در موسيقي ارتباط بهتري برقرار مي‌كنند و رابطه عميق عاطفي با آن دارند. اين به سليقه عمومي جامعه و فرهنگ آن بازمي‌گردد و به همين دليل تمام موسيقي‌هاي بازمانده از گذشتگانمان با كلام همراه بوده است.
 
پولي براي ديده شدن

از سويي به اين دليل كه خواننده‌ها فرصت ديده شدن ندارند و رسانه‌اي براي اين منظور برايشان در نظر گرفته نشده است، براي استفاده از اين فرصت با يكديگر رقابت تنگاتنگي دارند و از سوي ديگر عده‌اي ناخواننده با صرف هزينه‌هاي هنگفت امتیاز خوانندگي در سريال‌ها را خريده و خود را مطرح و مشهور مي‌كنند، بي‌آنكه از خوانندگي و آواز خواندن چيزي بدانند.

اين مساله تا جايي ادامه داشته كه برخي از كارگردان‌ها به اين موضوع اشاره كرده و يكي از آنها مي‌گويد: يكي از مجموعه‌هاي تلويزيوني من در حال پخش از تلويزيون بود كه خواننده‌هاي بسياري با من تماس گرفته و از من خواستند تا تيتراژ آن را براي خوانندگي به آنها بسپارم. گويا همه آنها همزمان با هم تصميم گرفته بودند كه با من تماس بگيرند؛ اما اين اتفاق واقعا افتاد.

شنيدن صداي خواننده عادت شده است

شنيدن يك موسيقي با كلام با صداي خواننده‌اي كه مردم با او خاطره‌ها دارند، ديگر براي همه به يك عادت تبديل شده است. هر وقت سريالي از تلويزيون پخش مي‌شود، بي‌اختيار همه منتظر شنيدن صداي خواننده به‌خصوص در تيتراژ پاياني آن هستند.

مشتريان پروپا قرص سريال‌هاي تلويزيوني اگر سريالي را بدون تيتراژي با صداي خواننده ببينند، چندان روي خوشي به آن نشان نمي‌دهند. اين نشان‌دهنده همان ذاتقه ايراني است كه موسيقي بي‌كلام در سبد شنيداري‌شان جايگاه ويژه‌اي ندارد. بييننده‌ها عادت ندارند سريالي را ببينند،كه خواننده‌اي در تيتراژ پاياني آن نخواند و ترانه‌اي را به گوش آنها نرساند.

خواننده‌هاي سوگلي

تيتراژخواني براي بسياري از خواننده‌ها كه از صداي خوبي نيز برخوردارند به آرزويي محال و دست‌نيافتني تبديل شده است. از اين ميان يك سري از خواننده‌ها هستند كه صداي هميشگي سريال‌ها را تامين مي‌كنند.

خواننده‌هايي كه فرصت ديده‌شدن در رسانه‌اي همچون تلويزيون را به دست نياورده‌اند، بر اين باورند كه سريال‌ها به شكل خاصی بين دوستان ديگرشان كه اتفاقا از اعضاي ثابت گروه خاص هستند، تخس مي‌شود. از ميان خواننده‌های تیتراژ‌خوان سال‌های اخیرمي‌توان به اين افراد اشاره كرد:

عليرضا قرباني



عليرضا قربانی از معدود خواننده‌هاي سنتی بود که توسط تیتراژهای تلویزیونی معروف شد، البته قربانی قبل از خواندن این تیتراژها هم به صورت حرفه‌ای در موسیقی فعالیت داشته است. صداي او در سريال‌هاي «مدار صفر درجه»، «شب دهم»، «کیف انگلیسی»، «سایه آفتاب» او را در ميان مردمي كه از بينندگان پروپا قرص سريال‌هاي تلويزيوني بودند مشهور كرد.

