کد خبر 16959
تاریخ انتشار: ۸ آذر ۱۳۸۹ - ۰۰:۰۳

جورج کلوني، بازيگر مطرح هاليوود از سوي دستگاه ديپلماسي عمومي ايالات متحده ماموريت دارد تا بر روي همه پرسي تجزيه دارفور سودان تاثير بگذارد. او قرار است نتايج سفر خود را طي گزارشي به باراک اوباما ارايه کند.

به گزارش خبرنگار ديپلماسي عمومي مشرق، جورج کلوني بازيگر ، فيلمنامه نويس ، تهيه کننده و کارگردان هاليوود که در کارنامه کاري خود برنده جايزه اسکار و گلدن گلوب شده به جنوب سودان سفر کرد. اين سفر درست در شرايطي است که سودان به رفراندوم سراسري براي تجزيه و يا اتحاد با بخش جنوبي خود، نزديک مي شود.

خبرها حاکي از آن است که جورج کلوني از سوي دستگاه ديپلماسي عمومي ايالات متحده ماموريت دارد تا بر روي اين همه پرسي تاثير بگذارد. او در پايان سفر خود دستاورد هاي سفرش را طي گزارشي به اوباما ارايه خواهد داد.

منافع آمريکا و خصوصا اسراييل در تجزيه و جداکردن اين منطقه ي سرشار از نفت و اورانيوم و مس، از دست مسلمانان، و تشکيل يک دولت دست نشانده و نوظهور است.


آمريکا همواره براي تاثير گذاري و نفوذ استراتژيک از ديپلماسي غير رسمي بهره برده و با اعزام مشاهير سينما و فرهنگ و هنر و موسيقي و... گامهاي موثري در تسخير قلب ها و مغزها برداشته و همواره از آن به عنوان "ديپلماسي مشاهير celebrity diplomacy " ياد مي کند و هنرمندان مشهور را سفيران فرهنگي خود مي داند.

مسوولين کشور ما به دلايل مختلف و شايد به دليل نداشتن چنين هنرمنداني از داشتن دستگاه ديپلماسي عمومي اينچنيني، محروم بوده اند.
دارفور از سال 2003 درگير جنگ داخلي است. اگر گزارش سازمان ملل درست باشد حدود 300 هزار نفر(؟!) از مردم منطقه در اين درگيريها کشته شده اند، اما خارطوم با بزرگنمايي خواندن آمار سازمان ملل، اين تعداد را کمتر از 10 هزار نفر گزارش مي کند. اين درگيريها هنگامي شروع شد که شورشياني که توسط اسراييل آموزش داده شده و مسلح شده بودند، براي کسب خودمختاري بيشتر عليه دولت مرکزي دست به مبارزه مسلحانه زدند.

 


گلوبال پست مي نويسد: "جوبا ، نايروبي و کنيا در جنوب سودان کمتر از 100 روز تا همه پرسي فاصله دارند ، تا اينکه مشخص شود که آيا با شمال سودان متحد مي شوند و يا تبديل به يک کشور مستقل خواهند شد.
جورج کلوني به جنوب سودان رفت تا در اين لحظه حياتي، از نزديک شاهد اين رفراندوم استراتژيک باشد و به اطلاع عموم برساند که چه کارهايي بايد انجام بشود تا رفراندوم روند طبيعي خود را طي کند و خطر بازگشت به جنگ داخلي را به همگان هشدار دهد و در مورد اهميت رأيشان با آنها صحبت کند.
استقلال جنوب سودان و ظهور قريب الوقوع جديدترين دولت آفريقايي در جنوب سودان ، و يا "سودان جديد" اجتناب ناپذير است."
در ادامه گلوبال پست اينچنين ادعا مي کند که : "در انتخابات ماه آوريل سودان، شاهد سرکوب گروههاي سياسي مخالف رژيم سودان ، به ويژه در هفته هاي پس از رأي گيري بوده ايم . موارد بسياري از بازداشت هاي خودسرانه ، ارعاب و خشونت فيزيکي عليه رهبران اپوزيسيون و جنبش آزاديبخش مردم سودان ، روزنامه نگاران و فعالان توسط نيروهاي بدنام اطلاعات ملي و سرويسهاي امنيتي در سراسر فصل انتخابات به وقوع پيوست"

 


مدل نوين سناريوي سکتاريزاسيون (تجزيه سرزمينيِ کشورها) توسط ليبراليسم نظامي، به اين صورت است که پس از ايجاد درگيري قومي (مبتني بر قاعده انگليسي تفرقه بيانداز و حکومت کن) نيرو هاي شورشي و جدايي طلب را تجهيز ، آموزش و سپس تا دندان مسلح مي کنند. دولت مرکزي هر کشوري هرگز اجازه درگيري مسلحانه نمي دهد و آنها را سرکوب مي کند. سپس رسانه ها به ميدان مي آيندو با استفاده از الفاظي همچون ، فاجعه انساني ، نسل کشي، قتل عام و... آن را تا حد ممکن بزرگنمايي مي کنند. سازمانهاي بين المللي فعال مي شوند و عليه دولت مرکزي بيانيه صادر مي کنند.