او خواننده ثابت ارکستر ملی ایران بود که فرهاد فخرالدینی رهبری آن را برعهده داشت؛ كمترين حاشيه را در اين زمينه دارد و شايد اين بدين دليل باشد كه كسي نمي‌تواند به تكنيكي خواندن و صداي خوب او ايراد بگيرد. انتخاب‌هاي اين خواننده در زمينه تيتراژخواني نيز ستودني است، چرا كه تمامي كارهايي كه به خواندن آنها اقدام كرده، از آثار خوب در زمينه مجموعه‌هاي تلويزيوني به شمار مي‌آيند.
 
مازیار فلاحی



با آهنگ «مجنون ليلي» در اين زمينه فعال شد، اما از آنجايي كه موسيقي را به صورت حرفه‌اي دنبال كرده است، جاي بحث براي كسي باقي نمي‌گذارد. با اين همه شهرت خود را مديون تيتراژ سريال «قلب يخي» است كه براي پخش در شبكه خانگي ساخته شد.

او همچنان براي سري دوم اين مجموعه نيز قرار است همكاري داشته باشد. اين سريال به قدري محبوب مردم شد و مورد توجه قرار گرفت كه فلاحي آلبوم رسمي خود را با همين عنوان روانه بازار موسيقي كرد. او با «قلب یخی» توانست عنوان يكي از خواننده‌هاي خوب را در زمينه موسيقي سريال از آن خود كند.
 
احسان خواجه امیری


 
برخی بر اين باورند كه احسان خواجه اميري به واسطه شهرت پدرش، سوگلي اين روزهاي عرصه تلويزيون و در نهايت سريال‌خواني است، اما او توانست طي اين سال‌ها ثابت كند كه خود حرف‌هاي بسياري دارد كه بزند. آشنايي مردم با او از طريق تیتراژ سریال‌هاي تلویزیونی شكل گرفت.

«در مسير زاينده‌رود» در واقع، اولين مجموعه تلويزيوني بود كه او با آن به عرصه تيتراژخواني وارد شد. سريال‌هاي «امشب شب مهتابه»، «مثل هیچکس»، «میوه ممنوعه»، «از نفس افتاده»، «لبه تاریکی» و «نابرده رنج» ازجمله سريال‌هايي است كه تيتراژ آنها را احسان خوانده است.

اينكه تيتراژخواني در شهرت احسان خواجه اميري بسيار موثر بوده، شكي در آن نيست، اما خود اعتقادي به اين قضيه ندارد. اين خواننده همچنان يكي از اولين گزيده‌هاي هر كارگردان براي تيتراژخواني در سريال‌هاست.
 
 
علي لهراسبي

 

اين خواننده به عنوان يكي از پاهاي ثابت تيتراژخواني، صداي همه خواننده‌ها را در آورده است. او نه تنها امسال، بلكه هر سال جزو پرخبرترين خواننده‌هاي تيتراژ است.

خواندن او در سريال‌هاي پرمخاطبي همچون «دلنوازان» و «فاصله‌ها»، موجب شد شهرت بيشتري در اين امر پيدا كند. او هميشه يكي از جنجال آفرين‌هاي اين عرصه است.

بسياري از خواننده‌ها به او خرده مي‌گيرند و او را جزو سفارش شده‌های تيتراژخواني مي‌دانند اما خود در اين زمينه مي‌گويد: برايم مهم نيست درباره من چه فكري مي‌كنند.

آنچه برايم مهم است اين است كه تهيه‌كننده، كارگردان و مردم استقبال خوبي از صداي من و آهنگ‌هايي كه خوانده‌ام كرده‌اند و همين موجب مي‌شود تا به سراغم بيايند. وي همچنين مي‌گويد: من همیشه برای اینکه کارم در حد و اندازه‌هاي مخاطبان و انتظاراتشان باشد، بیشترین وسواس و سختگیری‌ها را دارم.

دیگر در حال حاضر در جایگاهی نیستم که بخواهم ریسک کنم. باید حتما بهترین‌ها را برای مخاطبم بسازم. شعر اين تيتراژها از اهميت ويژه‌اي برخوردارند. ضمن اين كه من باید تمركزم روی این باشد که این قطعه هم به صورت تیتراژ برای این سریال بتواند خودش را نشان دهد و هم به صورت مجزا هویت داشته باشد؛ یعنی اگر این قطعه را کسی بدون اینکه سریال را هم ببیند، بشنود و بتواند با آن ارتباط برقرار کند.

وي همچنين مي‌گويد: آنها كه همه موفقيت مرا به خاطر خواندن تيتراژهاي تلويزيوني مي‌دانند، بي‌انصافي مي‌كنند، اما هرگز سهم تلويزيون را در موفقيتم انكار نمي‌كنم، چون رسانه‌اي است كه كارم را با آن شروع كردم و مرا به مردم معرفي كرد. وي تاكيد مي‌كند: من براي هر تيتراژم اندازه يك آلبوم فكر كرده‌ام و از سال 82 تاكنون، فقط 8 تيتراژ فيلم داشته‌ام. برخي از دوستان در مقايسه با من تيتراژهاي بيشتري خوانده‌اند، اما مردم نامشان و ترانه‌هايشان را به فراموشي سپرده‌اند.
 
 
مجتبی کبیری

 

در اين ميان، مجتبي كبيري دل پري از دست همكاران خود دارد. او بر اين باور است كه بسياري از همكارانش بدون در نظر گرفتن اصول حرفه‌اي و اخلاقي، بابت خواندن در نازل‌ترين سريال‌هاي تلويزيوني هزینه مي‌دهند تا بلكه به همت آن بتوانند چند شبي در خدمت مخاطبان خيالي خود باشند، البته من شخصا نظر قطعي در اين زمينه ندارم و خيلي هم مطمئن نيستم.

وي در اين باره مي‌گويد: قبل از هر چيز یک خواننده باید به کارش مسلط باشد و بتواند با آن ارتباط برقرار کند. او بايد با آهنگساز و حال و هوای داستان آشنا ‌شود و پس از آن در فضاي آن موسيقي قرار بگيرد.

كبيري درباره حضور يك خواننده در تمامي سريال‌هاي تلويزيوني گفت: خوب نيست كه تمامي سريال‌ها توسط يك خواننده اجرا شود، بلكه بهتر است در فیلم‌ها و سریال‌های مختلف از خوانندگان مختلفی استفاده شود. وي مي‌افزايد: در دنياي امروز، فرهنگسازي هر جامعه‌اي از طريق رسانه‌ها انجام مي‌شود.

به نوعي که مي‌توان گفت رسانه‌هاي هر جامعه‌اي حرف اول را مي‌زنند. موسيقي هم از اين قاعده مستثني نيست و نيازمند وجود رسانه‌هايي است كه آن را به مردم نزديك‌تر كند و بتواند پيوندهاي لازم ميان جامعه و اين هنر را برقرار كند. اگر شرايط موسيقي را در جامعه ايران بررسي كنيم، با اين مساله روبه‌رو خواهيم شد كه موسيقي ما رسانه ندارد.

پس در اين شرايط بايد به دنبال ايجاد يك رسانه براي موسيقي بود. چه فضايي براي خواننده‌ها بهتر از سريال‌هاي تلويزيوني با مخاطبان زيادشان؟ در صورتي كه بتوانيم اين فضا را براي موسيقي فراهم كنيم، كارهايي كه متناسب با فرهنگ كشورمان توليد شده، مي‌تواند رسانه‌اي شود و محلي براي نمايش خود داشته باشد.
 
سالار عقيلي

 

اينكه تيتراژخواني مختص خواننده‌هاي پاپ است، بيشتر به يك باور غلط مي‌ماند تا يك سخن تثبيت شده. از زماني كه در سريال‌هاي «سال‌هاي مشروطه»، «تبریز در مه » و «دختری به نام آهو» صداي سنتي اين خواننده شنيده شد، اين باور غلط از بين رفت.

اما سالار عقيلي خواننده‌اي نبود كه به واسطه خواندن در يك يا دو سريال بخواهد براي خودش شهرتي دست و پا كند.