سازمان ملل با انتشار قطعنامه اي دولت مورد نظر را محکوم مي کند و سپس با اعزام نيروهاي نظامي حافظ صلح به منطقه و تشکيل يک خط مرزي بين دو طرف درگيري، آن منطقه را موقتا از دست حکومت خارج مي کند. پس از اين مرحله، کار مي تواند به دو صورت ادامه يابد.

1. به راي گذاشتن تجزيه آن کشور در سازمان ملل و سپس به رسميت شناختن آن قسمت تجزيه شده به عنوان يک کشور مستقل و رسمي

2. برگزاري رفراندوم براي گروه هاي اقليت جدايي طلب و همچنين اکثريت، و سپس تاثير گذاري بر رفراندوم جهت کسب اکثريت آراء جهت تجزيه و سکتاريزاسيون
برهمين اساس براي دارفور گزينه دوم را درنظر گرفته اند و قرار است در سال 2011 (بهمن ماه سال جاري) با يک همه‏پرسي مشخص شود که آيا مردم جنوب مي‏خواهند مستقل شوند يا اين که همچنان جزو سودان بمانند.
سودان در منطقه دارفور داراي غني ترين معادن مس و اورانيوم در جهان مي باشد. اين کشور از حاصلخيز ترين کشورهاي جهان به شمار مي رود. نفت سودان به تنهايي معادل کل منابع نفتي موجود در همه آفريقا است. اين عوامل باعث سوءاستفاده غربي‌ها و استعمارگران از اين بحران، و تشديد و تداوم اين بحران در سودان شده است.

 


مقام معظم رهبري در سفر عمر البشير ،رييس جمهور سودان، به ايران در سال 1385 ، با "فرستاده‌شدن صلح‌بانان سازمان ملل متحد به منطقه دارفور" مخالفت کرد و آن را «توطئه غرب براي ورود به مناطق نفت خيز دارفور» توصيف کرد.

در سال 1387، قرار بازداشت بين‌المللي عمر البشير، به اتهام ارتکاب "جنايات جنگي و جنايت عليه بشريت" توسط "ديوان بين‌المللي کيفري" صادر شد. سران کشورهاي عضو اتحاديه عرب، در سال 1388، با صدور بيانيه‌اي از عمر البشير، رئيس‌جمهور تحت تعقيب سودان، حمايت کردند.
"طاهر عبيات"، مدير گروه مطالعات آفريقا موسسه مطالعاتي انديشه‌سازان نور، در اولين نشست آموزشي-تشکيلاتي «اتحاديه بين‌المللي امت واحده" ضمن تشريح اوضاع کنوني سودان گفته بود:" اسرائيلي‏ها از گذشته درصدد ارتباط با جنوب سودان بودند؛ رژيم صهيونيستي در دوره‏هاي مختلفي ارتباط نزديکي در زمينه‏هاي ارسال کمک‏هاي مالي و دارويي، پشتيباني و ارسال تجهيزات نظامي، حمايت از شورشيان جنوب، و اعزام مستشاران نظامي به منطقه جنوب داشته است تا از اين طريق به نفت و معادن جنوب دست يابند. "
نيروهاي حافظ صلح سازمان ملل و اتحاديه آفريقا نيز براي جلوگيري از ايجاد درگيري در اين منطقه حضور دارند.

 


پيش از اينها روزنامه عبري زبان هاآرتص فاش کرده بود که : "عبدالواحد محمد نور سرکرده شورشيان دارفور در کشور سودان، به سرزمين‌هاي اشغالي رفته و براي جلب حمايت سران رژيم صهيونيستي براي شورش عليه دولت سودان با مسؤولان وزارت جنگ رژيم صهيونيستي ديدار کرده است. کارشناسان وزارت جنگ رژيم‌ صهيونيستي و سازمان جاسوسي اين رژيم در حال آموزش شماري از عناصر بلندپايه جنبش عبدالواحد در صحراي سينا هستند و رژيم ‌صهيونيستي با ارائه کمک‌هاي مالي و تسليحاتي حمايت همه‌جانبه‌اي از جنبش شورشي عبدالواحد مي‌کند به طوري که در شمال صحراي سينا اردوگاهي نظامي براي آموزش افراد و عناصر شورشي بنا شده است و عناصر اطلاعاتي و جاسوسي صهيونيستي نيز راه‌هاي منتهي به اين اردوگاه را تحت نظر دارند."
سناريوي سکتاريسزاسيون و يا همان تجزيه سودان قدم به قدم تا مرحله رفراندوم به درستي پيش رفته و در حال حاضر، وظيفه خطير تسخير قلب و مغزها براي جدايي دارفور به بازيگر هاليوود جورج کلوني واگذار شده است.

چندي پيش اين سناريو براي منطقه سيستان و بلوچستان ايران طراحي و به عبدالمالک ريگي واگذار شده بود که در همان ابتدا با شکست مواجه شد.


به قلم: اسماعیل ارجمندی