او بسيار پيش از اينها شهرت خود را داشت و در واقع حضور او در سريال به كل مجموعه اعتبار مي‌بخشد. نا گفته نماند كه محبوبيت خود را در ميان مردم مي‌تواند مديون حضورش در تلويزيون باشد. اين خواننده در واقع با خواندن تيتراژ سريال شهريار، كه بازخواني اثري از غلامحسين بنان و شعري از استاد شهريار بود در اين زمينه مشهور شد. وي كه با وجود پيشنهادهاي رسيده در اين زمينه كم كار كرده است، در اين‌باره مي‌گويد: دوست ندارم در تيتراژخواني يك خواننده دم دستي باشم.

مي‌خواهم كم‌كار و گزيده‌كار باشم. براي من مهم‌ترین عامل برای انتخاب، خود سریال است و بازیگرانی که در آن ایفای نقش می‌کنند. من همیشه ابتدا سوال می‌کنم چه کسانی در این سریال بازی می‌کنند. آهنگ را می‌شنوم و اگر اثر با روحیات و فضای کار من سازگار باشد، می‌خوانم.

سومين مساله‌ای که از همه مهم‌تر است، دیدن بخشی از سریال است که حتماً از دوستان می‌خواهم برای من بفرستند تا با فضای کار آشنا شوم. من هم گاهی دیده‌ام که حتی گاه سریالی خیلی قوی است، ولی موسیقی چندان قوی و مؤثری ندارد و برعکس گاه می‌بینیم که سریالی بسیار ضعیف، اما از یک موسیقی بسیار خوب برخوردار است. این مساله به آهنگساز و کارگردان بستگی دارد که چگونه انتخاب می‌کنند و چه مبنایی برای انتخاب دارند.

اين خواننده كه فعالیت خود را با موسیقی سنتی آغاز کرده است با صداي ايراني خود توانسته نظرات كارگردان‌ها، تهيه‌كننده‌ها و مردم را به سوي خود جلب كند، اما گويا اين كار براي او جذابيت چنداني ندارد و هر چند سال يك بار به آن اقدام مي‌كند.
 
 
يك اظهار نظر ساده

وحيد تاج يك خواننده سنتي است. وي درباره  حضور خواننده‌ها در تيتراژهاي تلويزيوني مي‌گويد: متاسفانه، موسیقی فیلم و تیتراژهای تلویزیونی در انحصار چند خواننده انگشت‌شمار است که به‌صورت مداوم  صدایشان پخش می‌شود و این در موسیقی اتفاق ناخوشایندی است. ما جوانان خوش‌صدا و خوبی داریم که باید به آنها امکان معرفی داده شود. صدای بعضی از خواننده‌ها و باعث دلزدگي مخاطب از هرچه فيلم و سريال مي‌شود.
 در حالي اين اتفاق مي‌افتد كه ما خواننده‌هاي جوان و خوش‌صدايي داريم كه بايد از آنها استفاده كنيم. اما اين امكان فراهم نمي‌شود. از آنجايي كه اين جوان‌ها تريبون خوبي براي معرفي خود و كارهايشان ندارند، بايد با اين كار زمينه معرفي آنها را فراهم كنيم.
 
مجيد اخشابي


 
مجید اخشابی را شاید بتوان معروف‌ترین تیتراژخوان سال‌هاي اخیر دانست. او در یک دوره‌ای پرکارترین خواننده صدا و سیما بود و مردم او را با تیتراژهای تلویزیونی می‌شناختند. تمام تيتراژهايي كه او مي‌خواند بعد از مدت‌ها در قالب يك آلبوم منتشر و روانه بازار موسيقي مي‌شد.

اخشابی را مي‌توان ركورددار اجراي ترانه‌هاي تيتراژ دانست. او تيتراژهاي معروفي از جمله «گم گشته»، «مهتاب»، «همراز»، «خانه به‌دوش»، «متهم گريخت»، «بوي خوش زندگي»، «محله بنده‌نواز» و... اشاره كرد.  اين خواننده خود درباره تيتراژهاي اين سريال‌ها معتقد است كه خواننده‌ها به نفع تهيه كننده‌اند و براي جذب هرچه بيشتر تماشاچيان سريال‌ها، چند دقيقه از پايان سريال را مي‌خوانند.


وي مي‌گويد: از كارهايي كه تا كنون تيتراژخواني كرده‌ام راضي هستم. اين كارها هميشه مورد توجه و استقبال مردم قرار گرفته است. به همين دليل فكر مي‌كنم چنين چيزي اتفاق خوبي است و مي‌تواند بسيار تاثيرگذار باشد، چرا كه صداي خواننده و ترانه‌اي كه متناسب با موضوع فيلم باشد، اين امكان را به مخاطب مي‌دهد كه بتواند روي سريال تامل و تفكر كنند.

وي درباره تاثير اين تيتراژخواني‌ها بر روي خودش اظهار مي‌كند: تيتراژخواني نياز به تجربه زيادي دارد و همچنين از خواندن اين تيتراژها توانسته‌ام تجربه‌هاي خوبي كسب كنم.
 
 
محمد اصفهانی



با سريال «پهلوانان نمی‌میرند» پا به عرصه موسيقي و تيتراژ تلويزيوني گذاشت. پس از اجراي زيباي اين خواننده در اين سريال و استقبالي كه از او از سوي مردم به عمل آمد، پيشنهادات بسياري براي اجراي تيتراژهاي مختلفي به او شد، اما او نيز گزيده كاري را ترجيح مي‌داد.

او در ميان تمامي پيشنهادتي كه مي‌شد نهايتا چندين كار را پذيرفت كه معروف‌ترين آنها «تنهاترین سردار» بود. اصفهانی در طول سال‌های گذشته چندین بار دیگر هم در تیتراژهای سریال‌های تلویزیونی حضور داشته است.  اگرچه اصفهانی با انتشار آلبوم‌هایش به خواننده‌ای مشهور و پرطرفدار تبدیل شد اما  نقش سریال‌های تلویزیونی و تیتراژهایش را در شهرت این خواننده نباید نادیده گرفت .
 
 
فرزاد فرزین
 

 
فرزاد فرزين خواندن در تيتراژهاي تلويزيوني را با خواندن تيتراژ برنامه «شب بخیر تهران» آغاز كرد.

«کوله‌پشتی»، «صبح آمد»، «با ما اینجا» و بعدتر سريال «راز پنهان»  از ديگر كارهاي اين خواننده در اين زمينه هستند.  او درباره حضور خود در تلويزيون و خواندن تيتراژها مي‌گويد: همكاري من در اين برنامه‌ها و سريال‌ها به اين دليل نيست كه من در اين زمينه پارتي دارم يا بابت اين همكاري هزينه مي‌كنم.

من پیش از این نيز  با شبکه‌های گوناگون سیما همکاری داشته‌ام، اما آنها همه مربوط به برنامه‌های تلویزیونی بوده‌اند.  البته متاسفانه برخي انتخاب‌ها به واسطه روابطي خاص صورت مي‌گيرد، حتي بعضي‌ها حاضرند به هر قيمتي به عنوان خواننده در اين برنامه‌ها حضور داشته باشند و بابت حضور در اين برنامه‌ها به عنوان خواننده پول هم مي‌پردازند.

وي همچنين مي‌گويد: از سال ۸۹ تصمیم گرفتم تیتراژ هیچ برنامه یا سریال تلویزیونی را نخوانم، مگر آنکه پرمخاطب باشد.

وقتی هم از من دعوت شد تا ترانه پایانی «راز پنهان» را بخوانم، به دلیل گروه سازنده‌اش و ایام مناسبی که روی آنتن می‌رفت، آن را قبول کردم. ‌‌‌

وي ادامه مي‌دهد: حضور يك خواننده در تيتراژهايي با مخاطبان بالا لازم است. هر خواننده‌اي نياز دارد كه كارهايش شنيده شود. آهنگ‌ تيتراژهاي  سریال‌های تلویزیونی، بهتر از قطعات ارائه شده در آلبوم شنیده و دیده می‌شوند.